احمد زید ابادی: اصلاح طلبان تنها بعنوان یک نیروی واسط می توانند نقش بازی کنند
راه چهارم!
احمد زیدآبادی در نقد آنها که او را به خاطر پاسخ مثبت به در خواست دفتر رئیسی نواخته اند ، یادداشتی نوشته است. در دفاع از نقد او مطلب کوتاه زیر را نوشته ام. ابتدا یادداشت زید آبادی را بخوانید. به دنبال آن یادداشت مرا
پاسخی برای فردا!
احمد زیدآبادی
سالهای سال یکی از اعتراضات امثال من به زمامداران کشور این بوده است که چرا حاضر به شنیدن حرفهای ما نیستند و راهکارهایمان را برای ادارۀ درست جامعه به کلی نادیده میگیرید.
اکنون فردی که در مقام ریاست جمهوری قرار گرفته است، به هر علتی، از من و شمار بسیاری از منتقدان صریحاللهجۀ وضع موجود، درخواست کرده است که اگر انتقاد و پیشنهاد و راهحلی داریم به طور مستقیم در اختیار دفترش قرار دهیم.
در مقابل این درخواست، منطقاً به چهار طریق میشد واکنش نشان داد.
نخست اینکه آن را به سکوت برگزار کنیم و بیپاسخ بگذاریم.
دوم اینکه بگوییم اصلاً شما را به رسمیت نمیشناسیم و هیچ راهحلی هم برایتان نداریم.
سوم اینکه بگوییم نظرات و پیشنهاداتمان در آثار نوشتاری و گفتاریمان مطرح شده است، اگر میخواهید میتوانید به آنها رجوع کنید
و چهارم همه اینکه بگوییم، باشد! من پیشنهاداتم را به صورت موجز و مرتب به شما منتقل میکنم و منتظر تأثیر آنها در برنامههایتان میمانم.
با این حساب، اگر من به تکبرم بها میدادم، طریق نخست را برمیگزیدم، اگر خواهان ساقط کردن نظام سیاسی بودم، طریق دوم را انتخاب میکردم، اگر در پی فرستادن طرف به دنبال نخود سیاه برمیآمدم به طریقۀ سوم متوسل میشدم. ولی من ترجیحم این است که پیشنهادات و انتقاداتم مورد توجه قرار گیرد و حتیالمقدور به کار گرفته شود تا بلکه کشورم از این وضعیت اسفبار گامی به جلو بردارد، بنابراین طریق چهارم را منطقیتر یافتم.
هیچ ضمانتی در کار نیست که پیشنهادات امثال من مورد کمترین توجهی قرار گیرد و یا اثری بر جا بگذارد. شاید حتی خوانده هم نشود و اگر هم خوانده شود شاید با ریشخند مواجه شود!
اینها را من بهتر از دیگران میدانم ولی در عین حال، این را هم میدانم که اگر فردا روزی کشور با بحرانی جدی و خطرناک روبرو شد، باید برای آرامش وجدانم پاسخی در چنته داشته باشم.
در آن شرایط اگر یکی مانند سید ابراهیم رئیسی به دلیل بروز تهدید علیه کشور، مورد انتقادمان قرار گرفت، برنگردد و بگوید که این وضع تقصیر خود شماست! مگر من نگفتم که هر پیشنهاد اصلاحی دارید در اختیارم بگذارید. چرا نادیده گرفتید؟ چرا گفتید دولت مرا قابل ارائۀ راهحل نمیدانید؟ چرا دفتر مرابه دنبال نخود سیاه فرستادید تا در میان سیاهۀ انبوهی از نوشتهها و گفتههایتان در پی راه حل بگردد؟ من که از شما به صراحت خواستم، چرا زحمت چند ساعت وقتگذاری برای نوشتن چند صفحه را به خود ندادید و اینطور متکبرانه برخورد کردید؟ پس این خود شمایید که سببساز این وضعیت تهدیدآمیز هستید!
بر این اساس، نوشتن چند صفحه پیشنهاد برای من، بهترین پاسخ برای فرداست. حداقل اینکه حکمِ "سنگ مفت گنجشک مفت" را برایم دارد. اگر به آنها عمل شد که چه بهتر از این؟ و اگر نشد فردا روزی میتوانم با وجدانی آسوده بگویم؛ من که هر چه به عقلم میرسید با زبانی آرام و خیرخواهانه به شما پیشنهاد کردم، چرا به کار نگرفتید؟
حال شما را به خدا در مقابل این منطق روشن و شفاف، به برخی از این نقدها در فضای مجازی بنگرید! بعضاً تا حد همکاری با شکنجهگرانم متهم شدهام! گویی به صرف ارائۀ چند انتقاد و پیشنهاد که نمونهای از آنها را در سال 86 نیز در نامهای به رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرده بودم، به طور رسمی به مقام مشاور عالی ریاست جمهوری منصوب شدهام!
وقتی نزاع سیاسی تا این حدِ شرمآور و زشت و رسوا سقوط میکند، چرا نباید بیش از یک صد سال درجا بزنیم و دور خود بچرخیم و از ملل دیگر عقب نمانیم؟
==========
یادداشت من :
به نظرم پاسخ زیدآبادی سنجیده و هوشمندانه است. بازی بزرگی در حال شروع شدن است که در مراکز اطلاعاتی برنامه ریزی شده و از طرف آنها هم مدیریت می شود. اینکه فرماندهان جنگ نرم مجبور به بازی در زمین مخالفان دموکراسی خواه بشوند را باید یک پیروزی حساب کرد و نباید اجازه داد که بدون پرداخت هزینه و با یک برد ارزان از این زمین خارج بشوند. اگر زیدآبادی پیشنهادات خود را همزمان منتشر هم بکند، یک امتیاز به حریف داده است، بدون آنکه امتیازی بدست آورد. در اینجا باید بدبینی به حق و حداکثری را موقتا قورت داد و با خوش بینی حداکثری وارد بازی شد. اعلام اینکه با شماره ناشناس تماس گرفته اند و خواستار پیشنهاد شده اند، به اندازه کافی زیرکانه و افشاگرانه بوده است. تمام تماس های اطلاعاتی با خارج هم به همینگونه است و اغلب هم تحت عنوان " دفتر ریاست جمهوری" تماس می گیرند و این دفتر نگون بخت را پرده ساطر کثافت کاری های خود می کنند. اگر رئیسی یک جو شهامت مدنی و صداقت داشت، با سربرگ دفتر و با مهر و امضا دعوت به مشاوره می کرد. دم زیدآبادی گرم که طرح امنیتی را افشا کرد و نشان داد که دفتر رئیسی امروز دیگر پرده ساطر نیست، بلکه مرکز فعالیت امنیتی هاست و در واقع این مافیای اطلاعات سپاه و وابستگان است که به پاستور کوچ خواهد کشید! البته شایسته تر بود که زیدآبادی اجابت پیشنهاد را به احزار هویت تلفن کننده و دعوت رسمی و کتبی دفتر منوط می کرد. حالا هم بهتر است که پیشنهاد ها را مهر و موم شده و با دست خودش به دفتر رئیسی بدهد و رسید دریافت کند و راه چهارم را با قوت ادامه بدهد. برای افشای مفاد پیشنهاد ها همیشه وقت هست. کوچک ترین امتیازی نباید به جوجه بازجو های رئیسی بدهیم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید