رفتن به محتوای اصلی

سقوط قاضی القضات شهر!

سقوط قاضی القضات شهر!

نقدی بر سخنان لاریجانی

اما این دلیل نمی شود که خبر سقوط ایشان بی مشتری بماند و مردم ما از آن مطلع نباشند . خطای یک قاضی ، مثل خطای خلبان هلی کوپترو مثل خطای خلبان هواپیمای مسافربری ست . اولین خطای اینان ، اخرین خطای آنان است .

یک چند وقتی است که فواره پرشتاب جناب لاریجانی پخش زمین شده است. و من به یاد فرشته ا ی افتادم که دم گوش لقمان حکیم گفت : شما در انتخاب حکمت و رسالت مخیری ، خدای خوب هرکدام را که شما پسند کنی ، می پسندد . که لقمان دست به گزینش حکمت برد و گفت : مرا از رسالت هراس است . چرا ؟ چون اولین قدم عملی رسالت ، قضاوت است . و من ، هراس از تنگناهای قضاوت دارم .

در امرقضاوت ، یک قاضی ، به ناکجای جامعه نیز راه می برد ، چه برسد به قاضی القضاتی که باید محرم ترین فرد کشور برای آحاد جامعه باشد . قاضی القضات حتما می داند که هیچ احدالناسی نباید از گرایشات فردی وی با خبر باشد . چرا که لبخند وی ، بساط عیش جمعی را تضمین می کند و غضب وی ، بربساط جمعی دیگر مرز می کشد .

در این چند وقت اخیر ، سخنان نازل و غیر حقوقی و غضبناک و خبری و مطالعه نشده و جناحی و سطحی و غیرکارشناسانه و آشفته و عوامانه و تهدید آمیز آقای صادق رینه ای پردمه ای آملی لاریجانی که رو به " سران فتنه " ایراد کرده ، نشان می دهد که وی از همان صندلی اتاق کارش به دره ای عمیق و ژرف سقوط کرده است . دره ای که از قدیم الایام ، و تا قیام قیامت ، خدای متعال زیرپای قاضیان تعبیه کرده است .

قاضی نباید کودن باشد ، اما یک قاضی کودن هم می داند : الفاظی مثل : فتنه ، مدرک جرم ، جرم ، گناه ، متخاصم ، که هرکدام بارحقوقی خاصی با خود حمل می کنند ، زمانی برزبان یک قاضی رانده می شوند که منتسبین این الفاظ از مسیر محکمه ای ظریف و دقیق عبور کرده و تکلیف شاکی و متشاکی و متهم و مجرم و متخاصم روشن شده باشد .

اگر یک قاضی ، بویژه یک قاضی القضات ، بلحاظ سستی کلام ، و عدلی که در سخن سست او به زیر پا می افتد ، بجایی برسد که سخنان هردمبیل یک رهگذر سیاسی را واگویه کند ، همان بهتر که درخانه بماند و در کارهای خوب خانه به اهل منزل مدد رساند .

قاضی ، همان کسی باید باشد که مسلمان و یهودی و کافر ، آنگاه که به محکمه اش شتاب می کنند ، از شوق سلامت و اقتدار و انصاف و عدل و تقوی و استقلال و استحکام و عطوفت و صبوری و مدارا و جایگاه پدری او در پوست نگنجند .

این روزها ، نمی دانم آقای صادق لاریجانی آیا می داند که با چاقویی تیز بردیوار فهم مردمان کشورش یادگاری می نویسد . یادگاری حکاکی شده ای که مگر خدا به پاکسازی آن حریف شود .

پلیس امنیت

نیم ساعت پیش دوستی از پلیس امنیت که خود را سروان شایسته می نامید تماس گرفت که : شما را احضار کرده اند . فردا ساعت هشت و نیم صبح منتظرتان هستم . صدای مهربان او را بجای آوردم . او ، سال پیش نیز مرا بجرم توهین به مراجع فراخوانده و به دادسرا فرستاده بود . پرسیدم این بار به چه جرمی ؟ خندید و گفت : بجرم توهین به رییس قوه قضاییه . دانستم که واژه "پردمه " کار دستم داده . راستی مگر قرار نبوده و نیست که اکسیژن قاضیان عدالت باشد ؟ ما کجا راه تنفس قاضی القضات شهر را بند آورده ایم مگر ؟

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
rouydadnews

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید