احمد زیدآبادی را ، به دلیل شجاعت ، صداقت و نوجویی اش نمی توان دوست نداشت و محترم نشمرد و دقیقا به همین دلیل هم نباید از کنار نظرات او، بوپژه آنجا که نادقیق و بعضا خطا به نظر می آیند، آسان گذشت.
زید آبادی در یادداشتی با عنوان " کدام تلاش آقای روحانی؟" ابتدا به روحانی خرده می گیرد که از خط علی ابن ابی طالب، امام اول شیعیان که 1400 سال پیش بر فتوحات عمر ابن خطاب خلافت می کرده، خارج شده است و با شیفتگی آشکاری می نویسد : " اگر منشور حکومت علی همان است که در نامهاش به مالک اشتر آمده است و اگر سیرهاش همان است که سید رضی در نهج البلاغه گرد آورده است، جملگی حتی اجازه ندادید که آن منشور و سیره برای مردم به درستی تبیین شود چه رسد به ادعای تلاش برای در پیش گرفتن آن مسیر!"
زیدآبادی آگاه هست که با این نحوه دیالوگ و استناد به مملکت داری دوران صدر اسلام ، خود را در تنگنای استدلال امروزی و روشنفکرانه قرار داده است و به همین خاطر روحانی را رها کرده، در اقدامی پیشگیرانه - و البته بدرستی به نقد سکولارهایی میپردازد که سکولاریسم را مستلزم ماتریالیسم می دانند و باز هم به درستی می نویسد : "سکولاریسم به معنای جدایی نهاد دین از دولت است و هیچ منافاتی با ایمان شخصی و باور به دینِ فرهنگی و مدنی و معنوی و اخلاقی ندارد. "
تا اینجا همه چیز خوب و قشنگ است، اما آنچه می ماند ارتباط این نوع سکولاریسم دیندارانه با امر حکمرانی و حکم " جدایی نهاد دین از دولت " است که ظاهرا مورد تایید زید آبادی هم هست. زید آبادی برای رهایی از مخمصه خود ساخته، گریزی هم به جامعه و نقش اجتماعی دین می زند تا شاید بتواند استناد به نامه علی به مالک اشتر در پلمیک سیاسی را " رفع و رجوع" کند.
در یک نگاه مبتنی بر سکولاریسم حداقلی- هابرماسی، می توان همه احکام مندرج در یادداشت زیدآبادی را تایید کرد ، اما " از این شاخ به آن شاخ پریدن نظری" را نه! امر حکمرانی امری زمینی و به قول مجتهدشبستری، تیولوگ برجسته کشورمان امری " فهمند" و تابع فهم بشر در زمان و مکان معین است و هیچ چیز یک سیاسی نویس مدعی سکولاریسم را ناموجه تر از وقتی نمی کند که وارد بازی در زمین دشمنان سکولاریسم می شود و سعی می کند تا مثل مسعود رجوی و اکبر گنجی به جنتی درس فقه بدهد! علی-خوب یا بد- حکمران عصر شتر، جاهلیت و برده داری است نه عصر انقلاب اینفرماتیک و قرن 21 ! در جعبه ابزار علی هیچ آچاری که به کار کامپیوتر های ژرف اندیش امروزی بخورد، یافت نمی شود و بیهوده نیست که فقیه و اندیشمند مسلمی نظیر مجتهد، مومنان را از رجوع به آن دوران در امر حکمرانی بر حذر می دارد.
احترام به دین و ایمان مردم و پافشاری بر نقش مثبت دین در جامعه اصلا توجیه گر استفاده ابزاری از دین در سیاست نیست. چه استفاده کننده خامنه ای باشد و چه زیدآبادی! آنکه منع رطب می کند، نباید جعبه خرما را در پستوی خانه نها ن کند !
یادداشت ریدآبادی را در کانت اول گذاشته ام
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید