پرسش اول ـ بنظر شما مبنای پایه ای در امر اتحادها و ائتلافها چیست؟
ـ اهداف ایجابی و برنامه ای همانند برقراری جمهوری دمکراتیک و سکولار
پس از گذشت 25 سال حکومت دینی ؛ سکولار ها بزرگترین بخش مخالفین را تشکیل داده وآنان به لایه ها و طبقات مختلف اجتماعی تعلق دارند و روشنفکران سکولار دارای اندیشه های فکری _ سیاسی متفاوتند وطبیعتا خواهان نظام های متفاوت(نطام سلطنتی؛ کمونیستی ؛ جمهوری و..) می باشند اما فناتیک ها و کسانی که خواهان حکومت دینی اند؛اقلیتی بسیار ناچیزی را تشکیل می دهند!
قبل ازاینکه به سئوالات پاسخ دهم ؛ یاد اوری می کتم که 3 نیروی سیاسی _ سنتی (چپ ؛ ملی و مذهبی) به دلیل پیروی از پارادایم های دهه چهل و پنجاه؛ مدتهاست که برنامه و سیاست شان با ناکامی مواجه شده است . هر چند این سه نیرو به لحاظ فکری ؛ دست خوش تغییرات عدیده ای گشته اند ولی با این وجود درک روشنی از جهان کنونی و اینده ان ندارند و همچنان در اصلی ترین مباحث از جمله مبانی اتحاد ها در گذشته سیر می کنند!
در پاسخ مشخص به سئوال فوق بایستی گفت که تجارب تا كنونى جهان نشان داده است كه براى بركنارى نظام استبدادى و استقرار نظامى دمكراتيك، نياز به يك استراتژى 3 مرحله اى است و درشرایط امروز ایران ضروری است كه ابتدا جبهه نفى، كه بر انداختن رژيم ولايت فقيه را دنبال مى كند و مرحله بعدى ائتلاف گسترده نيروهاى لائيك _ دمكرات، به منظور استقرار يك نظام دمكراتيك را پى مى گيرد و در مرحله سوم، تعيين شكل نظام و انتخاب يك دولت براى اداره امور جارى كشور توسط مردم است.
با این وجود؛ طرفداران هر نظامى مى توانند و بايد از همين امروز در رابطه با نظام مورد نظر خود تبليغ كرده و خود را سازمان دهند؛ ولى تداخل مراحل يك استراتژى، دور از خرد سياسى و به سود دشمن مشترک یعنی استبداد دينى حاكم بر كشور تمام مى شود. رقابت سالم البته همواره مى تواند مطرح باشدو در كنار رقابت؛ همكارى، گفتگو و اتحاد عمل همه نيروهاى سكولار ـ دمكرات درکلیه مراحل این استراتژی ضرورى است.
بنابراین طرح شعار" اتحاد براى جمهورى" همانقدر فریبنده و گمراه کننده است که گفته شود " اتحاد برای سلطنت" چیزی که در دوسال گذشته شدت و حدت بی سابقه ای گرفته است ومتاسفانه موجب شکاف حتی ؛ در جنبش های مردمی علیه استبداد دینی شده است !
از سوی دیگر راست این است که اولا جمهورى خواهان از آنجا كه داراى برنامه ها و استراتژى هاى مختلفى هستند؛همه در يك جبهه نمى گنجند! در حالى كه اتحاد براى ایجاد دولت سکولار و یا اتحاد برای دمكراسى فراگيرترين شعار اين مرحله است!
نيروهاى تشكيل دهنده يك ائتلاف فراگير به لحاظ مکاتب سیاسی عبارتند از سوسياليستم ،سوسیال دمكراتیسم، ليبرالیسم و نئولیبرالیسم می باشند.
و از منظر سیاسی؛ جمهوریخواهان چپ و دمکرات ؛ طرفداران مشروطه پادشاهى، نيروهاى ملى ـ مذهبى و آن دسته از اصلاح طلبانى كه رسما جدايى دين از دولت را مورد تاكيد قرار داده باشند_ را شامل خواهد شد.
تقریبا همه احزاب و سازمان ها ایرانی اپوزسیون، در برنامه هایشان بطور شفاف به انتخابات آزاد و نظام پارلمانى بر اساس آراء مردم اشاره كرده اند و آنان بیانیه جهانی حقوق بشررا مورد تاکید قرار می دهند. اما اینکه درآینده و در عمل سیاسی چقدر به دمکراسی پای بند بمانند؛ موضوعی است مربوط به اینده و کسی نمی تواند دیگری را از هم اکنون به نقص ان در فردای ایران متهم بنماید. روندهای گلوبال در جهان و رشد بی نظیر دمکرسی دیجتالی این خوش بینی را در من تقویت می کند.
در همین جا نکته مهمی را خاطر نشان کنم که رشد روز افزون دمکراسی دیجتالی در جهان امروز؛ سانسوررا بشدت محدود کرده است ؛ و به لحاظ روانی به ضد خود مبدل ساخته است . تحت این شرایط است که حتی در جمهوری اسلامی هم به میزان معینی ازادی بیان و نوشتار بر مستبدین دینی تحمیل شده است !
از سوی دیگر؛ پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی امری اجتناب نا پذیر خواهد بود و کاملا روشن است که در ایران فردا ؛ ما نیازمند یک دولت غیر مقتدر و احزاب حد اقلی خواهیم بود. بنابراین ؛ سکولار بودن یگانه شرط پذیرفته شدن در ائتلاف گستره ضد حکومت دینی خواهد بود با چینین گشاده دستی می توان و باید گسترده ترین نیروها را در کنار هم قرار داد.
قطعا در این ائتلاف؛ بلوک بندیهای متعدی وجو خواهد داشت که همه باید در" گنگره ملی ایران" و یا "شورای ملی رفراندم" ؛ در کنار هم قرار گرفته و یک صدا بگویند:" ما حکومت دینی نمی خواهیم ما علیه آپارتاید مذهبی ؛متحد گشته ایم و علیه هر گونه تبعیض و ستم هستیم و اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ پرچم مشترک ماست!" بدون تردید در چینی شرایطی این "گنگر" و یا" شورا"؛ مورد حمایت همه جانبه مجامع بین المللی و جامعه جهانی قرار خواهد گرفت و بدین گونه می توان جوانان کشوررا با نسل انقلاب اشتی داد وبا کمک ما؛ البته جوانان قادر خواهند شد؛ احزاب مدرن را ایجاد نمایند و بدین گونه است که رسالت ما به پایان خواهد رسید!
شایان ذکر است که رفراندوم حق دمكراتيك و دائمى مردم ايران است كه آنان با آراء خود هر زمان كه اراده كنند ، شكل و نوع حكومت را انتخاب نمایند و اين حق بايستى در قانون اساسى آينده ايران گنجانده شود.
ـ سياست تشکل ها ی جمهوریخواهی مثال اتحاد جمهوریخواهان و نیز جمهوریخواهان لائیک ؛ هنگامى مى تواند مثبت و سازنده باشد كه با هدف ايجاد يك ائتلاف فراگير از همه نيروهاى سکولار صورت بگيرد و نه با ايجاد يك بلوك سياسى در برابر هم ویا درگير مبارزه فرعى جمهورى خواهى و سلطنت در شرايط فعلى حاكم بر ايران؛ خطايى نابخشودنى است چرا که موجب تفرقه در صفوف نیروهای سکولارو مدافع حقوق بشر گشته و برعمر نظام دینی در ایران خواهد افزود!
ـ اهداف سلبی و خط مشی سیاسی همانند برکناری جمهوری اسلامی
همانطور که دربالااشاره کرده ام ؛ اهداف سلبی و سرنگونی حکومت دینی می تواند پایه یک ائنلاف گسترده قرار گیرد. بنظر من چهار شرط اصلی یعنی سکولار مخالف نظام باشد و مدافع اعلامیه جهانی حقوق بشر وعلیه هر گونه تبعیض(جنسی ؛ مذهبی؛ قومی و ملی) باشد . این چهار شرط عمومی ترین خواستهای مردم ایران است که با روند های عمومی جهان گلوبال هم خوانی دارد.
ـ آیا شعار محوری مولفه ای از مبانی اتحادها و ائتلافها بحساب میآید؟
بله ؛ شعار محوری می تواند بعنوان مولفه ای ازمبانی ائتلاف طرح گردد. مثلا شعار "رفراندم؛ تنها راه نجات مردم" می تواند بعنوان یک شعار تاکیتیکی و هم استراتژیک نگریسته شود .این شعار می تواند به تمام اد عا ها و پیش داوری ها پایان دهد و از ابتدا تا انتها مورد پذیرش نیروهای ائتلاف قرار گیرد. این شعار می تواند ادعاها و اختلافات نیروهای اپوزیسیون را دور بزندو حلال اختلافات گردد و مسایل بحران زا را به میان مردم بکشاند که انان با رای خود نشان دهند که چه می خواهند ؛ این مردم هستند که سرانجام؛ شکل نظام و قانون اساسی ان را تعیین خواهند کرد و هیج فردی و یا جریان سیاسی نمی تواند از هم اکنو ن قیم مردم باشد.
ـ آیا در امر اتحادها استقرار نظام دمکراتیک مبنا است یا شکل نظام و یا اینکه هر دو ؟
بله در امر اتحاد انچه مهم است استقرار یک نظام دمکراتیک در ایران است . دردنیا امروز به دلیل رشد بی سابقه فناوری دیجتالی ؛ سانسور و خفقان را بسیارمحدود کرده است و از طرف دیگر ایجاد سازمان تجارت جهانی و پیوستن اکثر کشورهای جهان؛ دولت های دنیا را به ناچار غیر مقتدر و کوچک نموده است و محدوده اختیارات پارلمانهای ملی که پایه نظام های دمکراتیک را تشکیل می دهد بشدت محدود شده است و بدین گونه دمکراسی دیجتالی همچنان روبه گسترش بوده ودر اینده جایگزین دمکراسی نمایندگی خواهد شد.
بنابراین انچه در ایران امروزاهمیت دارد؛ تبدیل حکومت دینی به نظامی سکولاراست و شکل نظام آتی اهمیت ماهوی ندارد!
پرسش دوم ـ بنظر شما اتحاد وسیع نیروهای جمهوریخواه و دمکرات چگونه تشکیل میشود؟
من و یا کس دیگری نمی تواند چیزی که بوجود نیامده؛ چگونی تشکیل ان را توضیح دهد . ولی بنظر من بهتر است حداکثر نیروهای جمهوریخواه دمکرات در یک بلوک گرد هم ایند. من هر گونه اتحاد جبهه ای حول جمهوریخواهی را نا صیح دانسته و" اتحاد برای دمکراسی" تنها استراتژی صحیح در شرایط فعلی می دانم. طبیعتا ائنلاف وسیع احزاب سیاسی و منفردین مورد نظر من است.
پرسش سوم ـ امر اتحادها و ائتلافها چه نیروهائی را دربر میگیرد؟ اتحاد و ائتلاف با کدامیک از این نیروها در اولویت قرار دارد؟
ـ جمهوریخواهان دمکرات و سکولار
ـ جمهوریخواهان دمکرات بشمول طرفداران دمکراسی دینی
ـ دمکراتهائی که نوع نظام را منوط به آینده و رای مردم میکنند؟
اگر معتقد به اتحاد جمهوریخواهان دمکرات و سکولار هستید، بنظر شما با طرفداران دمکراسی دینی و مشروطه طلبان سلطنتی در رابطه با اتحادها، چه نوع موضعی را باید اتخاذ کرد؟
طرح هیج کدام از سئوالات زیرمجموعه بالا نمی تواندپاسخ مورد نظرمرا را در برداشته باشد . پاسخ مشخصم چنین است که ائتلاف قبل از هر چیز؛ نیروهای سکولار را در بر می گیرد که جمهوریخواهان سکولار و مشروطه خواهان دو پایه اصلی ان را تشکیل می دهند. در مورد طرفداران دمکراسی دینی انان قبل از هر چیزلازم است که نسبت به نظامی سکولار در ایران اظهارنظرقطعی بکنند . طبیعتا در صورت تمایل انان در بر پایی نظامی سکولار ؛ جایشان در ائتلاف خواهد بود من بطور مشخص سکولار های مشروطه خواه را به طرفداران دمکراسی دینی ترجیح خواهم داد . چرا طرفدران دمکراسی دینی بعد از 25 سالی که ازعمر حکومت دینی می گذرد هنوز با پسوند دین در سیاست و حکومت تعیین و تکلیف نکرده اند در حالی که مشروطه خواهان مشکلی در زمینه سکولار بودن حکومت اتی ندارند و اختلاف جمهوریخواهان با شکل نظام سلطنتی است !
نیاز است مابین جمهوریخواهان و مشروطه خواهان توافق اصولی بر سر نحوه تبلیغ نظام اتی و نقش اقای رضا پهلوی در روند های اتی حاصل گردد.
پرسش چهارم ـ از نظر شما چه مشکلاتی در امر اتحادها و ائتلافها وجود دارد؟
بنظر من همه این مواردی که شما بر شمرده اید مثل رابطه داخل و خارج و نگرشهای مختلف نسبت امر اتحاد ها و مناسبات سازمازنهای و فعالین سیاسیی منفرد پیشینه ها و پیش داوری ها ووجود برنامه و استراتژیهای مختلف و تعدد و گوناگونی حرکات برای شکل دهی امر اتحاد ها و غیره مشکلاتی است در امر اتحاد هاست ولی در این بین نبود یک استراتژی مشترک در مقابل حکومت دینی و نداشتن درکی روشن از جهان جهانی شده اصلی ترین مشکلات در امر اتحاد هامحسوب می گردد.
رابطه داخل و خارج و یا شکاف نسل ها!
خوشبختانه فناوری های دیجتالی مشکل رابطه داخل و خارج را حل کرده است و اتفاقا ما خارج کشوریها؛ از داخل کشور بیشتراز اوضاع ایران اطلاع داریم . اکنون 3 میلیون کار بر اینترنتی در ایران وجوددارد و پیش بینی می شود تا 5 سال اتی به بیست میلیون افزایش یابد.
مسئله بهیج وجه داخل و خارج نیست ! چرا که بخش بزرگی از نسل انقلابی ها مثل ملی _مذهبی ها ؛ اصلاح طلبان دینی و محافل نیمه علنی چپ دمکرات _ در ایران فعالیت می کنند. انان حتی قادر نیستند با فرزندانشان ارتباط بر قرار کنند!
بنظر من؛ مشکل عمیق تر از این هاست. جهانی شدن؛ موجب کم رنگ شدن سیاست در سطح جهان شده است وسیاست اصولا فاقد آن جذابیتی است که بطور مثال برای جوانان جهان در دهه 70 داشت !
اما در مورد جوانان ایران یک حالت پارادوکس عمل می کند. از یک طرف دل خوشی از سیاست از نوع انقلاب بهمن ندارند و ازسوی دیگر بر خلاف جوانان غرب؛ بشدت سیاسی هستند؛ چرا که آنان از ابتدایی ترین خواست جوامع بشری؛ یعنی ازادی پوشش و ارتباط با جنس مخالف محرومند و ازهمه مهم ترآنان بخوبی لمس می کنند که ادامه حیات جمهوری اسلامی مساویست با بی ایندگی جوانان کشور!
اکنون سن متوسطه احزاب اپوزیسیون 50 سال است . شورای نگهبان 70 سال ؛مجلس و دولت اسلامی بالای 50 است. در حالی که 70% جمیعت کشور زیر 30 سال سن دارند.
هرچند احزاب سنتی ایران(چپ ؛ ملی و مذهبی ها) تغییرات جدی را پشت گذاشته انداما در اساسی ترین مبانی اتحاد ها ؛همچنان در پارادایم های دهه های 40 و 50 گیر کرده اند و اصولا عمومی ترنی خواستهای جوانا ن کشورجایی درکارپایه اتحاد های آنان ندارد.
نگاه ؛ درک و احساس و تحلیل نسل انقلابی ها هیج ربطی با خواستهای جوانان کشور ندارد! بطور مثال ملی و مذهبی ها در ناسیونالیسم ازنوع آنتی کلونیا لیسم بسر می برند وهر سه نیرو به نسبت هایی در امریکا ستیزی مشترکند و درک درستی از جهان گلوبال ندارند.آنان دردروان جنگ سرد بسود شرق علیه امپریالیسم امریکا بوده اند و اکنون با تکیه به اروپا بازهم در فضای هیستری ضد امریکایی بسر می برند؛ غافل از اینکه بازسازی اقتصادی ایران بدون همیاری امریکا محال است .
جوانان ایران با رشد فناوری دیجتالی رشد کرده اند و در فضای آنتن ماهوارها و "فرهنگ" لس انجلسی بزرگ شده اند و اکنون اینترنت مشغولیات روزانه شان را تشکیل می دهد و از همه مهم تر اندیشکدها (Think Tank) ایرانی یکی پس از دیگری ایجاد می شوند و ایران به لحاظ مقالات و رساله های علمی در خصوص گلوبالیسم؛ در صدر کشورهای خاورمیانه قرار گرفته است. درحال حاضر نزدیک به 4000 سایت و 16 هزار وبلاگ فارسی زبان در داخل کشورداریم که عمدتا توسط جوانان کشورراه اندازی شده است.
دوم خرداد 76 که به حق جنبش جوانان کشورلقب یافت .این جنبش ؛نه ادامه انقلاب بهمن بود ونه دنباله انقلاب مشروطه ؛ بلکه تکانی بود از جهانی شدن که هیج جریان سیاسی نتوانست ان را درک کند . دوم خرداد موقیعت بی نظیری بود که نسل انقلابی های سکولار می توانست با ان ارتباط بر قرار نمایند وبه دلیل قرار داشتن در پارادایم های گذشته موجب شد یا ان را" دست ساز" رژیم بدانند و از این منظردرجهت نفی دوم خرداد حرکت نمود ویاان را فرصتی یافت که دنباله روی خودرا از اصلاح طلبان دینی و استحاله نظام دینی را توجیه نماید!
بنظر من فرصت زیادی نمانده است ؛اگراپوزیسیون سکولارخارج از کشور؛ نتواند هر چه زودترائتلاف وسیعی؛ حول چهار شرط پیش گفته ایجاد نماید؛ برای همیشه از گردونه سیاست ایران؛ خارج خواهد شدو جامعه جوان ایران از تجارب ارزنده یکی ازپر ماجرا ترین و قدا کار ترین نسل سیاسی محروم خواهدشد!
پرسش پنجم ـ شما نقش عامل بین المللی را در امر اتحادها چگونه می بینید؟ جمهوریخواهان دمکرات چگونه از امکانات بین المللی لازم است بنفع اهداف خود بهره گیرند؟
همواره بین کسب قدرت سیاسی و عامل بین المللی ؛ رابطه مستقیمی بوده است؛ بویژه پس از 11 سپتامبر در خاورمیانه و بطور مشخص ایران ؛نقش عامل بین المللی دوچندان شده است . شاید بجرات می توان گفت عامل خارجی به عامل اصلی در تحول داخلی کشورمبدل شده است.
11سپتامبر اگر چه ؛ موج محافظه کاری را در امریکا حاکم کردوازادیهای مدنی رادر ان کشورمحدود ساخت ولی مردم ایران بزرگترین سود برنده ان بوده اند؛ چرا که این رویداد هر چه که بود موجب شد که ؛بعث عراقی و طالبانیسم اسلامی را در غرب وشرق کشوررا نا بود کرده است و این در دراز مدت بسود دمکراسی درایران عمل خواهد کرد.
اکنون شرایط بگونه ای است که اگر اپوزیسیون سکولار نتواند شرایط جدید جهانی را درک نماید و با طرح غرب در باره خاورمیانه همراهی نکند؛ طبعا رژیم اسلامی از ان بسود طولانی کردن نظام دینی بهربرداری خواهد نمود وطرفداران مدل چینی در داخل حکومت؛ دقیقا این هدف را پی می گیرند.
به تحولات پس از 11 سپتامبر نبایستی پاسخی ناسیونالیستی و ضد "امپریالیستی" داد .در جهان گلوبال شده؛ منافع مشترک سکولار های ایرانی با جامعه جهانی امری غیر قابل انکار است . اگر اپوزیسیون و یا رژیم اسلامی ها نتوانند از این وضیعت استفاده کنند؛ انوقت هیج بعید نیست؛ با ناراضایتی که در دل مردم ریشه دوانیده است؛ روزی سر بر خواهد کشیدو در چینین شرلیطی سرنوشتی بدی درانتظار ملت ما قرارخواهد گرفت . واقیعت این است که بخش قابل توجهی از مردم ایران علنا خواهان دخالت خارجی در سر نوشت خود هستند! این را می دانیم که تز"استقلال و عدم دخالت درامور یکدیگر" بویژه در دوران کنونی یک تعارف دیپلماتیک بیش نیست !
امروز امکانات بیشماری برای اپوزیسیون سکولار فراهم آمده است که متاسفانه بعلت غیر جدی بودن جمهوریخواهان سکولار؛ در بهر برداری از چنین امکاناتی و نیز اروپا گرایی انان و همچنین تفرقه و نداشتن استراتژی واحد؛ موجب انفعال آنان در بهر برداری از این امکانات بین المللی شده است .
بنظر من یکپارچگی سکولار ها اعم از جمهوریخواه و مشروط طلب وهمچنین داشتن استراتژی واحد در مقابل حکومت دینی می تواند اولا به مثابه موتور کوچک که موتور بزرگتر(توده های مردم)را بحرکت در اورد و دوم خرداد دیگری که این بار کلیت نظام را نشانه بگیردو جوانان را به میدان سیاست بکشاند.
یکی از وظایف احزاب سیاسی اپوزیسیون این است که تدابیری اتخاذ نمایند و به جوانان ایران کمک نمایند که آنان خود احزاب مدرن را در ایران بوجود آورند !
پرسش ششم ـ ارزیابی شما از حرکاتی که در طی چند سال در امر اتحادها صورت گرفته است چیست؟
در طی چند سال اخیر بنابردلایل متعد د از جمله ؛ریزش نیرو ها ؛ فشار از پائین و نیز تجربه اندوزی ؛ برخی ازرهبران را؛ وادر به پذیرش تمایل اتحاد خواهانه "توده سازمانی" نموده است . ثمره این تلاش ها ایجاد تشکل هایی در بین جمهوریخواهان شده است. اینگونه تشکل ها زمانی می تواند مثبت باشد که استر اتژی واحدی حول نیروهای سکولار_ دمکرات و اراده واحدی برای بر چیدن حکومت دینی همراه باشد.
تمایل اتحاد خواهانه "توده حزبی" بایستی با روندهای جهانی و فراگیرترین خواستهای جوانان کشورهمخوانی داشته باشد.
یک بار دیگر تاکید می کنم؛ شکل نظام آتی و قانون اساسی را؛ مردم در رفراندم عمومی با رای خود تعیین خواهندکرد. بنابراین هر گونه اتحادی که این موضوع رانادیده انگارد راه بجایی نخواهد برد و از قبل محکوم به شکست است!
متشکرم که چینین امکانی در اختیارم قراردادید.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید