از دیروز که بمب ظریف در تلویزیون ایران اینترناشنال منفجر شد، موجی از تحلیل، اظهار نظر و گمانه زنی فضای رسانه های فارسی زبان را فرا گرفت. جمعی دنبال قاتل می گردند، گروهی حاشا می کنند که کدام حرف تازه ای؟ کسانی در کار شمردن برندگان و بازندگان هستند و جمعی هم در جستجوی کاسه زیر نیم کاسه! ظاهرا رسانه ها و مفسران چنان محو تماشای درختانند که جنگل را نمی بینند. به باور من، بمب گذاری انتحاری ظریف قبل از هر چیز ، بیانگر عمق بحرانی است که نظام جمهوری اسلامی بدان دچار شده است. مصاحبه 7 ساعته ظریف تولید یک بمب بود که دیر یا زود منفجر می شد و اکنون و در این لحظه اهمیت چندانی ندارد که چه کسانی و چگونه ماشه را کشیده اند. هم بمب ساز، هم بمب گذار و هم آنکه دکمه ارسال را فشرد، بخشی از این بحران هستند.
در این انفجار، نظام جمهوری اسلامی سیلی خورد و لرزید. وقتی یک وزیر خارجه هنوز بر سرکار و طرف اعتماد رهبر نظام اعلام می کند که "حکومت دوگانه" سخن بیخودی است و حکومت "یگانه" ، "میدانی" و دقیقتر بگوئیم "چاله میدانی" شده است، این یعنی یک اعتراف تلخ از سوی کادری که چهل سال وظیفه خود را توجیه شتر-گاو- پلنگی به نام "جمهوری اسلامی" قرار داده بود و حالا به این نتیجه رسیده که دیگر نه از اسلام اثری مانده و نه از جمهوریت و آنچه مانده میدان است و فرهنگ چاله میدان اراذل حود سردار خوانده!
اعلام اینکه وزیر خارجه جمهوری اسلامی خبر دویست حمله اسرائیل به تاسیسات سپاه در سوریه و تبدیل هواپیما های مسافری و باری هواپیمائی ملی ایران به ناوگان نظامی قاسم سلیمانی را، نه از منابع داخلی، بلکه از جان کری آمریکائی دریافت کرده است، همانند کوبیدن خودروی انتحاری به دیوار بیت خامنه ایست!
اصلا مهم نیست که ظریف راست می گوید یا نه و اصلا اهمیت ندارد که ارزیابی او از حاکمیت یگانه درست یا غلط است، مهم این است که جواد ظریف که تا همین چندی پیش او را با مصدق مقایسه می کردند و کاندید اول و امید اعتدالیون بود، حالا بالا و پایین نظام یکی کرده و نظام جمهوری اسلامی را به سطح حاکمیت میدان فرو کاسته است!
بمب ظریف به مراتب قوی تر و ویرانگر تر از بمبی است که نطنز را در هم کوبید. آن بمب اگر نشانه بی کفایتی و تصرف سپر های امنیتی به وسیله " دشمن خارجی" بود، این بمب نشانه بی پناهی و توسل بهترین کادر های نظام به عملیات انتحاری است. این انفجار پس لرزه های بزرگی خواهد داشت! بزرگ تر از بسیاری از انفجار های دیگری که این نظام را بار ها لرزاندند! عملیات انتحاری که با ظریف آغاز شده، شاید به او ختم نشود. کف خیابان آبستن است و شاید پادگان های سپاه وارتش هم خواب آرامی نداشته باشند. آخر آنها هم بخشی از مردمی هستند که حالا خود را جان باخته، مال باخته، هستی باخته و آبروباخته می بینند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید