رفتن به محتوای اصلی

چه کسی رئيس جمهور دوره دهم ميشود؟

چه کسی رئيس جمهور دوره دهم ميشود؟

بزودی انتخابات دوره دهم برگزار ميشود و تا بحال ايران شش رئيس جمهور بخود ديده است .

آقای ابوالحسن بنی صدر رئيس جمهور دوره اول بودند که بعد از يکسال و نيم بجرم دفاع از حقوق مردم از طريق کودتای مشترک اصولگرايان و اصلاح طلبان امروزی به رهبری آقای خمينی از سمت حود برکنار شدند. اين دوره آزادترين انتخابات شکل گرفته در جمهوری اسلامی بود و از 126 نفر کانديدا 97 نفر واجد شرايط کانديداتوری اعلام شدند

آفای محمد علی رجائی رئيس جمهور دوره دوم بودند که بعد از دو ماه از آغاز کار خود در انفجار بمبی کشته شدند.

از ده مهر 1360 تا مرداد 1368 حجة الاسلام علی خامنه ای به مقام رئيس جمهور دوره سوم وچهارم نائل آمدند و در اين ايام مير حسين موسوی نخست وزير ايشان بودند و مسئوليت دولت و ديگر قوا را به عهده داشتند. در اين دوران بود که آقای علی خامنه ای ، ميرحسين موسوی ، هاشمی رفسنجانی ، محسن رضائی و ديگر شرکايشان موجب طولانی شدن جنگ و ويرانی ايران وايرانيان شدند. در اين جنگ قريب يک ميليون ايرانی کشته و معلول شدند وبقول زعمای جمهوری اسلامی بيش از 1000 ميليارد دلار خرج جنگی شد که آقايان 8 سال آنرا ادامه دادند. کشتار سالهای 1360 تا 1367 در زمانی صورت گرفت که جناب آقای مير حسين موسوی سمت نخست وزيری و رئيس دولت آقاى علی خامنه ای را بعهده داشته اند.

آقای اکبر هاشمی رفسنجانی رياست جمهوری دو دوره پنجم و ششم را بعهده داشتند که با شعار سازندگی و آزاد سازی اقتصاد وارد ميدان شدند و لقب سردار سازندگی را بخود اهدا نمودند.

بمدت هشت سال در دوره هفتم و هشتم آقای محمد خاتمی با شعار اصلاحات و برقراری حکومت قانون و جامعه مدنی وارد صحنه شدند که متاسفانه مردم ايران در اين دوران هشت ساله شاهد هيچگونه اصلاحاتی نبودند بلکه چنان حکومت بی قانونی برگزار شد که بسياری از آزاديخواهان و مدافعين حقوق مردم ، نويسندگان ، رهبران و فعالين سياسی در اين دوران يا سر به نيست شدند و يا بی رحمانه ترور گرديدند. آقای رئيس جمهور حکومت قانون فقط در ابتدا ی قتل های زنجيره ای برای خالی نبودن عريضه اعتراضاتی نمودند بعد از اين همه چيز پيرو منويات رهبری به فراموشی سپرده شد. هنگاميکه ايشان بعنوان فردی سازشکار مورد اعتراض دوستان اش و مردم قرار گرفتند و از او پاسخ خواستند که چرا در مدت هشت سال رياست جمهوريتان هيچ اقدام موثری انجام نداديد و مصالح مردم و مملکت را فدای مصالح قدرت طلبان نموده ايد، فرمودند در اين نظام رئيس جمهور در حد تدارکاتچی است و تازه من رئيس جمهور نشده بودم که نظام را دگرگون کنم ، من مدافع نظام و التزام و اعتقاد به اين نظام و رهبرش دارم.

آقای محمود احمدی نژاد يکی ديگر از مدافعين و مهره های نظام بعنوان رئيس جمهور دوره نهم با شعار نفت بر سر سفره مردم و دولت عدالت گستر و مهرورز ايفای نقش نمودند. بنا بر قول آقايان کروبی و هاشمی رفسنجانی ايشان با تقلبات عديده ای به اين سمت رسيدند .

آقای احمدی نژاد علاوه براينکه نفت را بر سر سفره مردم نيآورد و عدالتی را نگستراند بلکه با افزايش بيکاری و گسترش فقر و فلاکت در جامعه نان را هم از سفره اکثريت مردم دور ساخت. ايشان آنقدر شورش را بالا آورده است که محسن رضائی سر دسته يکی از مافياهای مالی - نظامی ايران اعلام ميدارد " بايد جلو احمدی نژاد را گرفت زيرا راه او نظام را به پرتگاه می برد " و يا آقای مير حسين موسوی اين سوگلی آقای خمينی و کسی که شرافت و نجابت را از امام راحلش آموخته است از آقای احمدی نژاد می پرسد " چه بر سر 270 ميليارد دلار در آمد نفت آورده ايد ". البته آقای مير حسين موسوی خود بايد پاسخ دهند 100 ميليارد دلاری که در ايام نخست وزيرشان گم شد و بر باد رفت به حساب چه کسی يا کسانی ريخته شده است؟ که متاسفانه ايشان هنوز از جوابگويی طفره می روند و تاره بعد از بيست سال که از خواب زمستانی بيدار شده است همچون دزدان فراری فرياد می زند دزد را بگيريد های دزد را بگيريد.

اکنون انتخاب رئيس جمهور دوره دهم فرا رسيده است و در اين دوره بجز آقای احمدی نژاد آقايان مهدی کروبی ، محسن رضائی و مير حسين موسوی خود را کانديد رياست جمهوری نموده اند. قبل از اينکه به اين سئوال بپردازيم که چه کسی رئيس جمهور اين دوره ميشود بايد از خود سئوال کنيم که چرا در انتخابات بايد شرکت کنيم و چرا رئيس جمهور انتخاب نمائيم ؟

انتخابات ابزاريست تا مردم بوسيله آن قادر به حاکميت بر سرنوشت خويش باشند و رئيس جمهور مردمی کسی است که از حق مردم بر سرنوشت خويش دفاع نمايد . وقتی حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برای همه لايه های اجتماعی و سياسی موجود در جامعه فراهم آيد آنوقت انتخابات را انتخابات آزاد می ناميم. مردم رای می دهند و فردی را بعنوان رئيس جمهور منتخب می نمايند تا ايشان از حقوق مردم و آزاديهای آنان دفاع نمايد. مردم با رای دادن و منتخب کردن فردی بعنوان رئيس جمهور به او اعتماد می نمايند تا آن فرد وضعيت معيشتی ، درمانی ، بهداشتی ، کشاورزی ، اداری ، شغلی ، آموزشی ،ارتباطی ، مسکن ، نان و آزاديشان را بهبود بخشد .

مردم رئيس جمهور انتخاب می کنند تا در صورت عدم موافقت با سياستهای قدرت حاکم آن را برکنار سازند و از رئيس جمهور جديد می خواهند سياستی دگر پی ريزد تا از منافع مردم و حقوق ملی شان حمايت کند و از بد ترشدن زندگی شان جلو گيری نمايد . اما در ايران بعد از کودتا برعليه آقای بنی صدر هر بارکه مردم به پای صندوقهای رای رفته اند و رئيس جمهوری را انتخاب نموده اند اوضاع و احوال شان بدتر شده است آنان هيچگاه نتوانسته اند در وضعيت مردم تغيير و تحولی ايجاد نمايند و مردم را به حداقل نيازهای معيشتی و اجتماعی اشان نزديک سازند.

از خود سئوال کنيم که در ايران با شرکت کردن در انتخابات

آيااين امکان بوجود می آيد تا آزاديهای سياسی � اجتماعی � فرهنگی - قومی و مذهبی برقرار شود و رئيس جمهور منتخب ، ملت را برای رسيدن به حاکميت خويش ياری رساند؟

آيا اين امکان بوجود می آيد که جامعه مدنی و نهادهای آن شگل گيرند و سنديکاها ، روزنامه ها ، روزنامه نگاران و دگر انديشان آزادانه به فعاليت خود به پردازند؟

آيا اين امکان بوجود می آيد تا از حقوق بشر و آزاديهای فردی ، بيان ، انديشه ، مذهب و زبان و ديگر آزاديها ذاتی و اوليه مردم در جامعه سخنی بميان آورد؟

آيا اين امکان بوجود می آيد تا بيکاران و محرومان جامعه به حداقل حقوق برای امرار معاش برسند؟ و برای حداقل معيشت تن به فحشا ندهند و کليه خود و فرزندانشان را نفروشند؟

آيا اين امکان بوجود می آيد تا کارگران ، زحمتکشان ، معلمان ، زنان ، دانشجويان ، روزنامه نگاران ، ناشران ، اطباء ، پرستاران ، ورزشکاران و حتی خود روحانيون غير درباری آزادانه و بطورمسالمت آميز بدون سرکوب و رعب و وحشت خواستهای خود را بيان سازند؟

آيا اين امکان بوجود می آيد که ايران مال همه ايرانيان باشد و به استقلال و آزادی دست يابد ؟

قدر مسلم جواب منفی است زيرا اولاً در وعده ها و شعارهای 4 کانديد اصلی رياست جمهوری هيچ بيانی و برنامه روشنی در ارتباط با حقوق بشر ، آزادی ، احترام به کرامت انسانی و حاکميت مردم نيست. دوماً تجربه سه ده حاکميت رژيم بما آشکار ساخته است که در نظام ولايت مطلقه فقيه انتخاباتی در کار نيست يک بازی در کار است که کارگردان آن آقای علی خامنه ای است . در ايران رئيس جمهور کارگزار و تدارکاتچی رهبر است و رهبر در ايران قدرت مطلق را دارا می باشد او فرا قانونی ، غير پاسخگو و نظارت ناپذير است و به کسی هم جوابگو نيست. رهبر رسانه ها و تمام وسائل ارتباط جمعی را در عنان قدرت خويش دارد او فقهای شورای نگهبان را انتخاب می کند و آنان به نمايندگی از ايشان ضمن بستن راه هر گونه انتخابات رقابتی ، آزاد و عادلانه به ميل خود و در پناه رهبرشان افراد را از طريق نظارت استصوابی رد صلاحيت می نمايند و بر جريان آن نظارت و مداخله می جويند و همچون رهبر به هيج نهادی و فردی جوابگو نيستند. پس در ايران انتخابات عادلانه ، آزاد و رقابتی وجود ندارد چون نظارت استصوابی جريان دارد و در ضمن احزاب سياسی و نهاد هادی مدنی سرکوب ميشوند ، سانسور و کنترل شديد مطبوعات و نشريات اينترنتی صورت می گيرد و از کمترين آزاديهای دمکراتيک خبری نيست.

ساده انديشی است که تصور شود در چنين شرايطی از طريق شرکت داوطلبانه در انتخابات مهندسی شده نظام ولايت مطلقه فقيه و يا توصيه های ريش سفيدانه می توان نظام ولائی را وادار به ايجاد فضای سياسی و اجتماعی کشور و رعايت حقوق اوليه مردم ايران نمود.

حتی کسب قدرت اجرائی و نمايندگی مجلس راه گشا نخواهد بود زيرا که در جمهوری اسلامی يک رای تعيين کننده است و آنهم رای ولی فقيه می باشد .

آنانی که با تئوريهای جور وا جور مردم را دعوت به شرکت در انتخابات می کنند بايد بدانند قدرت حاکم با هيچ انتخابی تغيير نمی کند و تنها رئيس جمهوری می رود و رئيس جمهور جديدی می آيد.

تجربه عملی از بدو جمهوری اسلامی تا بحال بما نشان می دهد که در اختيار داشتن قوه مجريه و ديگر قوای موجود درجامعه حتی اگر با رای اکثريت مردم بدست آيد به تغيير مسير و حتی تغييرات جزئی نمی انجامد زيرا اين تغييرات نهايتاً باعث تغيير نظام ميشود و منجر به انقلاب اجتماعی و سياسی می گردد، انقلابی که پايه های سلطنت مطلقه فقيه را سست و سپس نابود خواهد نمود.

اکنون آنانی که بعناوين مختلف مردم را به شرکت در انتخابات فرا می خوانند بايد برای مردمروشن سازند چگونه و با چه روشها و ابتکاراتی می خواهند ولايت مطلقه فقيه را مبدل به ولايت مردم سالار نمايند يا حکومتی دمکرات و مردمی از دل چنين نظامی برقرارسازند . اين گرايشهای سياسی اگر در تاريکی و کورعمل نمی کنند بايد از قابليتها و ظرفيتهای تغيير رژيم جمهوری اسلامی سخنی بميان آورند. شعار و اغوا کردن مردم کافی است اگر می خواهيد مردم به شما اعتماد کنند بايد از تجارب موفق آميزتان در طی سی سال حيات جمهوری اسلامی اتان سخنی بگوئيد. شما با اتکای به کدام تجربه عملی موفق آميزتان هر بار مردم را به شرکت در انتخابات دعوت می نمائيد بعد هم خود تا مدتی همچون نادمان خاموش در گوشه ای می خزيد. آيا به اصلاح طلبان که قانون اساسی و ولايت فقيه را قبول دارند دل خوش کرده ايد ؟ از اصلاح طلبان نه تنها نبايد انتظار رعايت و حمايت از آزاديها حتی در حد از بين بردن گشت های خيابانی را داشت بلکه پذيرش هر گونه حکم حکومتی از سوی آنان کاملاً ممکن و ميسر است و دور از انتظار نيست همانطوريکه آقای کروبی در زمان رياست اش در مجلس فرمان بستن مطبوعات توسط رهبر را پذيرفت و آنرا حکم حکومتی خواند تا جائيکه نمايندگان را دعوت به سکوت نمود و ازايراد هرگونه سخنرانی جلوگيری بعمل آورد.

شما که خود جزء تحصيلکردها و فرهيختگان ايران هستيد تا کی می خواهيد دل در گرو نظام سرتا پا فاسد جمهوری اسلامی ببنديد. چرا بايد گول شعارهای و وعده های غير قابل اجرای قبل از انتخابات را بخوريد ؟! آيا واقعاً براين باور هسيتد که حرفهای و وعده های کانديداها ضمانت اجرائی دارد ؟ مگر آقای خمينی قبل از انقلاب نگفت ما پول نفت را مستقيم به حسابهای شما مردم ايران واريز می کنيم و اگر رضا شاه و محمد رضا شاه قبرستانها را آباد کرده اند ما ايران را آباد می کنيم . پول نفتی به حساب کسی واريزنشد بلکه ايران با تسخير سفارت آمريکا و هشت سال جنگ و اعمال روزانه سرکوب و حفقان برعليه مردمش ويران و ويرانتر شد. مگرآقای رفسنجانی قبل از رياست جمهوری نگفت می خواهد سازندگی کند و مردم را با آزاد سازی اقتصاد به رفاه برساند، پس کجاست آن رفاه . مگر آقای خاتمی نگفت می خواهد جامعه مدنی و حکومت مردمسالار بنا سازد پس کجاست آن جامعه مدنی و آزادی که ايشان وعده داده بود. البته جامعه مدنی ايشان به جامعت النبی و حکومت مردمسالار ايشان مبدل به حکومت مردمسالار مذهبی گرديد . مگر آقای احمدی نژاد وعده نداد پول نفت را بر سر سفرها بيآورد پس کجاست آن پول و حکومت مهرورزی ايشان .

اگر از اول انقلاب تا بحال تمام نشريات و متون سی ساله اخير را جستجو کنيد نمی توانيد يک جمله آری حتی يک جمله از سران رژيم ( چه رهبرو رئيس جمهور ، چه وزير و معاون وزير ،چه رئيس و نماينده مجلس ) پيدا نمائيد که از حق و حقوق احاد مردم و خوشبختی و مشارکت شهروندان در امور مملکتی دفاع نمايند و آن جمله عملی شده باشد . حاکمين کنونی ( اصول گرايان و اصلاح طلبان) تمام آزاديهای بدست آمده از انقلاب را نابود ساختند و هر شخصی که کوچکترين اعتراضی نمود ودر دفاع از خوشبختی و بهروزی مردم و حقوق ملی ايران و ايرانيان برخاست يا به زندان افكندند يا بهلاکت رساندند و اگر فردی شانس آورد و جان سالم بدر برد به خارج پناهنده شده است و به خيل مهاجرين ايرانی پيوسته است.

در نظام ولايت مطلقه فقيه هر انتخابی بين بد و بدتر است و هرشخصی را مردم انتخاب کنند اوضاع و احوال شان بدترين ميشود زيرا پيش از آنکه مردم به پای صندوقهای رای بروند انتخاب اصلی از سوی آقای علی خامنه ای صورت گرفته و می گيرد. بنا براين مردم انتخاب کننده اصلی نيستند و انتخاب شونده نيز تنها يک نقش دارد و آن اطاعت از ولی امر مسلمين است. تئوری انتخاب بين بد و بدتر را سردمداران جمهوری اسلامی در دهان مردم گذاشته اند تا اميال سرکوب شده مردم بيدار نشود و کسی در فکر سعادت و بهتر زيستن خود نباشد و در نهايت جرئت مخالفت با کل نظام را پيدا نکند. سردمداران و مجريان رژيم از بازی با انتخاب اجباری بين بد و بدتر سالهاست که به نحو احسن سود می برند و با گمراه کردن و فريب دادن مردم طوری وانمود می کنند که امروز عامل فساد اجتماعی و اداری ، گرانی ، بيكارى و نابسامانيهای اقتصادی مردم اصول گرايانند و فردا عامل فلاکت ، تيره بختی و عدم خوشبختی مردم اصلاح طلبانند در صورتيکه عامل ذلت و خواری ايران وايرانيان نظام ولايت مطلقه فقيه است . توجيهات اخلاقی و سياسی اين تئوری اينست که اگر با دو بد روبرو شويد وظيفه شماست که آنرا که کمتر بد است انتخاب کنيد ضعف اين استدلال کاملاً روشن است زيرا کسانی که بد را در مقابل بدتر انتخاب می کنند به تماماً فراموش می کنند که هميشه در شرايط بد زندگی می کنند و زندگانی خود را روزانه بدتر می نمايند. البته تئوری انتخاب کمتر بد مختص سردمداران رژيم نيست بلکه بخش بزرگی از نخبگان جامعه اين تئوری مستبدانه را آگاهانه يا ناآگاهانه تبليغ و ترويج می نمايند تا عامه مردم برای پذيرفتن شرايط بد تر آماده باشند. قاعدتاً بعد از سالها تجربه عملی از نظام جمهوری اسلامی می بايست پايه های اين تئوری فرو می ريخت اما شگفتا که چنين نيست . آنانی که تن به چنين استدلال نا حقی می دهند حداقل از خود سئوال کنند که می خواهند به کدام برنامه سياسی ، اقتصادی و اجتماعی کانديدای مورد علاقه خود رای بدهند. کدام کانديدا برنامه مدون و نوشته شده ای برای وضعيت ورشكسته و لجام گسيخته اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سياسی کشوردارد. حداقل از خود بپرسيم پول سود نفتی را که بما مردم ايران وعده می دهند با اين شرايط دشوار در آمد نفتی و رکود اقتصادی ايران و جهان از کجا می خواهند بياورند . و بقول سعيد ليلاز مفسر اقتصادی پولی در خزانه کشور نيست که اينها قول تقسيم اش را می دهند.

خلاصه کنيم امروز نيروهای امنيتی و سپاهی به اذن رهبر با نفوذ خود در تمام شريانها و نهادهای مملکت حتی باشگاههای ورزشی اوضاع را قبضه کرده اند و نماينده آنان کسی جز احمدی نژاد نيست که اخيراً رهبر بارها بطور مستقيم و غير مستقيم از ايشان و دولت اش دفاع نموده اند. چه احمدی نژاد و چه کانديد ديگری از صندوقهای رای بيرون بيايد مطمئن باشيد در شوره زار استبداد وضع زندگی مردم ايران بدتر از آنی ميشود که امروز شاهد آنيم.

هوشيار باشيم و هنر نه گفتن را بکار بريم تا توانائی و عظمت خود را در يابيم که فردا دير است . اگر باورمان بر اين است که نظام ولايت مطلقه فقيه عامل سياه روزی مردم ايران است و اگر باورمنديم در ابتدای قرن بيست ويکم ما هنوز در دوران سياه استبدادی قرون وسطی زندگی می کنيم وباز اگر باورمنديم ما ايرانيان از ابتدائی ترين حقوق ذاتی و انسانی خود محروم هستيم و ايران با آنهمه منابع طبيعی خدا دادی و استعدادها جزء کشورهای عقب افتاده و فقير و ورشکسته دنيا محسوب ميشود و صنايع و کشاورزی ما با واردات بی رويه روزبروز نابودتر و ورشکسته تر ميشوند. باور داشته باشيد عامل اصلی اين شرايط دشوار و اسفناک نظام ولايت مطلقه فقيه ايست که مانع پويائی و بالندگی ايران و ايرانيان شده است پس بايد برای پيشرفت کشورمان ، بهروزی و خوشبختی خود و فرزندانمان و حتی آيندگانمان اين مانع را از سر راه برداريم. اولين و ابتدائی ترين قدم آنست که با تحريم هر چه وسيعتر انتخابات به کل نظام و سر سپردگان رنگارنگش نه محکمی بگوئيم تا در آينده بتوانيم با صلابت و همبستگی بيشتر جنبش های متفرقه تودهای را هر چه بيشتر و بهتر پيوند وگسترش دهيم.

بعد از تحريم موفقيت آميز انتخابات مقاله ديگری در مورد بعد از تحريم خواهم نوشت.

سر بلند و پيروز باشيد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
روشنگری

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید