رفتن به محتوای اصلی

خلاء و ضرورت وجود جامعه سیاسی چند قطبی ـ بخش 3

خلاء و ضرورت وجود جامعه سیاسی چند قطبی ـ بخش 3

 بخش 3

با بی آبروئی، ناتوانی و خشونت هر چه بیشتر دستگاه ولایت و رشد و اوج دادخواهی مردمی از زور و تنگدستی ها، شاهدیم که طیف راستِ نئولیبرال، لیبرال ملی، ملی مذهبی های رفرمیست و سلطنتی ها هم هر کدام در این فرصت رسوائی کلان رژیم با دعاوی یکجانبه خویش، به جان اهداف و مبارزه توامان نان و آزادی فردای مردمی افتاده اند و هر یک با جار و جنجالِ سکولاریزم، دمکراسی بورژوائی، رفرماسیون مذهبی و یا مشروطه سلطنتی غوغای حق به جانبی سرکردگی خود را به پا کرده اند. آنها کم و بیش همچون همیشه تنها مدافع منافع سرمایه، سکولاریزم دمکراتیک توخالی، استراتژی یکسویه و وعده های دهان پرکن به سان پشمک پُف کرده و تهی می باشند که هرگز در فکر چپاولشدگان و ستمدیگان شاه و شیخ نبوده و نیستند. این گروه ها با وعده های فریبناک، عوام پسند و تشعشعات دروغین در پیوند با غربی ها و علیه اراده مستقل ملی و مردمی بوده و می باشند و به همین خاطر همدست جهانخوران و سرمایه سالاران و در اوهام روش های دیروزین غرق می باشند؛ تو گوئی که اینان برای نوع بشر فقیر و زمینگیر شده در این سراب عطش استبداد مذهبی و هلاکت از گرسنگی، تنها با سکولاریزم دمکراتیک، اصلاح طلبی مذهبی و یا با مشروطه خواهی سلطنتی برای جان به لبان دیروز و امروز آب حیات یافته و آورده اند.

شک ندارد که اینان همگی با تفاوت هائی همچنان دل و گام در گذشته ها، دیدی تنگ در کاریسمای سرکرده ها و امید به گرو ها و فرقه های غیر مردمی ـ کارگری دارند و به آینده با همان اهرم های پیشین فرسوده، رسوا و منحط نگاه یکسان و خوشبینانه کرده و ریاکارانه هنوز برای تدارک ترویج شان دسیسه می کنند. در حالی که همه می دانیم با تجربه های همبستگی بلند شاه، شیخ، ملیون مذهبی و لیبرال و سرآخر محصول مشترک آنها، همین ولایت فاسد فقیه و باندهای خوفناک مطلقگرای کنونی اوست؛ که دیگر برای هیچ کسی جای گمان و خیال نگذاشته که دولت چند قطب آینده می باید از ادیان، ایدئولوژی ها، اشخاص بد و خوب و شیوه ی فردی، تک قطبی، تک جناحی و خودمحور گذشته ها نه تنها کاملا مبرا و مستقل باشد؛ بلکه باید چشم به سوی تغییر، تحول، بیداری ملی و ملیت ها و تشکیل توان سازماندهی اراده مردمی دوخته و مصمم به پاسخ روشن به نیات و آمال اکثریت مردم کار و زحمت برای ساختن جامعه سازگار خو و مسالمت جو روی آورد.

امری پایه که با ساختار نظری و طبقاتی راست رنگین بیگانه بوده و همیشه نیز هست. با این وجود به باور من نفس تلاش سازمانی ـ طبقاتی طیف های راست و اصولا همه لایه های پیرامون آن جهت گذر از خودکامگی در هر حال مفید است؛ زیرا این عمل راست به ایجاد جامعه ی مستقل، افقی و چند قطب سیاسی فردا بسیار یاری می رساند. اما دریغا که هدف هر یک آنها در این وهله دیالوگ چگونگی ساختمان فردای آزاد و برابر"نه در ایجاد روشنگری بی طرفانه، تشویق و تعدیل قوای اجتماعی در دولت، زمینه چینی ثبات سیاسی دمکراتیک، افشاگری علل عقب ماندگی توده ای و تقبل و تحرک تشکیل توان پائینی ها" که منظورشان همان "تکرار قلدری شاخص های منحط تاریخ سپری شده کشور ماست" و سعی دارد همچون گذشته ها برای بی حسی و خاموش کردن اراده ی توانمند کارگری ـ توده ای دست به ریای دمکراسی بی نان، روش نخ نمای قهرمان های دینی و یا نجات توسط ابر انسان های باستانی چندش آور برد! آیا همه این الگوها شکست نخورده اند؟

پس پایه نامه و برنامه کشور فردای پویا ناچار است در همان آغاز حق آزادی وجدان و عقیده را توام با جدائی دین از دولت شرط لازم و سازش ناپذیر دگرگونی مشی های تاکنونی بداند؛ شخصیت ها و جناح ها را دوباره در برابر اراده مردم کار پرچم نکند؛ از گذشته سیاه شرم آور شاه و شیخ درس همبستگی انسانی و تفاهم توده ای گرفته و از دیروز تباه شده و خونین برای فراروئی به بهتر سازی فردای جامعه متمدن و سالم بشری، تنها "تدبیر اجتماعی" را انتخاب کند. و این تازه آغاز یک بخش فرآیند راه و کار ناگزیر و عزم آگاهانه همه ماست. زیرا با احیا آزادی بخش هماهنگ با آن، سمتگیری پایه و ملزم دیگرش این است که باید به شکم گرسنه ی آزادشدگان از زور پاسخ درخور داد. به همین خاطر است که در کنار آزادی، مسلما می بایست ساختار مردمی و نظام سکولارِ توده ای یا دمکراتیک خواست اساسی نان را هم زمان از اراده افراد قهرمان، ادیان، سرمایه داران و ایدئولوژی ها و فرقه ها رها کرده و انجام و پیشبرد و تضمین این امور کاری، جاری، سیاسی و زندگی را کاملا به سود اراده خود مدیریتی، جمعی و سازمانی کارمزدان و زحمتکشان و مدیران سپرده و لاجرم ابزار رهبری و حفظ دست آوردهای دگرگونگرائی را نیز، تنها با سیاست چند قطبی جامعه ی رنگین و منتخب میسر کند و آن نیز ممکن نیست مگر که با ساخت ساختار قلل پراکنده، ولی متحد در درون یک کشور آزاد و برابر با پایه ریزی ملزومات و چگونگی پیشبرد اهداف فدرال آن! وظیفه ای همگانی که باید آنرا بیاموزیم، بیاموزانیم و در گستره حقوق برابر ملیت ها و اقلیت ها منافع مشترک طبقاتی، سراسری و ملی مان را کشف کرده و با ایجاد سازمان های خودگردان منطقه ای، همگی در تشکلات صنفی و پایدار خواسته ها و اعِمال آنها را توسط ارگان ها، مجامع و شوراهای کارگری ـ اجتماعی دقیقا محکم و نهادینه سازیم.

نمونه: اگر فاجعه و سرکوب خونین مشروطه گرائی و سپس خواسته های گرانقدر انقلابیون آن در همه جای کشور توسط تمرکز ائتلافی اراده ی روحانیت در پیوند با سلطنت و سرمایهِ داخلی و جهانی متوقف نشده بود و خیلی پیشتر آرمان های عالی آنان مردمی می شد و در غیاب اراده توده ای و قطب های سیاسی قدرت، این ائتلاف شوم پیرامون سلطنت، از همگان و به ویژه از مدعیان در خواب مانده و پراکنده پیشی نمی گرفت؛ و یا توسط دسیسه ی آنها در برابر تشکل های سیاسی چند قطبی، سازمان های صنفی کارگری، مطالبات ملیت ها و الزمات طبقاتی و عمومی متوقف نمی شد و اهداف مثلث شوم شان توسط کارگران آگاه و توده ی مردم متشکل شکسته و خفه می گردید، و یا در برابر آن سرکردگی، بین همه مبارزان و مردم هم یک همبستگی موقت، مشترک و یا دراز مدت و گسترده تشویق و ترویج می یافت؛ دوستی و برابری ملیت ها پایه گذاری می شد؛ و در هر سه برهه تاریخی خواست برابرجوئی ملیت ها تحقیر، سرکوب و ویران نشده بود، و آن آغاز جنبش مشروطه به یاری همگان بر علیه فساد دستگاه قاجار و گذر از آن موفق می بود، و سپس با پایه گذاری نوین حقوق شهروندی توام با خواست مردم کار و حق تعین سرنوشت ملیت ها همزمان و همگرا می شد؛ و در همان نوپائی خود به سیر تدریجی و رو به پیش آرام و با ثبات ادامه می داد؛ آیا کوچکترین پاسخ آن مقابله ها برابری سیاسی در مقابل خودکامگی نمی بود؟ چرا قطعا می بود. در متن زندگی رنگین کشور ما اتحاد و اراده ی اجتماعی، جنسیتی، فرهنگی، عقیدتی، سیاسی، اقتصادی نه در مقابله با هم و برای برتری جوئی گروهی بر علیه گروه دیگر! بلکه همگی در تکمیل، تفاهم، تحول قدرت مشترک و شکوفائی عام هم اند و در برابر استبداد ها می ایستد و در انصورت است که معنای متمدنانه و رهائی بخش می دهد و به خود می گیرند. از همه مهمتر منویات وسیع و کانون همبستگی طبقاتی ما را چه در آن روزگاران و چه هم اینک تکامل داده و اینک نیز هم می تواند بدهد.

مسیر، محور و تدارک ایجاد جامعه آزاد و برابر، کشور مستقل و سیاست چند قطبی فردای ما، قطعا در همان ابتدا نیازمند به راه حل های موازی ست و ناگزیر آغاز آن روند از مطالبات به حق تعین سرنوشت ملیت ها و همچنین ضرورت اتحاد، انسجام و قدرت یکپارچه و طبقاتی کارگران ملیت ها زیر ستم می گذرد؛ و همین نیروی رنگین و شگرف است که در برابر تجزیه طلبی، نفاق طبقاتی، تحریکات سرمایه، تنگ نظری ناسیونالیستی و تندروی شونیستی آگاهانه و بر حسب منافع طبقاتی کارگران و زحمتکشان می ایستد و تنها مصالح کار در برابر سرمایه را بر پرچم دادخواهی خود ارجح دانسته و آنرا پشتگرمی پیروزی در قطب سیاسی آینده خود می داند. پس ملیت ها چاره ای جز یافتن طرح کلان و همه جانبه برای همبستگی و نجات حقوق انسانی مزدبگیران و مستخدمان از بهره کشی سرمایه ندارند. زیرا که سرمایه دارهای محلی و منطقه ای پیش از همه، ملیت های آسیب پذیر خود را در همان مناطق قومی و بومی به سادگی استثمار می کنند و از همین رو ضروریست و می باید ابتکار راهبرد های مبارزه طبقاتی، پیش از همه فرامنطقه ای، گسترده و همه شمول باشد تا در هماوردی با بورژوازی ملی و برای ریشه کنی تبعیض های کوچک و کلان مبارزه ضد بهره کشانه پایه ریزی منطقه ای، سراسری و همیشگی بیابد. چه همه ملیت ها در طی تاریخ یکسان از تکقطبی سیاسی و اقتصادی و در نتیجه تبعیض ها، نابرابری ها و ستم های رایج رنج برده اند. و این خواسته های حقوق بشری و سازش ناپذیر با سرمایه تنها در شکل یکدست، یکصدای سیاسی و رنگین اجتماعی آنهاست که می تواند روزی به عنوان یک قطب قدرت طبقاتی، مردمی و نیرومند، به شرایط تعین کنندگی، دگرگون سازی ریشه ای در سطح کشور فراروید و حقوق معوقه و اراده زنجیری و سرکوب گشته ی کارگران ملیت ها را در چارچوب قانون مردمی و تعدیل قوای سیاسی و در شناخته ترین ظرف معروف آن، یعنی فدرالیزم دمکراتیک، آمال خود را به هر رژیم غیر مردمی و انسان ستیز تحمیل کند.

 

بهنام چنگائی 9 خرداد 1393

ادامه دارد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید