فریاد شکوفه ها وقتی در دل سهراب ها پویا می شود، قصه ی شیدا رنگی دیگر می گیرد و سنفونی خاوران در باله ی زیبای جوانان، قتل عام یارانم را حکایتی دیگر دارد.
خاوران بذر بودن و عشق ورزیدن را در هزاران شکوفه دمیده و نوید امروز را داده بود. شکوفه هایی که غنچه بودند و دور از مهر پدری، امروز باغی پر از گل را بنا نهاده اند.
فرزندانی که کودکی شان را در پشت درهای اوین گذرانده و در نوبت صف ملاقات درس زندگی را آموخته اند، امروز یاد و خاطره مادران و پدرانی را گرامی میدارند که هنوز پس از گذشت سال ها نه تنها جای خالی شان پر نشده بلکه این احساس را به ما نیز منتقل میکنند که هیچکس جای آنها را نخواهد گرفت! آنها زنده اند! خاوران زنده است........
این روزها همین جوانان برای من و تو سرود مادرانشان را می خوانند و از قصه گم شدن پدرانی که حسرت دیدن فرزندان خود را به خاوران بردند، میگویند. امسال این شکوفه ها بودند که مراسم یادبود جانباختگان خاوران را برای من و تو برگزار کردند و با بازگویی خاطرات خود آتشی دوباره در جان ما انداختند و اوج این شکوفایی نوای ستار و صدای مهدی اصلانی بود که با هر کلام اشک را بر گونه های ما روان کرد.
برگزاری این یادبود با دستهای توانمند ولی خالی فرزندان خاوران، یادمانی که دردها را تازه کرد و سیل اشکها را جاری، با استقبال بسیاری از ایرانی ها و به ویژه جوانان روبرو شد و نشان داد که خاوران در قلب تک تک مردم ایران جای دارد. این فرزندان با عشق و اعتماد به نفس، فریاد برآوردند که خاوران همیشه زنده است و نسل در نسل این یاد و خاطره را هر سال با شکوهی بیشترگرامی میداریم، اگرچه جوانیم ولی سرشار از عشق و مبارزه ایم برای آزادی ایران و مردم!
امید است که در سالهای آتی اینگونه مراسم در فضای باز و در مکانی پر رفت وآمد، در برابر چشم هزاران رهگذر، برگزار شوند تا به مردم دنیا بگوئیم و نشان دهیم که بر مادران و پدران و یاران ما چه رفته است!
پویایی شما جوانان مبارز را می ستایم و دستان گرم تک تک تان را میفشارم و بر گونه هایتان بوسه می زنم و زیباترین واژه ها را در سپاس از این حرکت مردمی تقدیم شما میکنم.
10 سپتامبر 2009
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید