رفتن به محتوای اصلی

شیرین عبادی و رویاهای خمینیزه کردن جنبش انقلابی مردم

شیرین عبادی و رویاهای خمینیزه کردن جنبش انقلابی مردم

خیزش انقلاب مردم در روز جمعه ۲۶ تیر امروز حتی برای مردم دنیا کاملا مشخص بود که هیچ ربطی به نماز جمعه بعنوان تریبون صدور فرمان قتل عام ها و زبان بریدن ها نداشت. تریبون که در کل تاریخ ۳۰ ساله حیات ننگین حکومت اسلامی همواره تریبون رسمی سرکوب ها بوده و مبیاشد. ویژگی برجسته خیزش جمعه ۲۶ تیر دقیقا در تفکیک صف جدال جناحها با جدال مردم بود. در این خیزش میلیونی شعارها از هم تفکیک شده و در تقابل با هم قرار گرفته بودند. در حالیکه هاشمی پرچم سفید وحدت نظام را بلند کرده بود مردم در خیابانها در ابعاد میلیونی خواست آزادی زندانیان سیاسی را مطرح کرده و فریاد میزدن کشته ندادیم که سازش کنیم. خیزش روز جمعه نقطه عطفی در جریان خیزشهای انقلابی اخیر بود.

هر انقلابی یک ضد انقلاب فشرده را از خود به بیرون پرتاب کرده و در مقابل صف و نیروی انقلابی قرار میدهد. این ضد انقلاب اگر چه ممکن است از گرایشات فکری متفاوتی باشد اما چسب درونی کل آن این است که بهر شکلی میخواهد سیر و روند انقلاب را سد کند. متوقف کند و به انحراف بکشاند. در سال ۵۷ در تقابل با انقلاب مردم برای آزادی رفاه و برابری، ضد انقلاب؛ خمینی را از صندوق کهنه و غبار گرفته نجف بیرون کشید و در بطن نبود یک قطب آلترناتیو چپ مدعی قدرت، در نبود یک منشوری از مشخص ترین و فوری ترین مطالبات انقلابی مردم در میانه راه بر گرده انقلاب حاکم کرد. انقلاب را به خون کشاند. و خود را در دریای خونین بیرحمانه ترین سرکوب ها، تثبیت کرد.

امروز جنبش انقلابی باز به پا خواسته است. کل دولت و بساط و نظام دیکتاتوری را آماج یورش خود قرار داده است. این جنبش روز به روز گسترده تر و عمیق میشود. روز به روز شعارها و مطالبات خود را روشنتر و شفاف تر در قالب شعارها بیان میکند. رشد این جنبش انقلابی، کل اردوگاه مخالفین انقلاب و سرنگونی کل نطام اسلامی را به تکاپو واداشته است. تلاش عظیمی همزمان با رشد این جنبش برای متوقف کردن آن از سر گرفته شده است. برای این جنبش انقلابی ایستگاههای معینی تعریف کرده که در اولین ایستگاهی که بتوانند متوقفش کنند. برایش رهبر تراشی میکنند. چهره ها و شخصیت ها ی لازم درست میکنند. توی دالون های پارلمان های اروپا میچرخانند. دوربین های بی بی سی و سی ان ان را رویشان زوم میکنن. پرچم و پلاکارد بدست شان میدهند. رنگ به لباس شان میپاشند. تا بتوانند در اولین ایستگاه این قطار جنبش انقلابی را متوقف کنند. با عبور این قطار از ایستگاههای تعیین شده، پشت سر آن تا ایستگاه بعدی میدوند.

قرار بود جمعه ۲۶ تیر یکی از این ایستگاههایی باشد که جنبش انقلابی مردم را زیر پرچم سفید هاشمی در محل نماز جمعه تهران متوقف کنند. قرار بود با دست هاشمی فرمان ایست را بکشند. قرار بود نماز جمعه به نماز وحدت بخش جناحها بدل شود. قرار بود منشور آبکی هاشمی سفره ای شود که خامنه ای و احمدی نژاد و موسوی و کروبی را دور هم بنشاند و مردم هم به خانه هایشان بفرستند. اما این قطار در این ایستگاه نیز حتی لحظه ای توقف نکرد و بسرعت عبور کرد. دوباره دنبال این قطار به راه افتادند. این بار شیرین عبادی را که رهبر از قبل ساخته بنیاد نوبل برای این روزها بود، جلو انداختند. این بار شیرین عبادی بعنوان نماینده به اصطلاح حقوق بشر، پرچم سفید هاشمی را بدست میگیرد و دویدن را آغاز میکند.

شیرین عبادی در مصاحبه خود با دویچه وله آلمان از آشتی حکومت اسلامی با مردم حرف میزند. نگران بی اعتمادی مردم به حکومت است (در واقع نگران سرنگونی حکومت است). و میخواهد پل آشتی بسازد که مردم را از دره عمیق شکافشان با حکومت عبور دهد. این پل نیز چیزی جز همان منشور آبکی هاشمی که همان موقع مردم دست رد به سینه اش زدند نیست. شیرین عبادی ۴ اصل را بعنوان پیچ و مهره و ستون پر کردن این شکاف و دره عمیق باز میشمارد: اول، پایان دادن به خشونت ها، دوم، آزادی دستگیر شدگان اخیر (توجه کنید فقط دستگیر شدگان اخیر و نه کلیه زندانیان سیاسی)، سوم، پرداخت خسارت به خانواده های جان باختگان و در اخر انتخابات مجدد. اینها ماتریال های پل آشتی شیرین عبادی و سد قطار سرنگونی این طیف است. صحنه را جوری میسازد که گویا تا قبل از انتخابات هیچ مشکلی نبوده و فقط مردم گله های کوچکی داشتند اما مردم به حکومت اسلامی اعتماد داشتند و این اعتماد در پس انتخابات ترک برداشته است و حالا باید با این ماتریال مشکل بین مردم و حکومت را حل کرد. خانم عبادی برای اینکه قطار جنبش انقلابی برای سرنگونی کل رژیم سد کند مجبور است در روز روشن در چشمان میلیون ها نفری که ۳۰ سال هر روز داغ شلاق ستم و بی حقوقی این حکومت را بر کمرشان زخم انداخته نگاه کند و مسخره ترین و پوچ ترین تحریفات را تحویل دهد. مجبور است درست مثل احمدی نژاد و خامنه ای و کیهان شریعتمداری دروغ به هم ببافد. قرار است روی یک دوره سیاه سی ساله از خشونت بارترین و جنایت بارترین و ضد بشری ترین نطام سیاسی معاصر دنیا فوت کند و به هوا بفرستد. مجبور است به زبان هاشمی که خود یکی از مهمترین مهره های جنایت بشری است حرف بزند. مجبور است روی مطالبات واقعی مردم برای آزادی، برابری، و رهایی کامل از تمام مظاهر ستم و بی حقوقی اسلامی تف کند. گویا اگر اوضاع را به قبل از انتخابات بکشاند همه مشکلات مردم حل میشود. گویا خانواده جان باختگان با دریافت خسارت داغ عزیزان شان را فراموش میکنند. گویا خون نداها و سهراب ها و کیانوش ها بخاطر تعویض پالونهای ولایت و دولت از یک جنایتکار به یک جنایتکار دیگر ریخته شده است. گویا هزاران زندانی سیاسی که شب و روز در شکنجه گاههای جمهوری اسلامی به فجیع ترین شکلی شکنجه میشوند تجاوز میشوند به همین سادگی لحطات تلخ و دردبار شکنجه را به یمن مدال طلای خانم عبادی فراموش میکنند. گویا میتوان پاسخ مرگ بر دیکتاتور میلیونها نفر مردم در ایران را با این چندرغاز مطالبه آبکی داد.

نه خانم عبادی. مردم نفرت سی ساله شان از کل بنیاد ضد بشری این رژیم و عزم و اراده شان برای پایان دادن ابدی به سرچشمه تمام مشقات و مصائب شان را پای علم سفید شما و هاشمی قربانی نمیکنند. امروز شما و پلاتفرم سیاسی طیف شما در مقابل نقد بی امان صف متشکلی از چپ ها و کمونیستها و میلیونها انسان آزادیخواه و برابری طلب نه تنها در ایران که در سراسر جهان قرار میگیرد. هر ادم بی اطلاع از اوضاع ایران حتی در دور افتاده ترین نقطه دنیا، که تنها صحنه های اعتراضات و سرکوب های اخیر مردم را از صفحه تلویزیون های خود دیده باشد فریاد آزادی خواهی مردم زیر باران گلوله ها و باتوم ها را شنیده باشد به پلاتفرم شما به تلخی میخندد و عصبانی میشود که چگونه میتوانید شعور انسان های قرن بیست و یکم را اینگونه به بازی بگیرید. خانم عبادی صف شما به همراه صف انبوه گله های حزب اللهی از خامنه ای تا رفسنجانی در زیر گامهای استوار انقلاب مردم جارو میشود. صدای انقلاب مردم ایران را تا دیر نشده بشنوید. این قطار انقلاب در هیچ یک از ایستگاههای شما متوقف نخواهد شد. مقصد نهایی این قطار سرنگونی تام و عیار کل بساط نطام نکبت و بدبختی جمهوری اسلامی است. تاریخ دو بار تکرارنمیشود. در تحمیل خونین خمینی در فقدان صف کمونیستهایی که امروز در حزب کمونیست کارگری متشکل اند، به انقلاب ایران در سال ۵۷ اگر واقعیتی وجود داشت امروز تنها به کاریکاتور کاغذی بدل میشود که در آینده تنها در گوشه خاطرات انقلاب مردم ایران ثبت خواهد شد. انزجار مردم را بیش از این نصیب خودتان نکنید. مطمئن باشید به هیچ قیمتی نخواهیم گذاشت پروژه خمینیزه کردن جنبش انقلابی مردم را امروز بار دیگر تکرار کنند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید