خیلی وقت است که هر روز و هر شب توی این فکر هستم که این همه بلا که به سرمان میآید، تقصیر کارش کیست، و یعنی چه که با این همه شورا و مجلس که ظاهراً کار همهشان یا قانونگذاری است یا مراقبت از قانون و یا مراقبت از مراقبان قانون، باز هم کلاه ما پس معرکه است و توی این کشور، روزی هزار تا بیقانونی میشود و هیچکی هم به هیچکی نیست.
بالاخره امروز مقصر را پیدا کردم و یک نفس راحت کشیدم. شما هم در جریان میگذارم که این کشفم لااقل یک جایی به ثبت رسیده باشد. عرض کنم این همه بلاهایی که دارد به سرمان میآید، به گردن آن چند نفر ادیب فهیمی است که سالهای سال نشستند و فرهنگ لغات فارسی را نوشتند و فکر آخر و عاقبتش را هم نکردند.
در فرهنگ معین، قانون به "اصل و قاعده"، "آیین" و "اصل و مقیاس چیزی" معنی شده و در فرهنگ دهخدا به "اصل" و "برهان". این درست، ولی نمیدانم چرا نگفتند برای نوشتن قانون و درست کردن "اصول" و تبیین "مقیاسها"، به کدام منبع و مرجعی باید مراجعه کرد و از چه راهی و چگونه آنها را استخراج کرد. مثلاً میتوانستند بنویسند: قانون= اصل و قاعدهای که بر اساس نظر اکثریت مردم نوشته میشود، یا مثلاً: قانون= حرفی که پادشاه یا ولی فقیه یا رئیس جمهور میزند، یا مثلاً: قانون= چیزی که علمای اعلام و آیات عظام میگویند و یا فرضاً: قانون= دستورالعمل متفکران و اندیشمندان و روشنفکران برای زندگی بهتر.
اینها را ننوشتند و نگفتند و حالا ما ماندهایم و این همه بلاهای زمینی که بدون هیچ گناهی پاچه ما را هر روز و هر شب، یک جوری از یک جایی میگیرند. یعنی خداوکیلی باور کردنش هم سخت است که هر روز که از خواب بیدار میشوند، یک خواب تازه برایمان میبینند و اسمش را میگذارند "قانون" و دست ما هم به هیچ جایی بند نیست تا بپرسیم این قانونی که شما میگویید از کجا آمده، و جایی که این قانون از آنجا آمده، چرا اسم و آدرسش حتی توی هیج کتاب لغتی هم نیست!
این بنده حقیر، حضرت عباسی فقط چهار ورق به اینترنت زدم و در این بازار داغ قانونگذاری و قانونمداری، این همه "بیقانونی" در آوردم:
استفاده از ويپيان غير قانوني است
سولاریوم پوست در ایران غیر قانونی است
خرید و فروش سگ درایران غیر قانونی است
افزایش قیمت بنزین غیر قانونی است
افزایش قیمت شیر غیر قانونی است
زندانی کردن مرد به دلیل ناتوانی در پرداخت مهریه غیر قانونی است
ایجاد مدلهای غیر متعارف در آرایشگاه ها غیر قانونی است
افزا��ش تعرفههاي پستي غیر قانونی است !!
نامگذاري 'كافي شاپ'و 'فست فود'غير قانوني است
بنیاد باران خاتمی غیر قانونی است
الهام: مصوبه مجمع تشخیص غیر قانونی است
محسن پرویز: کانون نویسندگان غیرقانونی است
لاریجانی: ادغام وزارتخانهها غیر قانونی است
نامه مجلس به احمدي نژاد : كارشما غير قانوني است
كار دادستاني تهران غير قانوني است
فعالیت خانه احزاب غیر قانونی است
...
شما خودتان سرانگشتی حساب کنید ببینید که من و شمای ایرانی، برای اینکه تکلیفمان روشن باشد که اول صبح که از خانه بیرون میزنیم، چه کاری میتوانیم بکنیم و چه کاری نمی توانیم بکنیم، چه کاری باید بکنیم و چه کاری نباید بکنیم، چه کاری درست است و چه کاری غلط، چه چیزی حقمان است و چه چیزی حقمان نیست، چه وقت شاکی هستیم و چه وقت مشتکی، کی مجرمیم و کی متهم و کی بیگناه و تبرئه، شما خودتان بگویید باید به کدام "کتاب قانون" مراجعه کنیم که دلمان قرص باشد فردا صبح عوض نمیشود و یکی دیگر یک جور دیگری نمیگویدش. همین است که می گویم در لغت نامه ها باید مینوشتند که این قانون از کجا باید در بیاید، که اینطوری نشود که امروز یکی نخست وزیر باشد و فردا رئیس فتنه، امروز یکی رئیس جمهور محبوب رهبر باشد و فردا یار غار جریان انحرافی منفور رهبر، امروز یک کاری حرام با��د و فردا واجب شرعی، امروز یکی جایش در اعلا علیین باشد و فردا در اسفل السافلین، امروز ... و فردا .... و امروز .... و فردا .....
و آخرش من دو ریالیام افتاد که ای بابا این ادیبان عزیز اصلاً شیرفهم نبودند که خود کلمه "قانون" یعنی چی، چه برسد به جایی که قانون از آن میآید! آخر اگر قانون یعنی "اصل و قاعده"، این چجور اصل و قاعدهای است که پایش قرص زمین نیست و هر کسی که از کنارش رد شود، میتواند با یک تی پا، جای سرش را با پایش عوض کند و از هیچ "قانونی" هم ترس نداشته باشد.
و آخرش هم تصمیم گرفتم به همه ادیبان عزیز ایمیل بزنم که لطفاً ذیل کلمه قانون، زین پس بنویسید:
قانون= یک واژه مثل سایر واژهها که زیر دست ولایت عظمای فقیه، قیمه و قرمه شده و برای مشروعیت دادن به هر غلطی از سوی آن عالیجناب مورد استفاده واقع میشود.
رامتین
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید