کمتر از سی سال بعد از قطع رابطهی ظاهری سیاسی دول ایالات متحدهی آمریکا و جمهوری اسلامی، سیدعلی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، در پاسخ به پیام رئیس جمهور جدید ایالات متحده که دست دوستی بهسوی نظام جمهوری اسلامی در ایران دراز کرده بود، پایان تحریمهای آمریکا علیه ایران، پس دادن دارائیهای مسدود شدهی ایران و توقف پشتیبانی آمریکا از اسرائیل را شروط از سرگیری گفتگو میان دو کشور دانست. وی در بخش پایانی سخنرانی خود در مشهد در روز اول فروردین ۱۳۸۸مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحده آمریکا را از اول انقلاب، آزمونى بزرگ براى ملت ایران و جمهورى اسلامى دانست... حقیقت اما این است که آزمون مذکور، تحمیلی از سوی حکومت جمهوری اسلامی به مردم ایران در همآن زمان بود. همانطور که آیتالله خمینی در۱۷ آبان ۱۳۵۸ در نطقی در دیدار با گروهی از دانشجویان اصفهانی گفتهبود: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند! و این عبارت که هنوز بر دیوارهای همهی شهرها نقش بسته و میبندد، منشاء سیاستهای سی سالهی حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفت، نه خواست و رای مردم در شرایطی دموکراتیک.
سیدعلی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، با نشان دادن واکنشی سریع به سخنان باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، خواسته است نشان دهد که در ایران تصمیم گیرندهی اصلی در ارتباط با مسالهی مهم نزدیکی ایران و آمریکا شخص اوست. گویا ایشان از پیش آمادهی چنین دعوتی بودند؛ چرا که آقای خامنهای به ندرت در مورد مسالهای با این سرعت واکنش نشان میدهد. اما اینبار بحران سرمایهداری جهانی ـ که ایشان را در این کنج دنیا بر مستند قدرت نشانده ـ گویا فرصت تامل را گرفته بود. که حکایت این و آن رها کرده و حکایت خود را مطلق کردند.
اوبامای جوان اینگونه مخاطبان پیام را خواند که: من به خصوص مایلم مستقیماً مردم و رهبران جمهوری اسلامی را مخاطب قرار دهم. اوباما در پیاماش نگفت «و» میان مردم و رهبران را به عنوان حرف تقابل به کار میگیرد یا همسویی دو مخاطب پیاماش؟! آقای اوباما فرمودهاند: نزدیک سه دهه روابط میان دو کشور تیره و تار بوده. ولی این جشن، یادآوری نقاط مشترک بشریت است که همه ما را به هم پیوند می دهد. این فصلی برای آغازی نو است. من میل دارم به روشنی با رهبران ایران سخن بگویم... بگو اوبامای جوان، تو اینک در بحران اقتصادیای ناخواسته گرفتاری و راهی جز گفتگو نداری، اما این جشنی که از آن یاد کردهای جشن مردم کشور من نیست؛ جشنی که جوانها در آن در زندانباشند و خانوادهها شرمنده از ناتوانی برای تامین حداقل معاش، جشنی که مواد مخدر در آن بیداد میکند و حکومت راهی خلاف راه منافع تودهها در پیش دارد. این جشن شماست با حکومت جمهوری اسلامی که بر نعش جوانان و آزادیخواهان کشور من ایستادهاید و صور سپاس خدایتان را میدمید. نه جشن مردم محروم سرزمین ثروتمند من. اینکه تو چه میل داری برای من مهم نیست، مسالهی من در میل به استقلال و رفاه مردم ستمدیدهی کشور خودم است، و امیال تو امثال تو برایم پشیزی نمیارزد.
از دیگر سو، رهبران دمکرات کشورهای آزاد اروپائی که در میانهی بحرانی فراگیر برای نظامهای سرمایهسالارشان گیر افتادهاند، شیفتهوار از این گفتگوی دورادور ـ نزدیک سیاسی استقبال کردهاند. قطعاً این میان منافع آنان که در سالهای گذشته مجبور بودهاند با تحریمهای ایالات متحده علیه ایران همراه شوند، بیشتر تامین خواهد شد و در گذر از این بحران اقتصادی، روابط اقتصادی با ایران نفتخیز کمکاشان خواهد کرد.
اما جناب رهبر جمهوری اسلامی دقت نکردهاند که حق ندارند شروط خود را مطلق کرده و بیتوجه به نظرات سایر مردم و کارشناسان تصمیم بگیرد. وی باید به اندازهی اختیارش از طرف خود و در چهارچوب قانون سخن بگویند. سیدعلی خامنهای نمیتواند سخنگوی قاطبهی مردم ایران باشد. کدام ایرانی رای به این داده که ایشان بنشیند و از سوی هفتاد میلیون نفر دیگر تصمیم بگیرد؟ حتا با اتکا به اصل ١١٠ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز رهبر حق تعیین سیاستها کلی نظام جمهوری اسلامی را فقط پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام دارد؛ که مشروح این مشورتها دربارهی رابطه با ایالات متحدهی آمریکا، تاکنون جایی منتشر نشده است، تا مورد قضاوت مردم نیز قرار گیرد.
مگر نه اینکه در دودههی گذشته بهفرمودهی آقای خامنهای سیاستهای اقتصادی ایران، همراه شدند با دستورات بانک جهانی تا از ایران کشوری ضعیف و حاشیهای ساخته شود و این دستورات وی بوده که با تاکید بر اجرای سیاستهای [فقط] بند نخست اصل ۴۴ از تزریق پول نفت برای رشد صنایع و اقتصاد ایران جلوگیری کرده و کشور را به مصرفکنندهی صرف بنجلهای سرمایهداری مبدل ساخته است؟ مگر غیر از این است که سیدعلی خامنهای به عنوان فرماندهی کل قوا و همچنین رهبر جمهوری اسلامی که سیاستهای کلان کشور را تعیین میکند، شخصاً به پیشرفت صنایع مهلک نظامی، بیشتر از حتا سطح رفاه و بهداشت عمومی توجه داشتهاست؟
اینک در بزنگاه تاریخی زمان پاسخگویی رسیده است و هرگونه رابطه با ایالات متحده از سوی حاکمیت غیر ملی و ضد مردمی جمهوری اسلامی، پذیرفتنی نیست. کشور که طیول شما آقایان نیست که جواناناش را هشت سال به بهانهی جنگ حق علیه باطل، به عراق بفرستید و بعد از اینکه ایالات متحده زحمت شما را در مقابله با صدام حسین کم کرد، یکشبه آن کفار مبدل به برادران شیری شوند. باید پاسخگو باشید.
کشور ایران که طیول شما نیست که سه دهه با شعار «مرگ بر آمریکا» جلوی هرگونه تحول و ارتباط را در شرایطی که میشد دست بالا را گرفت، بگیرید و حالا با زبونی از سوی مردم بهمذاکراتی بنشینید که جز وطن فروشی نخواهد بود. باید پاسخگو باشید.
ایالات متحده به دنبال منافع خود است و قطعاً دلالان آن در این نزدیک نیز به منفعت خود میاندیشند و منافع مردم کشوری را قربانی آن خواهند کرد. در این میانه منافع طبقات محروم سرزمین من در خطر است، آقای خامنهای شما منافع مردم ایران را رهبری نمیکنید و اینرا سابقهی شما نشان داده است.
خود را مسئول و پاسخگو بدانید و به این دیکتاتوری خاتمه دهید؛ اگرنه، این مردم ایران هستند که پاسخ را به زودی طلب خواهند کرد و شکل این طلب را نیز کسی پشتیبانی نخواهد تواند، نه اوبامای جوان و نه سیاستهای سودآور بانک جهانی برای شما؟ پاسخگویی را بیاموزید، پیش از آنکه مردم بهگاه، بهیادتان آورند که چه مسئولیت تلخی بر دوش میکشید. دیپلوماسی نوروزی شمایان بسیار کثیف و دست هردوتان آلوده به خون بهترین و زیباترین فرزندان سرزمین من است، نه این را می خواهیم و نه آن را لعنت بر...
احمد زاهدی لنگرودی
http://yadashtha.persianblog.ir
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید