سقوط در تعفن!
سرانجام آرمان عبدالعلی کودک -مجرم زندانی، بعد از هشت سال زندگی در زیر اعدام ، به دار آویخته شد. ظاهرا هر دو خانواده به طبقه متوسط مدرن ایران تعلق داشتند و مروری کوتاه بر آنچه در این پرونده گذشت، قبل از هر چیز بیانگر سقوط مفهوم شهروندی در چاهی کثیف تر و متعفن تر از چاه چمکران است. هیچ کس بهتر از پدر غزاله و نیز مادرش که در کنار پدر ایستاده بود، عمق این فاجعه سقوط اخلاق، انسانیت و شهروند بودن را بیان نکرده اند : «حالا با اجرای حکم قصاص و رسیدن به حق قانونیمان به آرامش رسیدیم و احساس سبکی میکنیم.» در این جمله کوتاه می توان تصویر نیرومند سقوط را به خوبی مشاهده کرد : "قصاص"، "حق قانونی"، " آرامش و احساس سبکی" !
قواعد به جا مانده از دوران جاهلیت، به مردی پا به سن گذاشته و زنی که به سبک زنان مدرن لباس می پوشد، اجازه می دهند که طباب دار بر گردن جوانی بیندازند که هشت سال پیش و زمانی که هنوز به سن قانونی نرسیده بود، در یک لحظه هیستریک با دختر ی که دوستش می داشت به نزاع پرداخت و این درگیری به مرگ غزاله منجر شد. گیرم که این شرع بر آمده از چاه جاهلیت به شما به عنوان پدر و مادر حق آدمکشی بدهند، شما در کجای این سیاره زندگی می کنید، آخر؟ دختر شما مگر یک انسان نبود؟ کی به شما حق داده که او را " مال خود" بدانید و با کشتن انسان دیگری دچار " آرامش و سبک خیالی" بشوید؟ آخر شما چکاره اید که به خود حق تصمیم گیری پیرامون زتدگی یک انسان دیگر را می دهید؟ نظام فقهی می خواهد از من و شما قاتل بسازد و ننگ بر ما که به این تحقیر تن می دهیم و سبک بال هم می شویم! شما نمایندگان سمبلیک اقشار مدرن این ویرانکده، صد ها راه داشتید که به این بیراه نروید و این "حق قانونی ضد بشری" را به مدعیان اعطای آن بر گردانید و دست به ننگ حلقه طناب اعدام نیالایید. چرا با خود چنین کردید؟آیا این دستان هر روز و هر ساعت گلوی تان را نمی فشارند؟ آیا یک لحظه از کابوس آن لحظه شوم، رهائی خواهید یافت؟ شما البته تنها نیستید. همه ما در سربریدن "شهروند" و تبدیل شدن به بوزینه گان مقلد و سلولی از اندامواره " امت" گنه کاریم. همه ما دستی بر طباب گردن "آرمان" داریم. ما از روزی که بر پشت بام مدرسه رفاه چوبه دار برپا کردیم ، دیوار الله اکبر اوین را ندیدم، از کنار 67 گذشتیم، کارد آجین شدن ها را ندیده گرفتیم و... از همان روز ها، اجازه دادیم تا نظام شبان- رمگی بر ما حاکم شود و ما را به تیرخلاص زن " آرمان" ها، " شهروند ی" و تمدن بدل کند. ما به عصر جاهلیت برگشته ایم. ما را به عصر حجر برگرداننده اند و از ماست که بر ماست!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید