رفتن به محتوای اصلی

ایجاد ناامنی؛سیاست جدید نیروی انتظامی و سپاه

ایجاد ناامنی؛سیاست جدید نیروی انتظامی و سپاه

(نگاهی به پرونده تجاوز جنسی در 13 آبان) طرح و برنامه ای جامع و خطرناک وجود دارد که بخشی از فرایند سرکوب جامعه مدنی و مایوس کردن شهروندان است. نیروی انتظامی و سپاه، در خیابان و در بازداشتگاه ها، انواع جنایات را نسبت به شهروندان انجام میدهند. نیروی انتظامی، برخلاف مسئولیت خود، به جرائم شهروندان متخلف رسیدگی نمیکند.شاهدان جنایات پلیس و سپاه، با روشهای مافیایی و تروریستی ساکت یا کشته میشوند.

یکی از فرماندهان نیروی انتظامی در خصوص تصاویر منتشر شده از خشونت پلیس در روز 13 آبان با صراحت گفت که این تصاویر متعلق به روز 13 آبان نبوده اند. هرچند وی مشخص نکرد که آیا چنین برخوردهایی در روزهای عادی با شهرواندان و عابران صورت میگیرد یا این که در تجمعات قبلی چنین اتفاقاتی رخ داده است.

بسیاری با این تصور که فرمانده پلیس دروغ میگوید، از کنار چنین اظهار نظرهایی عبور میکنند، اما در پس آن رفتار و این اظهار نظر، طرح و برنامه ای جامع و خطرناک وجود دارد که بخشی از فرایند سرکوب جامعه مدنی و مایوس کردن شهروندان است. دلیل اثبات این مدعا، موارد متعدد دیگری از قصور یا تقصیر پلیس است، که به عنوان مثال میتوان از موارد زیر یاد کرد: قتل ندا آقا سلطان، اعلام آمارهای متهدد و متناقض از سوی مقامات حکومتی در خصوص تعداد جان باختگان حوادث پس از انتخابات، موارد مستند و متعدد تخریب اموال شهروندان توسط پلیس، پرونده کهریزک و پزشک مظلوم آن، و در نهایت، پرونده دو مورد تجاوز گروهی و معنا دار به دو زن متاهل در مکانی عمومی و در عصر روز 13 آبان.

* سیاسی شدن پلیس

حکومت تنها مجموعه یا نهاد در جامعه است که حق دارد به صورت مشروع از نیروی زور و خشونت استفاده کند. شهروندان، انجمن ها، یا احزاب نمیتوانند مجرمان و متخلفان را به صورت خودسرانه بازداشت یا محاکمه کنند. بنابراین دولت منبع اصلی و شاید انحصاری حفظ امنیت شهروندان است و به علت همین انحصار، یکی از راه هایی که دولت و نیروهای انتظامی میتوانند مرتکب جرم شوند، این است که از نیروی زور، اسلحه، تجهیزات شنود و زندانها و بازداشتگاه ها به صورت غیر قانونی و برای تحقق اهداف شخصی یا سیاسی استفاده کنند یا این که بی دلیل از اسلحه و خشونت استفاده کنند. اما مسئله به همین جا ختم نمیشود، چرا که دولت، هم در مورد کاربرد خشونت مسئول است و هم در مورد عدم کاربرد خشونت؛ بنابراین، وقتی دولت یا نیروهای انتظامی شاهد جرم یا جنایتی باشند و برای مقابله با آن اقدام نکنند، به لحاظ حقوقی مجرم هستند؛ اگر چنین قصوری طبق دستور یا برنامه از پیش طراحی شده باشد، میتوان فرماندهی این نیروها را تروریست دانست.

در ماه های اخیر شاهد بودیم که دولت حاکم بر ایران، با صرف هزینه فراوان و با استفاده از انواع وسایل سرکوب، تلاش کرد تا شهروندان را به پذیرش نتایج انتخابات وادار کند. اما وقتی هدف دولت از طریق به کار بردن حداکثر زور و خشونت برآورده نشد، اکنون روش دیگری برای وارد کردن فشار بر شهروندان اتخاذ شده است: حاکمیت که به خاطر فشار افکار عمومی و رسانه های خرد، قادر به کاربرد وسیع خشونت و کشتار مردم نیست، سعی دارد از طریق میدان دادن به عوامل ناامنی، به ارعاب شهروندان بپردازد. اکنون پلیس نه تنها به جرائم رسیدگی نمیکند، بلکه خود با متجاوزین همراه میشود و در روز روشن و در کنار خیابان به صورت دسته جمعی به یک شهروند تجاوز میکنند و پس از چند ساعت از بازداشتگاه آزاد میشوند.

بنابراین نفس تجاوز گروهی و علنی آن هم در روز 13 آبان و آزاد شدن متجاوزان از زندان، بیانگر پیامی است که دولت کودتا به شهروندان میدهد: اگر در تظاهرات شرکت کنید، اگر نتیجه رسمی انتخابات را باور نکنید، از جان، مال و ناموس تان محافظت نمیکنیم! از این نظر تخلفات و ناامنی هایی که اخیرا به صورت متعدد اتفاق می افتد، ناشی از ناتوانی یا کمبود نیرو و تجهیزات پلیس نیست، بلکه در واقع نشانه نیت و عمل مجرمانه نیروهای انتظامی و امنیتی است که به جای انجام وظایف خود، به سازمانی سیاسی ـ تروریستی برای تحقق اراده سیاسی دولت کودتا و ترساندن مردم تبدیل شده است. به همین دلیل، وقتی فرمانده پلیس میگوید پزشک بازداشتگاه، از ترس

بازداشت خودکشی کرده است، یک فرافکنی یا دروغ ساده نیست، بلکه پیامی روشن برای ملت است: بازداشتگاه جمهوری اسلامی چنان جای وحشتناکی است که هر کس بداند در آن چه میگذرد، قبل از ورود به آن خودکشی میکند، پوراندرزجانی میدانست چه جایی است چون پزشک آنجا بود، پس شهروندان عاقل و دوراندیش، اگر جان خود را دوست دارند، نباید کاری بکنند که (حتی به عنوان شاهد) یک وقت به بازداشتگاه و دادگاه های دولت مهرورز احضار شوند.

روزگاری گفته میشد که دنبال سیاست رفتن موجب دردسر میشود و مردم و به خصوص جوانان را دعوت به محافظه کاری میکردند. اما وقتی پلیس، سیاسی میشود، شهروندان هرقدر هم که محافظه کار یا غیر سیاسی یا بی تفاوت باشند، تضمینی برای این که فرزندشان به سربازی برود و قربانی جنایات کهریزک نشود، وجود ندارد. دیگر برای بانوان (چه معترض و چه غیر سیاسی) تضمینی وجود ندارد که برای خرید از خانه بیرون بروند و با همکاری پلیس مورد تجاوز قرار نگیرند. بسیج و لباس شخصی ها بدون توجه به عقیده سیاسی، به سر و سینه شهروندانی که در بالکن منزل شان تظاهراتی را تماشا میکنند، شلیک میکنند و اگر شهروندی، دست بر قضا و به صورت اتفاقی شاهد یکی از این جنایات باشد، وصیت نامه اش توسط فرمانده نیروی انتظامی نوشته میشود و پس از "خودکشی شدن" اجازه کالبد شکافی به خانواده اش داده نمیشود.

به طور خلاصه میتوان گفت که در حال حاضر، نیروهای انتظامی و امنیتی برای تحقق هدف سیاسی دولت، سه اقدام زیر را به صورت همزمان انجام میدهند:

1. نیروی انتظامی و سپاه، در خیابان و در بازداشتگاه ها، انواع جنایات را نسبت به شهروندان انجام میدهند.

2. نیروی انتظامی، برخلاف مسئولیت خود، به جرائم شهروندان متخلف رسیدگی نمیکند.

3. شاهدان جنایات پلیس و سپاه، با روشهای مافیایی و تروریستی ساکت یا کشته میشوند.

تداوم این روند در میان مدت، از یک طرف میتواند باعث مایوس شدن هوادارن جنبش سبز شود و از طرف دیگر، این احتمال وجود دارد که شهروندان بیطرف یا غیر سیاسی آسیب دیده از جنایات نیروی انتظامی و دولت، در نتیجه جنگ روانی رژیم، جنبش سبز را عامل مصیبتها و جنایات بدانند و از آن متنفر و منزجر شوند؛ کسانی که وقایع چند ماه اخیر را دنبال کرده اند، به خوبی میدانند که اکنون قضات و بازجویان پرونده تجاوزات روز 13 آبان، به قربانیان میگویند که علت تجاوز به شما، کم کاری پلیس نبوده بلکه «اغتشاش» سبزها باعث شد که دو پلیس و چهار نفر اوباش به شما تجاوز کنند! مطمئنا رسانه های نظامی هم به زودی موسوی و کروبی یا استکبار را به عنوان طراح و مسبب اصلی تجاوز جنسی در قیامدشت و لواسان، معرفی خواهند کرد! ممکن است عده ای این برداشت را، توهم آمیز، بدبینانه یا ناشی از تفکر توطئه بدانند، اما وقتی یک سری عوامل شناخته شده در دولت، بسیج، سپاه، نیروی انتظامی و قوه قضائیه، آشکارا مرتکب شنیع ترین جنایات علیه بشریت میشوند و مورد تقدیر و ارتقای درجه قرار میگیرند، تبهکاران و اراذل غیر حکومتی چه برداشتی خواهند داشت؟

وقتی آقای به اصطلاح "رئیس جمهور" مهرورز، به جای پیگیری قتل ندا آقا سلطان، تصویر مروه الشربینی را به گردن می آویزد و دور دنیا میگردد، وقتی تکلیف متهمان سه مورد قتل در کهریزک روشن نمیشود، تبهکاران و خلافکاران چه پیامی دریافت میکنند؟ بنابراین حتی اگر این افزایش ناامنی ها، اتفاقی یا از سر قصور و کم کاری هم بوده باشد، برای سبزها بهتر است که از یک سوراخ، 63 بار گزیده نشوند و برای مقابله با همه طرح ها و سناریوهای احتمالی، آماده و هشیار باشند و دیگر به مانند دفعات قبل غافلگیر نشوند، چرا که قدرت بی مسئولیت، جنون خطرناکی است که دیگر جایی برای خوشبین بودن و امید به وجود حد و مرزی برای وقاحت گروه حاکم باقی نمیگذارد؛ هر چند بدبین یا واقع بین بودن هم به معنای وحشت کردن یا خشونت ورزیدن نیست.

* خطوط کلی سناریوی جدید نیروهای انتظامی و امنیتی

ناامنی ها و تجاوزات اخیر، به خصوص در روز 13 آبان، بخشی از یک سناریوی جدید و تروریستی است که از سوی خطرناک ترین عناصر فعال در دخمه های سپاه و بیت رهبری طراحی شده است. طبق این سناریو، پس از یک رشته ناامنی و اعمال منافی عفت و اخلاق، رسانه های حامی کودتا به مردم القا میکنند که هرچند بحث تقلب یا عدم تقلب در انتخابات مهم است و حق شهروندان است که در مورد آن پرسش کنند، اما اکنون در وضعیت "حساس" فعلی، اول باید فکری برای بازگرداندن امنیت کرد، و جرم و جنایت را کاهش داد و امنیت را برقرار کرد. قسمت خطرناک و پرده آخر این سناریو، بازگرداندن نظم و امنیت به وسیله عناصری مثل احمدی مقدم و رادان، آن هم طی سلسله نمایش های فرو کردن آفتابه در دهان و ضرب و شتم افرادی تحت عنوان اراذل در ملا عام و آئین های شلاق و اعدام و قطع اعضای بدن شهروندان است.

هدف کودتاچیان این است که ابتدا با کم کاری عمدی، باعث افزایش ناامنی و ارعاب مردم شوند و سپس، تحت عنوان نجات مردم و بازگرداندن امنیت با خشونتی ویرانگر به صحنه برگردند.

طبیعی است که این هشدار به معنی توقف فعالیت های مدنی و مشروع جنبش سبز نیست، بلکه اطلاع رسانی در مورد سناریوی جدید نظامیان و هشداری است برای آمادگی جهت مقابله با این سناریو؛ سبزها باید هشیار و آماده باشند؛ نیروی انتظامی به ابزاری در دست کودتاچیان تبدیل شده است و دولت غیر مسئول، برای حفظ خود از هیج عمل ضد انسانی و غیر قانونی رویگردان نیست. دیگر نمیتوان از مسئولان انتظار انجام وظیفه و ایجاد و حفظ نظم و امنیت را داشت یا ابلهانه تصور کرد که قیود اخلاقی و دینی کودتاچیان را در نقطه ای متوقف خواهد کرد. با شروع فاز جدید و ضد امنیتی حکومت، جنبش سبز خواه ناخواه وارد مرحله جدیدی از حرکت خود میشود و باید ضمن اطلاع رسانی و روشنگری، در چارچوب مبارزات مدنی، اقدامات جدیدی برای خنثی کردن چنین طرح هایی انجام دهد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
فیسبوک انقلاب سبز

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید