رفتن به محتوای اصلی

قذافی رفت، آینده لیبی به کجا می رود؟

قذافی رفت، آینده لیبی به کجا می رود؟

پیش در آمد:

معمر محمد عبد السلام آبو منیار القذافی در ۷ ژوئن سال ۱۹۴۲ میلادی، در روستایی به نام جهنم در نزدیکی شعیب الکراعیه در حوالی سرت به دنیا آمد . سیاستمدارِ انقلابی و رهبر لیبی از سال ۱۹۶۹ تا ۲۰۱۱ بود. وی در اول سپتامبر سال ۱۹۶۹ میلادی با کودتایی آرام حکومت محمّد ادریس سنوسی، پادشاه وقت لیبی را سرنگون ساخت ( در 27 سالگی). وی پس از کودتا ، سیستم حکومتی لیبی را بر اساس ترکیبی از سوسیالیسم و اسلام طراحی کرده و خود رهبر لیبی شد [1].ز مانیکه او قدرت را در دست گرفت شاید دیکتاتور نبود و بر عکس محبوب مردم بود ، ولی رفته رقته قدرت او را از این مسیر خارج کرد او که خود را عقل کل می دانست معتقد بود که ، همه باید کتاب سبز او را بخوانند تا سعادت مند شوند و به قدرت او پی ببرند ! او دیگر انتقادی را تحمل نمی کرد و با کوچکترین انتقادی مردم را مجازات می کرد و هرگز فضای آزاد ی را برای لیبی به ارمغان نیاورد در طول 42 سال حکومت قذافی از نهاد های مدنی و از شوراها و سندیکاهای کارگری خبری نبود. او با اینکه می دانست مردم به کمک ناتو تصمیم به سرنگونی او گرفته بودند لحظه ای درنگ نکرده و در جریان مبارزات لیبی ها مردم لیبی را بمباران می کند و گوی سبقت را از خامنه ای ربوده بود و با اینکه بیشتر کشور در دست انقلابیون و ناتو بود فذاقی و پسرانش مردم را به موش تشبیه کرده و 2ماه دیگر در شهرهای سرت و بنغازی به کشتار مردم ادامه دادند، قذافی می خواست قدرت از دست رفته را مجددا بدست آورد در حالی که دیگر دیر شده بود و او می باید به پایان سلام می کرد قبل از اینکه زبونانه بر زمین افتد !

لیبی بدون قذافی به کجا میرود ؟

در تاریخ 20 اکتبر 2011 برگ دیگری از تاریخ لیبی ورق خورد و سرهنگ " معمرقذافی " رهبر دیکتاتور لیبی و اتحادیه اعراب را پس از هشت ماه نبرد بی امان نه در قصر ش « باب العزیز » که در شهر محل تولدش « سرت » به زانو در آوردند. سرهنگ لاغر اندام دیروز و دیکتاتور بزرگ امروز را جوانی از شهر بنغازی به قتل می رساند که عمویش بدست او اعدام شده بود او معتقد است که ما خودمان او را پیدا کرده ایم و این ربطی به " ناتو " ندارد ولی " ناتو " چیز دیگری می گوید، این جوان ، قذافی را زنده دستگیر می کند و قصد داشت وی را کت بسته به شهر خودش بنغازی ببرد تا نامش در تاریخ لیبی بماند ! [2] مردم لیبی هم خود بر این باورند که قذافی به دست جوانان لیبی دستگیر شده است ، شورای ملی انتقالی لیبی هم در این رابطه اطلاعیه ای صادر نکرده است ، در هر صورت مسئله ای که اهمیت دارد سرنگونی دیکتاتوری ( 42 سال سرکوب ) لیبی است و آینده لیبی و درس هایی است که می توان از این انقلاب گرفت .

قذافی تا آنجا که توانست در مقابل مردم ایستاد و تا خشت آخر در لیبی خرابی به بار آورد ولی گریزی جز تسلیم برایش نبود قذافی با اینکه می دانست ناتو و نیروهای ائتلافی اش خروارها بمب را بر سر لیبی و لبیایی ها خواهد ریخت تا یک دیکتاتور را سرنگون کند ولی مرغ ش یک پا داشت ، در حالیکه می باید تا قبل از اینکه به دخالت های ناتو کشیده شود دست از کشتار مردم بر می داشت و همچون " بن علی و مبارک " تسلیم اراده مردم می شد تا دهها هزاران کمتر کشته شوند . با اینکه قذافی بعد از اشغال عراق در سال 2003 توسط نیروهای ائتلاف بخاطر حفظ قدرت دست های خود را بالا برده و تمامی گذشته خود را به زیر سوال کشیده بود و با پرداخت غرامت به بازماندگان کشته شدگان هواپیمای منطقه " لاکربی " در اسکاتلند حاضر شده بود که از دستیابی به سلاح های هسته ای هم چشم پوشی کند و در همین رابطه با غرب همکاری های لازم را به عمل آورد با این همه در جریان قیام مردم لیبی ، ناتو تصمیم به برکناری قذافی می گیرد و سرهنگ قذافی هم تا نوشیدن شربت شهادت ( به قول خودش ) به مقابله با مردم تا خشت آخر !

قذافی بجای اینکه با غرب کنار بیاید و آنها را راضی نگه دارد ، بهتر بود که ابتدا مردم لیبی را راضی نگه دارد و به خواسته های آنها برسد گرچه تضاد های مردم با رژیم دیکتاتور لیبی عمیق تر از این ها بود و مردم تصمیم خود را برای سرنگونی او گرفته بودند ولی قذافی فکر نمی کرد که اگر خشم مردم اوج بگیرد هیچ چیزی نمی تواند جلوی آن را بگیرد .او هرگز فکر نمی کرد پس از چند سال از عقب نشینی اش و کنار آمدند با غربی ها ، آتش خشم مردم فوران خواهد کرد و قذافی و خانواده اش و تمامی رژیم ش را نشانه روند و این درسی است به تمامی حاکمان و دیکتاتور های دیگر که بر اریکه قدرت تکیه زده اند و از تاریخ درس نمی گیرند خشم مردم در زیر خاکستر همیشه پنهان است ، دیر یا زود این خشم ریش و ریشه تمامی دیکتاتورها ی منطقه خاورمیانه را به آتش خواهد زد ، دیر یا زود تمامی این دیکتاتورها باید به پایان سلام کنند ، ولی از این مهم تر بعد از سرنگونی این دیکتاتور ها ست آیا بعد از سرنگونی آنها مردم به آزادی خواهند رسید ؟ آیا غربی ها و امپریالیست ها اجازه استقرار حکومت های دموکراتیک را به این گونه کشورها را می دهند ؟ بعد از سر نگونی قذافی رهبران کشورهایی که تا دیروز با او رابطه اقتصادی و سیاسی داشتند ابتدا غمگین شده ولی بلافاصله خوشحال و سرمست از سرنگونی قذافی ( اکنون) دوان دوان می آیند تا قرارداد های جدید را امضاء کنند . در حالیکه مهمترین مسئله پرورش دیکتاتورهایی است که توسط همین غربی ها صورت می گیرد اولین کاری که باید صورت بگیرد ، این است که ابتدا باید همین پرورشگاه دیکتاتورها تعطیل شود! در این میان به عراق نگاه کنید آیا عراق به آزادی رسیده است یا دیکتاتور دیگری را تربیت کرده اند تا در خدمت غرب وحتا رژیم ایران باشد ؟ چه برنامه ای برای آزادی این کشور در دست اجرا دارند؟ آیا دمکراسی در عراق و افغانستان حاکم شده است و... ؟ لیبی به کجا خواهد رفت ؟ آیا با تفکرات افرادی مثل " مصطفی عبد الجلیل " مسئول شورای ملی انتقالی به دموکراسی خواهد رسید ؟ کسی که بدون در نظر گرفتن نظرات مردم و بدون انتخابات از قبل تعیین شده نوع حکومت لیبی را معین کرده است و در بالاترین سقف آن ترکیه را الگوی حکومت لیبی اعلام کرده است ، ایشان در همان روز منع چند همسری را لغو کرده و تعدد زوجات ( چند همسری ) را قانونی اعلام میکند. سایر اعضای این شورا چه کسانی هستند ؟ به نظر می رسد این شورا با رهبری عبدالجلیل کاری را از پیش نبرد . شورای ملی انتقالی در خلاصه ای از اطلاعیه اش آورده است : « بر اساس طرح زمان‌بندی‌شده، از روز یکشنبه ۲۳ اکتبر، که به طور رسمی کشور لیبی آزاد اعلام شد، تا مدت ۳۰ روز باید دولت موقت لیبی تشکیل شود و به کار آغاز کند.

از روز یکشنبه به مدت هشت ماه، یعنی تا ژوئن سال ۲۰۱۲، باید مقدمات برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان فراهم آید. این مجلس پیش‌نویس قانون اساسی نوین لیبی را به مردم ارائه خواهد داد و به سپس به همه‌پرسی خواهد گذارد.

قرار است هفت ماه پس از تصویب قانون اساسی، رئیس جمهور لیبی بر مبنای قوانین جدید انتخاب شود.

طبق این طرح زمان‌بندی‌شده، کشور لیبی در اوایل سال ۲۰۱۳ دارای یک ساختار جدید قدرت خواهد بود.»[3]

وقتی که پرورشگاه دیکتاتورها تعطیل نشود حسابهای بانکی دیکتاتورها هم مسدود نمی شود و بقول معروف حسابهای بانکی اعضای خانواده قذافی برای مردم مشخص نیست ، در حالیکه جنایاتی که انجام داده است برای مردم لیبی کاملا مشخص است پس قبل از همه اینها شورای ملی انتقالی لیبی وظیفه دارد که سرمایه های لیبی را به کشور باز گرداند و در جهت رفاه و آسایش مردم صرف کند و نهال دمکراسی را در این سر زمین غم زده فرو نشاند مردم لیبی تشنه آزادی ند پس حکومت آینده لیبی باید با انتخاب مردم صورت بگیرد و نه کس دیگری ! آزادی را مردم بدست آورده اند و این مردم هستند که بایدخود در سرنوشت آینده اشان شریک باشند . سرنوشت معمر قذافی مشخص شد ولی از آن مهمتر سرنوشت لیبی است که باید مشخص شود که چه نوع حکومتی در انتظار مردم است حکومت سکولار یا حکومت ویاجمهوری اسلامی ؟ کدام یک؟

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D9%82%D8%B0%D8%A… [1]

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900801000596[2]

http://www.iranpressnews.com/source/109991.htm[3]

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید