رفتن به محتوای اصلی

اين حکومت بايد برود!

اين حکومت بايد برود!

سيرک مضحکي به راه انداحته اند. يکي وعده کشف پول هاي گم شده را مي دهد ديگري وعده جمع کردن گشت هاي ارشاد را آن ديگري بين دانشجويان و مردم پول پخش مي کند. يکي وعده آزادي بيان مي دهد ديگري با سهميه بندي جنسيتي در دانشگاه ها مخالف است و خلاصه اين روزها هر کدام از نامزدهاي انتخابات با يکي از مصاديق ابتدايي سرکوب و چپاول که ماهيت جمهوري اسلامي از روز اول بوده است مخالف شده اند.

اين روزها رقابت کانديدا هاي رياست جمهوري اسلامي از هر سيرکي مضحک تر و آشفته تر است. دروغ هايي مي گويند که خودشان هم بعيد است باورشان بشود، وعده هايي مي دهند که هر کسي مي داند پوچ است و عملکرد ۳۰ ساله تک تک شان و مجموعه حکومتي شان نشان داده اين جماعت سفاک تر از آني هستند که به کوچک ترين حرف شان بشود اعتماد کرد.

کروبي از آزادي بيان حرف مي زند و وعده هاي آن چناني مي دهد. آزادي مطبوعات را مطرح مي کند. او فراموش کرده است که حکم حکومتي اتفاقا در مورد مطبوعات در زمان صدارت ايشان بر مجلس صادر شد و بيشترين محدوديت ها را براي مطبوعات به همراه داشت و درست در همان زمان ايشان خفه خون مرگ گرفتند و تنها گفتند "حکم از آن توست" و حالا امروز در شرايطي که جمهوري اسلامي هزار بار بيشتر به سرکوب و خفقان نياز دارد از آزادي بيان حرف مي زند. بايد به ايشان گفت " خودتي!

از پيدا کردن ميلياردها پول گم شده در دولت و مجموعه حکومت حرف مي زنند و از دزديهايي که شده و رشوه هايي که داده شده و گرفته شده حرف مي زند و قول مي دهد قاطعانه جلويش را بگيرد، يادش رفته پول هاي بي حساب و کتابي که از شهرام جزايري مي گرفت از کجا آمده بودند و کجا مي رفتند.

کروبي نگران حقوق پايمال شده "اقوام، اقليتهاي قومي و مذهبي" است، او فراموش کرده است هنگامي که معتمد امام بود و در پست هاي حکومتي انجام وظيفه مي کرد "اقوام و اقليت ها" به فرمان امامشان از زمين و هوا در کردستان و ترکمن صحرا بمباران مي شدند و به خاک و خون کشيده شدند.

موسوي از آزادي و به خصوص جمع آوري گشت هاي ارشاد از سطح شهر ها حرف مي زند و قول مي دهد حقوق بشر را رعايت کند او حتي از حقوق زنان هم حرف مي زند. ميرحسين گويا يادش رفته در سياه ترين دوران جمهوري اسلامي يعني در دهه ۶۰ نخست وزير همين جمهوري اسلامي بوده است. يادش رفته در دوراني که هر روز تعداد زيادي را اعدام مي کردند و مثل امروز نبود که روزي يک نفر را اعدام کنند شخص سوم حکومت بود ، يادش رفته که نماينده اش در کميته سه نفره مرگ نقش تعيين کننده اي در قتل عام هاي سال ۶۷ داشته است و به همين جهت ايشان از مسئولين مستقيم آن قتل عام ها هستند و امروز نگران حقوق بشر شده اند. يادش رفته در همان دوران بود که هيچ دختر و پسر و زن و مردي جرات نداشتند راحت در خيابان بيايند و سرکوبي سياه بر جامعه تحميل کرده بودند. يادش رفته است! ولي ما يادمان نرفته است. من و امسال من که حتي در آن دوران کودک و نوجوان بوديم حسرت حتي يک دفترچه را به دل داشتيم و هر روز خبر اعدام ها را از راديو مي شنيديم فراموش نکرده ايم. سرود آفتابکاران را در ستادهاي انتخاباتي موسوي پخش مي کنندسرودي که ياآور اعدام شدگان اتفاقا همان دوران نخست وزيري ايشان هم هست، مانده ام چه بگويم به اين همه وقاهت و بي شرمي!!

احمدي نژاد تا کنون ۲۵۰ ميليون تومان بين دانشجويان توزيغ کرده است. شبانه به خوابگاه هاي دانشجويان مي رود و پول مي دهد. به سفرهاي استاني مي رود و قول بهبود شرايط به کارگران و مردمي را مي دهد که اعتراضشان به خاطر حقوق هاي معوقه شان را سرکوب مي کند. البته احمدي نژاد بد نام تر و منفور تر از آنيست که لازم باشد چيزي را در موردش يادآوري کرد.

اين جماعت جوري براي ما حرف مي زنند که گويا وقتي رئيس جمهور شدند هر وعده اي که داده اند (جداي از راست و دورغ بودن وعده ها) را مي توانند عملي کنند. حتي اگر خود اين ها هم بخواهند همانطور که تا امروز يک سياست خلاف جهت خامنه اي توسط جمهوري اسلامي پيش نرفته ايشان هم نمي توانند کاري خلاف آن بکنند. گويي کورند و نمي بينند که خامنه اي، کسي که حرف اول و آخر را مي زند سفت و سخت ايستاده و از احمدي نژاد و سياست هايش دفاع مي کند. يعني همان چيزهايي که اين جماعت با انتقاد نيم بند و عوام فريبانه شان وعده تغييرش را مي دهند. دورغ و عوام فريبي از سرکولشان بالا مي رود.

هر کدام از نامزدهاي اين مضحکه قول رسيدگي به چيزهايي را مي دهند که هم خودشان در نقض آن شريک بوده اند و هم امروز "جمهوري اسلامي" به تمام معنا نمي تواند بدون آن ها زندگي کند. گشت ارشاد منظور سرکوب همه جانبه و هر روزه مردم، رسيدگي به دزديها، سهنيه بندي جنسي (جداسازي جنسي و سرکوب زنان)، آزادي بيان و غيره، مگر مي شود جمهوري اسلامي را بدون اين چيزها تصور کرد؟ مگر مي شود جمهوري اسلامي را بدون ماشين سرکوبش بدون آيت الله هاي ميلياردرش تصور کرد. مگر مي شود جمهوري اسلامي را بدون آپارتايد و جداسازي جنسي و سرکوب زن تصور کرد؟ اين ها در وقاحت و دورغ گويي کم نمي آورند.

هر کدام از اين ها جداي از شرکتشان در سفاک ترين حکومت دوران حاضر شخصا در جنايت عليه مردم در ايران دست اندر کار بوده اند. هر کدام از اين ها در دوران مسئوليت هاي حکومتي شان ميليون ها زن و جوان را سرکوب کرده اند و حقوق ميليون ها کارگر را بالا کشيده اند و به خاطر فقر و فلاکت و پاشيدن خانواده ها و به اعتياد و تن فروشي کشاندن مردم مجرم هستند. اين جماعت پيش از هر وعده و وعيد و انتخاب شدني بايد در دادگاه هاي عادلانه محاکمه بشوند، بايد با گذشته و جناياتي که کرده اند تسويه حساب کنند و مجازات بشوند. اين ها دستشان به خون ميليون ها نفر آغشته است و چند نسل را نابود کرده اند.

انتخاب بين بد و بدتر

يکي از به قول معروف گفتمان هاي موجود در جامعه به خصوص هنگام انتخابات "انتخاب بين بد و بد تر" است. جالب است نکته ظريفي در اين سياست هست که بايد روشن بشود. تا موقع انتخابات مي شود ياد اين سياست مي افتند. وقتي از انتخابات باشان حرف مي زنيم فورا مي گويند ما بايد از بين بد و بد تر بد را انتخاب کنبم تا به مرور زمان اوضاع درست بشود و نوبت خوب برسد. شما توهم داريد که مي خواهيد همه چيز را با هم عوض کنيد و خوب را يک دفعه بياوريد، شرايط را درک نمي کنيد. جوري با ما حرف مي زنند و از کانديداي مورد نظرشان، مثلا موسوي يا کروبي دفاع مي کنند که گويي بلا نسبت شما ما در ستاد انتخاباتي احمدي نژاد فعاليت مي کنيم. فورا در مقابل احمدي نژاد موضع گيري مي کنند در حاليکه ما در مقابل جمهوري اسلامي با کروبي وموسوي و احمدي نژادش هستيم. البته جنبش اصلاحات که بارها و سال ها آزمون خود را در جمهوري اسلامي پس داده است و نشان داده جمهوري اسلامي اصلاح پذير نيست و اصلاحات و انتخاب بد از بد تر همه و همه سياست هايي در راستاي حفظ همين نظام هستند. حرف اصلي اين سياست اين ست که فعلا به پاي صندوق هاي جمهوري اسلامي برويد، فعلا قبول بکنيد که انتخاباتي هست و هميني که هست را تاييد بکنيد تا بالاخره روزي نوبت خوبش هم برسد.

کساني که اين سياست را تبليغ مي کنند در واقع همين شرايط بد، شرايط مطلوبشان است ولي از فرط شور بودن قضيه در مقابل مردم نمي توانند اين را صراحتا بگويند. شرايط مطلوبشان در مقابل آلترناتيو جمهوري اسلامي همين "بد" است. مي دانند خارج از همين " بد و بد تر" جايي براي خود شان هم نيست. مي دانند راه ديگري هم هست، مي دانند انتخاب ديگر سرنگوني جمهوري اسلامي ست که در آن صورت است که شرايط "بد تر" نه براي مردم که براي ايشان پيش مي آيد. "صداي پاي ديکتاتور" شعار رقيبان احمدي نژاد در دور قبل بود. اين دور هم به بهانه احمدي نژاد مي خواهند به موسوي و کروبي و در يک کلام جمهوري اسلامي را به مردم بفروشند. نمي توانند بگويند اين حضران خوب هستند و مطلوب ما هستند، به ناچار مي گويند فعلا بد را انتخاب کنيد تا بد تر به سرمان نيايد. در حاليکه به اصل ماجرا که خود جمهوري اسلامي با خامنه اي در راسش کاري ندارند. کاري ندارند کعبه آمالشان خاتمي کارگران را به گلوله مي بست، کاري ندارند همو ۱۸ تير را به خون کشيد و قتل هاي زنجيره اي از مرکز دولتش سر برآورد.

سياست "انتخاب بد از بدتر" در واقع فراموش مي کند که "بدتر" وضعيت مردم و جامعه است که تحت جمهوري اسلامي روز به روز "بد تر" مي شود و ربط چنداني به اين رئيس جمهور آن وزير ندارد و اين کل حکومت است که عامل فقر و اعدام و سرکوب و پايمال شدن حقوق انسان ها و جداسازي جنسي است و رئيس جمهور عامل اجرائي اين سياست ها است. يک نگاهي به وضعيت معيشتي و آزادي هاي اجتماعي مردم طي ۳۰ سال گذشته بياندازند و ببينند هر روز بد تر از ديروز بوده است و بعد به پرونده سياه کانديدا هاي خود هم نگاه کنند و بعد تو چشم جامعه بگويند به فلاني راي بده! اين جماعت هر ۴ سال يکبار به فکر انتخاب بد ار بدتر مي افتند، يعني درست زماني که بايد جلوي دخالت فعال مردم را بگيرند. يادشان رفته اين سياست که آن موقع حتي بد هم نبود و کعبه آمال بود براي چند سالي هم دولت را داشت و هم مجلس را، حتما يادشان هست دوران خاتمي و کروبي را عرض مي کنم.

امروز هر کسي ميداند تا جمهوري اسلامي هست وضع بدتر و بد تر مي شودخاتمي و موسوي و کروبي ندارد، بحران جمهوري اسلامي عميق تر از اين کانديدا و آن وزير است. بحران سياسي اقتصادي و فرهنگي همه جانبه ايي جمهوري اسلامي را فرا گرفته که راه برون رفتي برايش متصور نيست. ولي هدف از سياست "بد و بد تر" حفظ جمهوري اسلامي ست. کسي که به ما مي گويد به بد راي بدهيد تا به مرور اگر خدا خواست خوب بشود رسما دارد مي گويد همين شرايط ضد انساني را تحمل کن و کاري نکن. دست روي دست بگذار تا بچاپندت و اعدام و سنگسارت کنند و دست و پايت را قطع کنند و ... . تنها هدفش اين است که مردم کاري نکنند چون مي داند انتخاب رئيس جمهور در ايران نه خود انتخابش و نه عملکردش ربطي به مردم ندارد. رئيس جمهور مي آيد که نظام را حفظ کند و سرباز نظام باشد نه اينکه وضع را بهتر کند، نه اينکه بد را تبديل به خوب کند. اين را هم موسوي و هم کروبي صراحتا گفته اند و اعلام کرده اند براي حفظ نظام هر کاري مي کنند و از هيچ اقدامي فروگزار نيستند و اين يعني سرکوب سيستماتيک جامعه يعني اعدام و سنگسار. و حفظ نظام به جز سرکوب و فقر و فلاکت و اعدام و آپارتايد جنسي براي جامعه معني ديگري ندارد. به روشني معلوم است که سياست انتخاب بد از بد تر با توجه به بحران هاي لاعلاج حکومتي و مردمي که کل حکومت را نمي خواهند به جز ادامه همين وضعيت مصيبت بار چيزي نيست، حتي اسم "دروغ" هم نمي توان رويش گذاشت، ادامه همين جمهوري اسلامي با سرکوب و فقر و اعدام و سنگساراست، بي هيچ توهم و شکي!

اما چه بايد کرد؟

در انتخابات هاي اخير درصد پائيني از مردم پاي صندوق هاي راي رفته اند. ميليونها نفر با راي ندادن شان مخالفت خود را با حکومت اسلامي اعلام کرده اند. امسال هم ميليون ها نفر ديگر به اين جمعيت ناراضي اضافه مي شود. ميليون ها نفر ناراضي و خواهان تغيير اوضاع! ولي راي ندادن به خودي خود کاري از پيش نمي برد. ۳۰ ميليون نفر روز انتخابات در خانه بمانند و پاي صندوق نروند، جمهوري اسلامي بالاخره يکي که مناسب حال و روزش هست را از صندوق بيرون مي آورد. دوره قبل هم راي مردم تعيين کننده نبود.

بايد اين ميليون ها نفر اراده و خواست خود را مطرح کنند، بايد به ميدان بيايند و اعمال اراده کنند. اگر حکومت اسلامي نمي خواهيم، که نمي خواهيم بايد سر به زنگاه هاي مهمي چون "انتخابات" پا بيخ گلويش بگذاريم. بايد هر مراسم و هر نشستي تا خود روز ۲۲ خرداد را به صحنه اعتراض و مبارزه عليه جمهوري اسلامي تبديل کنيم. روز ۲۲ خرداد بهترين فرصت براي اعمال اراده و "نه!" گفتن به حکومت اسلامي با کانديداهاي جنايتکارش است. اين نيروي ميليوني بايد به حرکت درآيد. با جمع شدن و اعتراض به سرکوبگري ها با شعار زنداني سياسي آزاد بايد گردد، با شعار آزادي و برابري جمع شويد و با اعمال اراده ي ميليوني در مقابل جمهوري اسلامي به دنيا نشان دهيم که مردم در ايران جمهوري اسلامي را نمي خواهند و اين حکومت بايد برود.بايد انتخابات را بر سر رژيم خراب کنيم، روز ۲۲ خرداد مي توان در محل هايي مثلا در مقابل زندان ها در مقابل دانشگاه ها و در پارک ها جمع شد و شعار داد، اين يعني برهم زدن انتخابات.

دانشجويان تا همين جا مضحکه انتخابات را بر هم زده اند و اجازه نداده اند هيچ کدام از کانديدا ها مراسمشان به عوام فريبي محدود بماند. دانشجويان جلسات آنها را به صحنه اعتراض به سرکوبگري هاي رژيم تبديل کرده اند و عوامل شان را از دانشگاه بيرون مي کنند. مضحکه انتخابات بهترين موقعيت براي مردم در ايران است تا هم قدرت خود را به حکومت نشان دهند و هم به جهانيان با صداي بلند اعلام کنند اين حکومت بايد برود.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
روزنه

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید