عملیات «ترور خاموش» بر علیه رهبران جنبش سبز

افراد طرد شده وزارت اطلاعات که تخصص آنها ترور مخالفین حکومت از طریق دارو بوده مدت چند ماهی است که دوباره به وزارت بازگشته و در بخشی مستقل که مستقیماً زیر نظر مصلحی وزیر اطلاعات است مشغول بکار هستند. روش عملیاتی این تیم که تا کنون پروژه هایی بسیار زیادی را با موفقیت بانجام رسانیده اند، از طریق کنترل اطلاعاتی پرونده پزشکی فرد سوژه است. اطلاعات لازم از نوع بیماری و همچنین نتایج آخرین تستها و آزمایشات پزشکی، همچنین مسیرهای تهیه دارو شناسائی شده و پرونده پزشکی کاملی برای فرد مورد نظر تهیه شده و مسئول این تیم، شخصاً پرونده را با خود به روسیه برده و در مسکو با کمک بخش ویژه اطلاعات و امنیت روسیه، پرونده تجزیه و تحلیل شده و رهنمود لازم به طرف ایرانی داده می شود که چه دارویی را باید جایگزین نماید و قرص کشنده را نیز در اختیار می گذارند. ارتباط با روسها در این زمینه منحصراً از طریق پیک حضوری انجام گردیده و برای رعایت امنیت کار، از هیچ وسیله ارتباط عمومی استفاده نمی شود. روسها دقیقاً می دانند که سوژه ترور چه کسی است و بسته به موقعیت و جایگاه فرد، مبالغ هنگفتی را برای ارائه داروی جایگزین طلب می کنند که مأموران حکومت نیز با سخاوتمندی آنرا پرداخت می نمایند.

دقیقاً همانگونه که در مورد مرحوم سید احمد خمینی عمل شد، یکعدد قرص کشنده را با یکی از قرصهای واقعی جابجا نموده و سپس منتظر ماندند تا نوبت به قرص مربوطه برسد. عملکرد قرص بسیار کند و طبیعی بود و بدون هیجگونه علائم قبلی سبب سکته مغزی ایشان در خواب گردید. قرصهای مورد مصرف سید احمد خمینی مورد بررسی و آزمایش قرار گرفتند و همگی طبیعی و سالم بودند، زیرا قرص کشنده فقط یکعدد بوده که آنهم توسط مقتول مصرف شده بود. علت ترور سید احمد خمینی را با کمی دقت در موضع گیریهای کنونی سیدحسن خمینی و حضور سید یاسر خمینی در مراسم تدفین آیت الله منتظری می توان دریافت.

با توجه به بالا بودن سن رهبران جنبش سبز و اینکه بطور طبیعی هر یک از ایشان داروهای متعددی را مصرف می کند، هوشیاری شدید در این مورد بیش از پیش اهمیت دارد. حتی المقدور داروها را توسط بستگان بسیار مورد اعتماد و آنهم از داروخانه های مختلف که بصورت اتفاقی انتخاب شده اند تهیه شود، از سفارش دادن دارو به داروخانه خودداری نموده و فقط داروی آماده را خریداری کنند، به هیچ وجه از محافظین برای خرید دارو استفاده نشود و از مصرف داروهایی که پزشک معالج مستقیماً به ایشان می دهد خودداری نمایند. به هر حال هر فردی می تواند با ابتکار خود، راههایی امن برای تهیه داروهای مورد نیازش پیدا کند ولی باید همواره این اصل را مد نظر داشته باشد که عوامل حکومت در کمین فرصتی هستند تا بتوانند به نیت شوم خود برسند.

درگذشت آیت الله منتظری نیز بسیار مشکوک بنظر می رسد، گرچه ایشان باقتضای سن دارای چند نوع بیماری مختلف بودند، ولی هیچکدام از این بیماریها کشنده نبوده و مرگ ایشان بدون کمترین علائم مشهود قبلی اتفاق افتاده که شباهت بسیار زیادی با مرگ در اثر مصرف قرصهای مرگزای روسی دارد.

آنچه به این نگرانی می افزاید، اعلامیه دوپهلوی رهبر است که گفته می شود بنوعی قدردانی و تأئید عملیات تیم ترور دستگاه امنیتی حکومت است. رهبر می توانست سکوت کند و اعلامیه ای هم ندهد ولی اینکه بر خلاف سنن و اخلاقیات جامعه ایرانی، در اعلامیه اش به «ابتلائات دنیوی» اشاره نموده و از خداوند بخواهد که این ابتلائات را «کفاره» خطاهای آن مرحوم قرار دهد، بسیار تعجب برانگیز است، ولی با رمزگشائی از این پیام و ملاحظه دیگر شواهد و قرائن، شکی باقی نمی ماند که این بخش از پیام در حقیقت خطاب به جنایتکاران گمنام بیت رهبری بوده تا به آنها و به دستگاه امنیتی کشور اطمینان بدهد که اینبار دیگر محکم پشت سرشان ایستاده و ماجرای قتلهای زنجیره ای تکرار نخواهد شد ولو اینکه مردم فریاد بکشند: «خامنه ای، خامنه ای، منتظری رو تو کشتی».

در ماجرای قتلهای زنجیره ای برای همه عناصر حکومت آشکار بود که ترورها و قتلها، یا باصطلاح رهبری «حذف فیزیکی»، سالیان درازی است که زیر نظر مستقیم شخص خامنه ای و با دستور وی انجام می گیرد، ولی پس از قتل فروهرها و لو رفتن تیم ترور، خامنه ای از همان ابتدای ماجرا چنان خودش را کنار کشید که موجب تعجب و سرخوردگی و دلسردی همه جنایتکاران گمنام شد.

اکنون اگر رهبر، خواهان "ترور خاموش" سران جنبش سبز و مراجع و روحانیون عالیرتبه مخالف حکومت باشد، اولین ابهام تیم های ترور این است که در صورت لو رفتن ماجرا، آیا رهبر همچنان از آنها حمایت خواهد کرد یا اینکه آنها را فدا نموده و به سرنوشت سعید امامی دچار خواهند شد. بهمین دلیل رهبر با تصریح بر «ابتلائات دنیوی» در پیام تسلیت خود، به همه سربازان گمنام شیطان این اطمینان را داد که دل قوی داشته و بدنبال ترورهای بعدی باشند.