رفتن به محتوای اصلی

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: ناشناس

جمهوری اسلامی و تفاله های حکومت ننگین قاجار و ارتجاع سرخ
در تلاشند با عقیم ساختن اپوزوسیون
ایران را به جنگ بکشانند.

نوشته شده توسط: ناشناس

فقط یک پرده بر افتاده است و ان این است که
بازمانده های حکومت ننگین قاجار وارتجاع سرخ

به هر تلاشی دست میزنند از سرنگونی جمهوری اسلامی جلوگیری کنند.

نوشته شده توسط: ناشناس

بازمانده های حکومت ننگین قاجار وارتجاع سرخ
به هر تلاشی دست میزنند از سرنگونی جمهوری اسلامی جلوگیری کنند.
شما فقط محبوبیت شاهزاده را بیشتر می کنید.
از شما متشکریم

نوشته شده توسط: ناشناس

مردم ایران در وضعیت بدی بسر میبرند. فشار اقتصادی ناشی از تحریمهای جهانی، ورشکستگی و تعطیلی شرکتها و کارخانه ها و موج بیکاری، تورم افسار گسیخته، خفقان حاکم و غیره. همه اینها فشار بی حد و اندازه ای تا مرز از هم پاشیدگی شیرازه جامعه بر مردم وارد می آورد.

در چنین شرایطی برخی از هموطنان خارج نشین به وظیفه انسانی و میهنی خود عمل میکنند و در حد امکانات و مقدوراتشان کمک حال ایرانیان داخل کشور (از هر ملیتی) و مبارزات آزادی خواهانه و حق طلبانه آنان هستند. مثلاً از طریق اطلاع رسانی بیطرفانه از طریق سایتها، تولید ادبیات سیاسی، مراجعه به نهادهای حافظ حقوق بشر، در اختیار گذاشتن فیلترشکنها و سایر موارد. در عین حال در کنار این دوستان، متأسفانه شاهدیم که برخی از کارشناسان خودخوانده و افراد فاقد صلاحیت نیز پیدا میشوند که نه تنها کمکی به مبارزه مردم نمیکنند بلکه هیزم کشان بی جیره و مواجب یا با جیره و مواجب آتش تفرقه و انشقاق هستند و هنرشان در ریختن آب به آسیاب رژیم خلاصه میشود.
همچنان که همه می دانیم در کنار مبارزات حق طلبانه سراسری کارگران، زنان و سایر اقشار و طبقات، یکی از جبهه های مبارزه در داخل ایران، مبارزات برابری طلبانه ملیتهای تحت ستم مضاعف است. لذا بدبختانه آفت سایر جبهه های مبارزه یعنی سایه سنگین کارشناسان خودخوانده پرمدعا در این جبهه نیز به شدت قابل احساس است. این حضرات کارشناس که مروج انواع تندرویها، افراطیگریها و کج رویها هستند، برای توجیه همه انحرافات و افکار بی پایه خود نیازمند دستاویزهایی نیز می باشند که بایستی توسط اشخاص مشخصی در اختیارشان گذاشته شود. این اشخاص مشخص چه کسانی هستند؟. اینها کسانی نیستند جز پاسداران متعصب و خشک مغز نظم موجود. یعنی نظمی که برای ملیتی خاص حقوقی ورای ملیتهای دیگر در نظر گرفته و افراد متعلق به ملیتهای غیر خودی را شهروندان درجه دو و سه و یا به عبارتی نو ظهور، «شهروندان مهاجر» قلمداد میکند. این دو گروه با هم دو لبه یک قیچی هستند که تنها رسالتش قطع هر نوعی از همکاری و غیر ممکن نمودن مبارزه در جبهه ای متحد با قبول تمام کثرتها و در چهارچوب منافع مشترک همه ملیتها است. یک مثال:
الف- چندی پیش یکی از آقایان که گویا دستی هم در کروموزوم شناسی دارد، مقاله ای در سایت خود از جناب ناصر کرمی درج میکند تا دفاعی باشد بر ایده بی معنی خود که نژادپرستی را با ژن و کروموزوم فارسها مرتبط میداند:
http://www.tribun.com/index.php?option=com_content&view=article&id=721:qq-q-q-&catid=50:rasism-&Itemid=61
ب‌- آقای ناصر کرمی در این مقاله جدید خود (فرهنگ ترک تباری و نفرت آفرینی) به "گرگهای خاکستری" استناد کرده، تلاش میکند تا با توسل به ادبیات آنان مقاله آقای محمد امینی در نقد آقای رضا پهلوی را لجن مال کند.
بدیهی است که قیچی یک لبه به کار نمی آید. همان قدر که در ظاهر این دو اندیشه افراطی از هم فاصله دارند و در تقابل با همدیگرند، به همان اندازه نیز به یکدیگر محتاجند. اما این تقابل و نزاع بی پایان قرار است کدامین دستاورد را به همراه داشته باشد؟. دود این همه نفاق و تفرقه به چشم چه کسی میرود؟. در کنار این سؤالات که جوابهایی بدیهی دارند، سؤال اساسی این است که چرا این افراد (به فرض اینکه صادق و بی شیله پیله اند) قادر به تشخیص مسیر نادرستی که در پیش گرفته اند نیستند و مغاک هولناکی را که جامعه را به آن سمت رهنمونند نمی بینند؟. دلیل عمده آن به نظر حقیر همان ضعفهای محرز تئوریک (به عبارت ساده بیسوادی تئوریک) است که آنان را مجبور به پناه گرفتن در سایه ساده ترین و سهل الوصولترین ایدوئولوژی در دسترس که همانا ناسیونالیسم باشد میکند. چون تحلیلی علمی جامعه و دلایل مشکلات اقتصادی، فرهنگی و ... آن وجود ندارد، همه چیز با یک فرمول جادویی ماستمالی میشود: قوم یا ملتی فاسد و اهریمنی مسؤول تمام مشکلات قوم یا ملت پاک و منزه من است. نتیجه گیری مشخص است.
نویسنده این سطور هرگز خود را کارشناس، تئوریسین، روشنفکر، مقاله نویس و نظایر آن نمیداند و لذا در باب مطالب ثقیل به هیچ عنوان اظهار نظر نکرده و نخواهد کرد. لیکن سطح مطالب برخی کارشناسان خودخوانده آن چنان نازل و تفاسیرشان به درجه ای پوچ و بیمعناست که برای نقد؟! اندیشه و یا به عبارت بهتر نااندیشگی آنان نیاز به تخصصی خاص نیست. لذا در این کامنت، بنده نگاهی دارم به این به اصطلاح مقاله اخیر آقای کرمی با عنوان " فرهنگ ترک تباری و نفرت آفرینی ".
1- مشکل از همان تیتر مقاله شروع میشود که به قول آقای کاوه جویا: "آخر فرهنگ ترک تبار یعنی چه؟ مگر فرهنگ تبار دارد؟! مگر اندیشه و جهان بینی از تبار انسان ناشی می شود؟!". من هم به نظر آقای جویا چند اسم علاوه میکنم: حیدرخان عمواوغلی، تقی ارانی، احمد کسروی، صمد بهرنگی، صادق خلخالی، مهدی باکری، غلامحسین ساعدی، هادی غفاری، موسی خیابانی، میر حسین موسوی، فرح پهلوی. از نظر جناب کرمی فرد فرد این جمع نامتجانس صاحبان و حاملان یک فرهنگ و یک اندیشه هستند. فرهنگ و اندیشه ترک تباری!. اما این فرهنگ و اندیشه ترک تباری چیست و چه مختصاتی دارد؟.
2- اجازه دهید در درجه نخست ببینیم "تبار" از نظر جناب کرمی به چه معنی است و مصادیق تعلق به تبار مشخص چیست تا به تعریف فرهنگ ترک تباری هم برسیم. جناب کرمی اعتقاد دارند که آقای خامنه ای (که هم سید است و هم مادرش فارس است) ترک تبار است و به همین دلیل منافع ملی ایرانیان آریایی تبار را قربانی منافع کشورهای ترک همسایه میکند. اولاً جای سؤال است که مگر تبار اشخاص فقط به پدرشان مرتبط میشود؟. یعنی ژنهای معرف تبار آیا فقط از پدر به انسان منتقل میشود و ژنهای مادر در اینجا فاقد نقش است؟.
ثانیاً در جای دیگری از ایشان می خوانیم که خاتمی هم چون عرب تبار است (مثل خمینی) در زمان زمامداری خود متمایل به کشورهای عربی بود.
http://iranglobal.dk/I-G.php?mid=2-55916
حال چرا خاتمی یزدی عرب تبار است؟. چون مثلاً سید است؟. خوب با این استدلال چرا خامنه ای (که سید هم هست) عرب تبار نیست و ترک تبار است؟. یعنی آریاییها وقتی سید باشند عرب تبار میشوند و ترکها در هر حال ترک تبار باقی میمانند؟!. شاید نقل قول زیر از آقای کرمی کلید مشکل باشد:
" طبق اطلاعات عمومی مادر آقای رضا پهلوی از قوم تُرک آذری، و مادر بزرگ ایشان هم تُرک بودند، رضاشاه را هم تُرک تبار میگویند و یا او را قزاق و گرجستانی مینامند، بنا بر این اصل و نسب نژادیبرای ما مهم نیست، بلکه اندیشه با فرهنگ مدرن و بشر دوستانه با ارزشهای جهانشمول ملاک و میزان سنجش هست."
پس کاشف به عمل می آید که آقای رضا پهلوی به سبب داشتن «اندیشه با فرهنگ مدرن و بشر دوستانه با ارزشهای جهانشمول» و علی رغم داشتن مادر و مادر بزرگ ترک تبار از ننگ ترک تباری آزاد و به افتخار ایرانی بودن نائل آمده اند و لذا با این نتیجه گیری اندیشه ترک تباری نیز باید همان اندیشه غیرمدرن و غیر بشر دوستانه فاقد ارزشهای جهانشمول تعریف شود که باعث میشود یک نفر ترک تبار شود. فلذا واضح و مبرهن است که منبعد برای تعیین تبار افراد نیازی به در اختیار داشتن شجره نامه و سجل احوال و غیره نیست و همان اطلاع از اندیشه های شخص مورد نظر کفایت میکند. بدین ترتیب یقیناً اشخاصی نظیر محسنی اژه ای، سعید مرتضوی، سردار فیروز آبادی، پول پت، بن لادن، این قاتل اخیر نروژی و خلاصه هر کسی که فاقد اندیشه جهانشمول با معیارهای جناب کرمی است، ترک تبار و صاحب اندیشه ترک تباری است و حداقل ایرانی و آریایی تبار نیست!. مثلاً اگر روزی آقای پهلوی به هر دلیل اندیشه هایشان تغییر کرد و از معیار مدرن و جهانشمول بودن خارج شد، آن وقت دیگر احتمالاً ایرانی نخواهند بود و به درجه ترک تباری تنزل درجه خواهند یافت!.
یقین دارم که خواننده احتمالی این سطور در حال حاضر به سبب پرداختن نویسنده به موضوعی چنین بلاهت بار و مهمل دچار کسالتی زائدالوصف شده. سبب این همه مته به روی خشخاش گذاشتن همان رسیدن به تعریف «تبار» است از منظر جناب کرمی چون همچنانکه از مقالات ایشان مشخص شده، واژه «تبار» شاه کلید و حل المسائل پی بردن به پشت پرده همه جبهه گیریها و ائتلافات سیاسی، معضلات اجتماعی و مسائلی از این دست از منظر ایشان میباشد (شاید ایشان صدها و هزاران از کلمه «تبار» در مجموع نوشته جات خود استفاده کرده باشند). پس منطقی است که حداقل انتظار خواننده مطالب ایشان در دست داشتن تعریفی قابل اتکا از مفهوم واژه کلیدی و اساسی مورد نظر باشد که محتوای آنرا با هم شکافتیم و به کنه آن پی بردیم و دیدیم که متأسفانه هیچ محتوا یا تعریف و معیار علمی، اصولی یا حداقل جای پایی که بشود با اطمینان روی آن قدم گذاشت و فرضی هر چند نادرست و یا برهان خلفی که بشود تا انتها بر اساس آن به پیش رفت و به نتیجه ای هرچند به ظاهر قابل توجیه رسید وجود ندارد. تماماً با تعاریف و معیارها و مصادیق دلبخواهی و من در آوردی طرفیم که به سبب اراده جناب کرمی به منظور نگارش فحشنامه ای جدید از کیسه مبارک بیرون آورده شده و پشت سر هم ردیف شده اند. شاید که دق دلیهای ایشان به بهانه «آزادی بیان» و به هزینه توهین و تحقیر میلیونها انسان و اتلاف اوقات شریف عده ای دیگر تخلیه شود. به این ترتیب نتیجه میشود اعطای لقب ناخوشایند "ضد سواد" به ایشان، چندان هم بی مناسبت نبوده!.
این نگاه غیر و ضد علمی آقای کرمی در جای جای نوشته های امروزی و دیروزی ایشان خود را فریاد میزند. مثلاً در کامنت جناب کرمی پای مقاله "دیاگرام درصد وابستگیِ زبان ها در ایرانِ امروز" خطاب به کاربری به نام «آلیار» می خوانیم:
"آمار و دیاگرامی را که من در این نوشتار آورده ام درست و علمیِ دانش محور و مطابق با تئوری های تاریخی و از همه مهمتر بر اساس تاریخ و جغرافیای سیاسی است. رقم 13% مردمان تُرک آذری و آلتایی در دیاگرام مبالغه هم هست، چرا که تعداد جمعیّتی این مردم در ایران در مجموع از 7 تا و حداکثر 11 میلیون هست".
به فرض حجت بودن همه آمار جناب کرمی، سؤال اساسی این است که اگر این آمار دانش محور و غیره ذالک است پس چرا باید در آن مبالغه کرد؟. مگر تحقیق جمعیت شناسی و جغرافیای سیاسی شعر و غزل و حماسه سرایی است که صنعت مبالغه و غلو از ضروریات آن باشد؟.
3- درست به همین دلایل است که نقد نوشته های آقای کرمی کار بسیار شاق و کسل کننده ایست. درست مانند اصلاح ورقه دیکته دانش آموز کم کاری که هر لغت را به شکل دلبخواهی مینویسد و هیچ پیشرفتی در کارش مشاهده نمیشود و هر بار، اغلاط املای پیشین را تکرار میکند. در آخر کار نیز آدم یا از وقتی که تلف کرده عصبانی است یا از فرط ناامیدی به خنده می افتد. درست مثل حال و روزی که آقای بابک دچارش شده اند. و البته چنین دانش آموزانی عادت دارند که کلی گل و بلبل دور ورقه های خود بکشند و با خودکار رنگی آنرا تزئین کنند. مطالب بسیاری وجود دارد که میشود رویش بحث کرد. مثل همان موردی که جناب بابک اشاره کرده اند. به فرض که اندیشه شیعه گری مسبب تمام آلام و مصائب ایرانیان باشد، چرا از میان این همه آریایی صاحب "اندیشه و جهان بینی پایدار و استوار دارای ریشه عمیق در تاریخ و تمدن قدیم و جدید" یکی مثل احمد کسروی پیدا نشد که شیعه گری را نقد کند؟. پس چرا سنیهای آریایی افغانستان در چنین وضعیتی به سر میبرند؟. مگر آنها هم زیر چکمه های ترک تباران هستند؟. آیا رادیکالیسم مذهبی صرفاً به شیعه گری محدود است؟. پس تکلیف طالبانیسم، وهابیت، جنایات کلیسا در قرون وسطی و سایر موارد مشابه چه میشود؟. اگر اکثریت مردم ما شیعه نبودند و سنی مذهب بودند، چه تضمینی وجود داشت که به جای ولایت فقیه شخصی مثل ملا عمر را رهبر خود نمیکردند؟. آیا میزان تعصبات مذهبی در بلوچستان سنی نشین کمتر از سایر مناطق شیعه نشین است؟. اصلاً استعمال اصطلاح "چکمه های علی خامنه ای" دیگر چه صیغه ای است؟. باز اگر گفته میشد «نعلین علی خامنه ای»، میشد یک چیزی. تا جایی که «اطلاعات عمومی» اجازه میدهد، علی خامنه ای هرگز «چکمه» نمی پوشیده. شاید جناب کرمی «پوتین» را با «چکمه» اشتباه میگیرند. به هر حال قابل ذکر است که آقای خامنه ای (سوای هر کارنامه سیاسی) زمانی پوتین به پا میکرد و به مناطق جنگی میرفت که قصد دفاع از همان «تمامیت ارضی» مورد ادعای جناب کرمی در جبهه های جنگ را داشت و البته میلیونها «ترک تبار» در راه حفظ همین «تمامیت ارضی» جانفشانیهای بسیار بزرگتری در طول 8 سال جنگ انجام دادند. آیا جناب کرمی حتی در همین حد پوتین پوشیدن و به مناطق جنگی سر زدن، از خود مایه گذاشته اند که امروز این اصطلاح «تمامیت ارضی» را از دهن نمی اندازند؟.
فرهنگ صیقل خورده ایرانیان چیست و چه نمودی دارد؟ آیا فرهنگ یک مفهوم موهومی است که در ذهن ساخته و پرداخته شود و همه چیزهای خوب و زیبا و مثبت به آن نسبت داده شود یا باید نمودی هم در دنیای واقعی از خود نشان دهد؟. ویکیپدیای فارسی فرهنگ را این چنین تعریف میکند:
" فرهنگ، واژه ای است درباره شیوه زندگی مردم؛ به معنی روشی که مردم، کارها را انجام می دهند. گروههایمتفاوت مردم، ممکن است که فرهنگ های متفاوتی را دارا باشند." و نیز اجزایی برای آن در نظر میگیرد همچون: ارزشها و طرز فکر، مذهب، زبان، تحصیلات، قوانین و سیاست و غیره.
در ادبیات سیاسی سوسیالیستی فرهنگ جامعه هرگز یکدست نیست و طبقات مختلف اجتماع دارای فرهنگهای متفاوت هستند. در ادبیات سوسیالیستی مرتباً به ترمینهایی چون «فرهنگ بورژوازی»، «فرهنگ جامعه سرمایه داری»، «فرهنگ سوسیالیستی و دموکراتیک بیانگر منافع طبقه زحمتکش» و غیره برخورد می کنیم. حال چه تعریف ساده ویکیپدیایی را معیار قرار دهیم و باور داشته باشیم که «گروه های مختلف مردم» دارای فرهنگهای متفاوت هستند و چه با معیارهای سوسیالیستی پیش برویم و قبول کنیم که فرهنگ «طبقات» مختلف جامعه با همدیگر متفاوت است، نمی توانیم به تعریفی ایده آلیستی و صیقل خورده از فرهنگ ایرانی جا گرفته در قفسه کتابخانه و روی طاقچه برسیم. چون هیچ شخص نرمالی نمی تواند جامعه ایرانی یا آریایی تبار (دارم با ترمینهای تباری جناب کرمی که اصلاً قبولشان ندارم پیش میروم) را جامعه ای یکدست به لحاظ گروه های انسانی یا طبقات به حساب آورد. به قول آقای بابک این سؤال مطرح میشود که آیا فرهنگ آن شخصی که خودش را در روزهای عزاداری محرم گل میگیرد، یا پابرهنه از روی ذغال گداخته میدود یا مثل جناب خاوری یا امیر منصور آریا میلیاردها پول مردم را بلند میکند، همان فرهنگ سیاوش کسرایی یا به آذین یا نیما یوشیج است؟. آیا کتککاری و چماق کشی اعضاء فلان حزب سیاسی ایرانی (از هر ملیتی) در پاریس که چند روز پیش شاهدش بودیم وجهی از وجوه این فرهنگ صیقل خورده و عمیق و ریشه دار را به نمایش نمیگذارد؟ آیا این که یک نفر مدعی پادشاهی مردم برود در یک قهوه خانه سخنرانی کند و بعد ادعا نماید که رفته دادگاه لاهه و منت سر مردم بگذارد و بعد که گندش در آمد، به جای عذرخواهی از مردم طلبکار هم بشود، نمودی از یکی از وجوه این فرهنگ تراش خورده بی نظیر نیست؟. فرهنگ تملق، فرصت طلبی، زیرآب زنی و فرد گرایی، بی انضباطی و قانون گریزی که به جان جامعه افتاده همگی در انحصار ترک تباران است؟.
آیا جامعه ترکان ایران جامعه ای کاملاً یکدست است که بتوان با اطلاق اصطلاح ضد علمی «فرهنگ ترک تباری» همه آحاد آن را سرباز علی خامنه ای قلمداد کرد؟. استعمال بی حد و حساب این اصطلاحات «ترک تباری» و «ایرانی» شما را یاد چه چیزی می اندازد؟. من یکی را که یاد اصطلاحات «گروهک»، «منافق»، «ضد انقلاب» و در نقطه مقابل آن «امت همیشه در صحنه»، «ملت شهید پرور» و نظایر آن می اندازدکه ذهنیت سیاه و سفید و توتالیتر حاکمان جمهوری اسلامی است. هر دو تفکر جهان را به دو گروه نور و ظلمت تقسیم میکند. با این تفاوت که در نگاه حاکمان جمهوری اسلامی جبهه نور متشکل است از مؤمنین واقعی و جبهه ظلمت متشکل است از کفار و ملحدین. در نقطه مقابل در نگاه آقای کرمی جبهه نور و روشنایی را ایرانیان صاحب فرهنگ عمیق و صیقل خورده و جبهه ظلمت را ترک تباران صاحب اندیشه غیرمدرن و غیر بشر دوستانه فاقد ارزشهای جهانشمول تشکیل میدهند.
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که با علم به ارتجاعی بودن هر دو تفکر، کدام یک ارتجاعی تر است؟.
اگر این نکته را در نظر بگیریم که ایدوئولوژی اسلامی –هر چند خود را حقیقت مطلق میداند- میزان ارزش انسان را در تقوی و صفای باطن و نزدیکی او به خداوند میداند و نه در نژاد و راسه و آق قویونلو و قره قویونلو بودن؛ و بر اساس همین باور بلال حبشی را از فلان نجیب زاده عرب برتر میبیند؛ بدین نتیجه میرسیم که اندیشه آقای کرمی حداقل 1400 سال راه دارد تا به سطح فکر حاکمین فعلی ایران برسد!.
پیچیدگیهای سیاسی و اجتماعی هرگز با این ضداندیشه های ساده انگارانه قابل تفسیر نیست. علی خامنه ای بسیار بسیار مدرنتر از ناصر کرمی فکر میکند که با استانداردها و معیارهای خود، احمدی نژاد را به میرحسین موسوی هم ولایتی ترجیح میدهد. نتیجه تحلیل مسائل سیاسی و مناسبات قدرت براساس این ضداندیشه های ساده لوحانه همان پیش بینی مضحک جناب کرمی از نتایج مذاکرات بغداد و آن انشای بی سر و ته و بی معنی ایشان میشود که حقیقتاً باعث تنزل سطح هر سایت و مدیای انتشار دهنده است.
4- راستی راسیسم به چه معناست؟
اجازه دهید بنده تعریف خودم را از آن ارائه دهم و خواننده نیز قضاوت خودش را بکند. راسیسم به نظر من ذهنیت عمده دیدن بی حساب و کتاب تنها یک بعد از هویت انسان (که هویت قومی یا ملی یا نژادی باشد) و بی ارزش انگاشتن سایر ابعاد هویتی (مثلاً هویت جنسیتی، طبقاتی، مذهبی، ایدوئولوژیک و غیره) است. با این تعریف به نظر شما آن کسی که میلیونها انسان قرن بیست و یکی را در ذهن خود داخل یک گونی بزرگ بریزد و رویش با ماژیک قرمز بنویسد "ترک تبار" یا "آریایی تبار"، اسمش چیست؟. اومانیست؟ یا اینکه راسیست؟ مدرن؟ یا قومگرا یا عشیره گرا یا طایفه و قبیله گرا؟.
به امید آن که روزی سطح فکر تمام آحاد جامعه از این سطح نازل و عوام مسلک گذشته و تمرکز جامعه روشنفکری خارج نشین روی مسائل و مشکلات واقعی جامعه ایران قرار گیرد. الهی آمین!.
نوشته شده توسط: ناشناس

جناب جنوبی!
اردبیلی ها با تهرانی ها متحد شوند با تبریزی ها نخواهند شد.
عمری اردبیلی ها را مسخره کردید. حال از جانب اردبیلی ها سخنگو شدهاید؟

نوشته شده توسط: ناشناس

سران آزربایجانی حکومت صفوی هم اگر عقیده ای مانند شما داشتند اکنون تمام ایران به زبان ترکی تکلم میکردند .

نوشته شده توسط: ناشناس

من ازربایجانیم و ازربایجان تنها نقطه در جهان اسلام است که هرگز حرکت عمومی اسلامی را به خود ندیده است و نتنها بر خلاف صحبتهای شما که فرمودید فرهنگ مشخصی ندارد محور مدنیت و ریشه تمدن و فرهنگ تمام ملتهای منطقه است .

ازربایجان تنها ملتی در منطقه است که دارای اوپرا ها ،سنفونی ها و موسیقی جاز و .... است تمام مواردی که در فرهنگ فارسی از موسیقی تا مینیاتور تا معماری وجود دارد ریشه ازربایجانی دارد . تمام حرکتهای تجدد خواهانه هم نتنها در ایران که در تمام منطقه ریشه ای ازربایجانی دارد.ندیدن این موارد چیزی جز اثبات کم سوادی نویستده نیست.شما فرمودید که نفرتی از اتراک و ازربایجان ندارید این در حالی است که این شما بودید که حرکت ازربایجان را شاخه ای از حزب الله نامیدید حتی خودتان هم دقیقا نمیدانید که حس تنفر خودتان را چگونه بروز دهید و این در حالی است که تمامی شخصیتهای دینگرا و حرکتهای دینی موجود ایران و خاورمیانه ریشه در ملت فارس دارند از جمله حرکت سبز الله اکبر گو تحت رهبری روحانیون.امید وارم کمی کتاب بخوانید چون نوشته های شما خالی از هر گونه اطلاعات اکادمیک است .در پایان باید بگویم برخلاف خواسته شما فرهنگ ازربایجان هر روز قویتر خواهد شد و شما و ملت شما باز هم در فرهنگ و تمدن از ما خواهید اموخت.
نوشته شده توسط: ناشناس

عزیزان ترک کجا مهاجم و یا مهاجر بوده؟ شما اگر ترکی را بلد هستید مشکلی ندارید و اگر بلد نیستید ترکی رایاد بگیرید سپس تمدنهای قبل از میلاد این سرزمین را از متنهای برجای مانده از خود آنها نه از تحریفات غربیان و شرقشسنایان معجول بخوانید. آنموقع حرفتان را پس خواهید گرفت. شما اسامی و لغات برجای مانده از 3 تا 4 هزار سال پیش کاسی ها، کوتی ها و غیره را مطالعه کنید آنموقع متوجه می شوید که ترکها از 4 تا 5 هزار سال پیش صاحب این سرزمین که از سال 1925 رسماً ایران شد بوده اند.

ضمناً تاریخ 2500 ساله ایران که انگلیس با سرهم کردن تمدنهای ملل گونانگون برایش تاریخ دست و پا کرد هیچ ربطی به فارسها که در اصل تاجیک هستند ندارد. مثلاً هخامنشیان زبانشان اسلاوی هست. اگر شکی دارید زبان روسی و یا هر زبان اسلاوی دیگری را یاد بگیرید و متون پارسی برجای مانده را بخوانید. آنموقع حقیقت را متوجه می شوید. ساسانی ها هم که بیچاره ها معجونی از پهلوی ها و ترکها بودند که هیچ ربطی به فارسها که در اصل تاجیک هستند ندارند. در سرزمینی که امروزه ایران نامیده می شود فارسی و یا در اصل دری از 7 صد تا 8 صد سال پیش توسط ترکان آسیای میانه در طول هزار سال حاکمیت آنها گسترش یافته و جای زبانهای دیگر چون پهلوی و ترکی و غیره را در این سرزمین گرفت.
نوشته شده توسط: ناشناس

دوستان.. خوشبحتانه آقای کرمی یک عبارت دیگر هم به عبارتهای زردشتی اضافه کرد.. پندار نیک.. گفتار نیک ..کردار نیک..و دروغ نیک...لطفآ به این دو جملۀ آقای کرمی که یکی را از قول دوستانشان چند روز پیش نوشته اند توجه کنید و مقایسه کنید با جملاتی که چند هفته از ایشان در این سایت چاپ شد. ..((، آنها بر این عقیده هستند، که در زمان مناسب جواب دنداشکنی در ایران به آنها خواهند داد و ایران را برایشان به جهنم تبدیل خواهند کرد)) . جملۀ چند هفتۀ پیش ایشان...(( من در میدان بودم و همچنان محکم ایستاده ام و خواهم ایستاد هر کاری از دست شما بر می آید کوتاهی نکنید، مطمئن باشید پوزهء شما ها را تاکنون بر خاک مالیده ام و خواهم مالید،● من بار دیگر به شما هشدار میدهم کاری نکنید که ایران را برای شما به جهنم تبدیل کنم.))...آقای کرمی ... بخاطر اینکه...

شما را از شبهه و تردید بیرون بیاورم و همانطور که خوب حدس زده اید, من,کاربر ترک تبار
Lachin از اهل تبریز و از محلۀ (( لیلاوا )) و دو منطقۀ پستی دورتر از محل ( امیرخیز ) هستم. من ترک تبار ( بدون فرهنگ ویا فرهنگ زور و شمشیر بوزقوردی سامورائی ), زبان فارسی را با را تجزبه و ترکیب آموختم..و چون , تا اندازه ای با ادبیّات انگلیسی انگلستان آشنائی دارم در محاوره های روز مره از استفاده کردن < افعال امری و اخطاری > پرهیز میکنم که به یک عادت فرهنگی تبدیل شده است. در ادبیّات انگلیسی و همان طور در اکثر ادبیّات اروپائی, بجای جملات امری, از جملات ( خواهشی و تمنّائی ) استفاده میشود که کلمۀ (( لطفآ )) هم بایستی در جملات گنجانده بشود..اگر دیدید که من در جملات ( لمپنی ) اخطا ری شما ( پوزۀ شما را به خاک خواهم مالید.. کاری نکنید که ایران را برای شما به جهنم تبدیل کنم..) , افعال سوم شخص مفرد شما را به نقل قول جمعی تبدیل کردم دلیل آن نبود که شما این جملات را نوشتید. دلیل اصلی آن بود که ..1- احترام سایت ایران گلوبال حفظ و نگهداری شود.2- عفت و ارزش قلم هم ( نشکند)..و اما در بارۀ 16 نقطۀ ای که در مقاله اتان اشاره کرده بودید...آقای کرمی.. متاسفانه نه تنها شما.. بلکه اکثر ( ما ایرانیها ) از یک فرهنگ بیمار گونۀ نژاد پرستی رستاخیزی رنج میبریم بدون اینکه این بیماری را تشخیص دهیم. ریشۀ اصلی این بیماری در لابلای صفحات شاهنامه ( کینه نامه ) فردوسی که به یک هویّت (( ملی )) تبدیل می خواهند بکنند شروع میشود و در سلطنت پادشاهان پهلوی , مخصوصآ پهلوی دوّم به اوج خود میرسد. مهاجران نسل اول ایرانی, مثل بنده, بعد از انقلاب 57 به کشورهای اورپائی چنان از (( احساس کم بینی )) Low Self Steam رنج میبردند که زندگی در این کشورها برایشان غیر قابل تحمل بود. دلیل اصلی این احساس کم بینی بخاطر فرهنگ رستاخیزی بود که ما در آن پرورش یافته بودیم. در کشوری که پادشاه مملکت ( محمد رضا ) وزیران کابینه اش را ( خر ) خطاب بکند و یا پدر این پادشاه مجلس شورائی ملّی را ( طویله ) بنامد و رکیک ترین فحاشی را به زیر دستانش بگوید, از این فرهنگ بیمار گونه چه چیزی انتظار دارید؟ چندین بار در رادیو و تلویزیونهای ایرانی مشاهدۀ قد اعلم کردن اوروپائی ها و آمریکائی ها و طرز زندگی کردن آنها بودیم؟ معلّمی داشتیم که میگفت در سوئیس سالی فقط دو بار درِ دادگاها را باز میکنند که فقط از میز و صندلی ها گرد گیری شود..و یا اگر سکّه ای را در خیابانهای لندن دیدید بعد از دو ماه همان سکّه را همانجا پیدا خواهی کرد....البته بایستی اضافه بکنم از اینکه میزان جرائم در سوئیس خیلی کم باشد زیاد است ولی نه به این شوری و شور و نه به این بی نمکی... وقتی که خانم ( تاچر- نخست وزیر انگلستان ) بعد از دوباره بدست گیری جزیرۀ ( فالکلند
- -- مالوینا ) در مقابل ساختمان نخست وزیری در مقابل خبرنگاران جهان اعلام میکند که (( دنیا بایستی بداند که انگلیسی بودن افتخار است )) یک ایرانی مهاجر در انگلستان این حق را دارد که از خودش بپرسد این چه حکمتی است که یک نخست وزیر, این همه به ملّت خود ارزش قائل میشود ولی محمد رضا شاه حتی وزیرانش را ( خر ) خطاب میکند . و درست بخاطر اینکه این خلاء را پر بکند بعد از گرفتن تبعیّت انگلیسی چنان احساس برتریت و ( آریائی ) بودن را چنان به آغوش میگیرد که مهاجران اصلی همان مملکت را با دید نژاد پرستانه نگاه میکند. چند ایرانی را در انگلستان میشناسم که هندی و پاکستانی های را ( آدم ) حساب نمی کرد. متاسفانه یک ایرانی در منطقۀ ساسکس لندن بود که به هیچ (ایرانی ) ارزشی قائل نبود. یکی از دوستان نزدیک در انگلستان میگفت که ( بزرگترین تجربۀ من در انگلستان این است که متوجه شدم در این مملکت هم <احمق> یافت میشود)..و یا دوستی تعریف میکرد اولین باری که در فرودگاه پاریس سوار تاکسی میشود , و چون در ایران صورت تمام فرانسوی ها در شعر و ادبیّات برایش نشان داده بودند , شروع به صحبت کرن با راننده در بارۀ ویکتور هوگو..بینوایان.. و ژان والژان .. تناردیه و کوزت میشود ....بعد اضافه میکردو می گفت که بعد از مدّتی در صورت راننده کاملآ پیدا بود که با خطّ درشت نوشته شده بود که (( این دیوانه از کدام تیمارستان فرار کرده است). آقای کرمی... ایرانیهای را میشناسم که در فرانسه الجزایری ها آدم حساب نمیکنند. ایرانیهای در این کالیفرنیا است که مکزیکی ها را دوست ندارند. و چون شما هم در آلمان تشریف دارید و مهاجران اصلی آلمان را ,بیشتر ترک ها تشکیل میدهند, شما هم با ترک ها مسئلۀ روانی دارید....اگر شما در آمریکا بودید این مسئلۀ روانی شما بیشتر با مکزیکی ها میشد. نوشته بودید که شما نژاد پرست نیستید درست بر عکس , انسان پرست هستید. این جملۀ شما مرا به یک جوک واقعی که در انگلستان ودر یکی از برنامه های ب .ب. سی پخش شد می اندازد و آن اینکه روزی از یکی از جوانان سرِتیغ تراشیدها پرسیده شد که علّت اصلی این همه زد و خورد های خیابانی چیست ؟ او هم مثل شما گفت که اتفاقآ من انسان پرست هستم . فقط از دو گروه انگلیسی خوشم نمیاد ..( یکی نژاد پرستان انگلستان و دیگری سیاهپوستان انگلستان).......و اما دلایلی که در بالا اسم این محلات تبریز را به میان کشیدم بخاطر این است که در یکی از نوشته های شما اشاره کرده بودید (( که آذربایجان در انقلاب مشروطیّت نقش مهمی را بازی نکرد . این ایالت های دیگر ایران بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند ولی آذربایجان در این انقلاب اسم خود را به سود خود برد)) ...البته بنده نه تحلیل گر سیاسی هستم و نه استعدادش را دارم . آنچه که در اینجا می نویسم حقایق تاریخی هستند که غیرقابل تحریف شدن است. متاسفانه ما ملّت آذربایجان تاریح نویس نیستیم ولی (( تاریخ ساز )) هستیم...همان طور که اشاره کردم خانواده ما در ( لیلاوای ) تبریز محل نبرد آزاد مرد مشروطیت « کربلائی علی آقا معروف به ...علی مسیو.. و در نزدیکی محل ( امیر خیز) , سنگر حماسه ای , آزاد مرد «ستارخان» به مدت سالیان دراز زندگی کرده اند من و خانواده ام به کلمه (( مشروطیت)) بطور طبیعی خیلی بیشتر حساسیت نشان میدهیم. ...آقای کرمی... .... ... دلیلی که این آزاد مرد انقلاب مشروطیت , یعنی (( کربلائی علی آقا )) به « علی مسیو» معروف میگردد بخاطر اینکه زبان فزانسه را خوب می دانست. معروف است که مجاهدین تبریز در این انقلاب با شکوه بجای (( قران)) ... کتاب چه های آثار « منتسکیو» که بوسیله علی مسیو ترجمه شده بود در جیب بغلشان حمل میکردند. این روح آزاده گی در خون ما و مخصوصآ ما آذربایجانی ها نهادینه شده است. بیش از 100 سال پیش , برای اولین بار در مشرق زمین, شعله های آزادی در این سرزمین زبانه کشید که 11 سال بعد از آن , انقلاب 1917 روسیه بوقوع پیوست....همان طور که می دانید , در هر انقلابی , قشر ارتجاعی بوده و خواهد بود....و چون در این انقلاب قشر ارتجاعی را اکثراً ( نه تمام کل) روحانیون تشکیل میدادند جا دارد که از حماسۀ به دار آویخته شدن بچه های علی مسیو بنام ( حسن و قدیر 16 و 17 ساله ) همراه با میرزا علی آقا ثقةالاسلام ( شیخ مشروطه خواه که فلسفه یونان را با اسلام در آمیخته بود) را بوسیله روسها اشاره ای شود. چون دولت مرکزی مقابله با انقلابیون تبریز نداشت دولت ایران از روسیه کمک های نظامی دریافت میکرد و قزاقها و سالدات های روسی در تبریز انقلابیون را گرفته و اعدام میکردند. ( کاری که سپاه پاسداران در سوریه می کنند). در هنگام اعدام , حسن 16 ساله, ترس وجودش را گرفته بود...... شیخ با دیدن این وضع در سکوی اعدام پیش حسن رفته و می گوید.... ناراحتی کمتر از یک دقبقه نیست مرا تماشا کن...شیخ طناب اعدام را خودش به گردن انداخته و آماده گیش را بدون چشم بند به سالدات اشاره میکند.... همان طور که احمد کسروی در تاریخ مشروطیت می نویسد...بعد از اعدام
میرزا علی آقا ثقةالاسلام و قدیر... حسن موقعی که طناب اعدام را خودش به گردنش می انداخت , فریاد میکشد (( یاشاسن مشروطه..... یاشاسین مشروطه....) روحشان شاد... و هم چنین روح این جوان مرگ آمریکای شاد ..هاوورد باسکرویل...
http://en.wikipedia.org/wiki/Howard_Baskerville که در سنگر آزادی ستار خان , جانش را برای مشروطه فدا کرد تا انجمن های ایالتی و ولایتی در استان ها و هم مجلس مشهور شورای ملی و سنا در پایتخت ایران برقرار شود و آن کمیاب های قانون اساسی , بوسیله نماینده گان منتخب از رای آزاد مردم ترمیم بیابند.....ولی این آروزی دیرینه ایرانیان , در روز سوم اسفند 1299 بوسیله کودتای یک مهتر انگلیسی ( رضا شاه) که وجودش پر از دموکراسی بود, از هم می پاشید... ...اسم مجلس را هم (( طویله)) گذاشت. این آقا رضا شاه همان شخصی است که به دستور لیاخوف روسی, مجلس را هم به توپ بسته بود. ..و ستار خان هم با هزاران حیله و تزویر به مرکز خوانده شد تا در باغ اتابک (( ترور )) شود.....و این آقا رضا شاه موقعی که از ایران فرار میکرد بیش از 40 هزار املاک خیلی مرغوب به نا مش ثبت شده بود و بنا به اسناد تاریخ وزارت امور خارجه آمریکا http://www.meforum.org/1454/great-britain-and-reza-shah بخاطر دزدیها و چپاول گریهای ثروت ایران.. به « بیل گیت» سالهای دهۀ چهل معروف میشود. آقای کرمی ..ملت آذربایجان درسهای مهمی را از اشتباهات سردار ملی می آموزد . قرن 21 , قرن بیداری و رسیدن به آرمانهای آزادی انسانی است. تاریخ و هم چنین فروپاشی شوروی نشان داد که داشتن بزرگترین و مجهز ترین ارتش روی
زمین, داشتن کلاهک های هسته ای بیش از اندازه از آمریکا هیچ وقت جلو مردمانی که تصمیم به آزادی گرفته اند را نمی تواند بگیرد..آذربایجانی های که در زیر رژیم آپارتاید اسلامی در استعمار داخلی مبارزه میکنند به عمق معنی این شعر بیشتر از شما آگاهند.... روز سختی خاک آذربایجان سر می شود .... وقت آسایش همان سر, خاک بر سر میشود.....
نوشته شده توسط: ناشناس

آقای کرمی ,کی و کجا ترک تباران دارای اندیشه متزلزل می باشند
ترک تباران در محدوده جغرافیایی به نام ایران افزون بر 30 میلیون نفر جمعیت دارند مثل من که از استان مرکزی و یک ترک هستم
حال که حکومت ترکیه اسلام گرا شده شما گمان میکنید ترک ها تغیر استراتژی داده اند؟
مردم ایران در طی این مدت یک قرن انواع اقسام تجارب را به دست آورده اند حکومت شاهنشاهی را دیده اند بعید است جوانی که امروز پشت مانیتور به دنبال تحقق آرزوهای خویش است بیاید رعیت شاه شود دنیا دنیای عجایب است
قدیم نیست که اطلاعات در دست افراد خاصی باشد ترک های ایران نیز در شبکه های اجتماعی همدیگر را یافتند صحبت ها کردند و بحث های زیادی شد دست آخر یک اجماع کلی برای این مباحث درنظر گرفته شد آنهم این بود که در مقابل تغییر هویت باید ایستاد این هم مثل آتش زیر خاکستر است اتفاقا ما خاستار شعله ور شدن آتش ناسیونالیسم ایرانی هستیم تا ببینیم ..

تا ببینیم چقدر توان دارد
توان ناسیونالیسم ایرانی را می توانید خیلی راحت در ظلمی که به زنان می شود ببینید در قاچاق و کشتار سربازان ببینید دیگر کسی برای این حرف ها ارزش قائل نیست این پیله تفکر شما خیلی قدیمی شده است مقالات شما و همفکران شما دقیقا از ترس نگاشته می شود ترسی که تا عمق وجودتان ریشه دوانیده است ترسی که از اتحاد مردم 11 استان ترک در ایران حکایت دارد و خیزش این مردم به قول شما ترک تبار شما و دوستان شما را وادار به ارائه نوشته های بسیار خنده دار می کند طبق گفته های تاریخ گذشته ترک تباران 1000 سال سابقه مدیریت بر ایران را دارند
حکومت فعلی هم اصلا ربطی به نژاد ندارد مگر امام خمینی ترک بود ؟ این حکومت یک حکومت مذهبی هستش که اتفاقا گرایش به فارس دارد زبان رسمیش فارسی هستش هیچ نشانه ای دال بر ترک بودن و یا گرایش ترکی در این حکومت دیده نمی شود یک حکومت ترک گرا هیچوقت با چین و روسیه و ارمنستان مناسبات نزدیک نخواهد داشت آن هم تا این حد و حدود "ترکان دشمن دیرینه چینی ها و رس ها هستند تمدن ترک ها بار ها توسط این دو ملت مورد تحدید واقع شده است"
و در کل حرکتی که از ترک ها دیده می شود کاملا لائیک بوده ترکان قصد برچیدن دیوار مذهبی عقیدیتی بین خود را دارند
د رمورد کرد ها هم نکته ای بگویم یک ترک به نام پیشه وری و یک کرد به نام قاضی محمد توانستند با هم دوست و برادر باشند
شما از کردستان چه می دانید ؟ داغ نژادپرستی کورکورانه فارس گرا اول بر تن کرد نشسته و حتی از ترک ها واجب تر کرد ها هستند که ظلم بسیار بر ایشان توسط فارس گرایان روا شده و این داد باید ستانیده شود
شما نه د رحدی هستید که ملتی بزرگ به مانند ترک را تحلیل و ارزیابی کنید و نه در حدی هستید که برای کرد ها راه و روش مشخص کنید
سخیفانه ترین و مبتذلترین نوشته ای بود که تا حالا دیدم
امیدوارم ایران گلوبال با انتشار این گونه نوشته ها وب سایت خود را تبدیل به یک صفحه زرد نکنند
زنده باد روح انسانیت چه ترک چه کرد چه فارس اول باید آدم باشیم
نوشته شده توسط: ناشناس

از سایت ایران گلوبال بابت این نوشته متشکرم. در بین اینهمه مقاله جدی کمی خندیدیم. این نوشته من را یاد آرایشگر پیری انداخت که مدام حرف می زند و برای همه زمینه های سیاسی نظامی جنگ و غیره نظر میداد. ما هم که جوان بودیم می رفتیم مغازه اش و الکی حرف باز می کردیم. می گفتیم آدم فضائیها در اوگاندا دیده شدند. شروع می کرد راجع به مشخصات و تاریخ اونها حرف زدن. ما هم هر روز سر یه موضوعی رو باز می کردیم تا گاز بدیم و بگه ماهم جدی جدی گوش می کردیم و بعدا می رفیتیم و می خندیدیم.
اینهمه بند زحمت کشیده نوشته. همه جاش مشکل داره ولی خوب باید به عنوان طنز نگاه کرد.
مداوما میگه راسیستی نیست ولی همه جاش برعکسشو میگه. مثلا در بند 7 آقای امینی چون ترک تبار هست رو بدتر از گرگهای خاکستری می دونه.
دربند 10 می فرماید اگر خلاف بند 8 ثابت بشه قبول می کنه نژادگراست. برای همین جواب بند در زیر داده می شود.

جواب بند 8- اگر ترک تباران باعث عقب ماندگی شرق هستند؛ چرا ویتنام و تایلند که رنگ ترک ندیدند پیشرفته نیستند. برادران تاجیک چرا ده برابر ازبکها پیشرفته نیستند؟(حالا که کاملا از ترکها بی نیاز و مستقل شده اند) وضع اعراب سودانی چرا اینچنین است؟ چرا ترکیه ....
تمامی مکاتب دینی، ... تمامی دست آورد ترک تباران است؟ این یعنی تحقیر ضمنی فارس تباران. یعنی هرچه که ترک تباران صفوی و قاجار ساخته اند فارس تباران شیفته آن شدند و دین و اعتقاداتشان را در راستای حکام تغییر دادند. اگر زور بود چرا ارامنه یهودیان بهائیان زرتشتیان وغیره تغییر دین نداده اند؟ آیا آنها شجاعتر از فارس تباران شیعی می باشند؟
کدامیک از شهرهای مذهبی که نام برده اید در مناطق ترک نشین هست؟ قم که نود سال نیست مطرح شده. راجع به خرافات هم در کدام منطقه ترک عزاداری به شکل گل ریختن بر سر انجام می شود؟ این یکی حداقل از ابداعات فارس تباران می باشد. این مثالی برای رفع کلی گوئی بود.
در مورد بازماندگی از قافله جهانی که به ترکها نسبت داده اید، بیشترین عالم جهانی بیشترین شعر و ادبیات بیشترین رشد فلسفه و ... در ایران مربوط به کدام دوره هست؟
دوست عزیز توسعه خود رشته ای علمی هست که ابعاد بسیار زیادی دارد و چندین عالم و نظریه پردازدر این رابطه جایزه نوبل گرفته اند. بحث شما مثل بحث یک تعویض روغنی ایرانی درارتباط با آینده فرهنگی گواتمالاست.
نوشته شده توسط: ناشناس

1-از آقای ناصر کرمی بسیار متشکریم بخاطر این نوشته های روشنگرانه شان که سبب میشود ما دوست و دشمن خود را خوب بشناسیم و دیگر فریب نخوریم مثل اجدادمان مثل ستارخان که سنگ ایران را به سینه میزد و در این راه بدست فارسها و ارمنیان شهید شد.
2-شما که فرهنگ و ذبان و ملیت تورک را قبول ندارید لطفا راه هل عملی ارائه دهید برای خلاثی از این وظعیت.عیسا به دین خود موسی به دین خود.همان بحتر که ما و شما حموتن نباشیم.
3-خوشبختانه روشنگریهای ما و امصال شما موثر واقع شده و نسل امروز آزربایجان به هویت تورکی خود رجعت نموده است یک مثال آن فریاد " هارای هارای من تورکم" "یاشاسین آزربایجان" "آزربایجان وار اولسون ایستمین کور اولسون" و... میباشد که 80 هزار جوان در استادیوم سر میدهند .(ترجمه شعارها: بشنو که من تورکم -زنده باد آزربایجان-پاینده باد آزربایجان کورباد مخالفان آن-)
از آقای کرمی و حمپالگیهاشان متشکریم.

نوشته شده توسط: ناشناس

جل الخالق!
در سال ۵۷ دلسوزان ایران می گفتند اقای خمینی در خارج بوده و با مساعل ایران ارتباطی ندارد.
روشنفکران! میگفتند ایرانی بودن شرط است و اگاه به ایران.اشکالی ندارد!

مه و خورشید و فلک در کارند تا جنبش سبز از وجود رهبری محروم بماند.

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای کرمی گرامی. 1- گویا شما در ایران آموزگار بوده اید. امیدوارم که شاگردان شما، زبان فارسی و فارسی نویسی را از شما یاد نگرفته باشند. نه تنها این مقاله شما، بلکه دیگر نوشته هایتان هم سرشار از نادرستی املایی و انشایی و دستوریست. 2- آنچه که از مجموعه نوشته های شما بر می آید این است: روزگاری ترکان به ایران حمله کرده اند و ایران را ویران ساخته اند و به همین دلیل، ایرانیان باید از ترکان مهاجم متنفر باشند. --- امروز اگر کسی از نوادگان مستقیم و یا غیرمستقیم آن ترکان مهاجم باشد، ترک تبار است و مهاجم و تجاوزگر و ما چون از اجداد مهاجم آنها متنفریم، پس باید از نوادگان ترک تبارشان هم نفرت داشته باشیم. --- 3- اگر منبع شما یک کتاب آلمانی است (من این کتاب را ندیده و نخوانده ام) که دو کلمه "آق قویونلو" و "قرا قویونلو" را نادرست ترجمه کرده است، آیا نباید به بقیه مطالب کتاب شک کرد؟ توجه داشته باشید که

ادعا نمی کنم که بقیه مطالب کتاب هم نادرست است، بلکه منظورم اظهار شک نسبت به "محقق" و احتمالا "شرق شناسی" است که نتوانسته است ترجمه درستی از دو کلمه را ارائه دهد. آیا اساسا می توان چنین کسی را "شرق شناس" نامید؟ --- 4- آیا یک مقاله نویس باید هر آنچه را که نویسنده ای در آلمان بر روی کاغذ آورده است، تکرار کند و آیا کسی که ادعا می کند دوستان ترک تبار زیادی دارد، نباید به یکی از آنها مراجعه کند تا نوشته خود را تدقیق کند و به آن عینیت بخشد؟ آیا واقعا باید تنفر از ترکان مهاجم قرنها پیش، این اندازه ما را کور کند و چشمانمان را بر واقعیتهای موجود قرن بیست و یکم ببندد و ما را اینقدر بی اعتبار کند. آیا وقت آن نرسیده است که لااقل در مورد نوشته های خودمان هم که شده کمی فکر کنیم و آنها را بسنجیم؟ مگر با رنگین کردن مقاله خود، می توانیم دیگران را قانع کنیم؟ عجب زمانه ای شده است که حتا علم و تحقیق را به مسخره می گیرند!!!
نوشته شده توسط: ناشناس

چی شد جناب کرمی!!! تهمت ها و توهین های خودت را کردی حالا رفتی پشت مقالات علمی کشورهای اروپایی و علم روانشاسی خودت را پنهان کردی! حال می گویی آلمانها چنین گفته اند؟ تو که این همه ترکها را مطالعه کردی چرا متوسل به مطالعات بیگانه شدی عزیز؟!!! نمی توانستی معنی درست کلمات فوق را با توجه به این همه مطالعات عمیق خود در باب ترکها که نتیجه آن فقط کینه و نفرت شما از ترکها بوده در بیاوری؟
شاید بنده به واسطه عدم آشنایی کافی با زبان و اصلاحات فارسی که زبان مادری من نیست، از کلمه ذهن درست استفاده نکردم اما به طور حتم منظور بنده این IQ که تو می گویی و اتفاقا شما خود آن را بسیار نادرست تعبیر کردی، نبوده.

آقای عزیز، بنده می ترسم این همه کینه و نفرت از ترکها روزی کار دستت دهد و نتوانی آن روزی که دوستان پان فارست وعده داده اند که ایران را برای ترکها جهنم میکنند ببینی!!!!
هر چند شواهد زیادی امروزه نشان می دهد که فرهنگ فارسی مورد ادعای شما از باستان تا کنون ترکیبی از خودبرتر ببینی و دروغ و نیرنگ و دورغ و فساد و تهدید است، اما وضعیت فرهنگی جامعه داخل ایران و نیز وضعیت آوارگانی همانند شما در خارج کشور که هنوز هم نمی توانید خود را بیدار کنید و ساعت ذهن و مغزتان در 33 سال پیش خوابیده است به زودی بر تمام عالم نمایان نیز خواهد شد.
نوشته شده توسط: ناشناس

احسنت بر شما به نکته جالبی اشاره فرمودین مثل اینکه همه فارسها مبتلا به ابیدمی نزادبرستی هستن

نوشته شده توسط: ناشناس

سلام به کیانوش جان
با پوزش؛ به جای «قَسَم» اشتباهی «قَسَک» تایپ شد
اگر امکان دارد، این واژهِ را درست کن
سپاسگزارم

نوشته شده توسط: ناشناس

کاربر گرامی گرامی ..... ترکمن،،،،،● نسبت دادن و یا نامیدن شاخه ای از تُرک تباران بنام های : آق قیونلو (سفید گوسفندان) و قراقیونلو ( سیاه گوسفندان)، در صفحهء 151 کتابی به زبان آلمانی در باره ایران نوشتهءِ Yvonne Schmitt آمده است.....

،،،،،● نسبت دادن و یا نامیدن شاخه ای از تُرک تباران بنام های : آق قیونلو (سفید گوسفندان) و قراقیونلو ( سیاه گوسفندان)، در صفحهء 151 کتابی به زبان آلمانی در باره ایران نوشتهءِ Yvonne Schmitt آمده است. بنا بر این من چیزی را پنهان نکرده ام، در پایین همین دو واژهء در بالا اصطلاح „سرخ سران" Rotköpfeکه منظور همان تُرکان قزلباش میباشد. آمده است. ● نسبت دادن آقای امینی به سفید گوسفندان و سیاه گوسفندان، ایشان در یکی از سخن رانی های پالتالکی خود احساس نزدیکی بسیار به این قوم کردند و از آنها بسیار تمجید به عمل آوردند.● در ضمن کاربر گرامی در این اینجا که نوشته اید : { شاید از ذهنی که اندازهء یک گوسفند هم در آن مغز نباشد} که منظور شما مغز من بوده است، عرض شود مغز در ذهن نیست، ذهن حاصل از فعل و انفعالات مجسم و نیمه مجسم و مجازی مغز و سایر اندامهای گیرنده و فرستندهءِ بدن و ذخیره های تجربی انسان هست، ذهن را نمیشود وزن کرد ولی مغز را چرا ● آن چیزی که مورد نظر شما: { Intelligenzquotient} میباشد و مخفف آن IQ هست. که ربطی به کوچکی و بزرگی مغز ندارد. امیدوارم که روانشناس و روانکاو سایت ایران گلوبال آقای داریوش برادری به ما بویژه به شما کمک کند.● گوسفندان اگر مغز کوچکی هم داشته باشند، از بسیاری از انسانها با شعورتر و مفیدتر هستند، عمل بسیار زشت آنها این هست که موجودات دو پایی بنام انسان را تغذیه و هشیار میکنند تا هم خود آنها را از بین ببرند و محیط زیست را و بسیاری از همان موجودات دو پا را. تمنی میشود به گوسفندان این موجودات صبور و دوشتن داشتنی توهین نکنید، آنها بدون هیچ حق و حقوقی و بدون داشتن حق رأی و انتخاب چشم و گوش بسته خدمتگزار شما هستند.
نوشته شده توسط: ناشناس

در آینده ایران، اسم و رسم و نسب پدر و مادر و عبا و کراوات و فارس بودن و ترک بودن وو لر بودن و شاه و یا شاهزاده بودن نباید تاثیری بر رای و اراده مردم داشته باشد. اقای رضا پهلوی با همه نظرات و یا نیات آشکار و یا پنهان خود در چارچوب یک سیستم شفاف و پاسخگو قرار خواهند گرفت که عملکرد او را بر اساس اعمال او خواهند سنجید و نه نام و نشان او در شناسنامه اش!
این که عده ای ادعا نمایند رضا پهلوی در مرکز دایره اپوزیسیون خارچی قرار گرفته ادعایی بیش نیست. ملیتهای ایرانی به هیچ وجه خواستار یک نظام پادشاهی نیستند. تنها یک حکومت دموکراتیک و به نظر ما در قالب فدرال پاسخگو است و برای ما هیچ فرد و شاه و شاهزاده ای بر دیگری ارجحیت ندارد.!

نوشته شده توسط: ناشناس

گذشتگان آقای محمد امینی تُرک تباران آق قیونلو (سفید گوسفندان) و قرا قیو نلو (سیاه گوسفندان) بودند که شکل و نمای گوسفندان سفید و سیاه خود را در پرچم ملّی ایران گذاشته بودند،!!!
در توضیح این اراجیف این نکات را به نظر بینندگان می رسانم: اق قویونلوها و قرا قیونلوها تیره ای از ترکمن ها بودند که در دوره ای بر مناطقی از ایران که بیشتر مناطق ترکی بود حکومت کردند. ذهن بیمار ایشان که همیشه در پی ضربه زدن و تویهن به فرهنگ های دگیر است با ترجه نادرست این دو کلمه ترکی سعی داشته از این مساله هم برای تمسخر فرهنگ ترکی استفاده کند! اما اقای کرمی: ترجمه درست آق قویونلوها و قراقویونلوها همان طور که خودت هم خوب می دانی و اما پنهان میکنی این است: صاحبان گله های گوسفندان سفید و صاحیان گله های گوسفتدان سیاه.

شاید از ذهنی که اندازه یک گوسفند هم در ان مغز نباشد همین هم انتظار زیادی باشد که درست ترجمه کند.
اما در خصوص عقیده تعدادی از دوستان خود که می گویند " آنها بر این عقیده هستند، که در زمان مناسب جواب دنداشکنی در ایران به آنها خواهند داد و ایران را برایشان به جهنم تبدیل خواهند کرد"
این زبان تهدید همانند کودک بی ادبی است که در پی یک تشر کوچک از کسی زبان به فحش وتهدید می گشاید! اما شما بسیار کمتر از آن هستید که بخواهید حتی مانند ان کودک چنین سخنانی را بر زبان بیاورید. ما نیز به انتظار همان آینده هستیم!
نوشته شده توسط: ناشناس

با توجه به این که ایشان با اذعان به ناتوانی خود و قوم فارس در مقابله با فرهنگ غنی ترکی که اسلام هم به عنوان یک مذهب جزئی از فرهنگ فردی آن است در صدد یاری از جستن از مردم کرد ایران در کنار مردم اروپا می باشند( همان مردم کردی که زبان و مذهب و فرهنگ آنها هم در این رژیم و هم رژیم قبل سرکوب شده)،

کردها بوده اند و بهترین مناطق ایران را کردستان می دانم و در روشنفکری و آزاد اندیشی کوردهای ایران را بی نظیر میدانم می خواهم که فریب افکار امثال ایشان را نخورند. حضرت سعدی شاعر شیرین سخن پارسی می گوید :دوست آن دانم كه گيرد دست دوست در پريشان حـــــالي و درمــــــاندگي
نه این که در بحبوبه بحران علیه ایران که امثال پان فارس ایشان خواب و توهم تجزیه ایران را می بینند، بخواهند با سوئ استفاده از احساسات پاک مردم کورد، آتش نفاق را برپا کنند. هرچند بنده با توجه به سطح بالای روشنفکری در بین مردم کورد این امر را بعید می دانم!
نوشته شده توسط: ناشناس

چارچوب بسته ذهنی ایشان و امثال ایشان، فرصت هرگونه تحلیل و نقد صحیح را از آنها گرفته. برای آنها ماهیت ترک قابل پذیرش نیست و این را ما ترکها باید بدانیم. زبان تهمت، تمسخر و تهدید امثال ایشان حدود یک قرن است که دراز است. اما ما ترکها باکی از امثال ایشان نداریم و حاضریم فرهنگ و زبان و تمدن و اخلاق شهرنشینی امروزی خود را در تمام کشورهای ترک زبان دنیا با تمام آنچه این پان فارس ها در مورد فرهنگ خود امروزه می سرایند در نزد اذعان عمومی دنیا به مسابقه بگذاریم.

تنها هنر ایشان گاهی اوقات این است که پارچه ای از تار و پودهای تخیلات خود ببافد و در آن نقشی از شاه و باستان و سنگ های تخت جمشید و .... به جا بگذارد!
جناب کرمی: شما در داخل ایران هستیدو یا خارج ایران؟ شما که فرهنگ ترکها را نقد میکنی، هیچ می دانی در فرهنگ خود شما فارس ها چه اتفاقی افتاده است؟ دروغ نفاق دزدی فحشا اعتیاد و... از خصوصیات فرهنگ امروزی شما فارس ها است.
داری صحبت از فرهنگ برهنگی ترکها میکنی، در حالی که سری به تهران بزن و برهنگی را تماشا کن! مردم ایران به خصوص فارس ها آنچنان تحت فشار بوده اند که اگر حکومت بخواهد یک روز مردم را در حجاب آزاد بگذارید، مطمئنا تمام خیابان های تهران مانند سواحل برزیل خواهد شد!
در اینجا از تمام دوستان ترک خود درخواست دارم که حتی اگر ایشان را مستحق پاسخ نمی دانند اما به دلیل توهین های زیاد ایشان به فرهنگ ترکی، آنچنان که شایسته است ایشان را با ماهیت حقیقی فرهنگ سخیف خودشان آشنا کنند!
نوشته شده توسط: ناشناس

این نوشتار به اندازه ای بی منطق و نازل است که انتشار آن در یک سایت فارسی آبرومند موجب شگفتی است! آخر فرهنگ ترک تبار یعنی چه؟ مگر فرهنگ تبار دارد؟! مگر اندیشه و جهان بینی از تبار انسان ناشی می شود؟! ترک ها هم تباری هستند چون دیگر تبار ها و درون آنها هم اندیشه ها و جهان بینی های گوناگونی وجود دارد. آذری های ایران ترک تبار نیستند بلکه زیر فشار مهاجمان ترک (تاتار) آسیای میانه از قبیل ترکان آق قویونلو و قراقویونلو در طول یک دوره ی زمانی چند صد ساله ناچار به تغییر زبان از آذری باستان به گونه ای از زبان ترکی شده اند. ضمنآ نوشتار فوق صرف نظر از سستی استدلالات و اشتباهات تاریخی به اندازه ای دچار اغلاط دستوری و جمله بندی است که به راستی جای تردید است که نویسنده که این همه ادعای فارس دوستی دارد زبان مادری خودش فارسی باشد!

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای کرمی مجبورید این هذیان تان را در اینجا درج کنید؟ آیا متوجه میشوید چه قدر ضدو نقیض و قاطی پاطی مینویسید؟ از طرفی ادعا میکنید ترکها فرهنگ ندارند, و چند سطر بالاتر و پائینتر ولیعهد رضا پهلوی که زاده و تربیت شده یک خانم ترک تباراست آدم شایسته ای می نامید. این جمله هایتان را به خوانید و یک کمی بکر کنید.

فرهنگ تُرک تباری بر پایهءِ یک اندیشه و جهان بینی پایداری استوار نیست، ریشه ای عمیق در تاریخ و تمدن قدیم و جدید ندارد، سرگردان هست، یک روز زن و مرد تُرک لباسها را بیرون می آورند و لخت برهنه میشوند که اروپایی باشند.

طبق اطلاعات عمومی مادر آقای رضا پهلوی از قوم تُرک آذری، و مادر بزرگ ایشان هم تُرک بودند، رضاشاه را هم تُرک تبار میگویند و یا او را قزاق و گرجستانی مینامند
شاهزاده و ولیعهدی و نام خانوادگی آقای رضا پهلوی از فاکتورهایی هستند که به ایشان کمک میکند، امّا آن موضوعی که ما ازآن پشتیبانی میکنیم اندیشه و شایستگیهای فردی ایشان هست،
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

توضیح: ••• آقای کرمی گرامی! من فقط پاراگراف اول نوشته شما را خوانده ام و پیش از خواندن بقیه مطلب مجبور شدم برای اینکه سوءتفاهمی پیش نیاید، یک نکته را توضیح دهم. برخلاف نوشته شما ما "سایت داخلی" و "سایت بیرونی" نداریم. همه کامنتهایی که گذاشته می شوند، بیرونی هستند. امیدوارم که در آینده به این مساله توجه فرمایید.

نوشته شده توسط: ناشناس

درود بر شما اقای کرمی
مخالفان قاجاری و خط امامی شما
به ازادی و رفرندام و حق حاکمیت مردم اعتقادی ندارند.

نوشته شده توسط: ناشناس

هر کاری بکنی یا نکنی
با رضا پهلوی مخالفت می کنند که جمهوری اسلامی را حفظ کنن
ورشکستگان قاجار قصد سرنگونی جنبش را ندارند
قصد انحراف ان را دارند

نوشته شده توسط: ناشناس

ممنون از لطف و توجه تان آقای بهروز گرامی

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای اکبر گرامی....ما ایرانیها بایستی خیلی خوشحال باشیم که هم چون سایتی مثل ایران گلوبال داریم تا افرادی همچون ناصر کرمی ( آرنیک ) ها را که حاصل یک فرهنگ دیکتاتوری رستاخیزی است را خوب بشناسیم. اگر به نوشته های قبلی ایشان مراجعه بکنید به غیر از کینه و نفرت از ترک و ترک تباران چیزی را نخواهید یافت. این کینه و نفرت ایشان از مرز ( مخالف با عقاید دیگران ) که حق و حقوق اولیّه هر انسان است چنان دورتر رفته است که ایشان را به یک بیمار روانی که فقط در حالت ( شیدائی ) زندگی میکنند تبدیل کرده است. تنها کافی است که با عقاید ایشان مخالف باشید , شما به ترک تباری محکوم خواهید شد. حتی نتیجۀ چند مقاله اخیر ایشان که میتوانست رنگ علمی بگیرد به ترک ستیزی منجر شد. همین مقاله که توسط آقای امینی نوشته شده است , چون مخالف عقاید ایشان

است , نویسندۀ محترم به ترک تباری و همکاری با خامنه ای محکوم شده است . اگر از آقای کرمی بپرسید که دلیل اصلی نقص فنّی آپولو 13 چه بود که نتوانست در سطح کرۀ ماه بنشیند, حتمآ جواب خواهد داد که (( تنها دلیل اصلی این نقص فنّی بخاطر آن بوده است که < شتاب گریز از مرکز> این آپولو از مدار زمین , در آسمانهای آذربایجان صورت گرفت )). ..... این فرهنگ رستاخیزی چنان در وجود این اشخاص نهادینه شده است که حتی به خودشان اجازه می دهند که به آقای امینی اولتیماتم < خاموشی > بدهند. تازه, اگر این آقایون سر قدرت بودند, حذف فیزیکی آقای امینی ها توسط آقای کرمی و ثابتی ها کار چندان مشکلی هم نمی بود...نقطۀ خنده دار این فرهنگ رستاخیزی اینجاست که در مقاله های این آقایون از زردشت.. پندار نیک..گفتار نیک..و کردار نیک سخن گفته میشود بعد مینوسند که (( کاری نکنید که ایران را برای شماجهنم بکنیم..)).. .در هر حال... همانطور که می دانید کلّ کارنامۀ سیاسی رضا پهلوی فقط در اسم فامیلی است که به یدک میکشد. رضا پهلوی بخاطر (( مگسان دور شیرینی )) میتواند سیاست باز باشد ولی ایشان نمیتواند سیاستمدار باشد و نیست.
نوشته شده توسط: ناشناس

لادن جان تعجب می‌کنم بعداز اینهمه سالی‌ که در سوئد بودی چطور قوانین آکسیون را نمیدونید،،،بدتون نیاد اما شما چون طرفدار رضا پهلوی نیستید دلتون واسه اینهمه زحمتی که رضا پهلوی در طیّ این چند سال با تواضع فراوان برای اتحاد و وحدت ملی‌ کشیدند نمیسوزه،،،،امیدوارم کسانی‌ که مسیر مبارزه را اشتباه میروند هرچه زودتر بخود بیایند و عذرخواهی سیاسی کنند و سعی‌ کنند همان فعالیت فرهنگی‌ را که تسلط معلوماتی بالا در موردش دارند را دنبال کنند،

نوشته شده توسط: ناشناس

خسته نباشید. اما قبلا فهرست کاملی از زنان شاعر قبلا توسط شاعره ی مقیم سوئد مانا آقایی گردآوری و در سال 2007 منتشر شده است. در کتابی به نام "کتابشناسی شعر زنان ایران از سال 1320 تا 1383 شمسی".
احتمالا شما از وجود این کتاب خبر نداشته اید.

نوشته شده توسط: ناشناس

جمهوری اسلامی با کمک ماله کشانش و کمونستهای
..............و غیره که در اعدام زندانیان با جمهوری اسلامی همکاری می کردند
قصد دارد لفظ سلطان و شیخ و شاه رابر سر زبانها
بیندازد.

مدرنترین حکومت تاریخ ایران را با عقب افتاده تریت را در یک سطح قرار دادن
توهین به ملت ایران است.
انروز شما در زندان بودید(چرا؟) اما ملتی ازاد بود

نوشته شده توسط: ناشناس

نه شاه نه دکتر مرگ بر دیکتاتور ؟
این شعار توسط اصلاح طلبان جمهوری اسلامی ساخته شدکه از شعارهای
ساختار شکن جلوگیری کند. و هر زمان هم که خود را در خطر ببیند
ان را دوباره مطرح میکند.
مگر شاهی در کار بود؟مگر مستبد دکتر بود؟
من مقاله های ضد اسلامی شما را چندان جدی نمیگیرم
با احترام

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

اکبر گرامی! ما بر این امر واقفیم که برخی از نویسندگان، نظرات نژادپرستانه دارند. از نظر ما سانسور اینگونه نظرات ره به جایی نمی برد. امید ما این است که خوانندگان سایت ما و دیگر نویسندگان مترقی، به نقد اصولی اینگونه نظرات مبادرت کنند و به روشنگری بپردازند تا نظرات و ایده های نژادپرستانه، نژادستیزانه و فاشیستی به قدر کافی برای مردم مینهمان شناخته و طرد شوند. اگر ما اینگونه نظرات را سانسور کنیم، صاحبان چنین نظریاتی، با مظلوم نمایی و استفاده از احساسات مردم، می توانند بر امواج اعتراضات و نارضایتی ها سوار شوند و قدرت بگیرند. به نظر ما تنها راه رهایی از چنگ این نظرات، به چالش کشیدن آنهاست. با سپاس.

نوشته شده توسط: ناشناس

ملت ایران قربانی شما و دوستانتان گردید که یا قبله تان رو به مسکو یا به حجاز.
شما در مقاله تان می خواهید جنایات جمهوری اسلامی
را مشروعیت بخشید.با مساوی قرار دادن ان در مقابل شاه

نوشته شده توسط: ناشناس

شاه وطن پرست بود.
۹۹ درصد ملت ایران راضی بودند.
پدر و مادرم در شورش ۵۷ علیه شاه شرکت داشتند و ۳۰ سال است
که میگویند چه خیانتی در حق شاه و ایران کردیم؟
این شما بودید که ما را به این روز سیاه نشاندید.شما ودیگر پرجمداران ارتجاع سرخ و هم مسلکانتان در
ارتجاع سیاه دو روی یک سکه هستید.

چند صد سال در اروپا باید زندگی کنید که ای مسعله
ساده را بیاموزید که نوع حکومت را در رفراندم تععین میکنند نه در خیابان.
مخالفان شاه در یک چیز مشترک بودند و ان داشتن اندیشه های دیکتاتری

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای اقبالی گرامی ، شما لب کلام را ادا کردید. سپاس از شما
666

نوشته شده توسط: ناشناس

مسئول سایت ایران گلوبال سلام
آقای کرمی نوشته ای که در سایت شما انتشار داده اند و گویا یکی از همکاران این سایت هستند؛ در این مطلب افکار نژادپرستانه خود را بیان کرده اند . سئوال این است که در این سایت می توان اینگونه مطلب نوشت؟
من و دیگری از ایشان سئوالهائی محترمانه کرده ایم . ایشان تا کنون جوابی نداده اند.
مسئول نوشته های نژادپرستانه دراین سایت چه کسی است ؟

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای کرمی گرامی
سوالی از شما دارم و آن هم اینکه فرق بین "حد و میزان یک رأی شهروند مهاجر" و "حدو میزان یک شهروند غیرمهاجر" جیست؟
در آلمان هیچ فرقی بین آنها وجود ندارد و اگر کسی چنین چیزی را مطرح کند، مورد سوال قرار می گیرد و فورا به ضدخارجی بودن و نژادپرستی و نژادستیزی متهم می شود.

نوشته شده توسط: ناشناس

سلام آقای کرمی
سئوال من از شما که دزآلمان اقامت دارید و به زبان آلمانی آشنائی کامل دارید این است . آیا به مصاحبه ای که بر سر آن
مقاله نوشته شده است خوانده اید؟ آیا به آن موافقیت و یا مخالف ؟
منتظر پاسخ شما هستم.
اکبر صادقی

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای محمد امینی : ●1- عنوان مقاله: "آرزوهای محمدعلی شاهی" آرزوی خود شما و هم تباران قاجار و تُرک تبار شماست که کینهءِ تاریخی نسبت به خاندان پهلوی به مناسبت پایان دادن به حکومت ننگین دارید. قاجاریان و محمدعلی شاه قاجار و رضا پهلوی دو قطب متضاد تاریخی و فرهنگی هستند، .....

آقای محمد امینی : ● 1- عنوان مقاله: "آرزوهای محمدعلی شاهی" آرزوی خود شما و هم تباران قاجار و تُرک تبار شماست که کینهءِ تاریخی نسبت به خاندان پهلوی به مناسبت پایان دادن به حکومت ننگین دارید. قاجاریان و محمدعلی شاه قاجار و رضا پهلوی دو قطب متضاد تاریخی و فرهنگی هستند، نسبت دادن محمدعلیشاه خیانتکار و وطن فروش قاجار به رضا پهلوی توهین به فرهنگ همهء ایرانیان هست. ● 2- اگر قاجاریان گذشتگان شما در حکومت نیستند که شما به مقامی برسید، شما با دامن زدن به مسائل قومی و قبیله ای و با تاریخ نکاری پسامدرن خویش بسود تُرک تباران و علی خامنه ای و اکنون با یورش به شاهزاده رضا پهلوی میتوانید در سایهء علی خامنه ای هم به جایگاهی برسید ● 3- شما تا زمانیکه آقای رضا پهلوی به صراحت اعلام نکرده بود که حتمأ نمیخواهند شاه شوند ساکت بودید ولی همینکه ایشان گفته اند که 85 درصد خواسته های ایشان در یک سیستم جمهوری برآورده خواهد شد، شما و هم تباران شما را بر آشفته کرده است، شما از جمهوری خواه شدن رضا پهلوی ترس دارید نه از شاه شدن ایشان، شاهزاده رضا پهلوی در مرکز سیاست گذاری اپوزیسیون ایرانی قرار گرفته و در ایران هم طرفداران بسیاری دارند، سفارش چندمین بار ما به آقای پهلوی چشم پوشی از 15 درصد نظام پادشاهی است، تا شما را بیشتر بر اشفته کند و بیشتر دست شما را به طرفداری از علی خامنه ای رو کند. ● 4- شاهزاده رضا پهلوی یک ایرانی با دارا بودن شاخص های برجسته رهبری و کشور داری هستند، و بارها اعلام کرده اند که تسلیم رأی دمکراتیک مردم در مورد حکومت ایندهء میشوند. شاهزاده رضا پهلوی دوست دارند شاه و شاهنشاه شوند، رئیس جمهور شوند، از ایران حرف بزنند، امّا شما آقای امینی چکاره هستید که برای ایرانیان تعیین تکلیف میکنید،● 5- گذشتگان شما در ایران چنان خرابی ویرانی همه جانبه بر جای گذاشتند که دیگر حرفی برای شما باقی نمی ماند، لطفأ خاموش باشید و در حد و میزان یک رأی شهروند مهاجر به سرزمین ایران سخن بگویید، سینه چاک کردن و درشتگویی و در شتخویی دیگر شایستهءِ سن و سال شما نیست.
مقالهء شما ارزش پاسخگویی را ندارد، و در حقیقت باید در کیهان شریعتمداری و سایر رسانه های وابسته به علی خامنه ای انتشار می یافت، و نه در یک سایت ایرانی.
نوشته شده توسط: ناشناس

تمام اتهامات به شاه فقید دروغ ملایان بود.
اگر او خونخوار بود با وجودی که احترام ایران را در جهان انقدر بالا برده
بود که برای ورود به اروپا ویزا لازم نبود /چرا کسی پناهنده نمی شد؟
چرا حتی ایران کشور مهاجرپذیر بود؟
رضا پهلوی شهروند ایران است
رهبران ایران که عراقی هستند مانند شاهرودی لاریجانی و غیره باید به عراق باز گردند

نوشته شده توسط: ناشناس

بد نمیشد اگر نویسنده اول برای این همه اصوات تعجب که آورده یک نگاهی در سایتها مینداخت و سری هم به سایت اقای پهلوی میزد که مطالب رو منتشر میکنه شاید اونوقت این تکذیب و توضیح رو میدید و اینقدر برای چیزی که تکذیب شده زحمت نمکیشید و کف به دهن د. بعضیها هم فقط منتظرند یک چیزی گیر بیارند حالا دروغ باشه یا راست براشون فرق نداره اینها فقط عقده خالی میکنند. معلومه اقای پهلوی اینهارو شناخته که بلافاصله تکذیب کرد و حواله شون داد به مصاحبه های دیگه اش. برای من هم سواله که این اقای امینی همه مصاحبه رو ول کرده و چسبیده به همون که تکذیب شده و از ناشرش توضیح خواسته شده!!!!!!
http://www.rezapahlavi.org/details_article.php?persian&article=605

24 خرداد 1391

فوکوس، هفته نامه آلمانی مطلبی از مصاحبه ایی که با رضا پهلوی ۲۵ ماه مه گذشته در شهر برلین صورت گرفت را به تاریخ ۷ ماه جون در سایت خود منتشر کرده

بد نمیشد اگر نویسنده اول برای این همه اصوات تعجب که آورده یک نگاهی در سایتها مینداخت و سری هم به سایت اقای پهلوی میزد که مطالب رو منتشر میکنه شاید اونوقت این تکذیب و توضیح رو میدید و اینقدر برای چیزی که تکذیب شده زحمت نمکیشید و کف به دهن د. بعضیها هم فقط منتظرند یک چیزی گیر بیارند حالا دروغ باشه یا راست براشون فرق نداره اینها فقط عقده خالی میکنند. معلومه اقای پهلوی اینهارو شناخته که بلافاصله تکذیب کرد و حواله شون داد به مصاحبه های دیگه اش. برای من هم سواله که این اقای امینی همه مصاحبه رو ول کرده و چسبیده به همون که تکذیب شده و از ناشرش توضیح خواسته شده!!!!!!
http://www.rezapahlavi.org/details_article.php?persian&article=605

24 خرداد 1391

فوکوس، هفته نامه آلمانی مطلبی از مصاحبه ایی که با رضا پهلوی ۲۵ ماه مه گذشته در شهر برلین صورت گرفت را به تاریخ ۷ ماه جون در سایت خود منتشر کرده است، همچنین ترجمه متن این مصاحبه به زبان فارسی در سایت ایران در جهان به چاپ می رسد.


در این راستا لازم می دانیم این نکته را متذکر شویم که این مصاحبه با اشتباهات مختلفی از زبان انگلیسی به آلمانی وسپس به فارسی ترجمه شده است. بسیاری از مطالب درج شده در این متن به زبان آلمانی وهمچنین نسخه فارسی آن با ادبیات رضا پهلوی همخوانی ندارد.

از هم میهنان گرامی دعوت بعمل می آید تا به مصاحبه های دیگر در ارتباط با همین محتوا که در همان هفته با رسانه های دیگر آلمانی زبان (بیلد) یا فارسی زبان (دویچه وله، تلویزیون ایرانیان برلین،رادیو صدای ایران، بی بی سی فارسی، رادیو فردا، رادیو اسراییل، رادیو زمانه) انجام شده است، رجوع نمایند.

از هفته نامه فوکوس درخواست میکنیم با احترام به قوانین روزنامه نگاری نسخه اصلی مصاحبه به زبان انگلیسی رامنتشر و محتوای ترجمه متن آلمانی را در اسرع وقت تصحیح نمایند.

پاینده ایران
دبیرخانه رضا پهلوی
نوشته شده توسط: ناشناس

جناب امینی بادرود که بخش کوچکی ازوحشیت محمدرضا شاه خونخواررابیان کردید ولی سئوال اصلی ازرضا پهلوی این است که :اگررضاپهلوی میخواهدد شهروندایران آینده وحال شود اول بایدثروت نجومی راکه حاصل چپاول ودزدی پدرش وپدربزگش بوده واوصاحب شده است بمردم ایران پس دهدتا شاید عده ای احمق نمایشات حقوق بشری ودموکراسی راکه بیشتردلقک بازی اندريالقبول کنند

نوشته شده توسط: ناشناس

ناب اقای امینی

میلیونها ایرانی هر روز میگوید نور به قبرش بتابد.
نوشته تان از ابتدا تا انتها کذب محض است و ارزش پاسخگویی ندارد
با احترام

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب اقای امینی
ان شخص را به بیمارستان روانی باید ببرند که هنوز شورش خانمانسوز۵۷ را انقلاب می نامد.
می توانم درک کنم که جمهوری اسلامی و ملایان کراواتی عصپ شدهاند.
بخاطر محبوبیت روزافزون رضا پهلوی.
و اینکه او یک وسیله رسیدن به ازادی است که شما را می ترساند

نوشته شده توسط: ناشناس

سلام ودرود فراون بر جناب استاد برادری. کلام گهربار شما رو خوندم و بسیار استفاده بردم. البته من از قبل به این نتایج رسیده بودم. ولی هیچوقت قدرت بیان و دانش تخصصی کافی برای بیانش رو نداشتم. این مقاله برای من بسیار بارزش و همراه اسم عزیز شما همیشه در یادم خواهد موند. کاش این دیدگاه حکیمانه شما بین جوانان فعال و روشنفکران مورد توجه قرار گیرد تا باز شاهد اشتباه تاریخی در این مرز نباشیم.

نوشته شده توسط: ناشناس

همین که آیدی 666 از پشت سیاهی حرف میزنند نشانگر عدم درک ایشان از کار سیاسی است و من پاسخی برای یک هویت جعلی و نا مشخص ندارم هر زمان شهامت معرفی خود را داشتید آنوقت بررسی میکنم در شائن من میباشد پاسخی به شما دهم یا نه
پاینده ایران ما

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب 666 شما تنها یک آیدی هستی و از نظر قانونی نمیتوانید مسئولیت چیزی را به عهده بگیرید و مسلما پاسخ یک آیدی ارزشی نمتواند داشته باشد
من تعجب میکنم چرا جناب توکلی به کسانی که هویتشان نامعلوم است لینک میدهد!!!
من امیدوار بودم پاسخ کلیپ خود را با یک کلیپ معقول و در نهایت نزاکت و ادب میگرفتم آن هم از سوی یک انسان حقیقی و حقوقی نه یک آیدی که مشخص نیست زن است و یا مرد و یا هیچکدام

نوشته شده توسط: ناشناس

.

آقایون و خانمهای گرامی ، من 666 هستم و مسئولیت این ویدیو را هم به عهده میگیرم ولی فعلا وقت پاسخ گویی ندارم ، یکی دو ساعت دیگه خدمت میرسم و پاسخ آقای امید دانا و احیانا دیگر هم میهنان را خواهم داد.
.
666 از بروکسل

.