یک سال گذشت، زنی آمد.
درهیایوی خیابان انقلاب انگاه که فریادها در گلو خفه شده مردمی در خیابان انقلاب در قلب هیاهو و التهاب طنین انداخت، ۴۰سال خفقان، یاس و ویرانی و آنچه مانده بود مرگ و مرگ و مرگ بود، زنی آمد و از سکویی بالا رفت.
در دستش شال سفیدی بود، به سادگی صورت مهربان و آشنایش، در دستانش تکان داد نماد تحجر واسارت زنان این سرزمین را.
۴۰سال به هر شکل و به هر روش تنفر و انزجارمان را از این ظلمی که به ما رفته شده نشان میدهیم و همیشه این تکه پارچه با ضرب شلاق ،کتک،فحاشی ،اسیدپاشی و تعرض جسمی و جنسی به ما زنان تحمیل شده !
نمی دانم کجا هستی و به سرت چه آمده ولی این را خوب می دانم که تو تداوم نسل ۸مارس ۵۸هستی، نسلی که چه آگاه بود و چقدر زود متوجه شده بود که اسارت و به زنجیر کشیدن زن برابر است با نابودی فرهنگ و آینده نسل هایی که در دستان این زنان پرورش خواهند یافت،و چه صد افسوس که حتی روشنفکران و سیاسیون برجسته کشور متوجه نبودند و اندکی از هوشیاری و بیداری زنان ما را نداشتند و ندارند!
بگذار همه برما خورده بگیرند و مارا کوچک بشمارند اما ما بیشماریم و جوانه می زنیم و باز می روییم و این ادامه خواهد داشت تا به جامعه ای برسیم که انسانها حقوق برابر داشته باشند!
زنده باد ویدا موحدی،زنده باد دختران خیابان انقلاب،زنده باد انقلاب زنان!
۹۷.۱۰.۱۴
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید