شرط اساسی ساختارها واصلاح آنهاست
سالام.
اعتقادات مذهبی را ازهیچ ملتی نمی توان گرفت.
دربعضی از کشورها مذهب به ابزاری
دردست سیاست مداران برای تفکرات
سیاسی خودمیشود،
این قانون استثنا ندارد،
ما نمی توانیم ،تنها به دین ومذهب نگاه
خرافاتی و عقب مانده نگاه کنیم،
در احزاب و مکتب های سیاسی هم
این خرافات وعقب ماندگی وجود داشته و مورد سوء استفاده تعدادی میشود.نمی توان فقط بصرف اینکه
فلان دین ومذهب جهالت دارد،
سیاسیون ومکاتب سیاسی را ازجهالت
واز عقب ماندگی فکری مبرا کرد.
درمکاتب چپ و سیاسیون غرب وشرق
نیز این تجاهل را بخوبی میتوان دید.
بهمین دلیل،شناخت ما از این ترفندهای
سیاسی وسوء استفاده از دین ومذهب
مقدارزیادی ناقص است.
تمرین دموکراسی، در دموکراسی جاری
درکشور این شناخت رابما میدهد.
وقتی یک سیاسی ازجان گذشته ما که باصداقت وارد عرصه سیاسی میشود،
و پس از مدتی کلا گدشته خود رانفع وبرعلیه تفکر گذشته خود قیام میکند،
دقیقا تشان از ضعف آگاهی خود از سیاست رامیدهد،
این ضعف ها در عدم دموکراسی در کشور رانشان میدهد،
کشورهای تازه رشد یافته ،
اکثرا زمینه هایی داشته اند،که رشد
درزمینه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی وو،،،کرده اند،
تورکیه ازآن کشورهایی است ،
که درآن زمینه احزاب ازقدیم وجودداشته است،
همین مقاله و محتوای مقاله نشان میدهد، که احزاب دروشورتورکیه صاحب نظر هستند.
سیاسیون تورکیه و احزاب آن توانستند،
تلفیق سنت ومدرنیسم را همراه با دمکراسی درکشورجاری سازند.
هرچند که تا انقلاب ایران ، مرکزی برای
کودتاهای مختلف ازطرف غرب شده بود،
کودتاهای گوناگون درتورکیه نشان میدهد،که درتورکیه احزاب ملی و سنتی، درکی درست از دموکراسی ووطن دوستی داشته اند،
متاسفانه پس از۴۵سال هنوز سیاسیون
ما باعوامفریبی دوست دارند،
اروپا،آمریکا،بیاید برای
رهبر و دولت تشکیل دهند،
یا تعدادی در درون همان سازمانها واحزاب دون پایه ،تفکرات نفوذی استعماری را پیش میبرند،
بعنوان سیاسی ولی خائن به ملت و کشور، آنچنان عوامفریبی میکنند،
که برای خیلی ها قابل تشخيص نیستند.
حتی تفکرات دیکتاتوری و ساختارهای
دیکتاتوری و دیکتاتور پرور را مخفی
میکنند.
کشور وملت ما مشکل روشنفکر واندیشه های مستقل و خیرخواه دارند.
درتورکیه هرکس سرحکومت آید،
چاره ایی ندارد،
که بجز چهارچوب ساختارهای درست حرکت کند،
بهمین دلیل است ،که توانسته اند ،بحرانهای مختلف را پشت سرگذارند،
من فکرمیکنم،دموکراسی تورکیه بالاتراز دموکراسی دراروپاست،
دراروپا دخالتهای استعمارگران مسیحی حتی یک دهم تورکیه نیز نیست.