رفتن به محتوای اصلی

مارس 2016

زنده بگور،،،،

مادر داغ ديده هرگز ز ياد نمى برد غنچه پرپر شده خود به نام ايران ،،/
پس چگونه ز ياد برم من زنده بگور گشته هميشه نالان،،/
گريه ام فقط ز بهر خود نيست بگريم به غمهاى مكرر غريبان و آشنايان ،، /
كه كفن پيچمان كرده اند اين زورگويان به اصطلاح دولت مردان ،، /
آه كه چه دولتى و بًه به ملتى كه هر دو در تكاپويند و مدام خروشان،،،/

اگر ساقط شود يک روز ملا!

بی تفاوتی ارباب بی مروت دنيا نسبت به اين همه فقر و فلاکت و زندان و شکنجه و بگير و ببند و بزن و بکش و اعدام در ميهن ما، و ناديده گرفتن همه ی اين چيزها در قول و قرار هايشان با ملايان است که آدم را به جايی می رساند که گاهی از اين شعر های بی ادبی و بدبد بگويد

گفتگویی دوستانه با انسانی جانانه!

"رابطۀ مردم ایران، کشور ایران و ایران شهر با جامعۀ یهودیان از بدو تاریخ و از دوران کوروش کبیر وجود داشته است.
همه می دانیم که نام کوروش کبیر که نخستین پایه گذار حقوق بشر در جهان بوده و هست، نامش از همه بیشتر در تورات مطرح هست و یک دعای مخصوص هست برای کوروش کبیر در روز "شابات". بنابراین رابطۀ مردم ایران و مردم یهود از قدیم بوده . یک رابطۀ تمدنی است . این رابطه فراتر از یک رابطۀ همسایگی و همجواری و این بسیار ارزشمند است. من همیشه حس کردم که این علاقمندی متقابل است.

مراسم و آئينهاي التقاطي و فراملي چهارشنبه سوري، نوروز، هفت سين، سيزده بدر و يلدا

دولت ايران، پان ايرانيستها و قوميتگرايان افراطي فارس واقعيت فوق را انکار ميکنند. آنها در عوض، با قطع نمودن اين آئينهاي باستاني
آميزهگرايانه و فراملي از ريشههاي تاريخي و انساني واقعيشان، آنها را منحصرا به نژاد آريائي، زرتشتيان، پارسيها، ايرانيکزبانها و به ويژه به ملت
ايران که پديدهاي مدرن است منتسب و با هويت ملي، اتنيک و يا نژادي ايراني- که هرگز وجود نداشته و ندارد- مترادف ميکنند.

دو کلام در دفاع از خودمدیریتی سکولار دمکراتیک در روژاوا (کردستان سوریه)

خودمدیریتی سکولار دمکراتیک، نیروهای فاشیستی - ارتجاعی مذهبی، قومی، تباری را از خاستگاه انسانمدارانه و سکولار دمکراتیک بمبارزه می طلبد. شعار فدرالیسم در روژوا از چنین گوهری برخوردار است، زیرا در نبرد با دیکتاتوری "جمهوری" عربی اسد و متحدینش، اسلامگرایان فاشیست ترکیه، سعودی و داعش تکوین یافت و نمی تواند سکولار دمکراتیک نباشد.

بهار ِآزادی ما خواهدآمد

در پهنه ی گیتی، انسانِ کار و هستی خستگی ناپذیر با هم در حال شدن و بودن بی انتها هستند. زندگی جاری، آزاد و پویا روال زنده، زیبا، شایسته و بایسته ی خود را از دیرباز