رفتن به محتوای اصلی

بدون شرح

بدون شرح

حرفهای یک دوست .نامش پارساعبیدی است مدت زیادی ازآشناییمان درفضای مجازی نمیگذرد ..دقیقا آنچه برایم ارسال کرده ودرصفحه اش گذاشته است ..وتشکرصمیمانه ازپارسا برای موافت با انتشارش مطالبش .اسماعیل فتاحی
----------------------------------------------------
حس بغل کردن عروسک و خواباندن آن به جای نوزاد
حس پریود شدن و نوار بهداشتی گذاشتن برای ارضای روحت
حس تجسم ریش وسیبیل بر روی صورتت با فتوشاپ
حس پوشیدن کت وشلوار و ذوق از نگاه کردن در آینه
حس سوتین بستن و رویای زیبای برجستگی سینه
حس اندام ورزیده و بازوهای بزگ برای به رخ کشیدن 
حس هایی که با رویاهایشان زنده ام وزنده اند.

-------------------------------------------------

من آن پسرک که زن بودم
ومن که زنی در پسرک بودم
شاید درگیر واژه ها شدم
ولی من زن درون پسرک بودم
پسرک شبیه زن بود
و زن به اشتباه پسرک بود
وجلد پسرک روی زن بود
شاید باید پوست می انداخت.
------------------------------------------

لذت توهم درد زایمان و شیر دادن نوزادت
لذت شستن او بعد از کثیف کردنش
لذت توهم روز اول مهر وفرزندت را به مدرسه بردن
وگفتن دیکته شب قبل از خواب برای او
لذت توهم دیدن بزرگ شدنش و...
لذت توهم یک رویا...
---------------------------------------------------

پیام پارسا عبیدی به پدرو مادرهایی که فرزندانی دارای گرایشات جنسی وجنسیت متفاوت هستند

https://www.facebook.com/parsaabidi88/videos/797642470345261

----------------------------------------------------------------------------------------------

کشتی تایتانیک

وقتی دیروز تا قبل از اومدن دوستهام تو اون باغچه که باصندلیهای پلاستیکی ومیزهای معمولی پلاستیکی ویک رومیزی قرمز کهنه که روی میز پهن شده بود نشسته بودم ویک چای معمولی میخوردم وبه ادمها نگاه میکردم وهمه مشغول صحبت وچای وسیگار بودند ومن هم که عاشق اینجور جاهای شلوغ اما راحت وبدور از هر ادای اضافی یکدفعه یاد کشتی تایتانیک افتادم وفقط یاد یک صحنه افتادم که خیلی سالها قبل هم اون صحنه منو اذیت میکرد وهمینطور صحنه های مشابه در جامعه.
کشتی تایتانیک 3 طبقه بود
1 عیان نشینها همون سرمایه داران
2طبقه متوسط که خرده بورژواها بودند
3طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه که به واسطه ظلم سرمایه دارها وبا حماقت متوسطها همیشه مورد ظلم بودند.
وقتی نمایی از حالت کلی کشتی نشون داده میشه و افراد 3 طبقه کشتی اومدن برای هواخوری روی عرشه
جک وقتی از پایین به بالا نگاه میکنه یعنی دو طبقه بالا تر ازخودشو......
در یک صحنه دیگه جک وقتی با رز آشنا میشه و به دعوت رز به طبقه اشرافیت میره برای صرف شام و مجبور لباس رسمی بپوشه و وقتیکه میخواد آشنا بشه با افراد اونجا تو اون لحظه چیزی جز تظاهر نمیبینه در افراد وسر میز شام چیزی جز اینکه افراد مجبورا تظاهر کنند که خیلی باکلاس هستند.
ولی یک صحنه مخالفش وقتی جک ایندفعه رز رو به پایین میبره ومیبینه زن ومرد وکودک وپیرو جوون یکرنگ وبه دور از هر تظاهری کنار هم میرقصن وشادن، رز رو شگفت زده میکنه وکفشهاشو در میاره وبا جوراب میرقصه چون اونجا نیازی به تظاهر سرمایه داری نیست.
دیروز تو اون چایخونه که باغچه ای هست والبته جاش وقیمتهاش مناسب برای من حکم طبقه پایین کشتی رو داشت، حتی با اینکه شاید نگاههایی به من بود واون هم برای تعجب وبه خاطر جنسیت وگرایش جنسیم که در رستورانهای خیلی مدرن هم همین نگاهها بوده.
من عاشق اینم با کردها وترکها وکسانی که اینطور مراسمی دارند ودر کنار هم میرقصند، برقصم وشاد باشم.
لذتی که تو اون چایخونه باغچه ای میبرم تو بهترین ومدرن ترین کافه های فرانسه میدونم نمیبرم.

---------------------------------------------------------------------------------------

 

جامعه lgbtqai قبل از اینکه بخواد با فوبیای نسبت بهش مبارزه کنه اول باید جامعه خودش رو نسبت به گرایشهای متفاوت وجنسیتهای متفاوت آگاه کنه تا بتونه خیلی کارایی بهتری داشته باشی.

دوجنسگرایی

وقتی صحبت از دوجنسگرایی میشه افراد بای فوبیا که اتفاقا خیلیاشون از همجنسگرا هستن اونها رو متهم به هرزه گی وتنوع طلبی میکنند ولی آیا واقا اینطوریه!؟
تجربه خود من که چند دوست دوجنسگرا دارم وهمسراشون میدونن واصلا هم با این قضیه مشکلی ندارم ورابطه خیلی خوبی هم با هم دارن و
حتی در رابطه هم کاملا آزاد هستن ولی باز هم نسبت به هم وفادار هستند.
دوجنسگرایی عشق وعلاقه به هر دوجنس هست ولی فقط با یک جنس مخالف ویا موافق ارتباط برقرار میکنه و وفادار میمونه واینکه اگر دوجنسگرایی حس تنوع طلبیه بالایی داره و ثبات نداره این ایراد از جامعه دوجنسگرا نیست.
در رابطه هتروسکسوالها وهمجنسگراها و... هم هرزگی و تنوع طلبی وجود داره پس نباید این ذهنیت رو نسبت به یک دوجنسگرا داشته باشیم که آنها تنوع طلب هستند وحرفهتی مزخرف دیگه.
خود من بعد از شکست در رابطه ای که یکسال پیش شروع کرده بودم با یک نفر که همجنسگرا بود وشاید هم ادعا میکرد، الان در دوره بی اعتمادیم به یک دوجنسگرا به نام مهرداد اعتماد کردم وفهمیدم که به خاطر من هر کاری میکنه و من واقعا عااااااااشقشم ومیتونم کاملا بهش تکیه کنم.
------------------------------------------------------------------------------------------------------

دیگه کسی گرسنه نیست
دیگه کسی آواره نیست
دیگه جنگ نیست
دیگه کودکی کنار ساحل جسدش پیدا نمیشه
دیگه زندانی نیست
دیگه کسی دزدی نمیکنه ودروغ نمیگه
دیگه جلاد نیست وبازجو نیست
دیگه مرگ مشکوک تو سلول انفرادی نیست
دیگه تجاوز نیست
دیگه مرد دو برابر زن نیست
دیگه طناب دار نیست
دیگه مرزی نیست
دیگه دیکتاتوری نیست
دیگه خاندان سلطنتی چکمه ونعلین نیست
دیگه هموفوبیا، ترنس فوبیا، بای فوبیا،...... نیست
دیگه چیزهای بد نیست.
تصورش هم قشنگ بود
فقط یک لحظه تصور کن.
--------------------------------------------------------------------------
لباسهایم را به اشتباه تنم کردن تا باورم شود
همه چیز را زنانه ومردانه کردن برایم
موی سر را کوتاه کن که مردانه باشد
ناخنهایت را کوتاه کن که مردانه باشد
و عروسکهایم را گرفتن وتوپ وماشین دادن
آنها، آن من را دیدن که خواستند
نه آن منی که در من وجود داشت
جنسیتم را یک وجب زیر نافم تشخیص دادن
و یک عمر من را کشتن .....,
-----------------------------------------------------------------------------------------
در آینه خودم را دیدم ولی نشناختم
انگار روی من نقابی به اجبار بود 
در آینه کسی به من خیره بود
ولی من که او نبودم وترسیدم
شاید همیشه همراهم باشد
من در خودم او نبودم 
از کجا امد که این چنین مرا ترساند
پسرک همچنان خیره به من
ولی من که زن بودم
نقابی اجباری بر روی من بود
شاید همیشه همراهم باشد
---------------------------------------------------------
صدای ناله و درد از سلول اخر
انگار کسی جان داشت میداد
اما هیچکس گویا نبود که بشنود
ویا بود نخواست ویا نخواستن که بشنوند
ساکت شد همه جا وازاد ورها از سلول
برایش سنگ قبری درست کردن بی نام ونشان
تیتر رسانه ها وچند وقت بعد فراموش شد
وتکرار داشته سلول آخر و صدای ناله و درد......
------------------------------------------------------------------

کارگران زندانی باید آزاد گردند.

طبقه کارگر همیشه باید تحت استثمار نظامهای سرمایه داری باشد وفرقی نمیکند در کجا وبه چه عنوان!
طبقه ای که کار میکند و مالیات میدهد تا یک عده مفتخور سیر شوند وهر روز بر ثروتشان افزوده شود.
طبقه ای که زجر میکشد وجان میدهد تا اربابان سرمایه دار در ناز ونعمت باشند و ککشان هم نگزد.
طبقه ای که اسمی نه ولی رسما برده شده تا برده داران سرمایه دار شلاق داشته باشند.
طبقه ای که اگر هم اعتراض کرد برای گرفتن همان حقوق تعیین شده اش جوابش باتوم وزندان ومرگ مشکوک است.
طبقه ای که تنها سلاحش صدای اعتراض اوست که در گلو خفه شده چون نان شب همسر وفرزندش قطع میشود

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید