رفتن به محتوای اصلی

تاخیر ایرانیان در شناخت قرآن

تاخیر ایرانیان در شناخت قرآن

 

در ادبیات دینی اسلامی قرآن سخن الله (کلام الله) است ومسلمانان آن کتاب را معجزه پیامبری محمد می دانند. معجزه عملی است که با مشاهده ها و تجربه های معمول ناسازگار است و به باور مومنان، پیامبران به جهت ارتباط با غیب قادر به انجام آن هستند. از این رو مسلمان ها قرآن را مقدس می دانند و جهان بینی خود را بنا بر آن نوشته شکل داده اند.  

واژه «مقدس» یک مفهوم دینی است که در همه دین ها بکارگرفته می شود. در فرهنگ دینی امر مقدس چیزی است که با نیروی مطلق فراطبیعی مرتبط است. به جهت همین ارتباط قرآن با نیروی غیبی است که مومنان آن را معجزه می دانند. امر مقدس می تواند یک مکان مانند مکه، یک متن نوشته شده مانند قرآن یا فردی حقیقی مانند امام و یا اموری فراطبیعی چون الله، فرشته، جهنم و بهشت باشد. مقدسات ابزارهایی برای تحکیم باور دینی هستند. 

تصویر

سه نوع نگاه به دین و امر مقدس

فلسفه، دین شناسی و کلام (الهیات) سه گونه نگاه متفاوت به دین و موضوعات دینی دارند. فیلسوف و پژوهشگر دین از بیرون به دین و موضوعات دینی نگاه می کنند (نگاه برون دینی)، در حالیکه متکلم(تئولوگ/خداشناس) از درونِ متون دینی به دین می نگرد (نگاه درون دینی). فیلسوفان گذشته تلاش می کردند تا دنیای پیرامون خود را بدون در نظر گرفتن تصورات دینی توضیح دهند. به این جهت از فلسفه دانش هایی مانند ریاضی و فیزیک بوجود آمد. امروز نیز فلسفه بر روی آنچه که مبانی تصورات ما را می سازند کار می کند و فیلسوفان معاصر به موضوع عدالت توجه ویژه دارند. دین شناسی (پژوهشگری در دین) از زاویه جامعه شناختی، روان شناختی، تاریخی و فلسفی به پژوهش دین می پردازد (ص10 Religionsboka). اما کلام یا خدا شناسی که علم در باره خداست می کوشد تا بیانگر ایمانی باشد که در متن های مقدس بیان شده است و دلیل هایش را نیز از درون متن های مقدس استخراج می کند. دین شناسی دانش جدیدی است در حالیکه فلسفه و الهیات ریشه در دوران باستان دارند. الهیات اسلامی در پی الهیات یهودی و مسیحی بوجود امده است. قرآن مهمترین منبع الهیات اسلامی است.  

تاخیر آشنایی ایرانیان با محتوای قرآن

ایرانیان در 400 سال نخست ورود اسلام به ایران به دلیل تفاوت زبان مستقیما از محتوای قرآن اطلاع نداشتند.

 نخستین ترجمه رسمی قرآن به فارسی در سده چهارم در فرا رود (ماوراء النهر) انجام شد. آن ترجمه و ترجمه های اندکی که از آن پس تا سده پیشین انجام شد، بیشتر در کتابخانه دربارها و یا کتابخانه های مدارس بزرگ نگهداری می شد و در دسترس عموم که اکثرا بی سواد هم بودند قرار نمی گرفت. در دوره ششصد ساله خلافت اموی و عباسی که سیاست عربی کردن متصرفات اسلامی غلبه داشت، ترجمه قرآن کارپسندیده به حساب نمی آمد، و ترجمه آن را مغایر با تقدس قرآن می دانستند. سیاست خلافت چنان بود که  تقدس متن قرآن و زبان عربی یکسان نشان داده شود. این یکسان پنداری از علل اصلی رواج زبان عربی در متصرفات اسلامی گردید.

با سقوط خلافت و در دوره مغول نیز اعتنایی به ترجمه قرآن نشد. در دوران صفوی هم بی اعتنایی به ادبیات فارسی دامن ترجمه را هم گرفت و ترجمه ای قابل اعتناء از قرآن صورت نگرفت. پس از مشروطیت گرایش به پارسی گویی و دوری گزیدن از بکاربرد واژگان عربی نوعی تجدد در ادبیات به حساب می آمد و سبب گردید تا ترجمه هایی از قرآن به فارسی انجام شود. این ترجمه ها موجب گردید تا تعداد بیشتری از ایرانیان با سواد با محتوای کتاب مقدس آشنایی یابند. پس از انقلاب اسلامی میزان ترجمه های قران افزایش چشم گیر یافت. در دهه های 60 و 70 شمسی ترجمه های فراوانی از قرآن به فارسی انجام شد که هدف از آن برخلاف ترجمه های پیشین، اسلام گستری و ایدئولوژیک بود. آشنایی گسترده بخش بیشتری از مردم از محتوای قرآن و کارکردهای منفی نظام اسلامی که کلیه سیاست هایش منتسب به قرآن می گردید، نتایج منفی برای تظام ببار آورد و موجبات سستی اعتقاد به الهی بودن قران را فراهم کرد. این تحول که از دهه 80 آغاز گردیده بود سبب تضعیف نگاه درون دینی و تقویت نگاه برون دینی به قران گردید و در نزد بخش هایی از باورمندان مسلمان جایگاه قرآن از کلام الله (سخن خدا) به سخن پیامبر نقل مکان کرد و با توسل به هرمونتیک توجیه های عقلانی برای عدم تناسب محتوای قرآن با نیازهای جامعه مدرن ارایه گردید. این گروه از مسلمان با نام هایی مانند نو اندیشان دینی و عناوین دیگر شناخته شدند.  

در ترجمه های فارسی قرآن آشفتگی ها و تفاوت ها بسیار است. این آشفتگی ها دو علت اصلی دارد نخست آنکه زبان قرآن زبانی کهن و دشوار است و دوم آنکه اغلب مترجمان قرآن از هنر و علم ترجمه آگاهی ندارند. در هر حال این ترجمه های سلیقه ای راهی به سوی فهم عمومی متن گشوده اند و همین آگاهی سبب شده است تا بسیاری از خوانندگان ترجمه های فارسی قرآن با پی بردن به محتوای کتاب، تقدس قرآن را مورد انکار و یا تردید قرار دهند و نگاهشان به دین دگرگون گردد. این پدیده شیبه حالتی است که در سده شانزدهم در اروپا با جنبش پروتستان بوجود آمد و راه برای ترجمه انجیل ها از زبان لاتین به زبان های دیگر اروپایی گشوده شد. با ترجمه متن های مقدس،انحصار کشیشان و کلیسا بر تفسیر لاتینی متن ها ی مقدس شکسته شد و مردم عادی مسیحی این امکان را یافتند که انجیل ها را با چشم و زبان های خود بخوانند و با مغزهایشان تحلیل کنند و این روشنگری پایه بزرگ تحولات فکری در اروپا گردید.

در ایران نیز پس از انقلاب اسلامی عدو سبب خیر شد و آگاهی عمومی از محتوای متن قرآن از راه ترجمه ها افزوده شد. این آگاهی ها برخلاف هدف و خواست نظام اسلامی سبب نیرومندتر شدن دین گریزی، باز اندیشی و تجدید نظر طلبی در دین و برداشت های دگرگون شده از امر مقدس گردیده است. این روند در راستای حذف یا تضعیف نگاه الهیاتی به دولت و اولویت دادن به نگاه برون دینی به دین و به مقدسات شده است.با کنار رفتن پرده تقدس از بسیاری از مقدسات میدان گسترده تری برای خردورزی باز می گردد. پیشرفت، توسعه و رفاه در همه جامعه های بشری با اصالت دادن به خرد و فاصله گرفتن از هر آنچه که مایه آفت خرد است ممکن شده است.

محتوای قران

قرانی که امروز در دسترس همگان است کتاب بالنسبه حجیمی است که 114 بخش(سوره)  دارد و هر بخش نیز به چندین بخش کوچکتر(آیه) تقسیم شده است.  تعداد آیه ها 6236 واحد می باشد. مجموعا در قران 77807 واژه بکار رفته است. این تعداد حروف با استاندارد امروزی برابر است با 112 صفحه A-4 با اندازه حروف 12.

گزارش های حدیثی برآنند که در زمان محمد این آیه ها بوسیله کسانی که از آنها بعنوان «نویسندگان وحی» یاد می شود بر روی استخوان های پَهن، مانند «استخوان کتف، دنده، لیف خرما و یا روی سنگ های پهن سفید» نوشته می شد(ص 459تاریخ تمدن اسلامی. جرجی زیدان، و تاریخ یعقوبی ج.2)». بنا بر همان روایت ها قران در زمان محمد هرگز بصورت کتاب یا مصحف گرد آوری نشد. علاوه بر آن در همان دوران از کسانی نیز یاد می شود که آیه هایی را از حفظ  می خواندند و «قراء» (خوانندگان) نامیده می شدند. برداشت مومنان مسلمان در وحی قرآن چنین است. سند چنین برداشت هایی اسناد معتبر تاریخی نیستند. منابع این برداشت ها حدیث هایی است که سال ها پس از درگذشت محمد گزارش شده اند.

موضوع اصلی قرآنی که بنابر گزارش های حدیثی بعدها مدون گردید و امروز در دسترس همگان است، الله باوری و جدل با مخالفان است. ویژگی مهم این الله باوری ستیز با نمادهای ستایشی قبایل مختلف بود که بعضا الله باور نیز بودند. آنها مخالف هر گونه نماد ستایشی بودند و نابودی نمادها(تندیس ها/اصنام) را تبلیغ می کردند. این راستا از الله باوری در یثرب(مدینه) موفق به تشکیل دولتی  به رهبری محمد گردید(622م/1 ه.ق).

 ذکرها و ذاکران فراوان  

پس از مرگ محمد بسیاری از دین ِ«الله باوران نماد ستیز» روی برگرداندند و به باورهای پیشین خویش بازگشت کردند. چنین بازگشت وسیع می تواند بیانگر اختلال در دولت مبشران دین الله باشد. در زمان خلافت ابوبکر که جانشین «رسول الله» شده بود، جنگ های فراوانی با مرتدان (از دین برگشتگان) انجام شد. گزارش های حدیثی می گویند در این جنگ های مذهبی(غزوه) بسیاری از حافظان قران کشته شدند. مثلا در جنگ یمامه 1200 مسلمان کشته شد که 700 نفر از آنها از حافظان قران بودند. این تعداد کشته تنها مربوط به یک جنگ است و می تواند بیانگر فراوانی «قراء» در آن دوران باشد. وجود چنین جمع فراوان قراء (خوانندگان) بفرض صحت، می تواند قرینه ای بر سنت گسترده ای باشد که در آن مردمانی، اورادی را از حفظ داشتند و زمزمه می کردند. سنتی که در آن زمان در صومعه های مسیحی و معابد یهود از آداب روزانه مومنان یهود و راهبان مسیحی بود. سوره حج از معدود سوره هایی است که در آن می توان ردی مبهم از حوادث تاریخی سده هفتم میلادی را پی گرفت. در آیه 40 این سوره به جنگ هایی اشاره می شود که سبب حفاظت از «دیرها»، «صومعه ها»، «کنیسه ها»، «کلیساها»، و «مساجد» گردیده اند. در همه این پرستشگاه ها خواندن دعا جزیی از زندگی روزانه بود. در این آیه تمایزی بین پرستشگاه ها دیده نمی شود و گفته می شود که در همه آنها نام الله برده می شود. پس فراوانی قراء با توجه به فراوانی پرستشگاه ها عجیب نیست.

  گردآوری ذکرها و نوشته های پراکنده

 بین مورخان و گزارش گران حدیث اتفاق نظر وجود دارد که تا پیش از مرگ محمد قرآن بعنوان کتابی واحد جمع آوری نشده بود. در قران آیه هایی هست که در آن با نوشتن  و فروش کتاب های مقدس  و سود جویی از آن مخالفت شده است( سوره بقره آیه41 و 79). تنها پس از مرگ محمد و با گسترش قدرت دولت مبشران است که در منابع حدیثی سخن از یکپارچه سازی ذکرها، آیات و مصحف های (صفحه های بهم چسبانده شده یا جزوه هایی که در یک جلد جمع شده اند) پراکنده به میان آمده است. لزوم جمع آوری آیات و مصحف های پراکنده را برای نخستین بار عمر از یاران نزدیک محمد به ابوبکر که جانشین محمد و خلیفه اول بود گوشزد کرد. ابوبکر نخست به این دلیل که چنین کاری سابقه ندارد و خود محمد نیز چنین کاری نکرده، با نظر عمر مخالفت کرد. اما ابوبکر نظر عمر را سرانجام پذیرفت و عده ای متشکل از مهاجران مکه ای و انصار مدینه ای ( واژه انصار با نصارا به معنای مسیحی، هم خوانی های شکلی و معنایی دارد) را مامور جمع آوری آیات کرد. گزارش های تاریخی حاکی از آن است که هنگام گردآوری قرآن در عهد ابوبکر صحابه (یاران نزدیک محمد) در انتخاب نام دچار اختلاف نظر شدند. «سالم مولی ابن حذیقه گفت: من در حبشه دیدم که به کتب مقدس مصحف می گفتند، پس بر این لفظ اجماع کردند(منبع بالا /281)».  

با این حال قران موجود بنا به گزارش های اسلامی بوسیله عثمان خلیفه سوم جمع آوری گردید. روایت های مورخان اسلامی گویای آن است که قران های مختلفی در آن دوره در نقاط مختلف وجود داشت. به دستور عثمان قران های دیگر را از اطراف و اکناف جمع آوری کردند و او همه آنها را با آب گرم و سرکه جوشانید و بقولی همه را سوزاند (یعقوبی ص64). این گزارش نشان می دهد که نوشته های مختلفی بنام قرآن یا نام های دیگری مانند مصحف، کتاب یا فرقان پیش از تدوین قرآن توسط عثمان در نقاطی مختلف وجود داشته است. دستور نابودی مصحف های دیگر را می توان حمل بر تفاوت هایی در متن های آنها نمود. روایت های مورخان از وجود مصحف های (نوشته ها) متعدد در دوران خلفای راشدین، در برابر روایت هایی قرار می گیرد که بنیاد گرد آوری قران را بر نوشته های پراکنده بر استخوان ها و لیف خرما و استخوان دانسته اند. نگارش بر لیف خرما و استخوان های پراکنده بعید می نماید منبع کتابی به حجم قرآن امروزی بوده باشد. واژه مصحف که برای این نوشته ها بکار رفته بمعنی مجموعه اوراقی است که در یک جلد جای داده شده باشد. بنا براین قران پیش از آن که عثمان اقدام به جمع آوری آن کند بعنوان مصحف (کتاب، یا کتابچه هایی ) در شهرهای مختلف با فاصله های زیاد از هم وجود داشته است.

از همین زمان هاست که شاهد فاصله گرفتن مجموعه هایی از جامعه های دینی از خلافت هستیم که به پرهیزکاری شهرت داشتند. این پرهیزکاران بنظر می رسد با خلافتی که به تبعیض و دوری از شعایر پرهیزکارانه  روی آورده و برای توجیه قدرت خود به تدوین آیات موجود به سلیقه و متناسب با نیاز حکومت دست زده، به مخالفت برخاسته اند. یکی از این افراد ابن مسعود از یاران با سواد و نزدیک محمد بود. او از جمله کسانی است که به حبشه مهاجرت کرده بود و در فضای مسیحی آنجا زیسته بود. او هنگامی که از قصد عثمان در سوزاندن مصحف هایی غیر از مصحفی که خود عثمان تهیه کرده بود اطلاع یافت، از تحویل کتاب خود به عثمان خود داری کرد و به این خاطر خلیفه او را شکنجه کرد. ابن مسعود بر این عقیده بود که در قرآن واژه های دشوار و غیر قابل فهمی وجود دارد که بایستی آن واژه ها با واژه های قابل فهم عوض شود. عبدالله بن مسعود از یاران نزدیک محمد بود، بنا بر این زبان و گویش او بایستی با محمد یکسان بوده باشد. نا مفهوم یا دشواری فهم واژگانی از قرآن تا حدی که برای هم عصران محمد  دشوار باشد، قرینه ای بر آن می تواند باشد که بخش هایی از قران متعلق به دورانی بسیار کهن تر از دوران محمد بودند و یا بایستی بخش هایی از آن در مناطقی که گویش و زبان متفاوتی از زبان مردم مدینه و مکه داشته اند نوشته شده باشند.  

تاکید گزارش ها بر وجود مصحف های گوناگون نیز چنین برداشتی را تقویت می کند. مثلا قرانی که تعلق آنرا به علی نسبت می دهند و به هفت جزء تقسیم می شد (ص15 تاریخ یعقوبی). در روایت دیگری علی قران را به چهار بخش تقسیم کرده است: « قرآن به چهار بخش نازل شد. ربعی در باره ما، ربعی در باره دشمن ما، ربعی مثلها و ربعی محکم و متشابه (منبع بالا ص16)». آنچه از این روایت ها استنباط می گردد آن است که قران های مختلفی وجود داشتند که متن های آنها یکسان نبوده است. این تفاوت ها آنچنان زیاد بود که عثمان برای پیشگیری از تشتت آرا و حفظ قدرت خلافت اقدام به نابودی آنها کرد و تنها نسخه ای را که به دستور خودش جمع آوری گردیده بود مورد حمایت قرار داد. گزارشگران و مورخانی که این اخبار را گزارش کرده اند، از یک دست نبودن، متناقض بودن، تفاوت در سبک نگارش قرآن آگاهی داشتند، و احتمالا برای توجیه این تفاوت ها و همراهی با خلافت این تفاوت ها را تقسیم بندی کرده و آنها را به منشاء نزول که الله باشد، ارجاع دادند و نه به پیام آور او. علت ارجاع تناقضات به الله آن بود که اگر تفاوت ها و تناقضات به محمد نسبت داده می شد، پیامبر دروغ گو به حساب می آمد و تمام قرآن بی اعتبار می گردید. اما الله داناست و از حکمت این تفاوت ها آگاه است.  

در تقسیم بندی دیگری قرآن را به سی جزء و برخی نیز به هزار جزء تقسیم کرده اند(دانشنامه اسلام). این تقسیمات که امروز منشاء و علت روشنی برای آن نمی توان ارایه کرد، می تواند ریشه در پراکندگی نوشته ها(مصحف ها) در زمان هایی بسیار دورتر و یا بعدتر از زمان مبشران دین الله داشته باشد. بنا به روایتی دیگر در جنگ علی با معاویه، سپاهیان معاویه قریب پانصد قرآن بر سر نیزه کردند و گفتند کتاب خدا میان ما و شما حکم باشد(ص441 تاریخ تمدن اسلام). عقلا بعید است که در آن زمان پانصد قران با حجم امروزی در دست سپاهیان بوده باشد. اما در عین حال این گزارش  گویای آن می تواند باشد که در همان دوران اولیه خلافت، مصحف ها یا جزوه های کوچکتر به فراوانی در دسترس بوده است. مبشران دین الله متعلق به دورانی هستند که دارندگان سواد در محیط زندگی آنان بسیار نایاب بود و نوشتن قرانی به حجم کنونی در میان اعراب شبه جزیره بسیار بعید می نماید. محتمل است که این جزوه های کوچک در شام و یا بین النهرین و یا حبشه و حتی در مکه که تا پیش از تسلط «الله باوران نماد ستیز» شهر نسبتا آزادی بود و با سوادان در آنها بیشتر بودند با زبان های رایج نوشته و در شبه جزیره عربستان منتشر شده باشد.  

همه این قراین دلالت بر آن می کند که قران کنونی بایستی سال ها بعد و در زمانی که خلافت از منشیان حرفه ای برخوردار گردید، بر اساس نوشته های پراکنده، بعضا کهن تر و بعضا مربوط به دوران محمد و بعضا حتی جدیدتر و مربوط به بعد از مرگ محمد تدوین شده باشد.

گزارش هایی که جمع آوری و نگارش نهایی قران را سال 25 یا 30 هجری در زمان عثمان دانسته اند، می گویند، چهار قران نوشته شد و به چهار شهر مکه، بصره، کوفه و شام ارسال شد. دو نسخه هم بعدا تهیه شد که یکی را برای اهل مدینه نگاه داشتند و یک نسخه را خود عثمان برداشت و این همان است که آنرا «امام» نامند. به موازات این گزارش ها، روایت های دیگری وجود دارد که نسخه های  دیگری  را معرفی می کنند مانند نسخه علی و نسخه ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود (ص462 تاریخ تمدن اسلام). اثبات درست یا نادرست بودن این گزارش ها ناممکن است زیرا از هیچیک از نسخه های قران های نامبرده اثری در دست نیست. بویژه که خط عربی در آن دوران هنوز مستعد نوشتن کتاب هایی به حجم قرانی که امروز در دست است نبود و مدت ها طول کشید تا خط عربی مستعد نوشتاری گردد که قرائت یکسانی از آن ممکن باشد. خوانش های متفاوت حروف عربی ِ  نخستین به جهت نداشتن نقطه، اِعراب و حروف صدا داری که تلفظ واژه ها را دقیق کند، و نیز تفاوت هایی در نگارش حروف عربی در بصره و کوفه با نگارش عربی حجازی، پذیرش نوشتن متنی پر حجم بسان قران موجود را تا پیش از سده دوم در عربستان دشوار می سازد. از مجموع روایت هایی که تاریخ نگاران و گزارشگران حدیث در سده های دوم و سوم بیان کرده اند چنین بر می آید که متن قران کنونی بعضا بر پایه سنت شفاهی و انتقال سینه به سینه و بعضا بصورت  متن های کهن پراکنده ، بتدریج جمع آوری و بنا به قراین در اواخر خلافت امویان و یا اوایل خلافت عباسی که دستگاه خلافت از منشیان حرفه ای برخوردار گردید، به صورت کتابی درآمده باشد که امروز در دسترس است.  

  نام گذاری های سلیقه ای سوره هار قرآن 

بنیاد قرآن موجود بر آیه های قرآن متکی است. اینکه چگونه و چه زمانی مجموعه ای از آیه ها در بخش هایی بنام سوره ها گردآوری شدند، و اینکه چه کسی یا کسانی بر این سوره ها نام گذاشتند از جهت تاریخی نا روشن است. تاریخ تقدم و تاخر سوره ها و آیه ها نیز نامعلوم است. شماره گذاری آیه ها همیشه به معنای استقلال آیه ها نیست. بعضی آیه ها دنباله آیه پیشین است و بعضی آیه ها نیز رابطه ای با آیات پیش از خود ندارد. برخی از مفسران اسلامی بنا به مضمون آیه ها و بنا بر برداشت های خود، آیه ها را از جهت مکان نزول به مکی و مدنی تقسیم کرده اند که تقسیم بندی دقیقی نیست. در باره نام گذاری سوره ها نیز نظر غالب مفسران قرآن آنست که این نام ها بوسیله نویسندگان و نسخه برداران  برگزیده شد و به سوره ها اطلاق گردید. برخی از نام های برگزیده شده برای سوره ها بیانگر قدمت این نام گذاری هاست، مانند سوره هایی که به نام جانوران نامیده شدند از جمله « نمل (مورچگان)»، «نحل (زنبور عسل)»، «بقره (گاو)»، «انعام (چارپایان)». تعدادی از سوره ها نیز دارای چند نام است. نام بعضی سوره ها نیز فقط از یک حرف است مانند سوره هایی که «ص»، «ق» و یا «ن».نامیده شده اند و معلوم نیست که این حروف چه معنایی دارند.  

تقسیم بندی های قرآن 

قران بنا بر نظم معینی نگارش نشده است. تقسیم بندی هایی که از قرآن به عمل می آید جنبه سلیقه ای دارد و از ابتکارات مفسران و متکلمان و فقیهان است و الا خود قرآن بنا به تقسیم بندی ویژه ای تدوین نشده است.

در یک بخش بندی کلی می توان قرآن(کتاب) را از جهت موضوعی به سه بخش تقسیم کرد.

ا – داستان های قرآن که ریشه های اسطوره ای، یهودی و مسیحی دارند. مانند داستان آفرینش و داستان های ابراهیم، نوح، موسی، عیسی، مریم و بسیاری دیگر. این داستان ها مجموعه ای از برداشت های دینی از شخصیت های اسطوره ای است و از جهت تاریخی مستند نیستند. این داستان ها در سوره های مختلف پراکنده اند و بعضی  سوره ها نیز بنام آن شخصیت ها نامگذاری شده است. مانند سوره مریم یا سوره نوح و ابراهیم. این داستان ها زمینه های تداوم اعتقاد به غیب و الله را پرورش داده اند. در این داستان ها جدل هایی نیز با باورمندان یهودی، مسیحی و کافران صورت می گیرد که در آن آنها متهم می شوند که از کتاب ها یشان منحرف شده اند مانند آیه 35 سوره مریم و آیات مربوط به انتقاد از یهودیان به جهت آنکه کتاب دینی خود را می خوانند و به آن عمل نمی کنند.

2- احکام (دستورها- بایدها و نبایدها) : مقرراتی  است در باره شیوه زیست،عبادات، امورمدنی و جزایی. این احکام تا حد زیادی برآمده از یهودیت و بخشی نیزاز عرف های جاری در قبایل عرب است ( احکام امضایی) و بخشی نیز «تاسیسی» است به این معنا که بنا به نیازهای دوران خودش مقرر گردید. این احکام بیانگر سطح ابتدایی از تمدن هایی است که در حال گذار از زندگی قبیله ای به زندگی شهر نشینی هستند، مانند احکام قصاص، حدود، ازدواج و ارث. این احکام بتدریج در سده های بعد بنا به استنباط فقیهان در رساله های فقهی بعنوان مقررات یا احکام اسلامی مدون گردید. این احکام با صراحت و طبقه بندی های خط کشی شده ای که در کتاب های فقهی آمده در قرآن نیست. به این جهت فقیهان در بیان احکام قرآن نظرهای متفاوتی عنوان کرده اند و همه آنها نیز منبع اصلی نظر و استنباط خود را قرآن معرفی می کنند.  

3- معبود گرایی. در قرآن معبودی به نام الله بعنوان معبود مطلق همراه با صفات و کارکردهایی بر کل کتاب سایه افکنده است. شناخت ذات الله (یعنی آنکه الله واقعا چیست) از قران ممکن نیست. شناخت الله از طریق صفات او که همه مطلق (اسم عام/کلی) هستند قابل درک می گردد. او مالک همه چیز در این دنیا و آن دنیاست، پاداش دهنده و مجازات کننده است. او فرشتگانی دارد که ماموریت هایش را انجام می دهند. قرآن جهان بینی مردمانی است که از عدالت در این دنیا قطع امید کرده اند و امید دارند که در دنیای پس از مرگ عدالتی برقرار گردد تا ستم کاران مجازات و نیکان پاداش نیکو یابند. الله بازتاب جمع اضدادی از خشونت و مهربانی است که قادر مطلق است و می تواند چنین عدالتی را برقرار سازد.  

مباحثی چون ذات و صفات خدا اموری هستند که خدا شناسان ( متکلمان) مطرح کرده اند و در خود قرآن چنین تفکیک های طبقه بندی شده وجود ندارد.

ناسازه ها و عدم تناسب ها در قرآن 

 در آیات قرآن تعارضات و تناقضات فراوانی وجود دارد. این تناقضات در همان زمان تدوین قرآن نیز مورد انتقاد گرفته بود. یکی از آیات قرآن ضمن تایید این تناقضات به انتقاد کنندگان چنین پاسخ می دهد: « او کسی است که کتاب را بر تو فرستاد که برخی از آن آیات محکم است که آنها مادر[اصل و اساس] کتاب اند، و برخی دیگر متشابه اند. اما کسانی که در دل هایشان انحرافی هست، برای فتنه جویی و تاویل آن، آیات متشابه را پیروی می کنند، در حالی که تاویل آن را جز الله نمی داند و راسخان در علم گویند :ما به آن ایمان آوریم، همه از جانب پروردگار است و جز خردمندان پند نمی گیرند (سوره آل عمران آیه 7)». شیوه بیان این عبارت و موضوعی که به آن پرداخته است بیانگر پرداختن به انتقاداتی است که در زمان محمد و پس از او بویژه در سده نخست خلافت در باره تناقضات قرآن بالا گرفته بود و تدوین کنندگان قرآن ضرور دیده بودند که به اهل تاویل پاسخ دهند. قضیه آن بود که در سده نخست خلافت در یک جدل الهیاتی در باره ناسازه های کتاب الله، آیه های قران را به دو دسته آیات محکم و آیات متشابه تقسیم کردند. آیات محکم آنهایی هستند که قابل تاویل و تفسیر نیستند. اما آیات متشابه آنهایی هستند که به علت تعارض آنها با آیه های دیگر یا تعارض با عقل نیازمند تاویل و تفسیر هستند مانند ایات مربوط به علایم وقوع رستاخیز، وحی، فرشتگان، روح، دجال، بهشت و دوزخ و غیره.

 این تعارضات در آیات قران و مطالبی که در باره الله در قرآن آمده، در همان دوران نخستین خلافت عده ای را به مخلوق بودن ( ساخته شده، بوجود آمده) قران متقاعد کرد که نتیجه آن قایل شدن به محدویت زمانی، مکانی و زبانی قران بود. در پاسخ به ناسازه های قران بود که برخی از متکلمان راه حل را در آن دیدند که بگویند:« [آیات] متشابه گفتاری است که بدان ایمان می آورند ، ولی به آن عمل نمی کنند (ص953 ج2 مقدمه ابن خلدون)». خداشناس دیگری فرمول روشن تری در تفاوت های آیات قران ارایه کرد و گفت:« هرچه بجز آیات احکام و قصص باشد متشابه است», یعنی بجز قصه های قران  و احکام بقیه آیه های قران متناقض و در نتیجه قابل اجرا نیست.

قران در مجموع با برداشتی جدلی از مسیحیت و یهودیت و ثنویت (دوگانه انگاری)  در مسیر همان معبود گرایی و با تاکید بر مطلق گرایی درالله باوری سیر می کند. در نگاه قرآن انسان فقط «عبد الله»(برده الله)، و الله «قدرت مطلق» است. الله ِ قران از یک سو قدرتی غیر مادی است و از سوی دیگر دارای صفات فراوانی است که در ماده و طبیعت دیده و تجربه می شود، مانند دانا، بینا، شنوا، حکیم، مجازات دهنده، جبار، قهار، که همه زمینیان با ان آشنا بودند. ذات الله نامعلوم  و بسیاری از صفات او از کلیات قابل درک است.

در این میان محمد غزالی تقسیم بندی رو شن تری از قران ارایه می کند. او آیات را به سه بخش تقسیم می کند:

1- احکام ( بایدها و نبایدها-امر و نهی ها)
2- الله شناسی
3- آیاتی که جهت قبولاندن دو دسته پیشین بیان گردیده اند.

محمد غزالی قرآن را کتابی می داند که از اول تا آخر آن (من اوله الی آخر) جدل با کافران و دلیل آوری برای آنان است. بنا به تقسیم بندی او نزدیک به 600 آیه مربوط به احکام و بقیه در باره توحید و تقدیس و تنزیه الله است. آیه های دیگری که در باره اثبات حشر و نشر و لزوم ثواب و عقاب  آمده و نیز آیه های مربوط به قصه ها همه برای تاکید مطالب پیشین است. (ص217 احیای علوم الدین.ج2).

تعداد 600 نهی و امری(بایدها و نباید ها) که غزالی در قرآن بر شمرده است تقریبا برابر با احکام توراتی است که 613 دستور می باشد(248 امر و 365 نهی). این احکام دینی شیوه زندگی روزانه بر حسب تورات را نشان می دهند (ص198 gyldedals Religions Historie).

 

احمد تاج الدینی

دو شنبه 13 ماه می 2024/ 24 اردیبهشت 1403

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید