مقدمه
شعار دانشجويان فرانسوي كه در ماه مي سال 1960 آغازگر جنبش دانشجوئي در دنيا شدند، اين بود كه "عاقل باش و آنچه غيرممكن است طلب كن"
با پايان جنگ تحميلي و شروع دوران به اصطلاح سازندگي در كشور، در سطح دانشگاه نيز دوران جديدي شروع شد. هر چند كه فعاليتهاي دانشجوئي به علت نبود چهارچوب فكري مستقل دانشجويان و ركود حاكم بر فعاليتها نمود بارزي نداشت، لاكن با كاهش ركود حاكم بر اين فعاليتها در اوائل دهه 70، زمينه براي فعاليتهاي دانشجويي اندكي فراهم شد. جنبش دانشجويي آذربايجان فعاليت خويش را به صورت جدي، مستقل و غريبانه از سال 68 بدون اتكا به هيچ منبع قدرتي و فقط با تكيه بر ايمان و ملتش خود آغاز كرد. شايد عمدهترين فعاليتهاي جنبش دانشجوئي آذربايجان در اوايل دهه هفتاد و پس از آنرا بتوان چنين برشمرد: اعتراضات گسترده اين جنبش به نسبت به جنايات نيروهاي ارمني در منطقه قرهباغ و اشغال خاك جمهوري آذربايجان كه با سكوت معنيدار صدا و سيما، مطبوعات سراسري و فضاي سياسي ايران مواجه شد و تجمع دانشجويان آذربايجاني دانشگاههاي تهران در برابر سفارت ارمنستان؛ برپائي جلسات پرسش و پاسخ با نمايندگان منطقه آذربايجان به هنگام جداسازي اردبيل از پيكره آذربايجان؛ برپائي جلسات پرسش و پاسخ با حضور فعالين فرهنگي و سياسي؛ برپايي مراسم فرهنگي مثل شب شعر و نمايشگاههاي كتاب و عكس؛ و نيز برگزاري مراسم در مناسبتهاي مختلف. با نگاهي گذرا به تاريخ معاصر و حتي قبل از آن، حركتهاي خودجوش در آذربايجان نظير شيخ محمد خياباني و ستارخان و… ميتوان استنباط كرد كه خاستگاه تمامي جنبشها و تحولات آذربايجان هميشه و در همه حال توده مردم بودند و بدون حمايت آنان هر حركتي با شكست مواجه ميشد؛ خوشبختانه با توجه به دارا بودن چهارچوب فكري مستقل، جنبش دانشجويي حركت ملي مورد توجه آحاد ملت قرار گرفته است.
جنبش دانشجويي ايران و آذربايجان
جنبش دانشجويي ايران از سال 72 فعاليت دوباره خويش را آغاز كرد كه در قياس با جنبش دانشجويي آذربايجان 4 سال ديرتر به حركت پرداخته است. جنبش دانشجويي ايران بعد از يك دوره ركود و با دعوت مسئولين حكومتي فعال شد كه در قياس با آن جنبش دانشجويي آذربايجان بنا به مصلحت ملي و احساس وظيفه ملي وارد جريانات فكري گرديد. ماهيت جنبش دانشجويي آذربايجان نيز مستقل، مردمي و خودجوش است.
نشريات دانشجويي، تريبون جنبش دانشجويي
نشريه دانشجويي به عنوان نشريه صنفي در صدد انعكاس خواستهها و مشكلات اساسي دانشجويان ميباشد كه در اين بين طرح مباحثي پيرامون جايگاه صنفي دانشجو، رسالت و وظايف او و اختصاص ستوني به سوالات دانشجويان تاثيري به سزا دارد. اين نشريات در سوژهيابي توجه ويژهاي به نيازها و شبهات عمومي دانشجويان در زمينههاي اجتماعي سياسي و فرهنگي و مذهبي دارند.
زبان اين نشريات بايد به زبان دانشجويي باشد. فرهنگ محاورهاي كتبي دانشجويي به عنوان يك فرهنگ مستقل صنفي در نشريات ترويج شده كه اين فرهنگ آميختهاي از هوش و ذكاوت دانشجويي، هيجانطلبي جواني، آزادگي و طنز لطيف اجتماعي است كه بايد در اكثر متون نشريات دانشجويي لحاظ گردد.
از نظر شكل ظاهر نيز نشريات دانشجويي بايد سبك و سياق ويژهاي را دنبال كنند و به تدريج زمينهاي را به وجود آورند كه نام نشريات دانشجويي تداعيكننده شكل و شمايل خاصي از مطبوعات باشد. در كنار اين موارد نحوه انتشار نشريات نيز حائز اهميت است. هر قدر كه فاصله انتشار نشريات كوتاه باشد، امكان برقراري ارتباط آنان با مخاطب و خواننده نشريه بيشتر خواهد شد.
تفكر دانشجو انتقادي است؛ انتقاد نسبت به هر آنچه كه به نظرش ناموزون آيد و اين لازم دانش+جو بودن است. در محيط دانشگاه چرا مطرح است و پاسخ به چراهاي بيشمار؛ نشريات دانشجويي نيز مملو است از چراهاي گوناگون. با توجه به پارامترهاي فوق، ميتوان نتيجه گرفت كه نشريات دانشجويي آذربايجاني كه در دانشگاههاي مختلف منتشر ميشوند، نشريات كاملي هستند؛ چرا كه سوالات بسياري را پيش روي خواننده قرار ميدهند و دور از انصاف بود اگر اين نشريات را به عنوان چكيده و عصاره افكار انتقادي ملت آذربايجان محسوب كنيم.
ويژگي نشريه دانشجويي آذربايجاني به ويژگي دانشجوي آذربايجاني برميگردد. نگاه پاك، شفاف و آزادانديش دانشجو، موضوع مطالب منتشر شده در اين نشريات در كنار توجه به مسائل دانشگاهي، توجه خاص به مسائل فرهنگي، اجتماعي و سياسي منطقه آذربايجان ميباشد. اين نشريات ميتوانند با طرح سوال و ارائه تحليل نسبت به مسائل زير، با توجه به عدم اهتمام جدي مسئولين محلي و حتي كشوري، در ارائه راهحل پيش قدم شوند (به هر حال، يك دانشجوي فهيم آذربايجاني حداقل بيش از هر مسئول غيربومي با معضلات منطقه خود آشناست):
1- اقتصاد آذربايجان (با توجه به پتانسيلهاي موجود، چگونه ميتوان وضعيت اسفبار اقتصاد آذربايجان را بهبود بخشيد؟ /حوزه اقتصاد و مديريت)
2-مشكلات اجتماعي آذربايجان (طلاق، آمار بالاي بيكاري و اعتياد، كه اين موارد با توجه به فرهنگ آداب و رسوم مردم آذربايجان چگونه قابل پيشگيري هستند؟/ حوزه علوم اجتماعي)
3- روشهاي عملي پيشگيري و درمان بيماريهاي خاص منطقه؛ بيشترين ميزان مرگ و مير در منطقه آذربايجان در اثر سرطان معده است./ حوزه پزشكي)
و دهها سئوال ديگر كه تقريباً تمامي شاخههاي علوم را در بر ميگيرند. در كنار اين فعاليتها ميتوان نقاط ضعف اين شرايط را در چند حوزه بررسي كرد.
اين نشريات با توجه به نبود تريبون، پل ارتباطي بين ملت و حكومت هستند. در كنار اطلاعرساني، مخاطب سنجي امري ضروري است كه بايد از اين طريق و نيز شركت مستمر در همايشها و جشنوارهها نيازهاي واقعي مخاطبان خويش را شناسايي كنند. اين نيازها شامل مسائل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و حتي سرگرمي ميگردد. نشريات دانشجوي آذربايجاني نقش مهمي در وقايع سياسي و تحولات اجتماعي براي طرح و كسب حقوق و خواستههاي ملت آذربايجان دارند. از آنجاييكه اين نشريات بيشتر با قشر جوان و تحصيل كرده سروكار دارند، ميتوانند آنان را به مشاركت سياسي يا انفعال دعوت كنند و يا آنكه آنان را در جهت گروهها يا سازمانهاي خاص تحريك كنند. اكنون، اين نشريات عليرغم افزايش كمي، از جهت موضوع از تنوع چنداني برخوردار نيستند و اكثراً موضوعات و مسائل تكراري را مطرح ميكنند. از آنجا كه بسياري از مقالات منابع يكساني دارند، مخاطب نشريه به جهت امكان دسترسي نسبتاً آسان به اين منابع، براحتي ميتواند از مطالب عنوان شده استفاده كند.
عامل عمدهاي كه امتياز يك مقاله را افزايش ميدهد رفرانسهاي مقاله ميباشد. طبيعي است كه مقالات خوب كيفيت نشريه را افزايش ميدهند. آنچه كه مهم و اساسي است، اين است كه روزنامهنگاري با واقعيتها سر و كار دارد؛ لاكن واقعيتها در قالب لغات بيان ميشوند، به هر زبان و لهجهاي كه باشد. روزنامهنگاري كه به زبان تسلط نداشته باشد، نبايد نسبت به تاثيرگذاري بر خوانندگانش اميدوار باشد. اين نكته اهميت تسلط بر زبان را مشخص ميكند.
تسلط بر زبانهاي بيشتر امكان استفاده از منابع بيشتر، اطلاعرساني بهتر و ايجاد زمينههاي تخصصي شدن نشريه را فراهم ميسازد. تخصصي شدن نشريات باعث صرف صحيح انرژي، وقت و تخصص انساني در جهت موضوع واحدي شده و كيفيت نشريه را بالا ميبرد.
ضعف ديگر نشريات دانشجويان آذربايجاني ناشي از عدم تبيين جايگاه حقوقي و قانوني نشريات است كه به عدم هماهنگي نشريات با يكديگر منجر ميشود. نشريات دانشجويي ذاتاً آرمانگرا هستند، ليكن ممكن است كه بسياري واقعيتها به آنها اجازه ادامه آرمانگرايي خود را ندهد؛ حل اين مسئله از طريق تعريف اين جايگاه حقوقي و قانوني امكانپذير است.
از بدو انتشار اولین نشریه دانشجویی آذربایجانی ( نشریه دانشجویی دان الدوز – دانشگاه محقق اردبیلی) تا کنون نشریالت بسیاری تنها بدلیل بیان حقایق از سوی مسئولین داخل و خارج دانشگاه توقیف شده اند و حتی د رمواردی دست اندارکارن این نشریات زندانی شده اند که می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
( مدیران مسئول " سابق و فعلی" نشریات دانشجویی اویانیش ,مدیر مسئول نشریه قیزیل اوزن دانشگاه زنجان " ایشان از دانشجویان دختر بودند), مدیران مسئول نشریات دانشجویی دوزگون خبر و چنلی بئی
پس از وقایع خرداد 85 و توهین روز نامه دولتی ایران به ملت آذربایجان در اکثر دانشگاهها نشریات دانشجویی آذربایجانی بصورت فله ای و بر خلاف آیین نامه نشریات دانشجویی و بدون حضور مدیران مسئول نشریات در جلسات کمیته ناظر توقیف شدند بطوریکه در ماههای خرداد و تیر سال 85 - 7 نشریه دانشجویی آذربایجانی در دانشگاه ارومیه ( اویانیش ؛ یاشیل؛ یارپاق و...) توقیف شدند و در آخرین مورد نشریه دانشجویی یاغیش در دانشگاه ارومیه تعلیق گردید
در ارزيابي نشريات دانشجويي بايد 2 عامل عمده را مدنظر قرار داد: يكي استقلال مالي و ديگر آزادي سياسي، نشريات زماني ميتوانند جايگاه اصلي خويش را بيابند كه هم از استقلال مالي برخوردار باشند و هم آزادي سياسي داشته باشند و اين امور زماني محقق خواهند شد كه نشريات وابسته به نهاد و سازمان خاص نباشند. مورد اخير شامل اكثر نشريات دانشجويي آذربايجاني ميشود كه به هيچ نهاد و سازماني وابسته نيستند. عدم استقلال مالي باعث ميشود تا نشرياتي امكان رشد بيابند كه ابزاري در دست مديريت دانشگاه و گروههاي خاص گردند. در نتيجه كاركرد انتقادي، اصلاحي و اطلاعرساني اين نشريات دانشجويي كمتر گشته و نميتوانند پلي ارتباطي مابين دانشجويان و ملت باشند. به هر حال استقلال مالي نشريات از 2 طريق ممكن ميشود: اول، فروش و دوم، جذب آگهي تبليغاتي. هدف روزنامه نگار ايجاد ارتباط است و نشريه اي كه به فروش نرسد عملاً ارتباط با مخاطب را از دست داده است. فروش نيز وابسته به محتوا، كيفيت چاپ و طرح روي جلد ميباشد. از آنجائيكه دانشجو معمولاً با محدوديت مالي روبرو است و اگر يك فعال آذربايجاني باشد، حمايتهاي رايج دانشگاه نيز براي او با سختگيريهاي فراوان همراه ميشود، ميبايست در عين بالا نگه داشتن كيفيت مطالب، از امكانات موجود به نحو احسن استفاده نمايد تا فروش را از دست ندهد. در مورد جذب آگهي نيز عيلرغم نياز به دوندگي فراوان، تجربه نشان داده كه امري امكانپذير است.
نقطه ضعف ديگر نشريات دانشجوئي در آنست كه به دليل عدم مداومت در انتشار كه خودناشي از كوتاهي دوران تحصيل و ثابت نبودن كادر نشريه دانشجويي است، ارتباط با كادر صاحب تجربه يعني فارغالتحصيلان در مدت زماني اندكي از دست ميرود. اين معضل نيز از طريق تشكيل NGOها در خارج از دانشگاه تا حدودي قابل رفع است.
در نهايت، اطلاعرساني در صورت رعايت اصول اخلاقي و حرفهاي از سوي روزنامهنگار ميتواند مفيد و موثر واقع شود. آشنائي عموم روزنامهنگاران با اين اصول، به كاهش برخوردهاي انتقادي غيراخلاقي در سايتها و ديگر نشريات خواهد انجاميد.
روند شكلگيري نشريات دانشجويي آذربايجاني
اولين جرقه انتشار در نيمه دوم دهه 70 زده شد. همزمان با تهران كه به سبب آزادي نسبي موجود در آن نشرياتي چون( چيچك (علوم پزشكي تهران)، اؤيرنجي (اميركبير، (چاغري (خواجهنصير، منتشر شدند و پس از آن نيز نشريات اردم، دوزگون خبر، ائل سسي، بيرليك، حيدربابا، آراز، ايشيق ، ساو و... قدم به ميدان گذاشتند، در منطقه آذربايجان عليرغم خفقان موجود و نبود آزادي كامل جهت بيان نظرات، نشرياتي همچون يورد، يارپاق، ائلچي، بايقوش، آراز، خان ننه، يورد، سحر و باريش (تبريز)، چنليتئل(ميانه)، باخيش ، اولدوز، بولود و گونش (اروميه)، دان اولدوز]اولين نشريه دانشجوئي[، صاباح و ساوالان (اردبيل)، آينا، (ابهر) سس و شهريار (زنجان)، نسيم (مرند)، توپراق (خوي)، بيرليك (مراغه)، ايلديريم (همدان)، آراز(قزوين)، شروع به كار كرده و حتي در ساير شهرها نيز نشرياتي چون قوپوز (گيلان)، سهند، دان اولدوزو، شهريار (اصفهان)، كيمليك (سنندج)، گئرچك (مازندران) اولدوز (بيرجند منتشر شدند. روند شكلگيري نشريات آذربايجاني جديد هنوز ادامه دارد و لازم به ذكر است كه دانشجويان در ساير نقاط ايران نيز در همين جهت حركت ميكنند.
نشريات آذربايجاني ميتوان در 2 نسل طبقهبندي كرد: نشريات منتشر شده در زمان برگزاري اولين فستيوال نشريات دانشجويان آذربايجاني نسل اول محسوب ميشوند و نشرياتي را كه پس از برگزاري اين فستيوال و با درس آموختن از نقاط ضعف و قوت نشريات نسل اول انتشار يافتند ميتوان نشريات نسل دوم ناميد.
نشريات نسل دوم عبارتند از ائلچي، گونش، آذربايجان گونشي، آذر، سؤغز(جامعه)، اؤزلوك، چالقي، نوآوران، آينا، خزر، آرتا (تبريز)، اويانيش، تانسو، ياشيل، وارليق، بولود، اؤلكه (اورميه)، سايان، ساوالان، سحر، گؤي، يورد (اردبيل)، آختاريش (سراب)، اولدوز (اراك)، سؤنمز (بناب)، اركين (ايلام)، يول، هاراي، گلهجك، ساراي، هاراي (ادبي)، بيرليك، گونش، ياغيش، ياشاييش (تهران)، يارپاق (كرج)، آرازسسي، ياشار، قيزيلاوزن (زنجان)، بولود (مهاباد)، كوي شهريار، ياشيل يول، توپراق (خوي)، چنليبئل (سولدوز / نقده)، بيرليك يولو، بولوت (همدان)، تانيش و قارتال (گرمي)، دان يئلي (خياو/مشگين شهر)، ايشيق يول (قوشاچاي)، آنايوردي (يزد)، چاليش (مرند)، يئني باخيش (قزوين) ، دنيز (صنعتي سهند)، باخيش (كرمان)، اولدوز (بيرجند) و... . انتشار مداوم اين نشريات با تيراژ حداقل 500 نسخه كه در بين نشريات دانشجويي رقم در خور توجهي بود موجب تحرك دانشجويان ساير ملل ايراني شد، بطوريكه دانشجويان كرد نشرياتي چون نداي كردستان و روانگه، دانشجويان توركمن نشرياتي چون اترك، چشمه، اولكام، صبح صحرا، صحرا و…، دانشجويان عرب نشرياتي چون اقلام الطلبه و دانشجويان تورك قشقايي نيز نشرياتي چون اؤلكه ميز (پيامنور لامرد در شيراز) را منشتر ساختند.
بررسي محتوايي نشريات دانشجويي آذربايجاني
لزوم انعكاس مسائل و مشكلات رايج در سطح جامعه، در كنار توجه به مسائلي از قبيل علوم اجتماعي، ادبيات، فرهنگ و… از مشخصههاي اصلي مطالب اين نشريات است.
مطالب زير در نشريات نسل اول نمود بيشتري داشتند:
1-- پديده مهاجرت و فرار مغزها و سرمايهها از آذربايجان 2- نقد احزاب و گروههاي سياسي ايران 3- نقد و بررسي تئوري گفتگوي تمدنها 4- بررسي سير تحول دموكراسي در ايران 5- ادبيات آذربايجان 6- تاريخ آذربايجان 7- نقد و بررسي محتواي برنامههاي صداو سيما 8- بررسي سير فكري حاكم بر مطبوعات، 9- كالبدشكافي حركت ملي آذربايجان با تكيه بر نقش جنبش دانشجويي حركت ملي 10- زبانشناسي و زبان توركي 11- ايجاد بستر براي شروع گفتمان مدني ميان ملل ايراني 12- بازشناسي هويت جمعي 13- اهميت زبان مادري و…
نشريات نسل دوم نيز در كنار توجه به اين مسائل، به موضوعات مهمي چون جهاني شدن توجه خاصي داشتند:
1- جهاني شدن و حقوق بشر 2- جهاني شدن و جنبههاي مختلف هويت 3- جهاني شدن و قوميتها 4- جهاني شدن و فرهنگهاي منطقهاي 5- جهاني شدن و زبان مادري 6- جهاني شدن و اقتصاد و…
در اين بين نشرياتي چون سحر، بايقوش، گونش، هاراي جزو نشريات ادبي به شمار ميرفتند. اين نشريات با بهرهگيري از خلاقيت دانشجويان در خلق آثار بديع ادبي بزبان توركي، ترجمه متون توركي به فارسي و انگليسي و همچنين برعكس، ترجمه آثار ادبي معاصر بزبان توركي از زبانهاي آلماني، انگليسي، روسي و حتي ژاپني به غناي ادبيات آذربايجاني كمك شاياني كردند. اين نشريات علاوه بر انتشار شمارههاي عادي خويش به مناسبتهاي خاص ادبي ويژهنامههايي منتشر مينمودند. نشريه بايقوش با انتشار ويژهنامه (يئني ادبيات آنلاييشما) گام محكمي در راه اعتلاي ادبيات محاصر آذربايجاني برداشت. معرفي شاعران جوان و مصاحبه با شخصيتهاي ادبي معاصر، از جمله فعليتهاي اين نشريات ادبي بود. در زمينه ترجمه آثار ادبي، نشريه ياشيليول(خوی) با انتشار اؤزلساي با عنوان «دؤنمليك ادبيات درگيسي» سهم خود را در غناي ادبيات ترجمه به نحو شايسته اي ادا كرد.
ضعف خاصي كه در جربان خبررساني حركت ملي مشاهده ميشد با انتشار نشريه يول تا حدود زيادي مرتفع گرديد و فقدان تريبوني كه فعاليت آذربايجاني بتوانند به آساني و سهولت با آن ارتباط برقرار كنند برطرف شد. اين نشريه كه به صورت هفتهنامه و در دانشگاه تهران منتشر ميشد با ارائه سبكهاي خاصي در اطلاعرساني، توانست مخاطبان بسياري را جذب كند. اين نشريه نيز نزديك به 10 ويژهنامه يا اؤزلساي كه مهمترين آن انتشار اؤزلساي به مناسب 21 آذر -يادبود حكومت ملي آذربايجان و فرقه دموكرات آذربايجان به رهبري سيد جعفر پيشهوري- بود. اين ويژهنامه بيانكننده نقاط تاريك و ناگفته اين واقعه بود كه متأسفانه با بغض و غرض از سوي نويسندگان شوونسيت مورد تخريب قرار گرفته بود و توانست اين حادثه مهم را با استناد به مدارك تاريخي كالبدشكافي كند.
شايد فعالترين بخش در انتشار ويژهنامه ها، آبتام يا مركز تحقيقات مجمع دانشگاهيان آذربايجاني بود كه در موضوعاتي همچون آذربايجان شهرلر تانيتيم توپلانسيي، آذربايجان قاديني، فدراليسم در ايران، آذربايجان و يك قرن جنايات ارامنه و... به انتشار اؤزلسايي همت گماشت.
انتشار ويژنامه اخير يعني آذربايجان و يك قرن جنايات ارامنه، مبين اين نكته مهم بود كه اين نشريات علاوه بر نگاه حاضر به مسائل آذربايجان ايران، نگاه موشكافانهاي نسبت به مسائل جمهوري آذربايجان دارند. اين ويژهنامه با بررسي قتلعام مسلمانان توسط ارامنه در يك صد سال اخير و همچنين قتلعام مردم مظلوم قاراباغ، خوجالي و… طي مناقشه قرهباغ به بازشناسي اين حوادث كمك ارزنده اي كرد.
در زمينه موسيقي آذربايجاني نيز نشريات دالغا و چالقي در دانشگاههاي علم و صنعت و تبريز منتشر ميشوند كه با بهرهگيري از دانشجويان متخصص در موسيقي غني آذربايجان و جهان، خلا موجود در بررسي علمي موسيقي آذربايجاني در سطح جامعه و دانشگاه را تا حدودي پر كرده اند.
ايام و مناسبتهاي جهاني نيز در نشريات دانشجويي آذربايجاني نيز نمود خاصي دارد؛ بعنوان نمونه روز جهاني زبان مادري (21 فوريه) براي اولين بار در سطح ايران توسط نشريه سايان در دانشگاه پيام نور اردبيل به عموم معرفي گرديد. اين نشريه 3 زبانه (توركي، انگليسي، فارسي) به مسائل خاصي توجه دارد كه مقالات آن مورد استفاده مطبوعات سراسري نيز قرار ميگيرد.
ترجمه مقالات مربوط به حوزه علوم اجتماعي، زبانشناسي و… از نشريات معتبر اروپايي و آمريكايي و همچنين اينترنت نيز مورد توجه نشريات بوده و هست.
برگزاري فستيوالها و جشنوارهها
در يك فضاي رقابتي سالم همچون جشنواره، نشريات دانشجويي ضعيفتر با نشريات قوي به لحاظ مطالب، فرم و شكل ظاهري مواجه شده و سعي ميكنند تا سطح كيفي ارتقا دهند. همچنين اين جشنواره ها ميتوانند روشهاي جديد تهيه و انتشار مطالب را به دانشجويان نشان دهند. خلاقيت و نوآوري در برگزاري اين جشنوارهها و دادن جنبه آموزشي به آنها ميتواند باعث موثرتر شدن آنها گردد.
برگزاري شش جشنواره سراسري و ده جشنواره منطقهاي در كنار 2 فستيوال نشريات دانشجويان آذربايجاني، فرصت مناسبي را براي نشريات شركتكننده در آنها فراهم كرد تا با نقاط ضعف و قوت خويش آشنا شوند. هر چند در جشنواره سراسري و منطقهاي مطالب توركي نشريات مورد داوري و ارزيابي قرار نميگيرند و در داوري نگاه منصفانهاي به مطالب اين نشريات نميشود، ليكن نشرياتي چون سحر (علوم پزشكي تبريز)، كيمليك (دانشگاه كردستان) سايان (پيامنور اردبيل)، اؤيرنجي (اميركبير)، اويانيش (اورميه)و... علاوه بر شركت مسمتر در اين جشنوارهها، به علت كيفيت مطالب موفق به كسب جوايز متعدد شدهاند.
در این بین نشریه دانشجویی سایان توانست با کسب بیش از 50 جایزه و عنوان در جشنواره های مختلف در سطح کشور در بین 4 نشریه برتر دانشجویی ایران قرار گیرید.
برگزاري اولين فستيوال نشريات دانشجويان آذربايجاني در خرداد سال 80 با شركت نزديك به 30 نشريه، علاوه بر امكان آشنايي دستاندركاران اين نشريات با يكديگر، به تشكيل انجمن صنفي نشريات دانشجويان آذربايجاني انجاميد كه متأسفانه مجوز لازم از سوي وزارت علوم صادر نگرديد. انتشار ويژهنامه مشترك نشريات توسط مجمع دانشگاهيان آذربايجاني نيز براي اولين بار در تاريخ مطبوعات ايران صورت گرفت.
انتشار منظم نشريات دانشجوئي آذربايجاني و استقبال خوانندگان از مطالب مندرج در اين نشريات، موجب گسترش كيفي و كمي اين نشريات شد؛ چنانكه در دومين فستيوال دانشجويان آذربايجاني كه به همت انجمن ادبي توركي دانشگاه بوعليسينا و مشاركت نشريات دانشجويي ايلديريم و بيرليك يولو ميسر گشت، نزديك به 80 نشريه مشاركت داشتند. تشكيل كانون نشريات دانشجويي آذربايجاني نيز گام مثبتي در جهت شناساندن جايگاه اين نشريات و دفاع از حقوق قانوني و صنفي اين نشريات بود. لاكن متأسفانه اين كانون تاكنون (فروردين 84) نتوانسته جز تدوين اساسنامه فعاليت ديگري انجام دهد كه در شرايط كنوني اهتمام شوراي مركزي و گؤزهتجي را ميطلبد. ]لازم به ذكر است كه در ارديبهشت 84 جلسات و فعاليتهاي اين كانون آغاز گرديده است./آراز[
رويكرد جديد: نشريات الكترونيك، روزنامهنگاري سايبر و وبلاگ
محدوديتهاي آزادي بيان كه به عنوان چالشي جدي در نشريات سنتي مطرح است، در فضاي سايبر تا حدود زيادي برطرف شده است. نشريات الكترونيك داري قابليتهايي منحصر بفرد، منجمله هزينه كمتر و در نتيجه استقلال عمل و ماهيت ساختارشكنانه هستند. نشريات سنتي از نظر آزادي بيان قابل كنترلترين نشريات نيز هستند. در عين حال و برخلاف تصور عموم، فضاي سايبر هم از جمله قابل رؤيت ترين محيطهاست؛زيرا به محض اتصال كاربر به شبكه و حتي پس از قطع تماس، امكان رديابي دقيق او وجود دارد.
عمدهترين مزيت سايتها و نشريات الكترونيك، ارائه اخبار لحظهاي است.امروزه ديگر كمتر مخاطبي براي پيگيري حوادث مهم منتظر روزنامهها ميماند. مزيت ديگر اين نشريات تعامل و ارتباط نزديكتر نويسندگان و خوانندگان آنهاست، به اين صورت كه مخاطب ميتواند پس خواندن مطلب به سرعت و سهولت نظر خود را از طريق ايميل يا جعبههاي پيام به دستاندركاران نشريه منتقل نمايد.
ارتباط دوسويه و صميمانه در روزنامهنگاري سايبر قابل قياس با رسانههاي سنتي كه در آنها ارتباط نشريه و مخاطبان يكسويه و اصطلاحاً از بالا به پائين است، نميباشد. از مزاياي ديگر نشريات الكترونيك عدم محدوديت فضاي مطالب (به شرط فضاي هاستينگ كافي) است. به خاطر ماهيت خاص محيط سايبر و حضور هزاران سايت و نشريه الكترونيك، فعاليت در اين حوزه بسيار رقابتي و انرژيبر است.
كمحوصلگي و تنوعطلبي مخاطبان باعث شده تا مدت زماني كه آنان به مرور هر يك صفحه از نشريه يا وبلاگ اختصاص ميدهند بسيار كم باشد؛ بنابراين نويسندگان سايبر ميتوانند با كاستن از حجم مطالب، خوانندگان را به مطالعه آنها ترغيب نمايند و نيز با قرار دادن لينكهاي متناسب، دنيايي از اطلاعات مرتبط با هر خبر را در اختيار خوانندگان خويش قرار دهند. همچنين در صورتيكه اين نشريات به مسائلي مثل چيدمان مطالب در صفحات و بالاخص صفحه اول، به روز كردن مستمر و پاسخ به علايق و انتظارات خوانندگان توجه كامل نداشته باشند، به سرعت مخاطبان خود را از دست ميدهند. طراحان وب نيز بايد از به كار بردن روشهايي كه سرعت بالا آمدن صفحات وب را كند ميكند پرهيز نمايند، حتي در صورتيكه اين روشها مزايايي نيز داشته باشند؛ زيرا براي يك نشريه الكترونيك هيچ مزيتي بالاتر از جلب و حفظ مخاطب نيست (استاندارد جهاني حداكثر زمان انتظار براي بالا آمدن يك صفحه وب موجود 20 ثانيه است كه با خطوط مخابراتي فعلي ايران بسيار رويائي به نظر ميرسد). در نهايت، ايجاد يك سايت ميتواند ضمن معرفي بهتر نشريه، موجب برقراري ارتباط سريع بين منابعي با علايق مشترك شود. امروزه تحت روند جهاني شدن و با بهرهگيري از شبكههاي مختلف ماهوارهاي و اينترنت، ميتوان از هر رويدادي در چهارگوشه جهان مطلع گرديد. به گفته مكلوهان، در دهكده جهاني ميتوان با كليه وقايع مختلف آشنا شد (1). به اين ترتيب، وظيفه دانشجويان و صاحبان نشريات سنتي در مورد حضور در شبكه جهاني اطلاعات مشخص ميشود. هر دانشجوي آذربايجاني ميتواند و مي بايست با آشنائي و تسلط يافتن تدريجي بر كامپيوتر و عليالخصوص اينترنت، همچنين اصول اوليه تهيه خبر و گزارش و مهمتر از همه زبان انگليسي، به عنوان تريبوني براي انعكاس مشكلات در سطح منطقه و جهان عمل نمايد. چراكه در عصر شبكهها و انفجار اطلاعاتي، مقابله با سانسور اخبار آذربايجان و ساير ملل ايراني -توسط مطبوعات و صداوسيما كه تحت سيطره تفكرات شوونيستي و نژادپرستانه صورت ميگيرد- با بهرهگيري از اينترنت و شبكههاي ماهوارهاي امري ضروري و ممكن مينمايد.
روي ديگر اين سكه، همهگير نبودن اينترنت و ماهواره در ايران و در عين حال تهاجم فرهنگي همه جانبه كانالهاي صداوسيما و بالاخص شبكههاي استاني است كه به زبان و فرهنگهاي بومي، با طريق استفاده از زبان هيبريد و تنزل سطح موسيقي و برنامههاي محلي ضربه ميزنند؛ در نتيجه قشر جوان ملل ايراني از فرهنگ خود ناخودآگاه بيزاري جسته و به سمت كانالهاي سراسري (به زبان پارسي) كشيده ميشود. در چنين شرايطي، توليد اطلاعات فرهنگي با روشهاي نوين به حفظ هويت ملي ملل ايراني كمك شاياني خواهد كرد، زيرا ابزارهاي جديد به تدريج همهگير خواهند شد.
منابع :
1- كاركردهاي نشريات دانشجوئي، دكتر علي اصغر كيا
2- روزنامهنگار كيست؟، امر.وي. كاماس
3- شمار مشترك نشريات دانشجوئي آذربايجان
4- www.isna.ir
5- روزنامه همشهري، شماره 3315، 2 اسفند 82
پينوشت :
1- نظريه دهكده جهاني اولين بار توسط مارشال مكلوهان جامعهشناس و فيلسوف كانادائي مطرح شد. وي در كتاب «جنگ و صلح در دهكده جهاني» آورده است كه در پرتو وسائل ارتباطي الكترونيك، چهره كار و زندگي اجتماعي دگرگون ميشود، جوامع و ملتها به هم نزديك ميشوند و در نهايت دهكدهاي به پنهاي كره ارض پديد ميآيد كه وي آنرا اصطلاحاً «دهكده جهاني» مين
2- این مقاله اولین بار در ویژه نامه " جنبش دانشجویی آذربایجان "نشریه دانشجویی آراز دز دانشگاه تبریز در سال 84 منتشر شد نشریه آرزا بدلیل جاپ این ویژه نامه توقیف گردید.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید