رفتن به محتوای اصلی

ماکان تنها مقصر نبود، بیائیم ریشه ها را در یابیم

ماکان تنها مقصر نبود، بیائیم ریشه ها را در یابیم

ینکه ماکان کاسپین چه نسبتی با شهید شهیر و جهانی راه آزادی و استقلال ایران زمین، ندا داشته، البته به هیچ کدام از ما ارتباطی ندارد. مهم نقشیست که او ایفایش را رسالت خود انگاشته. او آدم کوچکی نیست، ولی نقشی که برایش درنظر گرفته اند و شاید به باورش تلقین کرده اند، متعلق به او نبود. او ایفاگر و مستعد مناسب و متناسبی برای ایفای چنین نقشی نبود. متاسفم که می بینم تمرکز اصلی انتقادات که به هر حال درصد کثیری از آنها لاحق نیست و منطقی پشتیبان خود دارد، بجای آنکه به نقش آفرینی ماکان معطوف باشد و به کاراکتر و نسبت او با ندا که اساسا جنبه ورود به حوزه شخصی فرد را به خود می گیرد و قابل توجیه نیست، منعطف شده. همین اشتباه بود که موضوع را کمی لوس کرد. فی الواقع اشتباه اصلی را دوستان زمانی مرتکب شدند که به جای نقد نحوه رفتار کاسپین در مایه گزاردن از نسبت عاطفی اش با ندا در راه القای یک فیگور کاذب سیاسی از خود و شاید ارضای مطامع برخی در داخل و خارج، اصل نسبت و شمایل ارتباط او را با ندا زیر سئوال بردند و این یک واکنش احساسی به حرکتی بود که می توانست در یک فضای منطقی و بدور از قلیان های مرسوم هدف نقد قرار گیرد.

اینکه ماکان کاسپین چه نسبتی با شهید شهیر و جهانی راه آزادی و استقلال ایران زمین، ندا داشته، البته به هیچ کدام از ما ارتباطی ندارد.

مهم نقشیست که او ایفایش را رسالت خود انگاشته.

او آدم کوچکی نیست، ولی نقشی که برایش درنظر گرفته اند و شاید به باورش تلقین کرده اند، متعلق به او نبود. او ایفاگر و مستعد مناسب و متناسبی برای ایفای چنین نقشی نبود.

متاسفم که می بینم تمرکز اصلی انتقادات که به هر حال درصد کثیری از آنها لاحق نیست و منطقی پشتیبان خود دارد، بجای آنکه به نقش آفرینی ماکان معطوف باشد و به کاراکتر و نسبت او با ندا که اساسا جنبه ورود به حوزه شخصی فرد را به خود می گیرد و قابل توجیه نیست، منعطف شده.

همین اشتباه بود که موضوع را کمی لوس کرد.

فی الواقع اشتباه اصلی را دوستان زمانی مرتکب شدند که به جای نقد نحوه رفتار کاسپین در مایه گزاردن از نسبت عاطفی اش با ندا در راه القای یک فیگور کاذب سیاسی از خود و شاید ارضای مطامع برخی در داخل و خارج، اصل نسبت و شمایل ارتباط او را با ندا زیر سئوال بردند و این یک واکنش احساسی به حرکتی بود که می توانست در یک فضای منطقی و بدور از قلیان های مرسوم هدف نقد قرار گیرد.

بنا براین آنچه محل ایراد و تفهیم نقد به آقای ماکان است، شکل رفتار اوست و البته هر رفتار غلطی الزاما شناسه و مصداق مشخصی برای نفی کلیت کاراکتر افراد نیست، بلکه باید ریشه ها را پی گرفت و تقصیر را صرفا متوجه ماکان ندانست.

ماکان تا قبل از شهادت ندا نه یک فاعل سیاسی بود و نه یک فعال مدنی که هرم نفس هایش برای صلح و ارسال پیام آن به نمایندگی از ایرانیان بر جمع اندکی هم مسبوق باشد.

ممکن بود و هست که روزی عکاس خبری یا هنری قابل و بلند آوازه ای می گشت و گردد. ممکن بود و هست در مسیر حرفه ای خودش روزی چهره شاخص و وزینی شود، اما چه شد و چه عواملی سبب گشت این فرد ، به طرفه العینی احساس کند می تواند و بایدایفاگر نقشی جدید گردد. نقشی که هیچ شناخت و دانش و درک و تجربه ای از آن نداشت؟

نمی توان گفت او بی ظرفیت بود، نه، هر کس حتی من نوعی هم اگر روزی متاثر از اتمسفر سنگین تلقین ها قرار گیرم، تضمینی نیست خود را ناپلئون یا هیتلر یا استالین ننامم و یا شاید حلول روح چه گوارا را در کالبد خود حس کنم و از خویشتن کاذب خود، برداشتی اینچنین بدست نیاورم.

باید بی واسطه پرسید،چه افراد و جریان های رسانه ای در شکل گیری این شخصیت کاذب در او نقش داشته اند؟

ماکان امروز که گرفتار توهمی بنام وزن سیاسی خود شده و از این رهگذر انجام هر فعلی را که خود تشخیص دهد، بی اندکی تامل و تعقل و درون نگری سیاسی مباح می شمارد، با ماکان یک سال قبل تفاوت دارد.

این را من در تاکیدش بر درستی آنچه انجام داد حس کردم، او چیزی باورش شده و قطع یقین این باور از تلقین ها و تصویرهای مصور شده از او ناشی می شود.

چه عاملی موجب تبارز چنین دگردیسی خشن و بد قواره ای در او شد.

او ضربه سختی خورده است، شاید از لحاظ شخصی و احساسی خیلی بیش از من و مایی که تا آخرین لحظه حیات تصویر نگاه آخر ندا دریای اشک و تصویر بغض سنگینمان را سبب می شود.

او حق دارد، متنفر باشد، حق دارد روزی هزار بار از خود بپرسد به کدامین گناه عزیزش را اینگونه در خون غلطاندند و خون به جگرش کردند.

اما محق است با توسل به این تنفر، از شخصیت شهید عزیزمان، در راه ارضای این حس بگمانم اتفاقا خیلی منطقی، خرج کند؟

خود او هم بر این باور نیست، اما چیزی به او تلقین شده که مسئله را به رسالت انسانی و بشری خود معطوف کرده است.

یک عکاس حرفه ای و خوش فکر که با خواندن سوابق اندکش پیش از انتخابات هیچ نشانی از لمپنیسم در روحیه و ادبیاتش مشاهده نمی شود، ظرف چند ماه چنان از جلد شخصیتی خود بیرون آید و به ورطه دیگری می غلطتد که بسیاری پس ازکوتاه مصاحبتی با وی از شماتیک رفتارش، برداشتی بالاتر از یک لمپن نداشته باشند.

باید یکبار برای همیشه صریح و صادق به این پرسش ها پاسخ دهیم.

من شخصا بدون اینکه غرضی داشته باشم، صادقانه بعضی از افراد را که نقش هادیانه و موثری در برخی رسانه ها به عهده دارند، بزرگترین متهمان این مسئله می پندارم.

نظیر چنین رخدادهایی را طی چند ساله گذشته به ویژه نقطه اوجش یعنی قیام هجده تیر و آغاز فصل جدید از فعل جنبش دانشجویی در ایران شاهد بودیم که چگونه برخی رسانه ها با تصویرسازهایی، اصول و شاخص ها موثرین اصلی را فراموش کردند و از ایکس ها و ایگرگ ها که کمترین نقشی در رخداد عظیم و جهت ساز هیجدهم تیر نداشتند، چنان غول هایی ساختند که حتی بعد از برخی افتضاحات، کسی جرات نداشت به این آقایان نورسیده بگوید، حضرت آقا بالای چشمتان شاید ابرویی باشد، لطفا کمی در آئیته خیره شوید.

کمتر اسمی و تصویری و توضیح و تفسیری پیرامون بسیارانی که برخیشان هنوز هم از آنهنگام تاکنون طعم محابس حاکمیت را نوش می کنند برده شد.

هیچ وقت یادم نمی رود چه قدر امثال مومنی ها از این مسئله دل زخمین بودند.

ماکان اما نورسیده نبود، نماد بسیارانی بود که زخم خوردند و با از دست دادن عزیزانشان، بار سنگین و سترگ غمی جان فرسا را متحمل شدند.

ماکان بی شک، فقط یک متوهم افسارگسیخته نبود و شاید عروسک بازی برخی شد، که قطعا تاریخ به چیستی و چرائیشان بعدها پاسخ خواهد گفت.

ماکان منطبق با تصویری که بسیاری از او در ذهن خود جای داده اند، تار و پود شخصیتش از اباطیل و رذالت و پلیدی شکل نگرفته، بلکه این ماکان پاسخ ساده و طبیعی بود به اغلاط و اشتباهات و در نظر نگرفتن اصول کار حرفه ای در برخی رسانه ها طبعا هم عرض سوء نیات برخی محافل که دور از ذهن نیست سرشان در کدام آخور باشد.

او خودش به خودی خود این صدا و تصویری نبود که ما شاهد بودیم، فی الواقع این چهره که خیلی ها متاسفانه هنوز هم می خواهند مجلد تمام رذالت ها و پلیدی های شخصیتی بدانندش، آدم ساده ای است، مثل خیلی هایی که دیگران بادی به غبغش دمیدند و اکنون چیزی شبیه طوفان تحصیل می کنند یا شاید عاید جنبش می کنند.

بگذاریم و بگذریم.

بگذاریم این مسئله تمام شود. باشد که تجربه ای گردد برای همه آنها که مقصرتر از او هستند.

من با شناختی که طی ساعات گذشته از شخصیت و درون او بدست آوردم، او را انسان ساده و شاید نیک نیتی یافتم که رفتار اخیرش باز خوردی بود از تاثیر که هر فردی شاید با آن فضا سازی ها می توانست در خود بپذیرد.

به هر حال واکنش پیوسته و هماهنگ جنبش در رد چنین فعلی، نکته مثبت و مهمی بود که جریان مسموم هدایت شده از درون دخمه های اطلاعاتی امنیتی کودتاچیان را که بدنبال بهره برداری از این رخداد در جهت تامین غرایض آلوده خود بود، قفل کرد و نا کام گزارد و باید به این آمادگی و انسجام عمل آفرین گفت.

نمی خواهم متهم به داشتن نگاه دائی جان ناپلئونی شوم، ولی بنظرم هر مسئله ای که در دوران صدارت این دولت مربوط به اسرائیل می شود، منطقا باید با دیده ای مشکوک بدان نگریسته شود.

جمله آنکه از امروز بیاییم کمی مسئولانه تر، به مسائل نگاه کنیم و به جای حمله و گارد گرفتن برای فرد و افرادی چون ماکان، ریشه ها را دریابیم و این را قبول کنیم که او تنها مقصر نبود.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید