رفتن به محتوای اصلی

خواسته ها و وظائف درجنبش سبز ایران

خواسته ها و وظائف درجنبش سبز ایران

طیف های لیبرال دموکرات" جبهه ملی"

خواسته ها ووظائف ما درجنبش ملی"سبز" ایران

مقدمه :

جامعه مدنی پس ازگذشت سی سال ازانقلاب درفضای نسبتا آزاد قبل ازانتخاب سال1388 " نهضت مطالبه محوری"را درچهارچوب کاندیداهای نظام طراحی نمود.اکثرچهره های سرشناس اش درزندان هستند ویا بخارج کشورگریخته اند.محصول " نهضت مطالبه محوری"، امروز دنیا آنرا، بنام"جنبش ملی سبز"میشناسند.

با توجه به هویت سیاسی امروزنیروهای مبارز لیبرال و سکولارکه درگذشته معاصربه آن بورژوازی ملی می گفتند(ستون فقرات ونیروی اصلی نهضت ملی به رهبری دکترمحمد مصدق) . گفتمان غالب در "جنبش ملی سبز"اندیشه های شهروندی لیبرال دموکراسی وسکولاریسم است که خواستار حاکمیت ملی وحاکمیت سرمایه مردمی و حکومت قانون بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعمیم گسترش آزادی ،استقلال سیاسی و عدالت اجتماعی براساس رشدوتوسعه ( ونه رانتهای نفتی)هستند ،باتوجه به پیشینه سیاسی تاریخی خود یعنی بورژوازی ملی، جنبش ملی اخیر لیبرال دموکرات را ادامه راه تاریخی خودمیدانیم .لذا،خواسته ها وشرح وظائف خود را در سه محور:توسعه فرهنگی- سیاسی ، توسعه اقتصاد مردمی ، و توسعه سیا ست خارجی بررسی میکنیم.

الف- توسعه فرهنگی- سیاسی:

از سرخط های موانع سیاسی برای استقرار و استمرار دموکراسی پایدارکه ریشه در نارسائی سیاسی و فرهنگی واجتماعی واقتصادی داشته اند بدین شرح عبارتنداز:

استبداد ، سکولاریسم ، حقوق شهروندی .

1-استبداد

تاریخ صد ساله اخیرایران ثابت نموده که توسعه سیاسی نمیتواندآمرانه یعنی با زورواجبار،استبدادی ایجادگردد، چه به طریقه" مدرن" زمان پهلوی ها وچه بطریقه" سنتی "درجمهوری اسلامی تاکنون.

هرجامعه ای توسعه مخصوص بخودرادارد وقابل انتقال نیست ، مثلا توسعه جامعه چین رانمیتوان با جامعه ایران مقایسه تاتطبیق نمود، چون ازهرلحاض متفاوت است. بهمین ترتیب هم جامعه ایران رانمیتوان با توسعه شیخ نشینان خلیج فارس مقایسه نمود، چون از بنیادمتفاوت است.

درجامعه ایران استبدادمانع توسعه فرهنگ شهروندی برای تشکیل نهاد "دولت-ملت"یعنی پارلمان واقعی شده ،وازایجاد نقش احزاب سیاسی ودموکرات در رابطه با طبقات جلوگیری مینماید ولذا نقش حاکمیت سرمایه که اهرم اصلی نظم سرمایه داری ودموکراسی است بنام استقرار"عدالت اجتماعی" مانع میشود.

نقش طبقات" سیاسی واحزاب" در نظامات استبدادی" شاه- رعیت" ویا" امت-امامت" بیشترنقش"انجمن مدیریتی" برای تشکیل" دولت نظام"است تا بتوانند قدرت سیاسی رادرین سیستم بجای دولت- ملت ایجاد وسازماندهی کنند .نقش اصلی نهاد قدرت سیاسی، بجای احزاب وفراکسیونها درسیستم دموکراسی پارلمانی، را "دربارشاه" ویا"بیت رهبر" دارند.وبجای حاکمیت سرمایه ونظام مالیاتی ، رانت نفت وبنگاهها اوبنیادهای دولتی ونیمه دولتی آن وظیفه "حاکمیتی" را انجام میدهند.

بنابراین یکی ار موانع اصلی رسیدن به دموکراسی پایدار استبداد بوده است. درسرزمین ما تا "نطفه مقدس"حاکمیت سیاسی داشته باشد دموکراسی پایدارایجاد نمیگردد.صدسال تجربه کافی نیست؟

2- سکولاریسم

دیگر از بنیاد های اصلی توسعه سیاسی ،" سکولاریسم" است که خود ثمره ومحصول تفاهم آمیزش مسالمت آمیز مدرنیته یعنی(انسان گرائی ،خردگرائی،عرفی گرائی) با سنت یعنی (دین،آداب وروسوم وباورهای سنتی ویا خرافی) که توسط نهادهای سنتی رفورمیزه شده اند(مثل فتواهای منتظری).

پروسه سکولاریسم توسط" توسعه آمرانه"ویا"دکترین های نظامی" بدست نمیایند تا بتوان بصورت پایداربرقرارکرد،بلکه حاصل کوشش و"رواداری"یک ملت درراستای نیازتاریخی خودست.

پس ازیک قرن ویا بیشتر این پدیده نوین همزیستی مسالمت آمیز وتفاهم وهمبستگی ملی وجامعه مدنی بصورت مدرن درجنبش عظیم ملی"سبز" تبلوریافته که اقشار مذهبی،نیمه مذهبی وغیرمذهبی با ریشه های قومی گوناگون رادربرگرفته که شگفتی وتحسین جهان را بهمراه داشته است.

تولداین تمدن شهروندی با معیارهای جهانی دموکراسی حاصل بیش از یکقرن جانفشانی های ملتی است که میخواهد درآزادی به دموکراسی پایداربرسد.

3-حقوق شهروندی

بایستی از سیاست تشریح واطلاع رسانی، حقوق شهروندان چه قومی وزبانی چه دینی وعقیدتی وغیره براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضمائم ان و لغو مجازات اعدام –"این وحشیگری باصطلاح قانونی "وامنیت پایدار در حکومت قانون که دولت انحصار قدرت اسلحه وزوررا دردست دارد-صحبت وبحث وگفتگونمود.

تمام شهروندان بایستی برخوردارازحقوق رشد و توسعه برابردرتمامی استان های کشورباشند.

ب- توسعه اقتصا د مردمی :

یکی از اصلی ترین موانع که تا بحال باعث جلو گیری ازاستقرار و استمراردموکراسی پایدار در ایران گردیده "عامل اقتصا دی"ا ست که بشدت دولتی ونفتی میباشند. بایستی بطور نهادینه شده وتخصصی وکارشناسانه ومصمم وغیر ایدئواوژیک به مصاف این موانع (دولت-نفتی) رفت تاهرچه وسیع تردر عمق جامعه ودرسطح جغرافیای سیاسی کشور این اندیشه گسترش یابد.

به عبارت دیگر دموکراسی در تقابل کامل اقتصاددولتی و درآمدهای نفتی است.فقط درسیستم مالیا تی است که هم دموکراسی و هم عدالت اجتماعی بر اساس رشدوتوسعه بوجود آمده "دولت پاسخگو"را میسازد.اهم موانع عبارتنداز:

نقش مالیات ،سیستم رانت ،اقتصاد و حاکمیت سرمایه ودولت

1- نقش مالیات :

شعار >" بدون نمایندگی" مالیاتی در کار نیست.

که مبنای دموکراسی در ایالات متحده امریکا شد. ولی بصورت معکوس یعنی

>" بدون مالیات " نمایندگی در کارنیست .

باعث تداوم استبداد درکشورهای رانت خوار شده است.

پس پایه مادی دموکراسی پایدار"مالیات" است ونه داشتن منابع زیرزمینی، که

بلاخره روزی تمام میشود،آیا دراینصورت آنوقت "دموکراسی هم تمام میشود؟!"

2-سیستم رانت

سیستم رانتی(مفتی) یعنی درآمدهای حاصل ازفروش نفت و گاز–ازجمله ایران- سیستمی فساد پروراست.جامعه مدنی در کشورهای رانتی ضعیف است.افرادبه تولید وریسگ در سرمایه گزاری گرایش ندارند آنان به دنبال پول سریع و بی دردسر هستند دولت هم برای خرج کردن درآمدهای نفتی

نیاز به پاسخگوئی هم ندارد.

هیچکدام از 23 کشوریکه بیشترین درآمد های ایشان ازصادرات رانت نفت وگاز حا صل میشود دموکراتیک نیستند. درتنها کشوردموکراسی ونفت خیزنوروژ،درآمددولت وهزینه های جاری آن از درآمد نفت بهیچ وجه صرف بودجه دولت نمیگردد،بلکه طبق قانون(برای جلوگیری ازرانت)درآمد های نفتی جذب ثروت ملی وبرای نسلهای آینده" سرمایه گزاری" میشود،ونه" هزینه جاری" دولت. رانت پایه مادی"استبداد" است وقتی که درآمدنفتی جذب درآمد دولت میگردد.

3-اقتصاد، حاکمیت سرمایه و دولت:

اقتصادی دولتی ست، که حاکمیت سرمایه و سرمایه گذار هم دولت ا ست. وقتی اقتصاد آزادو مردمی است، حاکمیت سرمایه هم مردمی ا ست، در نتیجه آزادی برقرار واستبداد نمیتواند حاکمیت یابد.

دراقتصاددولتی بجای اینکه دولت خدمتگزار وسرویس دهنده وپشتیبان از سیاست عرضه باشد، بعکس دولت نقش قیم و سرپرست راداردومردم هم خدمتگزار،نرخ اجناس وخدمات انتفاعی راتعین نموده وهم کنترل کننده عرضه و تقاضا است وازین طریق بشدت جلوی رشد مردم در جامعه مدنی ونهاد های" ان.جی.او." را میگیردوکشوررا مانند یک مرغداری اداره مینماید.مردم نقش ابزارقدرت دولت رادارند.

اقتصاد دولتی پایه مادی استبداد است .وظیفه ما پرداختن به اقتصاد دولت ایست با سهم 85 درصدی آن واداره کننده ی اقتصاد نفتی که به هیچ وجه پا سخگوئی هم ندارد.

ازاین اقتصا د دولتی درایران چیز دیگری بجز ابزار استبداد بوجود نمیاورد –چه سیستم شاه و چه شیخ وچه حکومت نظامیان.

4- راه کار هائی برای رهائی: مشکلات اساسی وساختاری ازاقتصاد دولتی به اقتصاد آزاد محورو رسیدن به آزادی و دموکراسی وعدالت اجتماعی برحسب تجربه ملل دیگر راه کاری بین المللی ودرحدود دویا سه ساله میطلبد.

برای پایان دادن بجدائی کامل بودجه دولت ازدرآمد های" نفتی- رانتی" و"اقتصا د دولتی وضد کارآفرینی هردو کار طبق یک برنامه مدون همزمان باتغیر ساختارنهادوتشکیلات دولت ووزارتخانها، متناسب با ساختار جدید اقتصادی انجام میگردد.

تمام واحدها وبنگاههاو شرکتهای دولتی ونیمه دولتی و حکومتی و یا نیمه حکومتی وابسطه ونیمه وابسطه که انواع بنیاد ها و یا انواع کمیته ها ویا انواع صندوقهای قرض الحسنه وصندوق های به اصطلاح" بازنشستگی پاسداران" را تشکیل میدهند طبق یک قانون مدون با یک نهادموقت دولتی با برنامه های بین المللی ارطریق این نهاد بفروش میرسد، درانواع واقسام سیستم های سرمایه گزاری و،واگذاری وفروش مانند واگذاری"مدیریتی داخلی" ویا" مدیریتی بیرونی "ویا سایرواگذاری های دیگرمردمی سرمایه گزاروبورس های سهام وغیره انجام میگردد.

این برنامه ها وقوانین آن و راه کارهای بین المللی هیچ ربطی به خصوصی سازی اقایان و ونهادهای وابسطه بآن،که درحقیقت امرخصوصی آقایان با آن اصل 44 هیچ ربطی ندارد،وازبنیان متفاوت است.

اقتصاد آزاد مردمی بعبارت دیگر اقتصاد آزاد-اجتماعی یعنی به رسمیت شناختن حق حاکمیت سرمایه مردم که پشتوانه ازادی – دموکراسی- حاکمیت ملی ومتعهد به عدالت اجتماعی است و با ساختار حقیقی وحقوقی جدید سیل عظیم سرمایه گذاران داخلی وخارجی درایران بکارمیافتد،درنتیجه:

اشتغال بیشتر > درآمد بهتر، همراه باتورم کمتر < زندگی آزاد ورفاه برتر.

مالیات بیشتر> همراه با پاسخگوئی دولت ،عدالت اجتماعی بر،رشدوتوسعه بهتر>.

آیا فکر میکنید این مسائل، اتوپی و خیالبافی است؟ لطفا،اگر در"غرب"هستید به دوربر خود نگاه کنید و واگر در" شرق" هستید سرگذ شت بیست سال اخیر شرق اروپا رامطالعه نمائید ویا به" شرق آسیا"مسافرت کنید تا از نزدیک ببینید.

برای ما ایرانیان ، (به شهادت تاریخ پلی تکنیک اش پنج سال زودتر از ژاپن راه اندازی شده بود) اطمینان داریم پس از رسیدن به آزادی پایدار فقط پنج سال کافی ا ست.

ج- توسعه سیاست خارجی

1-سیاست خارجی حاکمیت :

برخوردسیاسی قاطع با سیاست اتمی و خارجی حاکمیت خامنه ای/احمدی نژاد وحذف سیاست" شعار مرگ" ویکطرفه فلسطینی/لبنانی کردن سیاست خارجی ایران بدون هیچ توجیه ملی ویا حتی اسلامی بقول خودشان .

برخلاف میل اکثریت فلسطینی/لبنانی ها،آنها میدانند که سرزمینشان به اصطلاح بمثابه" خاک ریز" جمهوری اسلامی در مقابل سیاست های امریکا به گروگان گرفته شده است.آیا این سیاست ها باعث تقویت ایران شده است؟ یابا منافع ملی سازگارست؟ یقینا خیر،بچند دلیل:

اول- نفرت مردمی که میدانند سرزمینشان بخاطر کشور دیگری برخلاف منافع ملی شان بخاک وخون کشیده میشوند.

.دوم- امریکاخوب میداند که چرا صدام حسین را برداشت وقادر بوده قبل ازآن" رژیم طالبان" دشمن

شرقی" دیپلمات کش "ایران را هم بردارد،آیا قادرنیست بساط خاکریز های فوق را هم بردارد آیا برچیدن آن خاکریزها سختر بوده است یا برداشتن حکومت صدام؟.

راه کربلا راچه کسانی بازکردند ،همان کسان درصورت لزوم هم میتوانند ببندند.

کشوریکه عرض مدت کوتاهی قادراست هزاران نفر" ریگی ها"را در چهارگوشه مرزهای جمهوری اسلامی روانه شهرهای ایران کند ،همانطورکه درافغانستان مقابل شوروی کرد.

رژیم کودتا برای توجیح سیاست های نابخردانه وضد ملی خود فرضیه واهی دشمن،دشمن ویا تهاجم نرم فرهنگی غرب ( کذا) را که یک توهم توطعه بیش نیست سیاست خارجی کشور رافلج کرده است. .آقای خامنه ای، آیا برداشتن صدام حسین وبحکومت رسیدن یاران شیعه وکرد شما ، درکشورعراق آیا" تئوری توطعه دشمن بوده است؟!" نخیر! رژیم کودتائی شما متوهم است !.

ملت هم این را خوب میداند،بهمین دلیل در تابستان گذشته چون دست تهی ومتوهن"دشمن،دشمن" شما راخوانده بود،درخیابان سیاست با فریاد بلند به ریئس جمهورآمریکا گفت" اوباما، اوباما یابااینها یا باما" دنیاهم شنید.

آقای خامنه ای ،کارحکومت صدام حسین وقتی تمام شد که بکویت حمله کرد.کاررژیم شما هم بخاطرکودتای انتخاباتی تمام شده است.

شاه هم سه ماه قبل از اینکه ایران راترک کند هیچکس درخواب هم نمیدید که با آن وضع اسفبار ایران را ترک یا صحیح ترفرار کند.

تازمانی که حاکمیت سیاسی در کشورنهادینه نشده یعنی افراد وگروه ها بجای احزاب طبقات، قدرت سیاسی را دردست دارند،جابجائی حاکمیت سیاسی خیلی سریع میتواند عوض شود،همانطورکه برای شاه اتفاق افتاد.

امروزاگر ریگی را تحویل میدهند بخاطر ملت ایران است که مبارزات دموکراتیک و صلح آمیزش به خشونت تبدیل نشود واگرراه کربلا ونجف باز هست باز هم بخاطر ملت شریف ایران است .

بخاطر التیام مصیبت های عمیق ملتی آزاده است که باعث شدند مسیرتاریخی اش برای رسیدن به دموکراسی شصت سال به عقب افتد.فورابگوئیم که داستان" مصدق و جبهه اش" باین رژیم مربوط نمیباشد،اینها که زود تر از دربار" شعاراعدامش" را صادرکردند وازاستخوان مرده اش هم وحشت دارند، نمیتوانند از این موضوع بهره برداری سیاسی کنند. بیشترازهرکس، امریکائیان از این موضوع مطلع هستند.

پس برای پرهیز از "شعارمرگ تا قبول ننگ "ویا" نوشیدن یک جام زهردیگر"با پذیرفت پیشنهادات 1 +5 شورای امنیت سازمان ملل تن دهید، تا شاید هنگام ترک صحنه سیاسی خیلی بهتروآبرومندانه ترازرفتن شاه ویاخدای نکرده مثل صدام حسین، سهمگین ترین ها وعواقب آن برایتان اجرا نشود.

2-سیاست خارجی جایگزین...

سیاست خارجی جایگزین بایستی براساس اصول تمدنی درخشان ملت ایران استقراریابد،عبارتنداز: کرامت انسانی،احترام به حقوق بشربا ادیان واقوام مختلف، صلح و دوستی ملل، احترام متقابل به منافع ملی .

سیاست خارجی ایران بایستی بر اصول یادشده پایه ریزی شودونه مثلا مصلحت، که کرامت انسان وحقوق اساسی اش "مصلحت" بردارنیست.

دیپلماسی ایران بایستی باشناخت از دنیای امروز سیاست خارجی خود راطراحی نماید.

دنیای امروز دنیای مصاف و رقابت بازار های مشترک و با پیمان های نظامی برای حفظ امنیت اعضای بازارهای مشترک است. با اقتصاد آزاد رقابتی در سازمان جهانی تجارت .مانند اتحادیه اروپا ، آ.سه.ان. درشرق آسیا وپیمان امنیتی مانند ناتووغیره...با عطف بالگوی موفق" امنیت مشترک، بازار مشترک".

دیپلما سی ایران با توجه به اصول یاد شده برنامه ریزی کرده فعال میشود وآماده ورود به دهکده جهانی کاروسرمایه.

در حوزه تمدنی نزدیک ایران،22 کشور وجود دارند که یا هممرز خاکی ویا آبی ویا حداکثربا یک کشور فاصله،پیوندی تاریخی ،یا ادبی فرهنگی،یا زبانی،یا قوم و نژادی،یادینی،ویااقتصادی دارند.

یکی دیگر ازاین ویژه گی های انحصاری ایران اینست که هر کدام ازاهالی ویاشهروندان این 22 کشور، که به ایران دموکرات بیایند، انگار در کشورخودهستند .ازهر مذهبی واز هرزبانی وقومی حتما یک شعبه اش در ایران هست.

یک ایران دموکرات"ترانسفورماتور"دموکراسی درمنطقه ست همانطورکه" بنیادگرائیش" بود!.

این منطقه که در غرب آسیا واقع است شامل 22 کشور میشود جمعیت آن میتواند یک بازارمشترک حدود 500 میلیون نفری و با یک پیمان امنیتی مشترک تشکیل دهد.

منطقه ایست بسیار ثروتمند با مردمانی صلح دوست و آزاده .واقعا تمدن بشریت ازینجا برخاسته.

"جاده ابریشم یک نمونه تاریخی اش است" . اینجا چهارراه جهان است که شرق وغرب را با شمال و جنوب دنیا وصل میکند، بازار مشترکی خواهد شد که نبض بازارهای انرژی،سوخت،مواداولیه صنعتی وبازارهای دیگرجهانی را خواهدداشت.

اما..... گوشه ای از" حوزه تمدنی ایران" وپتانسیل های آن :

" استر" ملکه ایران وعمویش" مردخای" همراه با دهها تن از مقدسین قوم بنی

اسرائیل بیش ار دو هزار سال است درین سرزمین اهورائی هستند و برای ایرانیان هم

ازهردینی زیارتگاه ست، اسرایئلیان با سپاس و قدردانی از ایرانیان هرساله تا به امروز

در" روز پوریم" جشن سروربسبک کارناوال /بالماسکه"بنام روز ایران" ما راگرامی

میدارند.برای مقایسه با تمدن های دیگر کافیست که" یاپراشم"، بنای یاد بود فاجعه بشریت" متمدن" یعنی هولوکاست را یادآور میشویم تا وقتی میگوئیم حوزه تمدنی ایران یعنی چه. درین تمدن ما" دشمن" نداریم ونمیشناسیم چون فرهنگ ما"رواداری" است.

خرداد 1389 ماه مه 2010

jm.shahhosseini@gmail.com

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید