اخیراً با شروع عملیات نظامی حزب دموکرات کردستان ایران، تعدادی از دوستان کرد در درگیری با نیروهای حکومت ایران «جان» خود را از دست دادند. همینطور طرف مقابل نیز تعدادی تلفات داد.
وظیفه ی انسانی و اجتماعی خود میدانم که بپرسم « آیا دلایل درستی شیوه ی مبارزه ی مسلحانه ی خود» را میتوانید برای تبعیض دیدگان و ستمکشان توضیح دهند؟
فاقد پایه ی تئوریک:
تا جایی من اطلاع دارم « شیوه ی مبارزه ی مسلحانه » ی دوستان کرد، فاقد پایه ی تئوریک است. به دین معنی که روی مسئله کار تئوریک صورت نگرفته است. و «مبارزه ی مسلحانه در کردستان پایه ی سنتی دارد، و نه تحلیلی و تئوریک».
برای مثال ، جنبش فدایی که شیوه ی مبارزه ی مسلحانه را برگزیده بود، اساس تئوریک داشت. نوشته های « امیر پرویز پویان، مسعود احمد زاده، بیژن جزنی، حمید اشرف» حرکت را اساسمند کرده بود.
اما در جنبش کردستان چنین کار تئوریکی نه در گذشته صورت گرفته و نه اکنون. منهای نوشته های التقاطی( ناسونالیسم + مارکسیسم منجمد مکتبی» اوجالان در ترکیه یا دیگران. که چندان ربطی به شرایط کردستان در ایران ندارد. حتی تئوری فدایی هم مربوط به شرایط کردستان نبود. میتوان گفت دوستان کرد تئوری اساسمند و منسجمی در رابطه با تحلیل شرایط مشخص کردستان ایران جهت مبارزه مسلحانه ندارند و حرکت نظامیشان از آغاز در طی این 70 سال به روش و اندیشه ی سنتی بوده است. یعنی متد سنتی مبارزه ی مسلحانه نگذاشته کسی خارج از این سنت بتواند مشخصاً روی مسئله بیاندیشد و کاری« سیاسی- فلسفی-تئوریک» انجام دهد. جنبش کردستان نشان میدهد متأسفانه نتوانسته افرادی را پرورش دهد که بتوانند این سنت را بشکنند و تئوری مختص شرایط کردستان ایران ارائه دهند. تغذیه دوستان کرد نوشته هایی از جنبش فدایی، ترکیه و کمی هم از سطح جهان بوده است. بنابرین اساس حرکات و سیاست کردستان « تحلیل های سیاسی مقطعی» بود و همچنان نیز هست. این موضوع را جمع بندی کنیم :« اندیشه ی مبارزه ی مسلحانه ی سنتی+ایده لوژی ناسیونالیسم +مارکسیسم منجمد مکتبی +فرهنگ نیمه فئودالی- نیمه شهری+ تأثیرات جهانی ، منبع اندیشه ی جنبش کردستان بوده و هست».
با یک نگاه بر این منبع روشن است که « منبع تغذیه ی بسیار نادرستی ست». تمام عناصر آن زیر علامت سئوال قرار دارند. هیچ جزیی از آن سالم و مترقی و مدرن نیست.
حرکت کرد سوریه و حکومت اقلیم در عراق:
در سوریه « تز خود مدیریتی » مطرح شده است. علت این مسئله « خلاء قدرت » در نقاط کرد نشین سوریه میباشد. ستمکشان در خلاء قدرت شروع میکنند به آفرینش ارگانهای شورایی. این پدیده را در کمون پاریس، انقلاب اکتبر، و حتی در انقلاب بهمن و با تفاوتهایی در مشروطیت و جنبش پیشه وری و قاضی هم داشتیم.« زنده نگهداشتن و سازماندهی و ارتقاء ماهیت مترقی « پدیده ی شورا های مردمی و زحمتکشان» که همیشه ماهیت خود مدیریتی داشته اند، بستگی به شرایط دارد. این پدیده در کمون پاریس با شکست کمون، در روسیه با خالی شدن محتوایش توسط حزب، و در انقلاب بهمن با استقرار قدرت دولت امکان توسعه و رشد نیافت و نابود شد. پدیده ی خود مدیریتی یا شوراهای مردمی، مختص دوره ی خلاء قدرت دولت حاکم است و ربطی به شرایط در حاکمیت دولت ندارد. یعنی شرایط کوبانی و جاهای دیگر ربطی به وضعیت کردستان ایران یا حتی ترکیه ندارد. هر نقطه وضعیت خاص خود را دارد. اشاره کنم که رفتن «شوراهای مردمی و زحمتکشان« زیر چتر «حزب و احزاب» آنها را به تدریج از محتوای مترقی «خالی» کرده و به زاییده ای از احزاب تبدیل میکند. فرمول این است: عملکرد و سیستم و ماهیت شوراهای زحمتکشان متضاد با عملکرد و سیستم و ماهیت احزاب است. هر کدام پدیده ی جداگانه ای هستند با عملکرد خاص خود و مستقل و تفکیک شده از یکدیگر. ضرورت دارد موجودیت هر یک بجای خود حفظ شود. رک یعنی « دخالت ممنوع!»
چگونگی تضاد مذکور در سوریه- مناطق کرد نشین- نیاز به بررسی اوضاع از نزدیک دارد. و به علت عدم گزارشات دقیق و بیطرفانه تحلیل از دور نمی تواند زیاد منطبق با واقعیات باشد. ولی اصول کلی در این رابطه بیان شد.
در مورد حکومت اقلیم تنها این را بگویم که نشان داد حاکمیت ناسیونالیسم راه حل درست مسایل « رفع تبعیض و عدالت اجتماعی و دموکراسی» نیست. تجربه ی ارزنده ایست. اما بسیار پرهزینه. در اقلیم ، با ارفاق میتوان گفت منهای حاکمیت صدام و مشکل « زبان» و اداره ی امور محل توسط لایه ی اجتماعی بالای جامعه، چیزی حل نشده است. حتی اقلیم جدا هم بشود باز چیزی حل نخواهد شد.
برگردیم به اصل موضوع :
دلایل درستی شیوه ی مبارزه ی مسلحانه پیش دوستان کرد چیست؟
کندو کاو من در نوشته های دوستان کرد نشان داد که « ریاضیات» این شیویه معلوم نیست. روشنتر، آنان « برای قضیه دلایل اثباتی» ندارند. و تنها بر اساس امواج سیاسی روز ، سیاستهای خود را تعیین میکنند و « اسیر این امواج اند» . نه در کوتاه مدت بل در دهه های متمادی. دلیل این کار همانطور که در بالا آمد « عدم پایه ی تئورک» است . چون قضیه را هنوز که هنوز است درک نکرده اند. فاکت این مسئله نیز روشن است:
1- در ترکیه « تز دفن سلاح- کار مدنی» مطرح شد. 2- حزب دموکرات کردستان ایران مدت طولانی مبارزه ی مسلحانه را کنار گذاشت .
اکنون در هردو مورد « بار دیگر سلاح به کار افتاده است ». چرا؟ چون درک تئوریک از قضیه ی مبارزه - با سلاح و بدون سلاح- یا مدنی و مسلحانه وجود نداشت. و امواج سیاسی چگونگی حرکت را رقم زد. نه درک عمیق قضیه. علت این کار آن بود و هست که « مبارزه ی سیاسی-مدنی» برای دوستان تنها یک تاکتیک بود ونه استراتژی. در صورتی که مبارزه ی سیاسی-حقوقی برای جنبشهای رفع تبعیض در شرایط کنونی جهت حل مسئله ملی هم استراتژی ست و هم تاکتیک. رجوع شود به نوشته ی آ.ائلیار :
مبارزۀ برابر حقوقی مسالمت آمیز هم استراتژی هم تاکتیک
http://www.iranglobal.info/node/11857
دلیل نادرستی مبارزه ی مسلحانه در ایران و حتی در ترکیه:
از آغاز به جز کشته های فراوان-دهها هزار- نتوانسته نتیجه ای به بار آورد. و هیچ گرهی در رابطه با حل مسئله ملی نگشوده است. همانطور که از سالها پیش نوشته ام این تجربه نشان میدهد مسئله ملی در ایران و ترکیه راه حل نظامی ندارد.
شاید گفته شود امکان مبارزه ی سیاسی نیست. چکار باید کرد. « مقوله ی عدم امکان» همان اشتباهی ست که جنبش فدایی نیز بدان گرفتار شد. با مطلق کردن پدیده ی «عدم امکان».هیچ پدیده ی اجتماعی مطلق نیست. و همیشه «نسبی» ست. نسبی بودن نشان میدهد که « امکان» هم میتواند موجویت پیدا کند. چگونه؟
«امکان» مبارزه سیاسی بلی در دیکتاتوری وجود ندارد. اگر داشت دیگر ما با پدیده دیکتاتوری روبرو نبودیم. عدم امکان در حکومت های خودکامه همیشه مسلط است. اما باید « این امکان فعالیت سیاسی را خلق کرد.»
همانطور که امکان حرکت نظامی خلق میشود- همانطور هم امکان حرکت سیاسی باید آفریده شود. هیچ حکومتی نمی تواند صد در صد همه ی راهها را ببندد. هیچ حکومتی نمیتواند تسلط مطلق بر جامعه داشته باشد. در بدترین دیکتاتوریها نیز روزنه هایی هست که میتوان آنها را سوراخ کرد و گسترش داد . بستگی به تجربه و درک و آگاهی و هنر مبارزه ی شخص و گروه دارد. « تز عدم امکان مبارزه ایده ی غلطی ست.» چون مطلق گرایی ست.
چیز مطلقی اینجا وجود خارجی ندارد.
حکومت اسلامی ایران ،
دیر یا زود با خیزش عمومی خواهد شکست. دفاع مسلحانه ی مشروع تنها در خیزش عمومی ست. برای حفظ امنیت مردم. آنهم در صورتی که حکومت مسلحانه به سرکوب پردازد.
زود هنگام نباید با حکومت درگیری نظامی پیدا کرد. که شکست حتمی ست. وظیفه نیروی انقلابی تا خیزش عمومی کار سیاسی و مدنی ست. مخفی و علنی و نیمه مخفی.
استقلال عمل جنبشهای رفع تبعیض یا ملی:
چیزی که جنبش ها را به سوی عدم استقلال کم و بیش، یا حفظ استقلال لازم خود، سوق میدهد « استراتژی-تاکتیک آنهاست».
با توجه به تاریخ مبارزه ی دوستان کرد در ایران و « استراتژی مبارزه ی مسلحانه ی سنتی آنان» روشن میشود جنبش کردستان برای ادامه ی حیات خود همواره وسیله ی سوء استفاده ی لایه ی بالای جامعه کردی بوده ، و برای حفط شیوه ی مسلحانه ی خود، نیازمند تکیه به « دولتها» . ازاین رو سیاست مستقل اش صدمات زیادی را متحمل شده است.
استراتژی « مبارزه ی سیاسی-مدنی»، برعکس راه مذکور، تکیه به داخل و مردم خود دارد. و سیاست خارجی به آسانی مورد سوء استفاده ی دولتها قرار نمیگیرد، مگر اینکه سیاستمدارانش « وابسته» باشند.
پیشنهاد برای جوانان:
نباید بی گدار به آب زد.
ما در پیش از 57 زندگی نمیکنیم. اکنون در دنیای انترنت هر مسئله ای را میتوان تحقیق کرد و به عمق آن پی برد. هیچ چیز را بدون چرا؟ و چراها، بدون دلایل قوی اثباتی نباید پذیرفت. در برابر هر سخنی چرا بگذارید، دلیل و اثبات بخواهید. دقیقا همانطور که در ریاضیات رسم است. و در دیگر علوم دقیقه.
چیزی را که ماهها و سالها تحقیق نکرده اید، به درستی و انسانی بودنش پی نبرده اید، منطقا برایتان اثبات نشده، نپذیرید. مسایل یک راه حل ندارد. چه بسا راه حلهای زیادی دارند. بهترین و کم هزیته ترین و درست ترین اش را تست کنید.
به هیچ چیز و هیچکس « ایمان» نیاورید، به همه چیز « شک» کنید. تا درستی نسبی چیزی از آزمایشگاه «شخصی» خودتان بیرون نیامده ، تست نکنید. به آزمایشگاه کسی باور نکنید. عادت کنید با مغز خود بیاندیشید و نه با مغز این و آن.
ما نیازی به ایمان و باور و از این قبیل مقولات منطق و تجربه و آزمایش زدا نداریم. اینها ذهن را کور میکنند و مقولات مذهبی اند. ما درستی« نسبی» چیزی را که از آزمایشگاه خودمان بیرون آمده ، تا اطلاع ثانی ، میتوانیم تست کنیم. موقتاً. اگر خوب و درست بود میتوانیم تکمیل و اصلاح کرده و مدت اش را زیاد کنیم. اگر اشتباه بود با کمترین هزینه کناز گذاشته راه و روش و متد و طرح جدیدی انتخاب میکنیم. اجازه ندهید کسی چیزی و راهی برای شما انتخاب کند. خودتان به درستی چیزی نرسیده اید انتخاب نکنید. اجازه ندهید کسی جان و انرژی شما را وسیله « طرح و برنامه ی خود» کند. خودتان طرح و برنامه بگذارید. عادت کنید خودمختار و مستقل اندیش و مشورتگر باشید. و خود تصمیم بگیرید. « خوشی و سعادت خود و دیگری» را - هر دو طرف را-معیار حرکت خویش قرار دهید.
آزادی و عدم تبعیض و عدالت اجتماعی و دموکراسی و رهایی از ستمها و دیکتاتوریها ، زندگی خوب و پیشرفت نسبی، کارهایی نیست که یک فرد یا یک گروه و حزب بتواند انجام دهد. اینها مسایلی ست که هیچکس و هیچ حزب و گروهی و هیچ اندیشمندی برای آنها جواب درست ندارد؛ تنها با شرکت همه مردم، یعنی همگانی، به راه درست نسبی شان، به تدریج، و با تغییر و تبدیل و اصلاح و تکمیل در طی زمان، و چه بسا زمان طولانی، میتوان رسید. هر کس و جریانی بگوید « راه این است» نپذیرید. هیچ راهی بدون تفکر و آزمایش و تست و اصلاح و رد و شرکت و کوشش جمعی ما-همه مردم جامعه- وجود ندارد. و خطاست. هر چیز باید از فیلتر شما بگذرد. بدون فیلتر خود چیزی را نپذیرید.
--------
در پیوند ، از آ.ائلیار:
1-آوانتوریسم ناسیونالیسم افراطی کرُد
http://www.iranglobal.info/node/38984
2-ملاحظاتی پیرامون آزادی خلقهای تحت ستم
http://www.iranglobal.info/node/38894
3-سیاست ما و مسایل خانه و همسایه
http://www.iranglobal.info/node/53673
4- آرشیو نوشته های آ.ائلیار:
http://www.iranglobal.info/taxonomy/term/81
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید