رفتن به محتوای اصلی

چگونه می توانیم همبستگی خود با روز کارگر را، تقویت کنیم؟

چگونه می توانیم همبستگی خود با روز کارگر را، تقویت کنیم؟

فضای سرکوب و11 اردیبهشت

علیرغم جو سنگین سرکوب و احتمال ضعیف وقوع حرکت های علنی وگسترده توسط تشکل های کارگری مستقل به مناسبت اول ماه مه؛ ولی اززاویه دیگری، فضای سیاسی ملتهب ناشی ازجنبش ضداستبدادی وآزادیخواهانه ،توجه بخش هائی از نسل جدید وجوانان و فعالین سیاسی به عرصه جنبش کارگری برانگیخته شده است که دارای اهمیت است.یعنی ما باوضعیت متناقضی روبروهستیم:هم سرکوب ودشواری شکل گیری اعتراضات گسترده ،وهم فضای ملتهب ناشی ازیک جنبش عمومی ضداستبدادی و وجود حساسیت وطرح بحث پیرامون نقش طبقه کارگردرپیروزی وموفقیت این جنبش درمیان نسل جوان وفعالان جنبش ضداستبدادی .چنین رویکردی درمیان نسل جدید به دلیل اهمیت داخلی وجهانی طبقه کارگر وبا توجه به نقش کارساز کارگران وکارکنان شاغل در عرصه های تولیدی و خدماتی و...، درسرنوشت جنبش سیاسی ای که با سرکوب گسترده وروزافزونی مواجه شده، محسوس است.هم چنین با بازخوانی تجربه انقلاب بهمن ونقش کارگران درآن، درکناربحران اقتصادی وبیکاری و حذف یارانه ها و ...این که درسال جدید احتمال گسترش ودامن گرفتن جنبش های اعتراضی اقشارزحمتکش حول مطالبات اقتصادی -صنفی می رود، نیزعامل دیگری برای تقویت توجه روزافزون به مسائل کارگری است.ناموزونی ها ونارسائی های جنبش کنونی واهمیت روزها ومناسبت های مستقل مردمی درتداوم مستقلانه آن،وجه دیگری ازدلایل این رویکرداست. بی شک بوجود آمدن چنین فضائی، زمینه خوبی برای تقویت صفوف مدافعان جنبش کارگری وپرورش نسل تازه ای ازنیروهای متمایل به چپ وجبنش کارگری فراهم می کند. گرچه این رویکرد به طبقه کارگر باتوجه به وجود گفتمان ها و گرایشات طبقاتی گوناگون درصفوف جنبش،شامل جهت گیری ها واهداف متفاوت و بعضا متضادی نسبت به جنبش کارگری است: میرحسین موسوی برای تقویت مواضع خود دربرابرفشارسنگین حریف، درسخنان خود-وبیش ازیکبار به اهمیت کارگران ومعلمان وپیوند مطالبات وشعارآزادی وعدالت انگشت تأکیدنهاده است که طبعا موجب طرح گسترده تر این مسأله درمیان حامیان و اقشاروسیع صفوف موسوم به جنبش سبزشده است. هم چنین طرح ضرورت گره زدن مسائل اقتصادی ومعیشتی با مسائل سیاسی که مدتی است درمرکز بحث های حول وحوش آسیب شناسی جنبش درمیان فعالان ونسل جوان آن قرارگرفته است.این مسأله بویژه پس ازماجرای نقدبرانگیز 22 بهمن که این جنبش نتوانست دربرابرفشارسرکوب حاکمیت عرض اندام کند،اهمیت بیشتری یافته وبستروزمینه مساعدی شده است برای شکل گیری فضای ذهنی مناسب درمورد اهمیت طبقه کارگر وروزجهانی کارگر. توجه ویژه به روزکارگر وبطورکلی طبقه کارگر وتلاش برای سمت وسودادن به آن و به میدان کشیدنشان فقط درعرصه داخلی وازسوی حامیان جنبش سبز با گرایشهای گوناگون مطرح نشده ،بلکه ازسوی قدرت های خارجی و فعالان ایرانی نزدیک وهمسوبا آنها نیزمطرح شده است. چنان که رسانه های خارجی که داری بردمؤثری درداخل هستند ومشغول جنگ وگریز تبلیغاتی-سیاسی با حاکمیت اسلامی هستند،نیز بسهم خود والبته ازمنظراهداف ومقاصد خود درمطرح کردن بیشتراین موضوع درمیان نسل جدید بی تأثیرنیستند.درکنارآن ها کسانی مثل محسن سازگارا که مدعی است روزی چندین هزارامیل ازداخل کشور پیرامون اوضاع واحوال جنبش وشعارها وتاکتیک ها وسایرمسائل آن دریافت می کند و توسط ده پانزده نفرآن ها را دسته بندی کرده و درسخنان روزانه خود به پیشنهادکنندگان ارائه می دهد ،نیزنمونه ای ازسهم عوامل یادشده دربرانگیختن حساسیت عمومی نسبت به ماه مه وجنبش کارگری است. بنابراین می توان گفت که امسال علاوه برمدافعان وفعالان کارگری و نیروهای چپ که بطورسنتی ازحامیان جنبش کارگری و اول ماهه مه بشمارمی رفته اند،اکنون می توان دید که روزکارگر وبطورکلی اهمیت طبقه کارگر درقیاس و درتمایز با سالهای گذشته مورد توجه لایه ها و اقشاردیگری نیزقرارگرفته است. این که نتیجه خروجی این فضا چه باشد و بطورعملی چه حرکتی وبا چه گستره ای ازآن به بیرون به تراود، بحث دیگری است ومشمول مقوله احتمالات وعوامل گوناگونی چون توازن نیرواست.ممکن است درکوتاه مدت-وبه مناسبت روزکارگر- بدلیل وجود همان فضای سنگین و سرکوب گر، حرکت ملموسی هم صورت نگیرد. اما این نه نافی فضای یادشده است ونه موجب نادیده گرفتن تأثیرات مهم آن درفرجه زمانی میان مدت وبلندمدت نسبت به اهمیت ونقش کارگران ومزدوحقوق بگیران به مثابه یک طبقه فرارونده وسرنوشت ساز.چرا که اکنون بحث رابطه جنبش کارگری و جنبش ضداستبدادی بیش ازپیش درمدنظرقرارگرفته ومعلوم می شود که بدون پیوند تنگاتنک آن ها، امیدی بردرهم شکستن ماشین استبداد و پیروزی جنبش با تکیه صرف برنبردهای خیابانی وجود ندارد. با این وجود همانطورکه اشاره شد،نباید فراموش کرد که توجه به مزدوحقوق بگیران اززاویه های گوناگون وازمنظرگفتمان های مختلف صورت می گیرد.درگفتمان ولایت طلبان مشروطه خواه و اصلاح طلب ولیبرالهای مذهبی،رویکرد آن ها به کارگران ومعلمان و.. به عنوان نیروی فشاربرای عقب راندن جناح حاکم و ابزارچانه زنی برای تقسیم قدرت و سازش با آن صورت می گیرد.درنزدنئولیبرالهای غیراسلامی و غیرمشروطه خواه که آمالشان ایجاد پیوند ارگانیک تربا نظام جهانی سرمایه داری است، مبارزات طبقه کارگروسایرمزدوحقوق بگیران نیزدرخدمت اهداف نئولیبرالی و خروج نظام سرمایه داری ازبحران ساختاری وجابجائی قدرت ازفراکسیونی به فراکسیون دیگربورژوازی ودرجهت خوانائی بیشتربا نظم جهانی صورت می گیرد.اما طبعا ازمنظرگفتمان آزادی وبرابری اجتماعی، کلیه مزدوحقوق بگیران، درگیر مبارزه علیه نظام طبقاتی و تبعیض آمیز وبرای نفی استثماروبردگی مزدی واستقرار آزادی وبرابری اجتماعی هستند وراهی برای رهائی آنها جزدرهم شکستن نظم حاکم وجود ندارد.

دررابطه با هدف فوق بی شک مقابله با پراکندگی وگسست های موجوددرمیان این نیروی اجتماعی بالقوه تعیین کننده، که می توان گفت بزرگترین معضل(ودشمن) فعلیت یافتن ظرفیت های طبقه بزرگ مزدوحقوق بگیروهمه استثمارشوندگان وطردشدگان با یا بی مزد،به شمارمی رود،ازاهمیت بی همتائی برخورداراست.بی شک تکثروتنوع یکی ازمهمترین ویژگی های پایه ای این طبقه است که تنها با گردآمدن حول منافع پایه ای و مشترک خود می توانند اتحاد بزرگ درصفوف خود را علیرغم تنوعات وتکثرات موجود درمیان خود بوجود آورند.دراین راستا طبعا روزکارگر وسنت رزمندگی نهفته در آن،فرصتی است برای تقویت همبستگی درصفوف پراکنده آن.گرچه درهمین جا باید تأکید کرد که بویژه درشرایط انباشت بحران و تشدید وخامت شرایط زندگی، فی الواقع هرروز روزکارگرمحسوب می شود و هرروز فرصتی است برای مبارزه و پیشروی . بی گمان علاوه براهمیت پیام همبستگی طبقاتی وانسانی موجود در روزکارگروتأکید براشتراکات این نیروی اجتماعی عظیم ،معضل بزرگ دیگریافتن حلقه های مشترک وبسیج کننده واتخاذ آنگونه تاکتیک ها واقداماتی است که بتواند به طورواقعی به این همبستگی مادیت بخشیده وبه هدف فوق یاری رساند.البته درداخل کشور که فعالان و نیروهای دخیل در جنبش درشرایط وفضای سخت وسنگین سرکوب قراردارند،خود کارگران وفعالین ذی صلاح ترین عناصر برای دست یافتن به چنین تاکتیکها واقدامات معطوف به تحکیم همبستگی هستند. اما درخارج کشور،آنهائی که خود را بخشی ازجنبش اجتماعی مزدوحقوق بگیران وازحامیان قاطع و پیگیر همبستگی کارگران وزحمتکشان می دانند وبرای خروج از وضعیت پراکندگی مزمن تلاش ومبارزه می کنند، می توانند به سهم خود درتقویت صفوف بکوشند.آنها با بهره گیری ازامکانات فضای بیرون ازسرکوب وباتوجه به پیوستگی بیش ازپیش جبهه داخل وجهبه خارج ودرنگاهی کلان تربه خود به مثابه بخشی ازاین جنبش ،درتقویت گفتمان مستقل جنبش آزادی وبرابری اجتماعی وهم چنین تقویت صفوف همبستگی آن کمک کننده باشد وقبل ازهرچیزازطریق شکل دادن به خود به مثابه بخشی همبسته ومبارز ازاین جنبش ودرفائق آمدن برپراکندگی وتشتت درمیان خود وضمن درنظرگرفتن تنوعات واقعی خود .آنها می توانند با سازمان دادن خود به مثابه بخشی ازجنبش،الگوی مثبت وتأثیرگذاری را ارائه کنند. بنظرمن اگراین نیروها ومحافل وافراد و... درکنارتلاش های معمول وسنتی،حول شعارهای حداکثری خود، اما به موازات آن به یک سری اقدامات وهمسوئی های عملی و مشترک ولوحداقلی،ولی بامشارکت حداکثری طیف گسترده ولی پراکنده نیروهای مدافع جنبش کارگری مبادرت ورزند،می توانند بسهم خود گام عملی و مثبتی درجهت ابراز همبستگی بردارند.البته اگرعزمی برای آن وجود داشته باشد وخود را ازورطه وچرخه تباه کننده ومعیوب همه یا هیچ (=یازیرچترمن و یا هیچ چتر دیگری) بیرون بکشیم و به اشتراکات ومنافع کلان بیاندیشیم ، آنگاه مساله عملیاتی کردن ایده فوق نباید چندان کاردشواری باشد.پیشنهادات زیرکه می تواند با پیشنهادات دیگری جایگزین ویا تکمیل شوند، برپایه فوق تنظیم شده اند.پیشنهاداتی که هم سهل هستند و شدنی، وهم بدلیل عملکرد همان بینش های حداکثری وتنها خود را دیدن، ممتنع محسوب می شوند:

چگونه به آرزوی همبستگی مادیت به بخشیم:

بسوی برگزاری ماه مه ازنوعی دیگر!

پیشنهاد چهارگانه زیر به عنوان یک نمونه، درراستای برداشتن یک گام عملی برای همبستگی و بسترسازی برای پیشروی های بعدی است:این پیشنهادات قبل ازهرچیز برآن است هم چون رشته یاریسمان مشترکی،حلقات حرکات پراکنده و موجود را که بطورطبیعی هرسال بهمین مناسبت درگوشه وکنارعالم صورت می گیرند و کم هم نیستندبهم مرتبط کند.بنابراین پایش روی هوا و بر"لاوجود" نیست.برعکس تشکل ها و محافل وکانون ها و شبکه های گوناگون وافراد وسازمان ها و .... باهمه تنوعاتشان وآنگونه که هستند درحکم خشت ها و سنگ بناهای آن بشمارمی روند. سنگ بناهائی که هم، درطی این سالیان بوجود آمده اند وببادی بند نیستند وهم، همواره درحال بوجود آمدن وزایش هستند. اگربتوانیم نخ ورشته ای پیداکنیم که این حلقات واقعا موجود و درحال بوجودآمدن را به هم گره بزند، آنگاه ما با شبکه ای تشکیل شده ازحلقات ونیروهای گوناگون مواجهه می شویم که ظرفیت های محدود و ذاتی ناشی ازپراکندگی و منزوی بودن هرکدامشان را برطرف می کند و به آنها ظرفیت های تازه ای ترزیق می نماید. آنگاه بدون آنکه صدای مستقلی را تحت فشارقرارداده باشیم ،درعین حال نوا وُکربزرگی را به همراه آنها بوجود می آوریم.بی شک گشودن کانالی ولوتنگ وباریک بین این ظروف و حلقات منفرد آنها را به ظروف و حلقات مرتبط باهمی تبدیل می کند که به مثابه شبکه ای بزرگ و مرکب ازحلقات وشبکه های کوچک تر و بی شمار، به آنها ابعاد ومعنای تازه ای ای میدهد. که می توان آن را جلوه ای از بروزهمبستگی و حضورنسبی وملموس مدافعان گفتمان آزادی وبرابری نامید.اگرکلیت آن پذیرفته شود، مساله مهم دیگریافتن حلقات مشترک و برخاسته ازوضعیت عینی و دارای پتانسیل بسیج کنندگی است که به عنوان نقطه عزیمت تلقی می شوند.این نقطه عزیمت یاهمان ریسمانی که قراراست وظیفه اتصال اولیه به حلقات پراکنده را به انجام رساند می تواند دربرگیرنده اقدامات زیرباشد:

الف- ایجاد یک سایت ویژه برای انعکاس ممکن وهرچه وسیع ترتمامی آکسیون ها و بیانیه ها و پوسترها واخبارمهم ماه مه که توسط طیف نیروهای متعلق به گفتمان آزادی وبرابری صورت می گیرد ودرصورت امکان درج اخباربین المللی مربوط به این روز. بنابراین اشتراک دربازتاب همه این رویدادهاوهمکاری آنها خود اولین حلقه است.

ب- گزین یک لوگو ویا پوستر به مثابه آرم ونشانه مشترکی که همه تشکل ها و گروه ها و محافل وشبکه های جوانان ومنفردین وهمه جریانات همسو وعلاقمند ...تشویق به درج آن درسایت ها و نشریات و وبلاک های خود بکنند.

ج-تلاش برای توافق حول حداقل یک شعارمشترک (واگربیشترهم شدچه بهتر) ازمیان شعارهای موجودی که هرگروه ونیروئی-صرفنظرازنوع بیان وفرمول- آن را بخشی ازمواضع وشعارهای خود می داند وبرجسته کردن داوطلبانه آن توسط تمامی این جریانات.

د-ایجاد مراسم وجشن بزرگداشت پالتاکی این روز.

درهرحال هرگام وپیشنهادی دراین راستا مثبت ومفید خواهد بود وبهترین حالت نیزطرح وپیشبردآن توسط تشکل ها وافراد ونیروهای فراسازمانی ومستقل است.حلقات می توانند کم یازیاد شوند و بستگی به توافق دارند ولی بطورکلی بهتراست ازحداقل ها شروع کرد. حتای اگربیش ازیک حلقه هم یافت نشود همان یک حلقه مفید خواهد بود.سازمان ها وگروه های سیاسی نیزمی توانند به سهم خود درایجاد و دامن زدن به شکل گیری این شبکه ها وتقویت همبستگی درمیان نیروهای مدافع کارگران وزحمتکشان درنقاط گوناگون جهان نقش شایسته ای داشته باشند. مهم رویاندن این جوانه درمزرعه مشترک است(مزرعه بالقوه ای که بیش ازآنکه موجود باشد باید با همکاری وهمسوئی به وجود بیاید) وهمین می تواند گام جدید ومتمایزکننده ای درمقایسه با نوع برگزاری مراسم های منفرد سال های قبل وگامی ولو کوچک درراستای تقویت همبستگی مدافعان گفتمان برابری و آزادی درخارج کشور باشد. ضمنا این گونه اقدامات می تواند وباید ازطریق بهره گیری ازسایت های اجتماعی راه خود را به میان جوانان و نسل جدید وداخل بگشاید. باید برای بازتاب دادن آن درمیان نسل جدید وکارگران ومزدوحقوق بگیران کوشیدبا بهره گیری ازانواع امکانات ارتباطی کوشید.

چنانکه مشهوداست دراتخاذ این نوع تاکتیک، واقعیت پراکندگی،ضرورت حرکت به سوی همبستگی واهمیت آن،عزیمت ازحداقل ها، احترام به پلورالیسم و عقایدهرجریان وگروه وتوجه باین نکته که این گونه حرکت ها دربرابرحرکت های مستقل ومحدودوحول مطالبات و شعارهای حداکثری هیچ جریانی نیست:

دربیانی فشرده:

-برای مادیت بخشیدن به هدف مورد وفاق یعنی همبستگی،باید ازگام های ممکن-مثلا موارد پیشنهادی فوق- حرکت کرد.وازطریق ایجاد حرکت و تلاش برای تغییرتوأمان محیط و خود، بسترهمکاری ها ی ژرف تربعدی را فراهم ساخت.منطق حاکم براین فرایند ساده وقاطع است:

-قرارنیست که هیچ جریانی بسود دیگری ازاهداف وبرنامه اخص خویش بگذرد.همانطورکه قرارنیست مواضع اخص خود را به هیچ کس وجریان دیگری تحمیل کند وآن را شرط همکاری عنوان نماید.

-اکرقرارباشد هر حرکتی،تاجائی که ممکن است سراسری وگسترده باشد، بدیهی است که آن را نمی توان برپایه اختلافات ومواضع اخص این یا آن گروه بناکرد. برعکس نکته کلیدی دراین نوع سازمان یابی همانا تکیه برحلقاتی مشترک درمیان وسیع ترین نیروهای متعلق به طیف کارگران وزحمتکشان با تنوعات وگرایشات گوناگون است.

-برای سازمان یابی شبکه ای، مختصات بسیاری را می توان ذکرکرد.اما دوویژگی اصلی ومهم سازمان یابی شبکه ای –افقی عبارتنداز: یکی درنظرگرفتن واقعیت توأمان تکثرواشتراکات ،ودیگری بازبودن و خصلت خود گستری شبکه ها. به نحوی که همواره دارای ظرفیت گسترش و پیوستن حلقات تازه به شبکه هستند.

-چنین حلقاتی بابهره گیری از امکانات امروزین ارتباطی می توانند حول هم آهنگ کردن اقدامات عملی ومبادله فکر واندیشه پیرامون معضلات واقعی جنبش بپردازند.

-برای اینکارتنها کافی است که هرگروه ومحفل وکانون وتشکل ویا فردی خود را به مثابه حلقه ویا گره ای ازاین شبکه یا شبکه ها بداند.گرهی که ضمن حفظ خود ویژگی اش،ازطریق حلقه یا حلقات مشترک به بخشی فعال واثرگذاردرشبکه تبدیل می شود.

واقعیت آن است که امروزه سازمان یابی های سنتی درفراگیرکردن خود وایجاد جنبش های بزرگ به بن بست رسیده اند.واین درحالی است که جنبش داخل کشورلااقل ازاین نظر-نوع سازمان یابی-درمقایسه با نیروهای خارج کشورکه هم چنان دراشکال به بن رسیده درجا می زنند-پیشروتربنظرمی رسند.ما حداقل دراین عرصه باید ازآن ها بیاموزیم(والبته درموارگوناگون دیگرهم). ازآنجا که تنگناها و فشارهای گوناگونی که درداخل دربرابرجنبش عمل کنند درخارج وجود ندارد، به نمایش درآمدن همبستگی به مناسب اول ماه مه درخارج از کشور اهمیت بیشتری می یابد.امری که خود تحولی درنگاه به سازماندهی را می طلبد تابتوان نیروی هرچه وسیع تری را برای حمایت از جنبش داخل کشور وبطورکلی تقویت اردوی آزادی وبرابری اجتماعی به میدان آورد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید