روزنامههای صبح امروز تهران در عنوانهای اصلی خود از قول مشاور بین المللی رهبر جمهوری اسلامی از مخالفت آیت الله خامنهای با مذاکره دولت ایران با آمریکا خبر داده و در مقالاتی یادآوری کرده اند که کسی به پیشنهاد احمدینژاد اعتنائی نکرده چرا که رهبر باید در این باره تصمیم بگیرد.
ادامه گلایهها از هزینه سفر نیویورک احمدینژاد و سئوالهائی درباره آینده گروهبندیهای سیاسی و وضعیت موافقان از دیگر مطالب روزنامههای امروز صبح است که در عین حال همچنان از رشد بهای ارزهای خارجی و بلامصرف ماندن ریال دربرابر ارزهای خارجی انتقاد کرده اند.
سخنان خاتمی در نیمه اول روزنامه مغرب
گفتگوی محمد خاتمی با گروهی از فعالان مازنداران، تشریح وضعیت اصلاح طلبان توسط وی و تجلیلش از علی اکبر ناطق نوری رقیب وی در انتخابات دوم خرداد، از جمله مسائلی است که در روزنامههای امروز بدان اهمیت داده شده است.
چرا کسی پیشنهاد احمدینژاد را جدی نگرفت؟
عباس عبدی در مقالهای در کلیک اعتمادپرسیده چرا اظهار آمادگی رییس دولت ایران برای مذاکره با ایالات متحده امریکا و بهبود روابط فیمابین که از سوی برخی نمایندگان مجلس با اعتراض مواجه شد، توسط سیاستمداران به ویژه در دولتهای غربی و نیز وسایل ارتباط جمعی آنها، اهمیتی برای آن قائل نشدند. در حالی که انتظار میرفت بیان این موضوع همچون بمب خبری (البته نه از نوع بمب نتانیاهو!) در جهان منفجر شود و به صدر اخبار جهانی برود.
به نظر نویسنده شاید کمیته سیاستگذاری و تبلیغاتی دولت نیز منتظر چنین واکنشی بودند، در حالی که هیچکس به آن اهمیت چندانی نداد. دلیل این برخورد چه بود؟ شاید بتوان گفت که دلیل اصلی بیتوجهی به این اظهارات، فاقد پشتوانه دانستن آن از سوی محافل سیاسی بود. به عبارت دیگر منابع مطلع سیاسی یا حتی غیرمطلعان به خوبی میدانند که رییس دولت ایران در موقعیت و مقامی نیست که قادر به اتخاذ چنین تصمیمی و انجام آن باشد. در واقع ما بهازای قدرتی که باید اجرای این سیاست را تضمین کند نزد او وجود ندارد.
مقاله اعتماد در پایان افزوده وقتی که در یک گفتوگو وضع اقتصادی ایران را بهتر از اروپا و آمریکا معرفی میکنیم، مخاطب خارجی چگونه این موضوع را تحلیل میکند. اگرچه ما و رسانههای ایرانی در داخل کشور به شنیدن این نوع اظهارات عادت داریم و کار چندانی هم نمیتوانیم درباره آنها انجام دهیم، ولی رسانههای خارجی چنین نیستند. میتوانند همزمان وضعیت قیمت ارز و سیاستهای روز به روز و متغیر پولی و ارزی؛ و آمار و ارقام را به همراه گزارشهای اقتصادی از وضعیت مردم ضمیمه مصاحبه میکنند تا مخاطبان آنان بهتر متوجه شوند که این ادعاها تا چه حد از واقعیتهای جاری دور و با آنها بیگانه است.
حسین شریعتمداری هم در یادداشت روز کلیک کیهانبا همان تیتر "چرا کسی جدی نگرفت" نوشته استقبال اوباما و سایر مقامات آمریکایی از این پیشنهاد، طبیعی ترین واکنش مورد انتظار از سوی آنان است ولی نه فقط اوباما و دیگر مقامات آمریکایی از این پیشنهاد آقای دکتر احمدی نژاد کمترین استقبالی نکردند، بلکه با پیشنهاد ایشان برخوردی سرد و تقریبا بیتفاوت نیز داشتند و سؤال این است که چرا؟ مگر نه این که مذاکره مستقیم با ایران، آرزوی چندین و چند ساله دولتمردان آمریکایی بوده و هست پس علت چه بود که از ابراز تمایل رئیس جمهور کشورمان استقبال نکردند؟!
تیتر و عکسهای ضد آمریکائی صفحه اول جوان
به نظر کیهان پاسخ دشوار نیست و با پوزش از آقای احمدینژاد باید گفت دولتمردان آمریکایی، پیشنهاد آقای احمدینژاد را بدون پشتوانه تلقی کردهاند. چرا که آنها نیز به خوبی میدانند آقای احمدینژاد اگرچه رئیس جمهور و یکی از مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران است ولی اتخاذ تصمیم درباره مذاکره یا رابطه با آمریکا در حوزه مسئولیت و اختیارات قانونی ایشان نیست بلکه برعهده رهبری است و رهبر نیز بارها به صراحت و با ارائه دلایل منطقی و مستندات خالی از ابهام، مخالفت خود را با مذاکره و رابطه ایران و آمریکا اعلام کرده اند.
دولت فقط فیلترینگ و تحریم و توقیف بلد است؟
فضل الله یاری در سرمقاله کلیک ابتکارنوشته در هفته گذشته چند حکم مهم از سوی مسئولان حوزههای مختلف کشور صادر شد. یک فیلترینگ، یک تحریم و یک توقیف حاصل نگاه این مسئولان به حوزههای مختلف بوده است. ابتدا سرویس پست الکترونیک شرکت گوگل (جی میل) از سوی کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه در فضای مجازی، فیلتر شد تا یک امکان بزرگ ارسال و دریافت اطلاعات از مردمی که با این سیستم، کار میکردند، دریغ شود. این اقدام آن طور که گفته شد در پاسخ به اقدام شرکت گوگل در امتناع از برداشتن فیلم توهین آمیز به پیامبر اسلام (ص) از روی سایت «یوتیوب» بوده است.
نویسنده با اشاره به تحریم شرکت فیلمهای ایرانی در اسکار نوشته در هرسه این موارد (و البته موضوعاتی نظیر بازداشت فرزندان هاشمی) برخی از مسئولان و فعالان سیاسی کشور بیش از آن که به فکر تصمیمگیری منطقی و صحیح باشند، با سخنان خود بر هیجانات فضای عمومی افزودند. گویی که این تصمیمات مهم - که در بسیاری از موارد، نتایج منفی آن چهره کشور را خدشه دار میکند- باید در خیابان یا عرصه رسانهها گرفته شود.
به نظر سرمقاله موضوعی که در هر سه این اقدام به نظر میرسد این است که مسئولان کشور بیش از آنکه خارجیها را تنبیه کرده اند داخلیها را تنبیه کرده اند. به نظر میرسد که میز (و احتمالا حوصله) برخی از مسئولان چندان وسیع نیست و تنها برای گزینههای محدودی چون، فیلترینگ، تحریم و توقیف جا دارد. این درحالی است که با استفاده از قوانین همین نظام و آموزههای ملی و مذهبی همین مملکت، میتوان گزینههای دیگری نیز بر روی این میز اضافه کرد که نه به محرومیتهای داخلی اضافه کند و نه زبان طعنه زنان و مخالفان را درازتر کند و نه التهاب و هیجانی به فضای کشور تزریق کند که آرامش لازم برای اتخاذ تصمیمات صحیح تر و منطقی تر را از بین میبرد.
غروب شرق
بهمن کشاورز در مقالهای در کلیک اعتمادبا اشاره به کارتون هادی حیدری که باعث توقیف روزنامه شرق شده است نوشته چون هیچ اثری که چنان مفهومی را القا کند در ذهنم نگذاشته بود، تصویر را دوباره نگاه کردم و البته چیزی دستگیرم نشد. بعدا معلوم شد مشکل به شماره ۱۶۳۵ مربوط میشود چون با آنکه کل روزنامه را دیده بودم اما به هیچ وجه چیزی را که چنین معنایی را به ذهن متبادر کند، به یاد نداشتم. ناچار به چند نفری که اهل نظر بودند تلفن کردم، معلوم شد آنها هم وضعیتی مانند من دارند. برداشت خود بنده این بود که نقاشی میخواهد بگوید آنها که روزگاری به دیگران چشمبند میزدند و آنها را دستگیر و بازجویی میکردند، حالا به یکدیگر پرداختهاند. این برداشت من شاید مربوط میشود به قانون مشهور به حفظ حقوق شهروندی که در آن چشمبند زدن به دستگیرشدگان و بازجویی و بازپرسی از متهمان با «چشمبند» ممنوع شده است.
به نوشته این حقوقدان استنباط اقلیتی از افراد مورد سوال هم این بود که روزگار چنان سخت و زندگی چنان دشوار شده است که همه باید به یکدیگر چشمبند ببندند تا اوضاع را نبینند و وحشت نکنند. برخی هم چیزهای دیگری گفتند که بعضا بسیار شاذ و دور از ذهن بود. اما انصافا حتی یک نفر هم از این تصویر مفهومی را که به توقیف شرق منجر شد، استنباط نکردند. مهمترین نکته این است که در این کارتون «چشمبند» مطرح است نه چیز دیگر. آیا چشمبند هیچ ربطی به رزمندگان دارد؟ ثانیا لباس افراد هیچ شباهتی به لباس فرم یا نظامی ندارد. ثالثا همه افراد سربرهنه و بدون کلاه و – مثل بنده- کچل هستند. رابعا هیچیک از آنها ظاهرالصلاح و دارای محاسن نیستند.
مقاله اعتماد چنین ادامه مییابد: تاکنون ندیده و نشنیدهام کسی صرفنظر از اینکه از چه گروه و فرقه و نحلهیی باشد، در مورد بسیجیان جنگ عراق و ایران، چیز بدی بگوید یا مسخره و مزاح کند. به طریق اولی توهین به این افراد هم در مخیله هیچ تندرو و کندرو و اصلاحطلب و اصولگرا و میانهرویی نمیگنجد. به دیگر سخن میخواهم عرض کنم برداشت این معنی از آن تصویر خود درخور تامل است زیرا اکثریت قریب به اتفاق مردم آن بسیجیان را در موضعی میبینند که نه به آنها توهین میشود کرد و نه چیزی را به توهین به ایشان میتوان تعبیر کرد.
کارتون طاهر شعبانی، جام جم
بایدها و نبایدهای سفر نیویورک
منصور فرزامی در سرمقاله کلیک مردم سالارینوشته در مجمع عمومی سازمان ملل، میبایست از انباشت دردهای بی درمان و زخمهای ناسور بشر میگفتیم. از گرسنگان و آوارگان و کشورهای تحت اشغال، بحث به میان میآوردیم و میگفتیم. بر خلاف منشور ملل متحد، همین جاست که «استعمار کهنه و نو» یگانه میشود و عمل ظالمانه را به عدل توجیه میکند! میبایست میگفتیم که حقوق انسانها به عدالت نیست و همین جاست که با همه طمطراق و طنطنه، مفاد حقوقی به سود ابر قدرتها تبیین میشود. میبایست میگفتیم که مجمع عمومی باید مشکلات سیاسی و حقوقی بشر را حل کند و مدافع همه ملتها باشد . چرا در برابر پند و «لغز» دبیر کل سازمان ملل از تضییقاتی که از اعضای قدرتمند و صاحب حق «وتو » بر ما تحمیل کردهاند و چوب تهدیداتی که دائم از روی میز و زیر میز بر سر ما میکوبند و تحریمهایی که هستی ما را به بازی گرفته است، نگفتیم.
چرا نگفتیم که بر مبنای کدام اصل حقوقی، ما را به اضطرار کشاندهاند. مجمع عمومی، جای این گونه سخنان است چون بزرگ و کوچک، هر کدام حقی برابر و کرسی یکسانی دارند و برای گفتن و شنیدن آمدهاند. چرا بعد از سخن رئیس جمهور آمریکا، چالش را به در خود آوردیم چرا این چالش را به جامعه آمریکا و «آزادی» «آزادی کوبش»، نبردیم و آزادی ضد آزادی اش را به رخش نکشیدیم.
سرمقاله مردم سالاری در عین حال پرسیده چرا به جای آنچه لازم بود بگوییم به مفاهیم کلی روی آوردیم که همان مطالب سنوات گذشته بود، اگر قلم نگارنده، بر خطاست خطابه هشت سال خویش را در روزنامه دولتی در معرض دید مردم قرار دهید تا حقایق، روشن شود. آیا لازم بود که در این عسر و حرج زندگی مردم، نفرات زیادی را، همراه ببریم که هزینه سفرشان راز مگو و تنش زا باشد؟ آیا اسلاف هم، چنین کردند؟ آیا اکنون حق ما، در حاشیه مجمع، دیدار با روسای «کومور» و «بولیوی» و «سوازیلند» است؟
تعلل در کنترل نرخ ارز و حرکت حباب به سوی بازار
محمدرضا بهرامن در مقاله ای در آرمان نوشته نوسانات بازار ارز و سیر صعودی افزایش قیمت در این بازار نشاندهنده آن است که ارز به اندازه کافی در بازار توزیع نمیشود و تا وقتی که وضع به همین منوال است نمیتوان انتظار داشت قیمت ارز در بازار کاهش یابد. آنچه در این میان حائز اهمیت است، تاثیر تصمیمات یکباره بانک مرکزی برای کنترل این بازار است که به جای آرام کردن شرایط، وضعیت را ناامنتر کرده است؛ بهطوری که نوسانات بیش از اندازه ارز در این بازار توان برنامهریزی را از تولیدکنندگان واقعی کشور میگیرد و تولیدکنندگان عملا قادر به برنامهریزی در این حوزه نیستند.
به نوشته این مقاله در حال حاضر کارفرمایان با مشکلات تولیدی دستوپنجه نرم میکنند. کارگران نیز خواستههای بسیاری را با توجه به شرایط تورمی ایجاد شده در بازار عنوان میکنند که البته این خواستهها بهحق است اما جامه عمل پوشاندن به آنها از دست کارفرمایان خارج است و همین موضع وضعیت اشتغال در کشور را به شدت تهدید میکند و بهنظر میرسد دولت باید هر چه سریعتر نسبت به حل این مشکل و کاهش تورم ایجاد شده در بازار، اقدام کند. چرا که بیشترین مشکل در این حوزه مباحث روانی است.
اما با این شرایط مهمترین سوالی که در اذهان ایجاد شده شیوه عملکرد بانک مرکزی در این حوزه است. در این میان راهکارهایی که تاکنون بانک مرکزی اجرایی کرده، نتیجهای مطلوب نداشته و در حال حاضر قیمت ارز به صورت مجازی و در بازار مجازی تعیین میشود. اما راهکار کنترل بازار ارز آنقدرها هم که بهنظر میرسد مشکل نیست و بهنظر میرسد با آنکه بانک مرکزی این راه حل ساده را میداند اما آن را اجرایی نکرده و در کنترل بازار ارز تعلل میکند. مگر بانک مرکزی خود از مسیرهای ارزی اطلاعات ندارد و آیا اطلاع این بانک از سیستم بانکی کشور به حد کفایت نیست؟
دلار نهصد تومان نشود
محمدحسین روانبخش در کلیک مردم سالارینوشته دلار و طلا، کما فی السابق در حال بالا رفتن است؛ این وضعیت در هفتههای اخیر آنقدر تکرار شده که اگر قیمت دلار به ۳ هزار تومان هم برسد دیگر ارزش خبری ندارد و برای همه کاملا طبیعی است بخصوص برای دولتمردان پر تلاش! دیروز دلار بالای ۲۸۰۰ تومان بود و ما هنوز به سالگرد روزی که محمود احمدینژاد اعلام کرد دلار ۹۰۰ تومان نمیارزد نرسیدهایم!
طنز نویس این روزنامه یادآوری کرده احمدی نژاد این سخن را در ۱۳ مهر ماه سال گذشته گفت و با این روندی که دلار در حال بالا رفتن است معلوم نیست در سالگرد این سخن احمدینژاد، دلار چند برابر قیمتی باشد که احمدینژاد درباره اش سخن میگفت!
مردم سالاری با نقل گفته رییس بانک مرکزی که «بازار تا حدودی در حال مقاومت است ولی قطعاً به زودی این مقاومت درهم خواهد شکست چون ما با پشتوانه ارزی قوی وارد این مرکز شدهایم». نوشته : ای ناقلا، پس دلار برای همین بالا و بالاتر و بالاترتر میرود که مقاومت بازار شدیدتر شکسته شود؟! بعضی دیگر از صاحب نظران گفتند : زبانم لال، روتان به دیوار، گلاب به سر و صورتتون، حالا آمدیم و تا چند سال، مقاومت بازار در هم شکسته نشد، آنوقت دلار چند تومان میشود؟!
کارتون روز
آلودگی هوا، کارتون فیروزه مظفری، اعتماد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید