رفتن به محتوای اصلی

اسلام گرایان در دوران مشروطیت ایران
28.01.2023 - 07:23

 

ایدئولوژی مشروطیت ایران با هدف تحکیم استقلال سیاسی، استبداد زدایی و بیرون راندن اندیشه هایی که طی سده ها در نظام دینی متبلور شده بود و از استبداد نگهبانی می کرد شکل گرفت. با حاکمیتِ حکومت قانون دیگر نیازی به فرمانروایی احکام شرع و روحانیت نبود. هنگام تصویب قانون اساسی مشروطیت، حامیان استبداد کهن برگرد احکام شرع و روحانیونی که نگاهبان آن احکام بودند، حلقه زدند و از اسلام بعنوان ابزار سیاسی استفاده کردند تا در روند جنبش مشروطیت اختلال کنند و قانونگذاری مدرن را از مسیر درست آن منحرف سازند. اصل دوم قانون اساسی مشروطیت معروف به اصل طراز (کنترل روحانیت بر مجلس قانونگذاری) نتیجه چنین تاثیر گذاری بود. این اصل در عمل هر گز به اجرا در نیامد اما نشان از اراده استبدادیان به سیاسی کردن دین در دوران جدید داشت. کوشش استبدادیان به دلیل نیروی جنبش مشروطیت ناکام ماند و اصل مربوط به دخالت روحانیون در مجلس قانونگذاری نسخ عملی گردید. ناکامی حامیان استبداد در کنترل قانونگذاری به معنای دست برداشتن آنها از مخالفت با حکومت قانون و دگرگونی های نو نبود. مخالفان جنبش مشروطیت مراکز ترویجی و تبلیغی اسلامی برای متشکل کردن محافظه کاران مخالف حکومت قانون بوجود آوردند تا از آن طریق بتوانند در مقابل دگرگونی های مدرن اجتماعی و اقتصادی واکنش نشان دهند. در درازای 73 سال مشروطیت و حکومت قانون، تاسیسات و تشکیلات های مختلفی با پرچم اسلامی در برابر مشروطیت، حکومت قانون و تحولات نوین برآمد کردند. مشروطیت دروازه ای بود که با حکومت قانون راه را برای نظریه های مدرن مانند: لیبرالیسم(آزادی خواهی)، ناسیونالیسم (ملی گرایی)، سوسیالیسم (جامعه گرایی) و سکولاریسم(جدایی دین از دولت) که محصول تنوع طبقات و گوناگونی گرایش ها در دنیای نو بود، می گشود. اسلام در دست استبدادیان ابزاری بود برای جلوگیری از تحولات نو و نگاهبانی از عادات کهن در شکل حکومت، روش زندگی و شیوه اندیشه. در عمر 73 ساله مشروطیت ایران (1357-1284خ) حد اقل 10 نهاد و سازمان اسلام گرا یکی پس از دیگری بوجود آمد و در برابر مشروطیت و دست آوردهای بزرگ آن قد علم کرد. یعنی بطور متوسط هر 7 سال یک جریان اسلام گرا برای نابودی حکومت قانون و علیه حقوق اساسی مشروطیت در سپهر سیاسی ایران ظاهر شد. شیوه عمل و برنامه سیاسی هریک از این جریان ها بنا به زمان ظهورش متفاوت بود، اما در نابود سازی دستاوردهای مشروطیت ایران تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. این جریان های دهگانه عبارتند از:    
1-    حوزه علمیه قم: 
در سال 1301(خورشیدی)، شانزده سال پس از انقلاب مشروطیت و سه سال پیش از انقراض دولت قاجارها، حوزه علمیه قم تاسیس گردید و نقش مهمی در ترویج باورهای شیعی بویژه حدیث گرایی بازی کرد. تربیت روضه خوان از وظایف جاری این مدرسه بود و همچنان هست. تاسیس این حوزه دینی واکنش سنت گرایانه محافل پر قدرت محافظه کار در برابر پیامدهای نوین انقلاب مشروطیت بود. این مدرسه دینی در درازای زیست 100 ساله خود با تاکید و ترویج ارزش های سده های میانه ای، نقش بازدارنده در برابر نوسازی جامعه و فرهنگ جدید ایفا کرده است. حوزه علمیه در شهر قم تاسیس شد و در سال های بعد در شهرهای دیگر نیز مراکز دینی مشابه بوجود آمد که مهمترین آنها در مشهد و اصفهان بودند.
  حوزه ها و مدارس دینی در ایران در سال های پس ازانقلاب اسلامی جهش سرطانی کردند و به مهمترین مراکز انتشار بنیادگرایی و سلفی گری شیعی در عرصه بین المللی تبدیل گردیدند. به گفته علیرضا اعرافی مدیر حوزه های علمیه « امروز بیش از 1000 مرکز و موسسه علمی و آموزشی حوزوی در قم و سایر مناطق وجود دارد(سایت دید بان ایران 17 آبان 1401)». در 500 حوزه دینی در 28 استان 60 هزار طلبه زن تحصیل می کنند (حسینعلی تهرانی معاون مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران 17 آبان 1401 خبرگزاری مهر). 3500 طلبه زن خارجی نیز در حوزه ها مشغول تحصیل هستند. بطور کلی 200,000 طلبه در حال حاضر در کشور وجود دارد(سید بهرام حسینی مسول  روحانیت).100,000 افراد شاغل در کادر مدیر و معاون حوزه های علمی کشور هستند(علی اصغر عبداللهی  معاون اداری مالی حوزه های علمیه خواهران. ایرنا). «10,000 نفر تعداد مدرسین و تولید کنندگان علمی حوزه هستند. قم دارای یک بخش دانشگاهی با 70 هزار دانشجوست.اعرافی مدیر حوزه های علمیه». به گفته اعرافی 26 هزار طلبه خارجی از 140 کشور در حوزه های علمیه مشعول تحصیل هستند.  این آمارها گوشه ای از آواری است که بر سر مشروطیت ایران خراب شد تا بر ویرانه های آن سده های میانه احیا گردد. نقشه راه برای بازگشت به سده های میانه در قانون اساسی جمهوری اسلامی و نیز بیانیه گام دوم انقلاب که در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی بوسیله علی خامنه ای رهبر انقلاب صادر گردید ترسیم شده است. 

2-    دانشکده معقول و منقول: 
این دانشکده که سپس دانشکده الهیات و معارف اسلامی نامیده شد از نخستین دانشکده های دانشگاه تهران بود که در 1313 تاسیس گردید. این دانشکده هرگز نتوانست بنا به وظیفه دانشگاهی به پژوهش علمی در دین بپردازد و تبدیل به پایگاه ترویج الهیات در بزرگترین نهاد علمی و سکولار ایران گردید. بسیاری از اسلام گرایان در این دانشکده درس خوانده و یا تدریس کرده اند مانند: مرتضی مطهری، محمد بهشتی، محمد جواد با هنر، مهدی کروبی، احمد مهدوی دامغانی و بسیاری دیگر. 

3-    گروه فداییان اسلام
این جریان بنیادگرای تروریستی در دهه 1320 بوسیله طلبه ای بنام سید مجتبی نواب صفوی که از حوزه نجف به ایران اعزام شده بود شکل گرفت. گروه فداییان اسلام ترور مورخ و مصلح اجتماعی احمد کسروی و نخست وزیران عبدالحسین هژیر و حاجعلی رزم آرا را در کارنامه خود ثبت کرده است. این جریان از لحاظ فکری بنیادگرا و از جهت شیوه عمل تروریستی بود. خمینی از شیفتگان این جریان تروریستی بود. فعالیت های فداییان اسلام و ترورهای سیاسی آن با تحولات سیاسی مربوط به نفت در دهه بیست ارتباط مستقیم داشت. 
    4-  حسینیه ارشاد:
حسینیه مکانی سنتی برای عزاداری شیعیان است. حسینیه ها بنایی ساده و بی آلایش داشتند که معمولا در آنها درماه های محرم و صفر برای حسین و یاران او که در کربلا کشته شدند مراسم سوگواری برگزار می گردید. در دهه 1340 حسینیه ای در شمال تهران با سرمایه خصوصی، بنام حسینیه ارشاد ساخته شد. این حسینیه بر خلاف حسینیه های سنتی با هزینه ای سنگین در زمینی بزرگ و با معماری زیبایی بنا گردید. اداره کنندگان این حسینیه مدرن شخصیت های مذهبی مانند مرتضی مطهری،  ناصرمیناچی، محمد مفتح، محمد جواد با هنر، علی اکبررفسنجانی، ابوالقاسم خزعلی و بسیاری دیگر بودند که بعدها در انقلاب اسلامی نقش های مهمی بازی کردند. حسین نصر نیز بنا به گفته خودش در جریان ساخت و فعالیت های این حسینیه بوده است. نام حسینیه ارشاد بیشتر با نام علی شریعتی گره خورده است. علی شریعتی مبلغی دینی بود که در سخنرانی هایش از امامان و مقدسان شیعه، شخصیت هایی باب روز می ساخت تا برای جوانان جذاب باشد. سازمان اطلاعات و امنیت کشور در آن دوران با فعالیت های حسینیه ارشاد هماوایی می کرد و آن را ابزاری برای مبارزه با کمونیسم ارزیابی کرده بود. برخی از شخصیت های فعال در حسینیه ارشاد مانند مطهری و نصر از موضع اسلام سده های میانه ای ( سلفی گری شیعی) در مخالفت با شیوه تجدید نظر شده ای که شریعتی از اسلام ارایه می کرد، از فعالیت های حسینیه ارشاد کناره گرفتند. مجموعه سخنرانی ها و آثار شریعتی که در راستای باب روز کردن مفاهیم دینی بود بصورت اسلامی نو، بسیاری از دانشجویان و تحصیل کردگان را تحت تاثیر قرار داد. در مکتب شریعتی اسلام سنتی با ادبیاتی که از مکاتب جامعه شناختی وام گرفته شده بود و گاه رنگی از سوسیالیسم بخود می گرفت و متمایل به چپ می شد، ارایه می گردید. بسیاری از انقلابیون اسلامی در سال 1357 از پیروان مکتب علی شریعتی بودند. فعالیت های حسینیه ارشاد به دورانی تعلق دارد که مسجدها و حسینیه های سنتی جاذبه اش را در جامعه از دست داده بود. به این ترتیب حسینیه ارشاد با فعالیت هایش از مکان های مهم اسلام گرایی در دورانی گردید که جامعه به سرعت در مسیر دگرگونی های صنعتی و توسعه فرهنگ شهر نشینی حرکت می کرد. اسلام شناسی شریعتی تحت تاثیر مکتب اسلام شناسی فرانسوی بود که لویی ماسینیون ( Louis Massignon/  میلادی 1883-1962) نقش مهمی در آن داشت. 
 ماسینیون از بنیانگذاران مکتب اسلام شناسی فرانسوی است. در جوانی زبان عربی خوانده بود و در دوران جنگ جهانی اول بعنوان افسر مترجم در دفتر اطلاعات ارتش استعماری فرانسه در سر زمین های عربی فعال بود و در همان سال ها با لورنس عربستان دیدارهایی داشت. پس از جنگ اول جهانی در بخش جامعه شناسی اسلامی و جامعه گرافی کالج دوفرانس شروع به کار کرد و در باره منصور حلاج مطالعاتی انجام داد. او علاوه بر حلاج بر فاطمه دختر محمد بن عبدالله و سلمان فارسی نیز تمرکز زیادی کرده بود. ماسینیون بنا به اطلاعات مندرج در ویکیپدیا چهار بار به مناسبت های مختلف در سال های 1930، 1934، 1940 و 1962  میلادی به ایران سفر کرد. در 1940 میلادی به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد و در همین دوره بود که بعنوان استاد افتخاری دانشگاه تهران برگزیده شد. در 1962 میلادی مراسم بزرگداشتی برای او برگزار گردید که هانری کربن نیز در آن حضور داشت. علی شریعتی در هنگام دانشجویی در فرانسه تحت تاثیر ماسینیون قرار گرفت و کتاب فاطمه فاطمه را تحت تاثیر او نوشت. 
ماسینیون در سیاست فعال بود و با واتیکان همکاری نزدیک داشت. او در دیدارهایش از ایران با بعض از زندانیان سیاسی از جمله غلامحسین صدیقی در زندان دیدار کرده بود و برای آزادی آنها مداخله داشت. او از اعضای برجسته حلقه ارانوس بود و هانری کربن عضو دیگر آن حلقه در مطالعات اسلامی از او تاثیر پذیرفته بود. 

5- حلقه اصحاب تاویل. بازگرداندن ایده های سده های میانه به دنیای مدرن
 در سال های پایانی 1330 در زمانی که جامعه ایران از بحران های گوناگون سال های1320-1332 فاصله می گرفت، و دولت در تدارک اصلاحات بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود، محفلی دینی در تهران شکل گرفت که از آن به نام «حلقه اصحاب تاویل» یاد می گردد. این حلقه در طول بیش از پانزده سال فعالیت خود با روشی آرام و خاموش، تاثیرات بزرگ فرهنگی و سیاسی در ایران ببار آورد. 
در مرکز این حلقه یک استاد فلسفه و الهیات فرانسوی به نام هانری کُربَن (Henry Corbin l1903- 1978) قرار داشت. او در گذشته در یک دین گردانی از دین کاتولیک به پروتستان گراییده بود. با مارتین هایدگر (1976-1889 Martin Heidegger) فیلسوف مورد مناقشه آلمانی آشنایی داشت و مترجم بعضی از آثار او به فرانسوی بود و مطالعاتی نیز در آثار عرفانی سده های میانه ایران کرده بود. کربن از اعضای برجسته حلقه اِرانوس (Eranos) در جنوب سویس بود. در این حلقه شخصیت هایی از کشورهای مختلف حضور داشتند و موضوع کنفرانس های آن پرداختن به موضوعات روحی، معنوی و عرفانی بود. وب سایت amiscorbin.com در باره کربن نکات زیر را بیان کرده است: 
-    مستشرق و فیلسوف و از متفکران بزرگ سده 20
-    پایه گذار مطالعات اسلامی سوربن
-    از ستون های حلقه اِرانوس 1949-1977
-    مدیر ایران شناسی انستیتوی ایران و فرانسه 1946-1970
-    بیش از سی سال استاد فلسفه دانشگاه تهران
-    عضو پایه گذار دانشگاه سنت جان 
-    بازکننده چشم غرب به وجود دنیای کاملا ناشناخته معنوی از عرفان و فلسفه در دنیای شرق بویژه ایران
-    شناساندن شیعه و اسلام به غربیان به ویژه پس از ابن رشد (1126-1198م فیلسوف اندلسی) 

هانری کربن بنابر سابقه مطالعات، آثار و فعالیت هایش یک متکلم و شخصیت دینی است. مسیر زندگی اش نیز تماما در جستجو و پژوهش در ایده های دینی از الهیات مسیحی تا الهیات اسلامی وتصوف و عرفان در سده های میانه سیر کرده است. اطلاعات وسیع او از مسیحیت و یهودیت، زمینه مناسبی برای پژوهش در دین اسلام و راستاهای مختلف آن در اختیار او می گذاشت. مطالعات کربن ادامه پژوهش های لویی ماسینیون است. 
 کربن در 1945 پس از یک اقامت چندساله در استانبول و پژوهش هایی در باره اسلام و تصوف بویژه تمرکز بر آثار شهاب الدین سهروردی (1191-1154م) به ایران آمد و از سوی دولت فرانسه عهده دار ریاست ایران شناسی موسسه ایران و فرانسه در تهران گردید. کربن برای تعمیق پژوهش هایش در اسلام، تشیع، عرفان و تصوف از طریق حسین نصر و مرتضی مطهری با محمد حسین طباطبایی(علامه)، مفسر شناخته شده قرآن ارتباط یافت. در پیرامون این ارتباط به تدریج جمعی شکل گرفت که بعدها به «اصحاب تاویل» معروف گردید. در این حلقه از کسانی چون حسین نصر( متولد1312، نوه شیخ فضل الله نوری از سوی مادر، تحصیلات فیزیک در آمریکا، رییس دانشگاه شریف(آریامهر)، رییس دانشکده ادبیات، رییس دفتر شهبانو فرح پهلوی، رییس انجمن شاهنشاهی فلسفه)، محمد کاظم عصار(متولد 1263 کاظمین عراق، مرگ 1353 شمسی تهران، روحانی و استاد فلسفه و فقه)، مرتضی مطهری ((1298-1358 روحانی، استاد کلام و فلسفه اسلامی و از رهبران فکری انقلاب اسلامی)، جلال آشتیانی (1304-1384 روحانی و استاد الهیات و معارف اسلامی)، جلال همایی ( 1278-1359ش. استاد فلسفه و ادبیات)، داریوش شایگان(1313-1397 با ادیان هندی آشنایی داشت و مدتی نیز به یادگیری زبان سانسکریت پرداخته بود و از طریق حسین نصر با حلقه هانری کربن مرتبط گردید و از این طریق با اندیشه های اسلامی آشنا شد. از 1346 برای تحصیل دکتری به فرانسه رفت و از آن پس به ایران رفت و آمد می کرد). ، بدیع الزمان فروزانفر(1276-1349 استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی) محمد معین ( 1297-1350 استاد و پژوهش گر برجسته زبان و ادبیات)، عیسی سپهبدی  (1296-1360 دارای دکترای روانشناسی از فرانسه و استاد دانشگاه تهران) و برخی از روحانیون و مذهبی ها، از جمله محمد اسماعیل صاینی زنجانی، هادی خسرو شاهی، مکارم شیرازی، شیخ جواد مناقبی،  دکتر جزایری، و گهگاه مهندس بازرگان . بعض از این افراد مانند فروزانفر، عصار، معین، همایی و سپهبدی شخصیت های برجسته دانشگاهی بودند و احتمالا گهگاه در آن نشست ها شرکت می کردند. 
 دو عضو ثابت این جمع، حسین نصر و داریوش شایگان در سال 1340 به ترتیب 28 و 27 ساله بودند و پیشینه آکادمیک در معارف اسلامی بویژه الهیات و تصوف نداشتند. شایگان می گوید واژه تاویل برای نخستین بار در این جمع به گوشش خورده است. جلسات این حلقه در روزهای آخر هفته اغلب در منزل یک وکیل دادگستری بنام ذوالمجد طباطبایی در تهران، خیابان بهار برگزار می شد. 
 من یکبار پس از انقلاب به همراه دوستی که با ذوالمجد طباطبایی آشنایی داشت ، در همان خانه ای که جلسات حلقه تاویل در آن برگزار می شد، دیدار کردم. سالنی بود که از دو اطاق پیوسته بهم تشکیل شده بود. ذوالمجد طباطبایی ضمن سخن در باره برقراری جلسات در آن محل به زاویه ای از اطاق اشاره کرد و گفت، هنگام نماز جلسه متوقف می شد و علامه در آن زاویه می ایستاد و نماز را اقامه می کرد و جمع هم در پشت ایشان می ایستادند و به او اقتدا می کردند. 
 من تا آن لحظه از وجود چنان محفلی آگاهی نداشتم و اغلب نام هایی که او یاد می کرد برای من بیگانه بود. به گفته ذوالمجد طباطبایی از گفتگوهای انجام شده در آن جلسه ها یاد داشت برداری می شد و در اختیار یکی دو نفر از اعضا قرار می گرفت تا آنها را با خود ببرند و دست نوشت ها را پاک نویس کنند تا بعدا متن اصلاح شده در اختیار جمع قرار گیرد. اما یکی از آن افراد که یاد داشت های فراوانی برای اصلاح با خود برده بود، یاد داشت ها را باز نگرداند و مدعی شد که در واقعه ای مفقود شده است. ذوالمجد طباطبایی به ادعای مفقود شدن نوشته ها سخت ابراز تردید می کرد و گفت می ترسم سال ها بعد آن فرد آن نوشته ها را به نام خودش منتشر کند. ایشان در بیان خاطره ای دیگر گفت که روزی با علامه نشسته بودم و او در حال زیر و رو کردن اوراق نوشته هایش بود که صفحه ای با خط بسیار خوش و مهر دربار توجه ام را جلب کرد. صقحه تقدیر نامه ای بود از سوی شهبانو به علامه طباطبایی. به علامه گفتم آقا این تقدیر نامه در بین کاغذها ممکن است گم شود، اما او اهمیتی به این جور چیزها نمی داد، در حالیکه دیگران اینگونه تقدیر نامه ها را قاب می کردند و برای تفاخر در معرض دید می گذاشتند.     
علامه طباطبایی فرانسه نمی دانست و کربن با آنکه متون فارسی را خوب می خواند اما در گفتگو نیازمند مترجم بود. ترجمه گفتگوها با حسین نصر و شایگان بود. داریوش شایگان در کتاب «هانری کربن، آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» شرح مبسوطی از افکار کربن ارایه کرده است. ماحصل این افکار با آنچه حسین نصر در باره وسعت مسایل طرح شده در آن جلسات گفته است مطابقت دارد. نصر می گوید:« گفتگوهایی که در این جلسات صورت گرفت، در کلّ قرون وسطی تحقق نیافته بود». 
 سمت و سوی این جلسات طرح اندیشه های قرون وسطا و غرق شدن در آن بود و نه نقد آن. ایده های قرون وسطایی بمنزله پدیده هایی مستقل از زمان و مکان، مورد بر سی قرار می گرفت و به شیدایی در مقابل آنها می انجامید. این شیفتگی و تاثیر پذیری از پدیده های قرون وسطا بویژه در شرکت کنندگانی مانند نصر و شایگان که فاقد آموزش و دانش مدرسه ای از تاریخ، الهیات و تصوف و عرفان سده های میانه بودند، بیشتر بود. 
  تاویلی که اصحاب حلقه تاویل در سده بیستم به ان می پرداختند با تاویلی که در سده های میانه در میان اهل کلام و صوفیان معمول بود تفاوت داشت. تاویل در نزذ بسیاری از اهل کلام ابزاری برای عقلانی جلوه دادن دین و شرع بود. صوفیان نیز با تاویلات خود در پی شخصی کردن دین و تلطیف شریعت بودند که همان عرفان و شهود فردی بود. تاویل در نزد «اصحاب تاویل» سده بیستمی نه صوفیانه بود و نه کلامی. اصحاب تاویل در سده بیستم با چنگ زدن به مفاهیم سده های میانه ای در فکر ساختن ایده و جهان بینی ای بودند تا بتواند با ایده های برآمده از دنیای صنعتی و جهان مدرن مانند دمکراسی، حکومت قانون، لیبرالیسم، سکولاریسم و سوسیالیسم هماوردی کند. آنها از پیامدهای اجتماعی ایران ِ در حال دگرگونی و مدرن شدن و صنعتی شدن هراس داشتند. دنیای تاویلی آنها گزیده هایی از تشیع و تصوف را با برداشت هایی وهم زده و نا مربوط از دوران باستان بهم گره می زد تا جهان بینی ای بسازد که بتواند در چالش های اجتناب ناپذیر ناشی از پیشرفت، سر درگمی ایجاد کند. 
 بحران سیاسی 57-1356 فرصتی برای اصحاب تاویل فراهم آورد تا بافته های تاویلی شان را برای حل مشکل سیاسی چنین فرمولی بندی کنند : «آشتی شاه با ملت». ملت در زبان تاویلی اصحاب تاویل به معنی روحانیت بود و نه ملتی که در قانون اساسی مشروطیت آمده بود. آنها راه حل برون رفت از بحران را همکاری شاه و روحانیت که خمینی نماینده آن شده بود می دانستند. حاصل چنان تفکرات تاویلی در بیانیه صدای انقلاب شما را شنیدم که بوسیله حسین نصر و رضا قطبی نوشته شد و شاه با صدایی لرزان  در رسانه عمومی خواند ، بازتاب یافت. از همان زمان که خمینی به تنه درخت سیب معروف در نوفل لوشاتو تکیه زد، بوسیله اصحاب تاویل، اصحاب تفسیر و اصحاب تقلید به مقام قدیسان سده های میانه ارتقا یافت. در آن زمان اصحاب تاویل، تفسیر و تقلید شبکه ای از ارتباطات را بوجود آورده بودند و نقاط حساسی را در نظام مشروطه، در اختیار داشتند. حسین نصر در دربار، رییس دفتر شهبانوی ایران بود، مرتضی مطهری در کرسی استادی دانشگاه نقطه اتصال تاویلیان، تفسیریان و تقلیدیان بود، مهدی بازرگان نقطه وصل اصحاب رنگارنگ مصدقی و بخش خصوصی با تاویلیان و تفسیریان و تقلیدیان شده بود. 
 زوج نورالدین کیانوری (نوه پسری فضل الله نوری) و مریم فیروز(از ستایش گران صریح امام خمینی) نیز با کودتایی نرم رهبری حزب توده را بدست گرفتند و خود را به بافته های آن شبکه آویزان کردند، و مدعی شدند که بین اسلام راستین امام خمینی و سوسیالیسم تفاوتی نیست، تا قداست امام را در اذهان چپگرایان ساده اندیشی رسوخ دهند که نه از سوسیالیسم چیز زیادی می دانستند و نه از اسلام. به این ترتیب نیروهای اسلام گرای دست راستی ضد مشروطیت، چپ های متوهم را نیز به دنبال خود کشاندند، و در یک شبکه تو-در-تو در جهت براندازی حکومت قانون و نظام دمکراتیک مشروطیت به حرکت درآمدند. انقلاب اسلامی محصول مدیریت و هدایت محافظه کاران کهنه کاری بود که از چند دهه پیش از انقلاب اسلامی در پوشش اسلام گرایی، شاه را مورد حمله قرار می دادند تا نظام مشروطیت و حکومت قانون را واژگون کنند.   
       
 تاثیر حلقه ارانوس بر اسلام گرایی در ایران
این حلقه در 1933 میلادی توسط اولگا فروب کاپتین Olga Frobe- Kapteyn  در جنوب سوییس در کنار دریاچه ماجیور( lake Maggiore ) واقع در آسکو ماشیا Ascona- Moscia   تاسیس شد و فعالیت های آن همچنان ادامه دارد. فعالیت های این نهاد در سایت رسمی آن انتشار می یابد.  واژه ارانوس (eranos) در اصل یونانی است و به انجمنی در یونان باستان گفته می شد که شرکت کنندگان در برگزاری آن سهمی به عهده می گرفتند. حلقه ارانوس در راستای هدف هایش کنفرانس های سالانه برگزار می کند. یکی از تالارها در خانه ای مشرف به دریاچه که این کنفرانس ها در آن برپا می شود ارانوس نامیده می شود و به این جهت این حلقه،ارانوس نامیده شده است. هدف این کنفرانس ها اینگونه در سایت رسمی آن درج شده است « ایجاد محلی برای رویارویی و تجربه و جایی که افکار شرقی و غربی با هم برخورد می کنند». 
ماسینیون و هانری کربن از اعضای حلقه ارانوس و از بنیانگذاران مکتب اسلام شناسی در فرانسه بودند. هر دو این شخصیت ها با دانشکده الهیات و فلسفه در ایران و بخش هایی از روحانیت حوزه ای و شخصیت های سیاسی و فرهنگی ارتباط محکمی داشتند. گردانندگان حسینیه ارشاد و اصحاب حلقه تاویل از این ارتباطات تاثیر پذیرفته بودند.
6- انجمن حجتیه مهدویه .
 این نهاد مذهبی در 1332 با هدف مبارزه با آیین بهایی شکل گرفت و در 1336 با نام «انجمن حجتیه مهدویه» ثبت گردید. بنیانگذار حجتیه شیخ محمود ذاکر زاده تولایی (1279-1376) نام داشت و فعالیت های آن زیر نظر یک هیئت مدیره اداره می گردید و مورد تایید همه مراجع تقلید بود. فعالیت های این نهاد مذهبی در دهه های چهل و پنجاه گسترش زیادی یافت. سازمان اطلاعات و امنیت کشور بر حجتیه نفوذ و نظارت کامل داشت.          
 این نهاد دارای اساسنامه و تشکیلات شبه حزبی بود و فعالیت هایش علنی و قانونی بود. شعبه های آن در شهرهای مختلف فعال بودند. انجمن و اعضای آن بنا بر اساسنامه اش از دخالت در سیاست اکیدا منع شده بودند. این ممنوعیت در سیاست به معنی سکولار بودن این نهاد نبود. انجمن حجتیه به ولایت دینی مراجع روحانی (ولایت مدنی) باور داشت. ولایت سیاسی فقیه با اصل عدم مداخله سیاسی این نهاد در تضاد بود، اما حجتیه بطور رسمی هیچگاه فعالیت های سیاسی خمینی را محکوم نکرد و موضعی ناروشن نسبت به انقلاب اسلامی داشت. خمینی پس از انقلاب نا خشنودی خود را از تشکیلات حجتیه اعلام کرد و در پی آن رهبر حجتیه برای اجتناب از درگیری با خمینی، خودش دستور انحلال حجتیه را صادر کرد. فلسفه وجودی حجتیه مبارزه با بهاییت بود که با استقرار حاکمیت اسلامی موضوعیت اش را از دست داد، زیرا دولت اسلامی با شدت و خشونت، سیاست بهایی ستیزی را خودش به اجرا گذاشته بود. حجتیه پس از انقلاب، سیاست چپ ستیزی و ضدیت با کمونیسم را هم در دستور کار خویش قرار داد، اما در این عرصه نیز دولت اسلامی با قلع و قمع احزاب چپگرا میدانی برای فعالیت حجتیه باقی نگذاشت. کیانوری رهبر حزب توده برای تطهیر دولت اسلامی کلیه سیاست های فاشیستی حاکمیت را به جریان حجتیه نسبت می داد تا از قداست امام خمینی حراست کند. 
 خمینی که اساسا از هرنوع تشکلی هراس داشت، تشکیلات حجتیه را مجبور به انحلال کرد. این انحلال نوعی مانور سیاسی بود تا وانمود شود که نیروهای دست راستی نیز مانند نیروهای دست چپی در دولت اسلامی حق تشکل ندارند. کادرهای حجتیه از برخی از مقامات کلیدی کنار گذاشته شدند، اما بعنوان نیروهای مکتبی و مسلمانان ِ صالح، بخشی از آنها جذب بروکراسی دولت اسلامی شدند و بخشی دیگر نیز در بخش خصوصی فعال گردیدند. حجتیه بعنوان نهاد در سال 62 منحل شد اما بعنوان شبکه و مجموعه ای از ارتباطات در درون دولت اسلامی و بیرون از آن به بقای خود ادامه داد.  

7-  نهضت آزادی 
این جریان در سال 1340 توسط مهدی بازرگان، یدالله سحابی و محمود طالقانی و تعدادی از متشرعان مصدقی تاسیس شد و مورد تایید و حمایت محمد مصدق قرار گرفت. نهضت آزادی در بیان مشی سیاسی بر دو عنصر اسلامی بودن و ایرانی بودن تاکید می نماید و با مقدم داشتن عنصر اسلامی بر ایرانی، می گوید« ما نمی خواهیم اصول عقایدمان (اسلام) را از سیاست جدا کنیم». به این ترتیب دین و سیاست در هم آمیخته شد و این درهم آمیزی این جریان را به انقلاب اسلامی پیوند داد. نهضت آزادی با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و سپس با انجمن های اسلامی در اروپا و آمریکا پیوند مستقیم داشت. نهضت آزادی از ستون های اصلی سیاسی کردن دین در دوران جدید ایران است. نهضت آزادی با تایید خمینی نخستین دولت موقت پس از انقلاب اسلامی را تشکیل داد. روش سیاسی نهضت آزادی در اداره دولت تاییدی گردید بر ناسازگاری پیوند اسلام گرایی و لیبرالیسم. پیوندی که بازرگان و طالقاتی به آن باور داشتند، و نهضت آزادی را بر آن پایه بنیاد کرده بودند. این پیوند نظری با اندک تکانه انقلاب اسلامی بی اعتباری خود را نشان داد. بازمانده های این شیوه اندیشه پس از انقلاب در تشکل هایی مانند تشکل های «ملی-مذهبی» ادامه یافته است و در خارج از کشور سایت زیتون ناشر طیفی از این تفکرات است.      
8- حزب ملل اسلامی
 این حزب در 28 اسفند 1340 بوجود آمد. بنیانگذار آن محمد کاظم موسوی بجنوردی است. مشی حزب، مبارزه مسلحانه و هدف آن براندازی دولت قانونی و تاسیس حکومت اسلامی بود. گفته شده است که اعضای این حزب مخفی به 120 نفر هم رسید. حزب ملل اسلامی تحت تاثیر اخوان المسلمین بود و از تجربه احزاب چپ کشورهای دیگر نیز استفاده می کرد ( مصاحبه بجنوردی با موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی 12 اسفند 1399). حزب ملل اسلامی پیش از شروع جنگ چریکی شهری، شناسایی شد و بسیاری از اعضای آن پس از یک درگیری مسلحانه مختصر دستگیر و زندانی شدند. اعضای این حزب پس از انقلاب به مقامات مهم رسیدند و در استقرار نظام اسلامی نقش مهمی داشتند، اسلام گرایانی مانند:  ابوالقاسم سرحدی زاده وزیر کار، سید محمد کاظم  موسوی بجنوردی استاندار اصفهان، عباس دوزدوزانی وزیرارشاد، محمد کاظم سیفیان شهردار تهران، عباس آقا زمانی(ابو شریف) از فرماندهان اولیه سپاه پاسداران، جواد منصوری سفیر سابق ایران در چین و بسیاری دیگر، از اعضای این حزب بودند.
9- هیئت های موتلفه اسلامی
 این تشکل در بهار 1342 از ائتلاف سه هیئت مذهبی به نام های : هیات بازار یا گروه مسجد امین الدوله، گروه اصفهانی های مقیم مرکز و هیات مسجد شیخ علی شکل گرفت. این هیات ها مورد تایید خمینی بودند. این جریان اتحادی بود بین متدینین بازار و روحانیت. ترور حسنعلی منصور و سازماندهی شورش بازار در خرداد 1342 در کارنامه سیاسی این جریان ثبت شده است. 
 هیئت های موتلفه پس از انقلاب حلقه سخت حاکمیت اسلامی را شکل دادند. در تحولات بعدی برای رقابت با جناح معروف به اصلاح طلبان حکومتی، جبهه اصول گرایان را بوجود آوردند. شیوه حکومتگری اصول گرایان در دو اصل خلاصه می شود: سرکوب بدون مرز و غارت بی حساب و کتاب. در دستگاه ایدئولوژیک این جریان، روحانیت مدافع ولایت فقیه، تقلید، اجرای احکام اسلامی و سنت گرایی سده های میانه ای جایگاه مهمی دارند.  

10- سازمان مجاهدین خلق
 این سازمان در سال 1344 با ایدئولوژی ترکیب شده از باورهای عامیانه شیعی و برداشت هایی از جامعه شناختی کمونیستی بوجود آمد. سازمان مجاهدین خلق از جهت سیاسی خود را ادامه دهنده نهضت مشروطیت و پیرو راه مصدق تعریف می کند. این سازمان زیر شعار مبارزه با دیکتاتوری شاه در عمل مشروطیت را نقض می کرد. در انقلاب اسلامی شرکت کرد و از حامیان خمینی گردید. پس از انقلاب، استقلال ایدئولوژیک و سازمانی اش را حقظ کرد. مشی سیاسی جمهوری خواهی و ایدئولوژی آنها در برابر نظریه ولایت فقیه خمینی قرار گرفت و منجر به درگیری خونین مسلحانه بین دو جریان اسلامی چپ گرای مجاهدینی و راست گرای ولایت فقیهی گردید. استقرار مجاهدین خلق در عراق و زندگی در اردوگاه های جنگی برای آنها عقب گردهای ایدئولوژیک و شکست های سیاسی ببار آورد. کشتار بیرحمانه رژیم از مجاهدین خلق یکی از سیاه ترین صفحات رژیم اسلامی است. سازمان مجاهدین پس از انتقال به اروپا در سیاست مبارزه مسلحانه تجدید نظر کرد و اعلام کرده است که روش دمکراتیک و سیاسی را برای براندازی جمهوری اسلامی پی می گیرد، بی آنکه ایدئولوژی و ساختار تشکیلات آن مورد بازبینی قرار گیرد. این سازمان دارای ارتباطات وسیع بین المللی است و در خارج از کشور از امکانات بزرگ تبلیغاتی برخوردار است و تبلیغات آن نقش موثری در افشای رژیم  اسلامی ایفا کرده است.  
جریان های دهگانه اسلام گرای یاد شده یکی پس از دیگری بذر اسلام گرایی را در جامعه پراکندند تا چرخ حکومت قانون و مشروطیت ایران از حرکت باز ایستد. 
 انقلاب اسلامی تنها محصول فعالیت اسلام گرایان نبود، عامل های مهم بین المللی و داخلی دیگر نیز در انتقال قدرت به اسلام گرایان نقش بازی کردند. 
 احمد تاج الینی
چهار شنبه 25 ژانویه 2023/ 5 بهمن 1401    
  

 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
ایرانگلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.