ایا سرکوب هائی که اعمال میشود بر اساس یک تاکتیک است?

ایا حکومت بر اساس یک ارزیابی دقیق از وضعیت نیروها در جامعه ایران سر کوب را بعنوان یک تاکتیک برگزیده یا اینکه انچنان که در گذشته عمل میکرد فقط بر اساس خشونت طلبی افراطی به این کار دست میزند .شاید پاسخ گوئی به این سئوال نیازمند شناختی علمی ودقیق از وضعیت نیروها در جامعه باشد که هست .ولی نگاهی به رفتار گذشته این جناح در زمان ریاست جمهوری اقای محمد خاتمی نیز جنبه هائی از واقعیت رفتار این جناح را روشن میکند .حتی پیش از دولت اقای محمد خاتمی نیز این گروه رفتار بسیار خشونت امیزی داشت ودر زمان ریاست جمهوری ایت الله رفسنجانی نیز موج خشونت اعمال شده در جامعه از طرف همین دارودسته بود که باعث شد ایت الله رفسنجانی بارها لب به شکایت گشود .وپیش از ان در زمان امام خمینی نیز ایشان چند بار همین دارودسته را مورد انتقاد قرار دادند .میتوان این بررسی را ادامه داد وبه پیش از اتقلاب هم رسید.من در اینجا قصد ندارم با اوردن فاکت هائی به مستند سازی بپردازم چون میخواهیم بگویم برای شناخت رفتار حکومت امروز ایران نیازی به پژوهش علمی هم نیست وبا یک حساب سر انگشتی نیز میتوان به نتیجه رسید وشاید این گروه انچنان بی بهره از دانش است که تحلیل های علمی از رفتار انان به بیراهه میرود .این گروه هرگز براساس شناخت از جامعه ایران اقدامی نکرد بلکه فقط براساس خواست های خودشان رفتار کرده اند .واین شیوه نیز راه گشای کسانی شد که مانند هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا .برای کسب منافع دست به هر کاری میزنند ودروغ گوئی کمترین جرمشان است .که می بینیم درمورد مدارک تحصیلی نیز دروغ میگویند .ومتاسفانه انچنان در این کار پیش میروند که گوئی به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند .بهمین دلیل تردید های اساسی در مورد دینداری ایشان وجوددارد انچه که هست قدرت طلبی وثروت اندوزی است که می بینیم بزرگترین سرمایه داران کشور.با این گروه همراه اند ویا به سبب همراهی با اینان به چنین ثروتی رسیده اند .قدرت وثروت دوموضوع مورد علاقه این دارودسته است .وبسیار متاسفم برای کسانی که هنوز می پندارند اینان معتقدین به شریعت هستند وبدین سبب پیرو انان .این عجب نبود که میش از گرگ رست ....این عجب که میش دل درگرگ بست .که به راستی باید بدانند که:زاهدان کین جلوه در محراب ومنبر میکنند ...چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند .اما سرانجام اینست که حکومت امروز سرکوب بسیار خشونت امیز را نه بر اساس تحلیل جامعه که براساس ذات خود واهداف خود برگزیده اند .بهمین سبب است که باوجوداینکه مردم نه تنها نترسیده اند که بسیار عصبانی تر شده وبیشتر وبه تعداد بیشتر به خیابان می ایتند وبا وجودی که می بینند که هرکس که اعدام میشود به یک شهید تبدیل شده وقهرمان میشود وهزاران نفر را به این سبب به خیابان می ایند .وبا توجه به ناکارامدی این سرکوب ها .وبرعکس شدن نتیجه ان بازهم حکومت ازهمین روش استفاده کرده راه دیگری را بلد نیست ونمی تواند درباره نتیجه اقداماتش بیندیشد .ودائم وفقط وفقط همین یک روش را برای تمامی مسائل برمیگزیند .وفقط یکچیز را در نظر دارد .کسب هرچه بیشتر قدرت وانحصاری کردن تمامی امور وقرار دادن همه چیز در اختیار دولت .درحالی که اگر ذره ای اندیشه وجود داشت میباید راه دیگری را درپیش میگرفت .و می اندیشید که این ره که تو میروی به ترکستانست .اما دریغ از ذره ای اندیشه .وبهمین سبباست که می بینیم کار حتی از دست خودشان هم در رفته وهرکسی از اینان در هر جائی چیزی میگوید وکاری انجام میدهد که حتی با منافع خودشان هم مغایرت دارد.نظیر فرمانده بسیج که بسیج را بعنوان یک نیروی مستقل مطرح میکند وبه سرکوب افتخارمیکند درحالی کهبسیج به یک نیروی منفور تبدیل شده .همه حیثیت قبلی راازدست داده است .ونیز رهبران این جناح که همه حیثیت خودرا بیهوده ازدست دادند .ومتاسفانه حتی قادر به شناخت این امر هم نیستند .وهرگز نمیتوان امیدواربودکه روزی اینان بیندیشندکه جلوی ضرر را هرجا بگیری استفاده است .پس نه تنها روش سرکوب یک تاکتیک نیست که حتی نمیتوان به هرنوع اندیشه ای در نزد اینان امید داشت ایا این جامعه را به خشونت بسیار وبی سابقه نخواهد کشید .متاسفانه بمب گذاری انتحاری در زاهدان وترور های بسیار بی رحمانه اخیر نشان میدهد که جامعه دارد بسوی خشونت میرود .این تحلیل که حکومت میخواهد جامعه را به خشونت بکشد تا بهانه برای سرکوب بدست اورد نیز بسیار غلط است حکومت هم اکنون دارد به خشن ترین شیوه سرکوب میکند دیگر بهانه برای چه نوع سرکوبی .اگر موفق نشدند برای اینست که زورشان نمیرسد نه اینکه هنوز سرکوب به اندازه کافی نیست .کشور در شرایط حکومت نظامی است ودولت برای جلو گیری از یک مراسم سالگرد ساده لشکر کشی میکند .دیگر چه میخواهد بکند ؟ونیز اتفاقات اخیر نشان میدهد که حکومت انچنان ضعیف شده که قادر به دفاع از پیروانش نیست .واین کاررا بدتر میکند اینهمه ضعف باعث افزایش خشونت می شود .که از سوی هر دوطرف اعمال خواهد شد .واین خطر بزرگی است که جامعه را تحدید میکند امیداست که رهبران جنبش سبز با ایجاد یک جبهه از تمامی نیروهای مخالف حکومت بتوانند از درافتادن در چنین ورطه ای جلو گیری کنند وجنبش سبز را به سرانجام برسانند .راهی بجز این وجود ندارد وایکاش که سران جنبش سبز نیز این را دریابند .تنها گفتن اینکه جنبش سبز اسیر این خشونت گرائی نخواهد شد کاری از پیش نمیبرد .به امید اینکه روزی عقل برحکومت حاکم شود