رفتن به محتوای اصلی

ما و مشاهیر فرهنگی غرب

ما و مشاهیر فرهنگی غرب

-Alexander Block 1880 – 192 به آلکساندر بلوک ، شاعر و نمایشنامه نویس روس ، رهبر و نماینده مکتب ادبی سمبولیسم ، لقب پیامبر و پیشگو را داده اند . او در اشعارش به موضوعات دو انقلاب 1905 و 1917 روسیه پرداخت . وی نابغه ترین و ظریف ترین شاعر سمبولیستهای روس است . بلوک با دوری از قافیه گرایی شعر کلاسیک ، پایه گذار شعر نو شد . وی تنها شاعر سمبولیستی بود که بعد از انقلاب اکتبر در شوروی مورد احترام مقامات حزبی قرار گرفت. برای بعضی از سمبولیستها او پیامبر ادبی جدیدی بود . ادعا میشود که او در سال 1908 در اشعارش ، جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر 1917 را پیش بینی کرده بود . اشعار او همچون رمانهای داستایوسکی تصویری از فقر و ابتذال شهرهای انبوه سرمایه داری روسیه تزاری هستند . اسلومین مینویسد که او آخرین شاعر روسیه تزاری و نخستین شاعر روسیه سوسیالیستی بود . در اشعار او یک استعاره " زنانگی ابدی " ملاحظه میشود .

آلکساندر بلوک در سال 1880 در شهر پتروگراد روسیه بدنیا آمد و در سال 1921 در آن شهر در سن 41 سالگی درگذشت . از طرف پدری او از یک خانواده پزشک آلمانی و از طرف مادری از یک خانواده اشرافی روسیه برخاسته بود . پدر وی استاد دانشگاه بود و او خود در دانشگاه به تحصیل رشته حقوق و لغت شناسی کهن پرداخت . وی با دختر مندلیف ؛ شیمیدان معروف روس ازدواج نمود . انقلاب 1905 و جنگ روسیه و ژاپن موجب شدند که او بسوی موضوعات میهن پرستانه برود .

آثار او شامل شعر ، نمایشنامه ، مقاله ، یادداشتهای روزانه ، و ترجمه هستند ؛ از آنجمله – مجموعه اشعار ، صورت برفی ، سکاها ، بانوی زیبا ، در باره روسیه ، روزا و صلیب ، خانه نمایشی کوچک ، خوشحالی غیرمنتظره ، ماسکی از برف ، زمین در برف ، اشعار ایتالیایی ، هستی روسیه ، زن ناشناس ، دوازده ، در باره شرایط امروزی سمبولیسم در روسیه ، کارخانه ، جهان و جنگ ، خطاب به الهه الهام ، خلق و روشنفکران ، شاهین ، بحثی در باره هنر و سیاست ، فرد و سقوط هومانیسم ، نمایشنامه ناشناس ، و نمایشنامه روزا و صلیب ، هستند . درامهای او بسبک نئورمانتیک نوشته شده اند . در شعر " بانوی زیبا " او به الهه ، عشق ، و اروس ، یک معنی مذهبی عرفانی میدهد . در شعر دوازده او ، 12 افسر گارد سرخ حین انقلاب اکتبر در شهر پتروگراد رژه میروند . گورکی این شعر را طنزی در باره انقلاب اکتبر میدانست .

بلوک بعدها در مجموعه اشعارش از شعر " بانوی زیبا " فاصله گرفت . در اشعار او اشاره ای به شهر پتروگراد میشود که شلوغ و پر سرو صدا ،با قهوه خانه های زیاد ، زیرزمین های تاریک ، کوچه های تنگ ، فواحش ، سرمایه ، صنعت ، پرولتاریا، و غیره است .

بلوک در نوجوانی هوادار شاعران رمانتیک مانند گوته ، هاینه ، و آیشندرف بود . در نمایشنامه نویسی او احترام خاصی برای ایبسن و استرینبرگ قائل بود . او از نظر شعری زیر تاثیر پوشکین و لرمانتوف و از نظر فلسفی هوادار ولادمیر سولویف و فلسفه عرفانی مذهبی وی بود . بلوک ، یک منقد ادبی و مترجم زبردستی نیز بود . او به ترجمه بعضی از آثار هاینه ، بایرون ، یاکوبسن و گرینپارس به زبان روسی پرداخت . آثار ترجمه شده بلوک تاثیر مهمی روی ادبیات روس گذاشت . اشعار خود بلوک نقطه اوج مکتب سمبولیسم روس است . او در شعرش تصویری ایمپرسیونیستی از زندگی روسیه پیش از انقلاب میدهد . بلوک روی فوتوریستها نیز تاثیر مهمی از خود بجا گذاشت . وی پایان یک دوره ادبی روس را که از زمان پوشکین شروع شده بود ، نشان میدهد . اشعار او نوعی آینده گرایی در ادبیات روس را نیز مژده میدهند .

گرچه او از خانواده ای مرفه برخاسته بود ، در اشعارش نارسایی های اجتماعی روسیه نیز مشاهده میشوند . او در ادبیات شوروی بعد از انقلاب با مکتب سمبولیسم قطع رابطه نمود . بلوک بعد از انقلاب 1905 به موضوع شورش خلق روس و عشق به روسیه پرداخت . گرچه او خود از فرهنگ قدیم بورژوایی روسیه برخاسته بود ، به انتقاد از آن پرداخت . بلوک در بحث و جدل مکتب ادبی سمبولیسم در سال 1910 فعالانه شرکت نمود . در پایان عمر او از رفتار بلشویکها سرخورده شد و اعتراف نمود که موسیقی جهانی در نظر او لال شده است . بلشویکها ولی به او اجازه مهاجرت و خروج از شوروی را ندادند .

بلوک بعد از شکست انقلاب 1905 روسیه ، شاعر اجتماعی و انتقادی شد و از عرفان مذهبی بسوی واقعیات اجتماعی رفت . او در شعر " دوازده " پیروزی انقلاب اکتبر را تبریک گفت و از شعر عرفانی " زیباترین بانو " فاصله گرفت . او از روسیه بعد از انقلاب در مقابل فرهنگ غرب دفاع نمود . وی در آغاز انقلاب به کوشش برای آفرینش فرهنگ جدید سوسیالیستی پرداخت . در نظر او " زنانگی " فلسفی نشانه بشاشی زندگی است . او سمبل تمام سمبلها را ، زن و عروس و همسر و الهه میدانست . خدمت آلکساندر بلوک به بلشویکها بعد از انقلاب اکتبر با مرگ زودرس او به پایان رسید .

Zenon aus Elea (490-430),(495-440)

زنون الئایی و فلسفه تضاد .

زنون ، فیلسوف اریستوکرات یونانی ، یکی از پیش سقراطیان ، اهل الئا در جنوب ایتالیای امروزی بود . ارسطو او را خالق دیالکتیک فلسفه یونان نامید . دیالکتیک او، هنر ایجاد تضاد و تناقض در بحث و جدل بود . از طریق او دیالکتیک ابتدایی میان فیلسوفان سوفسطایی رسم شد . زنون از پیشگامان تئوری نسبیت اینشتین نیز است . او نظریه تشکیل جهان از اتم را قبول نداشت . زنون چون هنیشه در جستجوی افزایش دانش خود بود ، او را یکی از فیلسوفان سوفسطایی نیز بشمار می آورند .

کشف دیگر او نظریه استمرار بود . زنون یکی از شاگردان وفادار پارمیندس است . افلاتون گزارش میدهد که در آتن سقراط و پیریکلس در کلاسهای درس او شرکت نمودند . زنون به دنباله روی از پارمنیدس میخواست ثابت کند که در هستی ساکن ، تنوع و حرکتی وجود ندارد . او همچون پارمنیدس میگفت که هستی و وجود غیرقابل تقسیم هستند . در فلسفه تضاد و متناقض او ، نقد نباید همیشه با یک راه حل یا پیشنهاد همراه باشد .

در نظر زنون چون جهان پر از تضاد و تناقض است ،پس آن غیرقابل شناخت میباشد . وی در مخالفت با فلسفه هراکلیت میگفت که در جهان حرکتی وجود ندارد و جنبش و تکان واقعی غیرممکن است .او مدعی بود که قوای حسی، انسان را به گمراهی میکشانند و شناخت حقیقی فقط از طریق تفکر و دیالکتیک ممکن است ، ولی قوای حسی میتوانند فقط موجب شناخت ظاهری بشوند . مورخین تاریخ فلسفه مدعی شدند که او غیر از هنر نقد و انتقاد، حرف جدیدی نزد . گروه دیگری نظرات او را نوع ساده امپریسم نظرات پارمنیدس میدانند . رنسانس فلسفه او در قرن 20 بر اثر کوششهای نظری تضاد مجموعه ها از طریق برتراند راسل بود .

در نظر زنون، تئوری تضاد به سبب محدود بودن هر شیئی و هر چیزی است . از زنون شخصا اثری بجا نمانده . دانش امروزی مورخین فلسفه از او بر اساس اشاراتی است که افلاتون و ارسطو به نظرات وی نموده اند . مهمترین اثر زنون " مجموعه تضادها " نام داشت . بر اساس قضیه خلف او میگفت اگر دلایل موضوعی غلط باشند احتمالا آن موضوع خود صحیح بوده است . امروزه اشاره میشود که زنون به موضوعات سیاسی زمان و جامعه خود علاقه خاصی داشت .

در تئوری حرکت، او بر اساس افسانه آشیل و لاک پشت مدعی شد که در مسابقه دویدن ، آشیل هیچگاه نخواهد توانست لاک پشت را پشت سر بگذازرد چون هر مسیری را میتوان به میلیونها قطعه تقسیم نمود و هیچکس نخواهد توانست از تمام این نقاط بگذرد . زنون الئایی تقریبا میان سالهای 430-490 پیش از میلاد زندگی نمود .- /- در تاریخ فلسفه یونان، متفکر دیگری بنام زنون اهل کلیتون وجود داشت که حدود دو قرن بعد از وی زندگی نموده است .

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید