رفتن به محتوای اصلی

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: ناشناس

درود
اینگونه نقد و نقادی فقط و فقط از یک ایرانی بر می آید.چرا که بجای نقادی از روی دلیل و انصاف و مدرک به فحاشی و کوبیدن و تخریب پرداخته میشود و لاغیر.خوب بو ایشان به جای تناقض گویی و خودنمایی در مقاله ای که به اصطلاح برای آقای پرچی زاده نوشته بودند کمتر به تعریف و تمجید خود میپرداختند و خود را صاحب سبک و پیشرو قلمداد میکردند و به شیوه ای اصولی نقد میفرمودند و بقیه داستان را میسپردند دست خواننده تا برود در مورد ایشان تحقیق کند و از خصایص ایشان آگاه شود.در پایان اشاره کنم که بقول معروف ((تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد))ایشان با اینگونه نقادی از من شبهه زدایی فرمودند که کمترین دانشی در رابطه با نقادی ندارند ولاغیر.

نوشته شده توسط: ناشناس

متاسفانه یکی از راههایی که ایرانیان تازه به دوران سیاست رسیده طی میکنند خرده گیری از افراد سرشناس است تا خود را از گمنامی بیرون بکشند و جناب پرچی زاده یکی از آن افراد هستند. اگرنه اگر مشکلی با نظام پادشاهی داشتند ایشان میتوانستند مانند صدها نفر که تابحال در مخالفت با نظام پادشاهی مطلب نوشته اند نظر خود را بگویند ...... اما خب.. اینجوری ایشان میشدند جزو آن چندصد نفر و نقش شان مثل امروز که بر نوری علا تاخته اند برجسته نمیشد. قضیه به نظر من مشکوک هم میزند. این که یک مقاله برای نقد نوری علا اینقدر در سایتها بازتاب پیدا کند مشخص است که حاصل کاری همسو و گروهی باید باشد.

نوشته شده توسط: ناشناس

رضا پهلوی: تلاشم اين بوده که از حمله نظامی به کشورمان اجتناب شود.
فکر میکنم این حرکت رضا پهلوی شما را نگران کرده

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای طالبی نگران چه هستی‌؟ رژیم پهلوی ۳۳ سال پیش به دست ملاها و همکاری امثال شما سرنگون شد! دیگر ترستان از چیست؟ شاید از درونتان صدائی بر میخیزد و به شما هشدار میدهد که ۳۳ سال پیش اشتباهی بس بزرگ را مرتکب گشته اید و امروز از محبوبیت رضا پهلوی آگاه هستید و می‌ترسید که مبادا جوانان ایران زمین به ایشان روی اورند و دستاورد و شما و آخوندها را از بین ببرند که اینگونه ترسان و نگران قلم به دست گرفته و به ایشان میتازید!!! از چه می‌ترسی‌ آقای طالبی؟ از چه نگرانی؟ مگر نمیگویی که پدر ایشان و پدر بزرگ ایشان منفور ملت ایران هستند!! پس دلواپسی شما از چیست؟؟ نکند.........؟؟؟؟

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای طالبی عزیز!
چند مورد را دوست دارم بگویم کە طرح فدرالیسم اقتصادی آقای رضایی هشت سال پیش از آن بحث نمود تا بتوانند یک بازی سیاسی راە بیاندازند. آقای رضای در آن زمان قرار بود کە اموال مصادرە شدە مردم را نیز برگرداند. اگر بخاطر داشتە باشید عباس امیرانتظام از زندان آنرا تجزیە ایران خواند و خواهان برخورد با آن شد. مطمئنا" طرح مزبور همانند مانور بازگرداندن منشور کورش و یا سفر احمد نژاد بە ابوموسی تنها برای تهییج احساس پان ایرانیستهایی چون آقای امیرانتظام است. در شرایط فعلی آنان نیازمند طرح فدرالیسم اقتصادی و سفرهای جنجالی بە ابوموسی هستند. آیا بیاد دارید کە مرحوم داریوش همایون گفت حاضرم برای جلوگیری از تجزیە ایران همدوش آقای احمدی نژاد بجنگم. آقای رضا پهلوی از شاگردان همایون است.

نوشته شده توسط: ناشناس

"حتی اگر حرفشان حق بود باید محکومشان کرد ، زیرا که مخالف نظر شما هستند. "

اظهار نظرهای اینچنینی وادار به فکر کردنمان می‌کند.. که اغلب نتیجه‌ای جز تأسف به حال خوب و ملتمان ندارد.

اینکه در طی‌ ۳۲ سال گذشته چه چیزی یاد گرفتیم که اینطور فتوا صادر می‌کنیم.

بدا به حالمان اگر شما رشنفکرانمان باشید، که این نظرات متحجرانه ،بدون فکر و احساسی‌، بار دیگر به ترکستانمان خواهد برد،...فقط برای مدتی‌ کوتاه با خود فکر کنید و سعی‌ کنید تا خود پوسیده متهجرتان را فراموش کنید و به جواننی که با شهامت در خیابانها و زندانها جنگیدند و یا هنوز زیر دست بازجو و جلادند.

شرمتان باد که هنوز در فکر خود هستید و ثمر نشستن افکار پوسیده تان. افرادی مانند این دوست گرامی‌ در صورت به قدرت رسیدن حکومتی بدکارتر از ج.ا خواهند ساخت.

نوشته شده توسط: ناشناس

مقاله ای سراسر توهین و حدسیات و غیر علمی در حد کیهان تهران

نوشته شده توسط: ناشناس

اقای رضا طالبی
شاید فراموش کرده باشید حکومت پهلوی سقوط کرده است.
از چه نگرانید؟

نوشته شده توسط: ناشناس

تکرار کلمه شاه و شیخ، حکایت از کینه های کور به دستاوردهای ارزشمند در قبال ازادی زنان و صدها دستاورد بزرگ اجتماعی است.
ملت ایران هم شاه را می شناسد هم شیخ را.
این الفاظ ذیگر خریداری ندارد. مردم میدانند که جایگاه ایران در زمان شاه چه بود. و در زمان شیخ چه
هست.

نوشته شده توسط: ناشناس

راستش به گمانم در بیشتر نوشته ی آقای کرمی خودشان ندانسته اند که چه می خواهند بگویند.گفته اندآقای پرچی زاده نسبت به شاهزاده و آقای نوری علا نقد نامنصفانه داشته اند اما پس از آن از نقدهای تند خود می گویند بی آنکه اشاره ای به اشتباه بودن آن ها داشته باشد(اگر نقدهای ایشان رااشتباه می داند) این همه نوشتند تا بخواهد خود را دارای هویتی سیاسی بشناساند که مقالاتی نیز نوشته است یا گفتگوهایی کرده است.
این اوخر بیش از پیش آشکار شده است که نمی توان چندان برای رضا پهلوی درایت سیاسی قائل بود.آقای نوری نیز به همینگونه
اگر هم رضا پهلوی را دارای آن بار سیاسی در نظر آوریم باید برایشان بی تعارف نقد داشت تا از اشتباه های آینده جلوگیری کرد. نوری علا نیز از این قاعده جدا نیست.
اما با چند خط از نوشته ی آقای کرمی آنجا که به دفاع از نظام مشروطه می پردازند تا اندازه ای موافق هستم.
ي

نوشته شده توسط: ناشناس

◄ طبق رعایت اصول دمکراسی، چون در نوشتار به آقای رضا پرچی زاده از "حزب مشروطه و مسئول تارنمای این حزب نام "برده ام، لینک این یادداشت کوتاه در سایت ایران گلوبال را برای مسئول تارنمای این حزب و در سایت درونی آن گذاشتم ◄ در پاسخ این نوشتار کوتاه من در سایت ایران گلوبال، نویسنده ای بنام "عرفان" مطلبی در سایت حزب مشروطه انتشار داده است که لینک آنرا در اینجا می آورم. ◄ http://www.irancpi.net/digran/matn_5446_0.html

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آزادگر
من بعنوان یک تجزیه طلب (!)، «پان تورکیست (!)، صد در صد راسیست (!) و آنتی دموکرات (!) این مطلب شما را نخواندم :
اول: بخاطر اینکه عده ای دعواهای ریش سفیدی (آغ ساققالیخ داواسی) خود را به درون حرکت ملی آزربایجان آورده اند.
دوم: دعوای خود را به خانه ی همسایه برده اند.

جناب آزادگر
من بعنوان یک تجزیه طلب (!)، «پان تورکیست (!)، صد در صد راسیست (!) و آنتی دموکرات (!) این مطلب شما را نخواندم :
اول: بخاطر اینکه عده ای دعواهای ریش سفیدی (آغ ساققالیخ داواسی) خود را به درون حرکت ملی آزربایجان آورده اند.
دوم: دعوای خود را به خانه ی همسایه برده اند.
سوم: این نوشته ها بغض و عصبانیت عده ای را که سالها نقاب آزربایجانگرایی (آزربایجانچیلیق منهای هویت تورکی) را به چهره زده و در تلاش جهت سپر قرار دادن «آزربایجان» برای «ایران» بودند و اکنون با مشاهده ی رشد روز افزون اسقلال خواهی در بین ملت آزربایجان و بی اعتنایی این ملت همیشه ضربه خورده از مانقوردهای خودی به معامله ی اینان با «ملت فارس» و بر خاک مالاندن هدفی که این افراد سالها برایش عرق ریخته بودند عنان از کف داده و شروع به فحاشی (یامان یوغوزا قوشماق) و چنگ انداختن به صورت حامیان آزادی این ملت نموده و جهت ایجاد خلل در «تورک شونده گی»، «ملت شوندگی» و «دولت شونده گی» ملت آزربایجان به هر علف هرزی چنگ می اندازند. ادعای اینان در خصوص قائل بون «حق نعیین سرنوشت» برای ملت آزربایجان نیز فریبی بیش نیست.
چهارم: بدلیل آنکه کل اعتقادی به تفکرات اشخاص فدرالیست در ظاهر نقاب «آزربایجان» به چهره زده و در باطن در راستای اهداف «ملت فارس» گام بردارنده ندارم.
پنجم: یکی از شاخصه های روشنفکر «تورک» فارسگرا و ایرانگرا نبودن می باشد که تصور نمی نمایم شما اینگونه نباشید.
ششم: نوشته های ورشکستگان سیاسی از نوع کمونیست و غیر کمونیستش ارزش خواندن ندارد.
هفتم: روشنفکر بودن به ریش پرفسوری گذاشتن و ژست روشنفکری گرفتن نمی باشد.
نوشته شده توسط: ناشناس

مطلب شما سرشار از غرض ورزی و مغلطه میباشد و چون در قالبهای اید یولوژیک خودتان گیر کرده اید از مقاله ایشان همان برداشتی را میکنید که خودتان میخواهید ، بنا بر این ارزش منطقی ندارد .

نوشته شده توسط: ناشناس

کودتای 28 مرداد را فراموش کردید.
مگر نمی دانید که برای اثبات روشنفکری حتما می بایست از این تاریخ نام برد؟
نگذارید مردم نادان بمانند. آنها رو روشن کنید با روشنگری هایتان.
اصلا مچ همه را بگیرید . الکی فکر می کنند می توانند مردم را فریب دهند؟ قراموش کرده اند که هوشیارانی همچون شعبانی مراقب همه چیز هستند؟
دستشان را رو کنید با این تفسیر هایتان.
حتی اگر حرفشان حق بود باید محکومشان کرد ، زیرا که مخالف نظر شما هستند.
همبستگی و این حرف ها را هم ول کنید. مهم این است که شما با این روشنگری هایتان نگذارید حرفی زده شود. حال همه شان را با این آسمان ریسمان بافتنتان بگیرید.

نوشته شده توسط: ناشناس

روند سیاسی کشورمان آن طور که نشان می دهد به بن بست رسیدن حکومت حاکم است این کار کارد را به اسخوان رسانده و موجب واکنش اعتراضی همانند سال 88 می گردد حرکت های غلط چند سال گذشته نبز خوزستان و بلوچ و آذربایجان و کردستان را برای جدایی تحریک می کند اپوزیسیون هم که در حال تفرقه و غیر اکتیو فقط در حال روشن گری بی حاصل و بدون جمع بنیست تلاشهای بعضی از افراد و نوشته هایشان نیز فقط تضعیف کننده و مانع است عملا هم که راه حل ندارند امان انفجار فشار هم که در داخل بالست چون حاکمیت از کوچک ترین تجمعات حتی برای روز کارگر جلوگیری کرده پس اگر اغتشاش شوند همچون سوریه وجود تانک در خیابان ها محتمل است اعرای و اسرائیل هم که تشنه حمله به ایران امریکا در حال تضعیف ایران مانند زمان بوش پدر برای حمله آینده است حالا با توجه به شرایط موجود همبستگی اپوزسیون واجب است یا بایست همچنان از دست روشنفکران عزیز سوخت و ساخت فردا دیر است

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آقای behruz
سه ساله ی ۵۴ ـ ۵۱، سالهای میلادی است و بر می گردد به سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ که ۲۷ ماه آن، دوران زمامداری نخست وزیر قانونی و ملی ایران دکتر محمد مصدق می باشد. با احترام، پرویز داورپناه

نوشته شده توسط: ناشناس

آنچه اهمیت دارد دفاع از برخی ارزشهاست که برای ایران فردا باید میان ما نهادینه شود از جمله دفاع از یک وبلاگ نویس با اینکه دفاع کننده از وی به هر دلیلی( که به خودش مربوط است و محترم) از وی به گفته خودش دل خوشی ندارد.
اینجاست نقطه عطف ازادیخواهان

البته از نبوی مبدع تروای ایران انتظاری بیش از این نبود ولی دفاع از گمنامیان در این مورد در قالب پاسخ فی ذاته ارزشمند و قابل احترام و تقدیر بود

کوشان.م

نوشته شده توسط: ناشناس

دست مریزاد جناب کامران. حق مطلب را تمام و کمال ادا کردید. درود بر شما.

نوشته شده توسط: ناشناس

گرامی اگر شما درست جستجو نکرده اید به میزان تاکید طرفداران پادشاهی پارلمانی بر شق پارلمان و تمام فواید و اذناب این ماهیت و نهاد دلیل نیست که اینها اشاره نکرده اند.باز هم متاسفانه ذهنیات خود را به صورت اصل برچسب کرده اید مثل معمول.
اگر بر این پایه بخواهیم بنویسیم برخی جمهوری خواهان هیچ توجهی به بسیاری از اصول جمهوری مورد ادعای خود نمی کنند و نه تنها مرگ دوم جمهوری که مرگ همیشگی این نظام در ایران را سرودی سوگ اور تکرار کرده اند!!

تمام مندرجات نسبت داده شده به پادشاهی پارلمانی دوستان صرفا ذهنیات برچسب زن نویسنده بوده از جمله مسئله نخست وزیری و پارلمان .
با این روش و نمط ره بجایی نمی برید و نمی بریم.پاسخ به این نوشته ها و آینه کردن اینها بسوی بازگوکننده های آن بسیار راحت است ولی شرط دیالوگ نیست و فاقد ارزش دیالوگتیک است

نوشته شده توسط: ناشناس

این نوشته واقعی بوده یا ...؟؟
یعنی واقعا بین نسل قدیم این نوع افکار زنده و پویاست؟
خدا به نسل ما رحم کند دیروزمان را این دوستان به سیاهی امروز بدل کردند لابد فردای ما هم توسط این سازماندهی می شود؟چه شود؟
و اما...


فرموده اند : " بنظر میرسد که امروز راه نهضت ملی و مصدق روشن ترین هدفگذاری و همچنین برنامه سیاسی برای دستیابی به آزادی و دموکراسی است." !!!
.جل الخالق.انوزقت به دیگر نیروها برچسب میزنند که شما میخواهید به گذشته باز گردید و این محال است!! واعظ غیر متعظ !

و نیز ادامه میدهد : " در مورد طیف طرفداران پادشاهی باید قبول نمود که اتحاد با هر بخش از این طیف در واقع اتحاد با آقای رضا پهلوی است. ایشان هنوز لزومی ندیده است کودتای 28 مرداد، تعطیل نمودن مشروطه، زندان و شکنجه و اعدام مخالفان توسط حکومت خودکامه پدر خویش را بروشنی و بدون بازگشت محکوم نماید. با اینهمه ایشان نه تنها با احزاب و تشکل های سیاسی به رقابت برخاسته است، بلکه حتی کوشش دارد گوی سبقت را از ایشان برباید"

اینهمه تحریف واقعیت و دشمنی از کجا می اید؟
تنها و تنها پناه میبریم به جمهوری اسلامی از خطر استیلای این نوع افکار.شاید هم هدف همین باشد وگرنه جامعه ما خیلی از نظر افکار اجتماعی و اصول دموکراتیک از این جلوتر رفته است.
من در فردای ایران با به قدرت رسیدن این قشر هرگز احساس امنیت نمی کنم که هیچ مطمئنم برای باوری مانند من وضع خیلی بدتر از امروز هم خواهد بود.پس مجبورم مبارزه را از " علیه جمهوری اسلامی " به " علیه هر اندیشه دیکتاتور و تمامیت خواه و یکجانبه نگر " بسط دهم نه تنها بر من هست که بر نسل من این مهم واگذار شده است
نوشته شده توسط: ناشناس

اگر برنامه کاری ندارید ، جزء برنامه ریزی دیگران قرار گرفته اید [1] [comment:date] متاسفانه فقدان همدلی و هم اندیشی برسر همگرائی و تعامل بر اساس وجوه مشترک و ایجاد راهکاری واضح و شفاف که مبتنی بر یک برنامه استراتژیک باشد و قابلیت اجرائی شدن و برقرای ارتباط با دیگران را داشته باشد و همچنین اطمینان لازم را به جامعه جهانی در خصوص گذار این پروسه از آزاد راه دمکراسی و بر پایه یک نظام فدرالی محسوس و مشهود باشد دیده نمی شود. شایسته است فعالین این امر از ملت های متشکل ایران از هر قوم و مذهبی اعم از : روشنفكران ، سیاستمداران، تاریخدانان و جامعه‌شناسان این ملیت ها بازتاب‌های خود را با توجه به رفتار و روانشناختی خواستگاه این ملت ها ، مذاهب و خرده فرهنگها به فکر تدوین و اجرائی نمودن این برنامه باشد. و متاسفانه عدم حرکت به این سمت و نبود مهندسی مجدد این پروسه چه بسا در برش‌های حساس تاریخی اثرات نا خوشایندش را بر تاریخ و جوامع این ملت ها بر جای بگذارد.

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آقای طالبی، مقاله شما را خواندم. با برخی از فرمایشات شما موافقم، با برخی دیگر نیستم؛ اما، چنانکه در کتابهایم هم نوشته ام، در مجموع از هویت طلبیِ سالم حمایت می کنم، و اصلا مشوق تنوع فرهنگی هستم. خوشحال می شوم که در آینده با هم در ارتباط باشیم و در این باره به گفتگو بپردازیم. ارادتمند، رضا پرچی زاده.

نوشته شده توسط: ناشناس

بسیار عالی. سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: ناشناس

سپاس از همه دوستان بابت محبت شان به این حقیر. برای همه شما آرزوی شادابی و تندرستی می کنم.

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب ناصر کرمی گرامی / من کامنتی از شما ندیده ا م .لطفا دوباره کامنت تان را بگذارید. ما اکنون جلوی خیلی از کامنت های حاوی کلمات توهین آمیز را گرفته ایم .بار ها نوشته ایم :

دوستان و خوانندگان عزیز _ «صفحه شما» واقعا به شما تعلق دارد. آزادنه نقد ، اظهارنظر ، خبر ، تفسیر ، تحلیل و...بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام باشد بنابراین از کلمات نا مناسب و توهین آمیز استفاده نکنید که بلافاصله و بدون هیج توضیحی از جانب مسئولین ، کامنت هایی از این دست حذف و در صورت تکرار اپی شما بلوک می شود.خواهش می کنم به خودتان احترام بگذارید
نوشته شده توسط: ناشناس

جناب شاملی گرامی/ توجه کنید بر طبق آئینامه ایران گلوبال .وقتی نوشته قبلی نویسنده ای همچنان در صفحه اصلی سایت قرار دارد، انتشار نوشته جدید نویسنده ، موجب می شود که مطلب قبلی _هر چند مهم_ از صفحه اصلی خارج شود._ این قانون شامل حال اعضای مدیریت سایت نمی شود_.دلیل این کار ساده است .اکنون 77 نویسنده و فعال سیاسی کد سایت را در اختیار دارند . از این رو از شما و دیگر نویسندگان خواهش می کنیم بگذارند نوشته قبلی شان چند روز در سایت به ماند و سپس اقدام به چاپ مطلب دیگری نمایند . مگر این که مطالب خبری مهم باشد که از این قانون مثتثنی میباشد.

نوشته شده توسط: ناشناس

این عکس همراه با یک نوشته ، توسط آقای رضا حسین بر از فعالان سیاسی بلوچستان به دستم رسیده است . جناب ترکمن این رفتار از جانب سربازان هر رزیمی که صورت گرفته باشد؛ قبل از هر چیز باید آن را محکوم کرد . مگر این که عکس را ساختگی و فتو شاب بنامیم . دوم اینکه
انتشار این عکس و اظهار نظر پیرامون آن روشن خواهد کرد که این جنایت ضد بشری متعلق به کدام کشور است . بهر حال تصمیم به انتشار آن گرفتم و متن ضد ترکی آن را حذف کردم وبجای آن نسبت به یک بام و دو هوایی غربی ها جمله اعترض آمیزی نوشتم . تجربه نشان می دهد اگر این عکس دریکی از کشورهایی که در حوزه ناتو نمی بود.تصور کنید اگر این عکس در سوریه ، ایران ویا کره شمالی بر داشته می شد.خبرگزاریهای جهان بر سر این عکس چه ها که نمی کردند. رسانه کارش همین است نه اینکه خبر دریافتی را بخاطر اینکه عکس تمام رخ سرباز را مشخص نکرده بود، ،سانسور شود.

نوشته شده توسط: ناشناس

بسیار خوب. سپاسگزارم از توجه عالی. پیروز باشید.

نوشته شده توسط: ناشناس

سلام کیانوش جان. متوجه شدم که در بعضی از کامنتهایی که زیر این مقاله نوشته شده، برخی کلمات و عبارات افتاده و به جای آنها نقطه چین گذاشته شده. از شما خواهش می کنم در صورت امکان کامنتها را همانطور که هست منتشر کنید. دوستان حق دارند نظر خود را با آن زبان و واژه هایی که دوست دارند بیان کنند، و من از این قضیه ناراحت نمی شوم. با احترام، رضا.

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب. علاء الدین

خداییش خیلی بانزاکت حرف میزنید آدم حظ می کند از اینهمه ادب و متانت فوق العاده شما!!!. خدمتتان عرض شود که تاکنون سایتهای آزربایجانی جهت احترام به آزادی اندیشه مطالب صد در صد تخریبی شما را منتشر می نمودند اما با برملا شدن چهره ی واقعی شما بعید می دانم که از این پس حتی یک خط مطلب از شما در این سایتها امکان انتشار پیدا نماید. امیدوارم ایران گلوبال به این گفته ی خود که مطالب و کامنتهای توهین آمیز را به هیچ عنوان انتشار نخواهد داد پایبند بوده و این سایت را به تخریبگاهی جهت مخدوش نمودن چهره ی حرکت ملی آزربایجان تبدیل ننماید و گرنه در این گیر و دار فقط اپوزیسیون «فارس محور» ایران متضرر شده و اعتماد جامعه ی آزربایجانی را بیش از پیش از خود سلب شده خواهد دید.

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب فرزين
در محضر علمايي (!!!) مثل شما اصلاً علاقه اي ندارم بگويم «فارس اگر لقمان شود ...» اصولاً براي اثبات گفته ي خودم نيازي به چنگ انداختن به فحاشي و توهين نمي بينم اما اين را هم طبيعي مي بينم که پان فارسيستهايي که نژادپرستي موهوم آريايي چشمانشان را کور و گوشهايشان را کر نموده نموده است وقتي کم آورند به زمين و زمان دشنام دهند البته که از کساني که در کوچه پس کوچه هاي تاريخ دنبال «صليب شکسته» مي گردند تا مرهمي بر التهابات راسيستي خود بگذارند انتظاري بيش از اين هم نمي توان داشت. فارسها خودشان در گنداب باستان گرايي چنان اسير مي باشند که اميدي به نجاتشان نيست و وقتي افکار موهوم راسيستهاي آريايي به فارس زدگان و مانقوردهايي مثل شما که ملتمسانه هويت بر باد داده ي خود را از اين باستانگرايان دگم انديش تمنا مي نمايند مي رسد احساس ترحم آدمي براي هويت گم کردگاني مثل شما بيشتر برانگيخته مي شود.

در تعريف ژنوسايد مي خوانيم:
"به نابودي سيستماتيک گروهي از انسانها به علت نژاد، مليت، مذهب يا منشاء آنها ژنوسايد گفته ميشود."

سیاست «آسيميلاسيون» یا یکسان سازی زبانی، فرهنگی و هویتی در اصل پيش مقدمه و فراهم آورنده ي زمينه ي به تحقق پيوستن «ژنوسايد» مي باشد کشتار هزاران نفري و آواره نمودن دهها هزار نفر از سرزمين مادري خود پس از ساقط نمودن فرقه دموکرات مصداق عيني نسل کشي نژادي، زباني و هويتي آزربايجانيان مي باشد که حتي مي تواند به دادگاه بين المللي جنايت عليه بشريت نيز کشانده شود.

اصلاً تعجب آور نيست که نژادپرستان فارس حداقل با اکراه هم که شده حقوق ملت تورک ايران را فقط در آموزش زبان مادري خود خلاصه نمايند عجب حاتم بخشي اي!، آفرين بر شما که حداقل ذره اي از پرتگاه نژادپرستي اين ورتر آمده و حتي از حقوق تورکان نيز صحبت مي نماييد! دنيا بر کاممان شد و از اين پس از زندگي در بهشت (!!!) ساخته و پرداخته شده توسط نژادپرستان فارس آنقدر در خوشي و لذت غرق خواهيم شد که دلمان را خواهد زد!!!.

در اينکه ايران در آينده بالکانيزه خواهد شد هيچ شبهه اي وجود ندارد. راسيستهاي فارس زماني از خواب غفلت بيدار خواهند شد که همه چيز را از دست رفته خواهند ديد و البته مشاهده ي آزربايجاني آزاد، آباد و دموکراتيک که در حداقل زمان تمامي رنجهايي که در اسارتگاه ايران تحمل نموده را به دست فراموشي سپرده و در جرگه ي کشورهاي مدرن و متمدن جهان قرار خواهد گرفت حهل زدگان فارس را بيش از بيش شگفت زده خواهد نمود.
نوشته شده توسط: ناشناس

"تاریخ مطلب:
نام: آلتین
نظر:
کمونیستهای تاریخ مصرف گذشته ای ............. که هنوز در اوهامات انترناسیونالیسم پرولتریشان غوطه می خورند از آن ور بام ایران پرستان افتاده اند گویا اینان در توهمات خود زندانهای مخوف استالین را در عصر جدید دوباره بر پا نموده اند. «مانقورد» که شاخ و دم نباید داشته باشد."

مثل اینکه ایران گلوبال بدلیل خویشاوندی سیاسی که با امثال سیروس مددیها و ف. علاء الدین ها دارد علاقه ای به مشاهده ی «نام» هم مسلکهای خودش در بین کامنتها نداشته و آنان را از فیلتر خودش رد می نماید. اگر نگاهی علی السویه بین هم پیمانان فکریمان و دیگران داریم قاعدتاً یا باید مطالب تخریبی اینگونه افراد بر علیه ملت آزربایجان را منتشر ننماییم و یا اگر به هجمه های تخریبی این افراد اجازه ی انتشار می دهیم جسارت و شجاعت برخورد دمکراتیک با نظر و دیدگاه مخالفان را هم داشته باشیم.

خانم محترمی که ظاهراً از طریق اینترنت با حرکت ملی آزربایجان آشنا شده است با ملغمه ای از احساسات زنانه ی فمینیستی و هومانیستی تحت حمایت و پشتیبانی سایت ایران گلوبال و مشخصاً فردی مجهول الهویه به نام آ. ائلیار و برخی عناصر «معلوم الحال» دیگر بطور هدفدار مقالاتی سریالی را جهت تخریب وجهه ی حرکت ملی آزربایجان منتشر می نماید اما در مقابل تریبون از دست مخالفان گرفته شده و تلاش بر خفه نمودن صدایشان در گلویشان میشود. احترام به آزادی اندیشه چیزی نیست که فقط با ادعا آن را به بازی گرفت برای تحقق چنین چیزی ما قبل از انکه خود را حق مطلق بپنداریم می بایست نفس وجودی طرف مقابل را به رسمیت بشناسیم چیزی که در جامعه ی استبداد زده ی ایران به این سادگیها امکان پذیر نمی شود.
نوشته شده توسط: ناشناس

ایران گلوبال برای چه کامنتهای مملو از اهانت بر علیه تورکها را منتشر می نماید اما پاسخ منطقی اهانت شوندگان به اینگونه اراجیف را تأیید نمی نماید و یا فیلتر می نماید؟ جناب توکلی اینست آزادی بیان مورد ادعای شما!!!؟ مثل اینکه این کامنتها دوباره دست آقای ... که خیلی ادعای دموکراسی اش میشود افتاده است!. دوست محترم برای چه باید فحاشیهای آقای فرزین منتشر گردد اما پاسخ مؤدبانه ی من امکان انتشار نیابد؟ چون شما به قول خودت احساس خویشی نطری با ایشان دارید؟ آدم خنده اش می گیرد وقتی ایرانی جماعت از صبح تا شب واژه ی دهن پرکن دموکراسی را مثل آدامس می جوند اما برای لحظه ای هم که شده روی مفهوم آن نمی اندیشند.

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب فرزین وقتی با عینک پان فارسیسم آمیخته با نژادپرستی موهوم آریایی به دیگران نگاه نماییم ایران را جامعه ی یکدستی می بینیم که نه در آن ملتی به نام فارس وجود دارد و نه اصلاً چنین چیزی قابل تصور است. این تفکر چیز جدیدی نیست چنگ انداختن به سلاح نفی و انکار چیزی است که در یک سده ی اخیر پان ایرانیسم فرو رفته در جلد پان فارسیسم برای امحاء و استحاله ی زبان، فرهنگ و هویت ملل غیرفارس ایران با نهایت ظرافت به اجرا درآورده است که در اصطلاح علمی عنوان «ژنوساید» به آن اطلاق می گردد. سخن شما درست می باشد چیزی به نام ملت فارس در ایران وجود ندارد بلکه «ملت ایران» همان «ملت فارس» می باشد!.

شخصاً تصور نمی نمایم که در خصوص این موضوع ما دو نفر بتوانیم به نقطه ای مشترک برسیم زیرا احساس می نمایم که شما در چندهزار سال قبل غوطه می خورید اما من در دنیای ملموس امروز در پی دستیابی به حقوق انسانی خود می باشم البته بدون پایمال نمودن حقوق دیگران. من برای دسیابی به حقوق طبیعی خود نیازی نمی بینم که در صفحات تحریف شده ی تاریخ دنبال صلیب شکسته بگردم. متأسفانه شکوه و عظمت خیالی و موهوم آریایی باستانگرایان دگم اندیش را در هزار توی تاریخ سرگردان نموده است.

در ارتباط با کردها هم اعتقاد دارم که از «کوزه همان تراود که در اوست». گرچه همه ی کردها تروریست نیستند اما همان تروریستها از بدنه ی همین ملت برخاسته و شخصاً تابحال ندیده ام کردهایی که فریاد تظلم خواهی شان آسمانها را می شکافد نه بطور علنی بلکه بطور ضمنی هم اعمال ضدانسانی این گروههای تروریست را محکوم نموده و از آنان اعلان برائت و انزجار نمایند بلکه آنان هر قدر بیشتر در منجلاب قتل و آدم کشی فرو می روند قند در دل اینان بیشتر آب میشود. هر ملتی خصوصیاتی دارد ستیزه جویی و جنگ طلبی هم جزو خصلت های ذانی ملت کرد می باشد.
نوشته شده توسط: ناشناس

اقای کردی گرامی / برایت امیل زدم. لطفا نگاهی به امیل هات بکن!

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب فرزین
چرا در ایران بیان «حقایق» تعبیر به «اهانت» میشود؟ حرفی که ما می زنیم می بایست سندیت داشته و مصداقهای عینی آن را هم ذکر نماییم. من می گویم ملت فارس به تأسی از تفکر تمامیت خواهانه ی «فارس محور» ملل غیرفارس ایران را اسیر گرفته است می گویید نه مثالهای متعددی را برایتان ذکر نمایم و یا می گویم کردها «تروریست» می باشند و مصداقهای عینی آن در سازمانها و تشکیلاتهای متعدد مسلحانه ی کردی مانند «پ ک ک»، «پژاک»، «کمله»، «دمکرات» و نامهای زیاد دیگر در گذشته و اکنون به «تروریسم» و «آدم کشی» مشغول بوده و هستند و یا اگر از قتل و کشتار تورکان صحبت می نمایید مثالهای بیشماری از قتل و کشتار پارسیان را ذکر نمایم.

جناب فرزین
چرا در ایران بیان «حقایق» تعبیر به «اهانت» میشود؟ حرفی که ما می زنیم می بایست سندیت داشته و مصداقهای عینی آن را هم ذکر نماییم. من می گویم ملت فارس به تأسی از تفکر تمامیت خواهانه ی «فارس محور» ملل غیرفارس ایران را اسیر گرفته است می گویید نه مثالهای متعددی را برایتان ذکر نمایم و یا می گویم کردها «تروریست» می باشند و مصداقهای عینی آن در سازمانها و تشکیلاتهای متعدد مسلحانه ی کردی مانند «پ ک ک»، «پژاک»، «کمله»، «دمکرات» و نامهای زیاد دیگر در گذشته و اکنون به «تروریسم» و «آدم کشی» مشغول بوده و هستند و یا اگر از قتل و کشتار تورکان صحبت می نمایید مثالهای بیشماری از قتل و کشتار پارسیان را ذکر نمایم. دوست من نژادپرستی در هر شکل و نوعی که باشد محکوم است فرق نمی نماید در لباس پان فارسیسم باشد، پان کردیسم، پان عربیسم و یا پان تورکیسم و ... ما نمی توانیم با توجیهاتی که ایده آلهای خودمان را تأمین می نماید خود را تبرئه و دیگران را محکوم نماییم.
نوشته شده توسط: ناشناس

کردها اول از تروریستهایی که از بدنه ی همین ملت متمدن (!!!) برخاسته اند اعلام انزجار و برائت نمایند بعد بیایند از حقوق انسانی صحبت نمایند.

نوشته شده توسط: ناشناس

"تاریخ مطلب: پنجشنبه, می 3, 2012 - 17:50
نام:
جمال
نظر (کوتاه):
دوستان بە این نقشەی بی نهایت قدیمی کە با دست کشیدە شدە نگاه کنید این نقشە از بلاد فارس، بلاد خوزستان ، بلاد مسر ، بلاد شام بلاد اکراد و بلاد ازبکستان در بالا اشارە کردە ولی این نقشە کوچکترین اشارەای بە عضور ترکها در ترکیە و آذربایجان نمیکند این نقشە گواه این است زمانی کە کست کە نقشە را بە رشتەی تحریر در آوردە از ترکان نە در آذربایجان نە ترکیە خبری نبودە http://a2.sphotos.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-snc7/576246_4015699510418_121…;

مثل اینکه این کردها دوباره خواب نما شدند خیر است انشاء الله. استغفرالله اگر این جماعت ادعا نمایند که «کرد» قبل از خدا آفریده شده است نیز تعجبی در آدم برانگیخته نمی شود!. به همین خاطر است که خود را نشناخته اسلحه برداشته و راهی کوه و بیابان میشوند.

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آ. ائلیار
همانگونه که در کامنتهای قبلی نیز نیز بیان نمودم اینجا فقط دیدگاه کلی خود را در سطح یک کامنت بیان می نمایم. من از مطلب شما آن چیزی را بیرون می کشم که با تمامی ادراکم آن را درک می نمایم. اصلاً بحث آموزش از طرف سایت و چنین چیزهایی نیست مگر میشود مقاله ای به سایت ارسال شود و شما قسمتهای دلخواه خود را با رنگ آبی مشخص نماییدو و از درون آن مثلاً «هدف حرکت ملی آزربایجان سقوط حکومت نیست» را بیرون کشیده و و برای تخریب نوشتار آن را بعنوان «تیتر» مقاله انتخاب نمایید و حتی تصویر «بوز قورد» را نیز برای القای مفهوم دلخواه خود در کنار آن درج نمایید درحالیکه نه هدف نویسنده تشریح و توصیف عنوان انتخابی شما بوده است و نه تصویر انتخابی تان ارتباطی به مطلب دارد.

جناب آ. ائلیار
همانگونه که در کامنتهای قبلی نیز نیز بیان نمودم اینجا فقط دیدگاه کلی خود را در سطح یک کامنت بیان می نمایم. من از مطلب شما آن چیزی را بیرون می کشم که با تمامی ادراکم آن را درک می نمایم. اصلاً بحث آموزش از طرف سایت و چنین چیزهایی نیست مگر میشود مقاله ای به سایت ارسال شود و شما بطور «هدفدار» قسمتهای دلخواه خود را با رنگ آبی مشخص نمایید و از درون آن مثلاً «هدف حرکت ملی آزربایجان سقوط حکومت نیست» را بیرون کشیده و و برای تخریب نوشتار آن را بعنوان «تیتر» مقاله انتخاب نمایید و حتی تصویر «بوز قورد» را نیز برای القای مفهوم دلخواه خود و جهت بیرون تراویدن مفهومی منفی از نوشته در کنار آن درج نمایید درحالیکه نه هدف نویسنده تشریح و توصیف عنوان انتخابی شما بوده است و نه تصویر انتخابی تان ارتباطی به مطلب دارد و یا در داخل کامنتهای دیگران جهت تخطئه و کوبیدن اندیشه ی نویسنده ی کامنت هر آنچه خود می خواهید را اضافه نمایید و بعد بگویید اینجا آموزش دموکراسی می دهیم! عجبا! اتفاقاً من می خواهم از شما درخواست نمایم فقط یک نمونه در سایتهای دیگر که مصداق چنین چیزی باشد را مثال بیاورید؟ در یکی از نوشته هایتان وجود عبارت «استعمارداخلی» را کلهم و از بیخ و بن منکر شده و آن را چیزی من درآوردی که ابداع ملل غیرفارس می باشد به حساب آورده بودید وقتی برای شما از ویکی پدیا فاکت آورده میشود می گویید نگاهی علمی باید داشت. آورده شدن چنین استناداتی بغیر از اثبات علمی بودن آن مؤید چه چیزی می تواند باشد؟ خدمتتان عرض شود که این فقط یک سند کوچک بعنوان مشت نمونه ی خروار بود و از این دست نمونه ها تا دلتان بخواهد می توان مثال آورد. بر حسب اتفاق من حصلت خود حق بینی شما و مطلق گرایی تان را در حد فوق العاده می بینم و بدیهی است که چنین رویه ای هیچگونه قرابتی با «نسبی گرایی» مورد ادعایتان ندارد.

موضوع اصلاً این نیست که من بعنوان شخصی که تفکری «آزربایجان محور» داشته و گفتمان حرکت ملی آزربایجان را نیز کاملاً مستقل از حرکت ملت فارس می بینم به دیگران به چشم دشمن نگاه نمایم یا ننمایم بلکه مسئله این است که آنانی که با رویکرد تمامیت خواهانه و قیم مآبانه ی فارس محور به ملتهای غیر فارس ایران نگاه می نمایند به هر طریق ممکن تلاش دارند که اصل مسئله ی ملی را منکر شده و با تهی نمودن تفکر و اندیشه ی معتقدین به چنین چیزی آنان را به خدمت اهداف ایرانگرایانه ی خود درآوردند و یا حداقل گامهایشان را سست نمایند.

دوست عزیز احساس می نمایم برای توجیه شیوه بکار گرفته شونده جهت «مصادره به مطلوب نوشته ها» با واژه ها بازی می نمایید به هر شکل من از پاسخ شما قانع نشدم. من اعتقاد دارم گرچه ممکن است ما «واقعیت» را قلب نماییم اما شعور مردم همه چیز را بخوبی تشخیص می دهد. باز هم از اینکه وقت گذاشته و پاسخ دادید ممنون.
نوشته شده توسط: ناشناس

جالب است ایران گلوبال در تأیید کامنتهای مخالف گزینشی عمل می نماید. در مقایسه با کامنتی از احمد آزربایجان در ذیل این نوشته مگر کامنت من چه ایرادی داشت که تأیید نشد؟:

جناب ف. علاء الدین
نوشتن یک کامنت دارای مضمونی مشابه با چند نام مختلف هنر نیست. اتفاقاً این مطلب بطور دقیق و مستند شخصیت بنا شده ی شما بر روی........را به دقت و مستند زیر ذره بین برده است و البته چنگ انداختن شما ب......... برای صدور حکم تبرئه برای خود نیز دور از انتظار نیست. مشکل شما آنست که از آن ور بام ایران پرستان افتاده اید اما بعید میدانم خودتان خبر نداشته باشید! طبیعی است وقتی شما ببینید که نسل جدید آزربایجان برای خزعبلات گندزده ... تره هم خرد نمی نماید اینچنین برآشفته شده و به زمین و زمان دشنام دهید. متأسفانه «خودشیفتگی» ... نیست که به سادگی درمان پذیر باشد.

نوشته شده توسط: ناشناس

تسلیت به خانواده ناصر و همچنین به مجموعه ایران گلوبال .ما را در غم خود شریک بدانید

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای کرمی گرامی! مسلما سایت ایران گلوبال نمی تواند نظرات خوانندگان و کامنت گذاران خود را حذف کند مگر اینکه توهینی به اشخاص حقیقی و حقوقی کرده باشند. آنچه که کاربر گرامی Lachin در باره مقاله شما نوشته اند، شامل هیچگونه توهینی نیست. بنابراین مسولین ایران گلوبال نظر ایشان را حذف نکرده اند.

کاملا مشخص است که کابر گرامی Lachin این زحمت را به خود نداده اند که دنبال چاپهای متعدد این کتاب بگردند و نسخه مورد نظر شما پیدا کنند. برای روشن شدن مطلب من لینک نسخه مورد نظر شما، یعنی چاپ موسسه انتشاراتی Magnus Verlag را در اینجا می آورم و امیدوارم که سوءتفاهم یرطرف شده باشد. با تشکر از همکاری و حسن تفاهم شما.

http://www.buchfreund.de/Also-sprach-Zarathustra-Bibliothek-der-Philoso…

نوشته شده توسط: ناشناس

سپاسگزارم. بسیار عالی بود.

نوشته شده توسط: ناشناس

بسیار عالی. صحیح است.

نوشته شده توسط: ناشناس

بسیار عالی. سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: ناشناس

بسیار مقاله زیبا، منطقی و نقادانه ای بود آقای پرچی زاده. لطفا به افراد معلوم الحال و تجزیه طلب پاسخی ندهید دوست من، اونها با مغالطه و یاوه سرایی اهداف دیگری را دنبال میکنند. به قولی اینها مساله شان جای دیگریست و آب را هم همانجایی باید بریزند که میسوزد!

نوشته شده توسط: ناشناس

سرکار خانم ترابی، از شما بابت کامنت جامع تان سپاسگزارم. از اینکه آثار مرا دنبال می کنید نیز مشعوفم. چنانکه به نظر می رسد، شما در مسائل مربوط به خلیج فارس تخصص دارید. راه حل شما برای حل معضل خلیج فارس چیست؟

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب ناصر کرمی گرامی / سئوال خوبی را طرح کرده اید اولا ادیت و حذف مطلب تنها در اختیارمدیریت سایت خواهد بود دوما اگر کسی بخواهد 10 تا مطلب بگذارید ، مطلب قبلی اش از صفحه اول خارج خواهد شد و نوشته جدید او بجای آن خواهد نشست ولی بهتر است که نویسندگان تا زمانی که نوشته قبلی اش در صفحه اول سایت است منتظر بماند وسپس اقدام به درج مطلب جدید بکنند

نوشته شده توسط: ناشناس

ابراز تاسف سید محمد خاتمی از بازداشت نرگس محمدی [1] [comment:date] آقای اقبالی! زخم زبان چرا؟ یک زن فعال حقوق بشری به زندان افتاده و کودکان اش بی سرپرست مانده اند. وظیفه هر انسانی است که از خانم نرگس محمدی دفاع کند. حال فرق نمی کند این فرد اقبال اقبالی نام داشته باشد و یا محمد خاتمی. نفس کار مهم است. تا وقتی شما میان خبر و تفسیرخبر تفاوت نمی گذارید، اهمیشه پریشان حال می مانید. آنچه تا بحال از شما دیده شده این است که در میان خبر ناگهان به صحرای کربلا زده اید وبا بد زبانی طرف مقابل را نوازش کرده اید و برایتان .....است. بالطبع نمی توانید خودتان را نویسنده بدانید.از آنگذشته سابقه سیاسی افراد برای همه روشن است و شما با انگ زدن به دیگران و آنان را "مدافعان رژیم" خواندن ره به جایی نمی برید. و رو سیاهی همیشه به ذغال می ماند. با احترام دکتر پرویز داورپناه

نوشته شده توسط: ناشناس

خانم مجتهدزاده قابل توجه شما! ببینید چه کسانی دارند برای شما کف میزنند[ مهران بهاری که دستور عدم آزادی نشر و بیان داد . روشن است که دفاع از آزادی بیان صورت میگیرد]و به اصطلاح از شما حمایت میکنند، دیگر باید پای چه کسانی وسط بیاید که شما چشمانتون رو باز کنید[ پای عدم آزادی پیش بیاید؟که شما کف بزنید؟] خدا میدونه [دانستن کار خود شماست نه خدا]