مصر، زیر سایه رادیکالیسم، در رویای دموکراسی
اینکه یک نیروی سیاسی بتواند کاری بکند در خلاء انجام نمیشود. برحسب ظرفیتها میتوان کاری را انجام داد. مدتی میتوان با هیاهو کار را پیش برد، اما نه همیشه. نیرویی که بعد از مبارک به عرصه آمد همگون نبود. تنها برای سرنگونی مبارک همگون شد. همه میدانستند چه نمیخواهند اما نمیدانستند چه میخواهند. اگر میدانستند چه میخواهند که دیگر دعوا نبود. اول بر سر قانون اساسی دعوا شد. حتی نتوانستند شورای تدوین قانون را حفظ کنند. قهر کردند و رفتند. این اتفاق که میافتد زمینههای عینی دارد.