رفتن به محتوای اصلی

سهم ما از نقلاب؛ یک بیلاخ بزرگ بود!

سهم ما از نقلاب؛ یک بیلاخ بزرگ بود!

ناصر کرمی

جناب آقای قندچی

در نوشتهء: "تأثیر ابزار هوشمند بر روی زندگی بشر و جهان" با واسطه تأکید بر ترانس- هومانیسم در نتیجهء رشد تکنولوژی را کرده اید. در صورتیکه بحث اکتوئل امروز نهادهای آینده شناسی نه آینده نگری [چون دو موضوع متفاوت هستند، اوّلی زوبیکتیو و دوّمی اُبیتکتیو هست] بر شمردن فواید بکار گیری ابزار های هوشمند نیست، زیرا بهره گیری مفید از این فن آوریها بر همگان روشن است، بلکه بحث بر چگونگی گسترش و رهبریّت آن، بکار گیری و کنترل کردن چند گانهء بخشهایی از این تکنولوژی، و چگونگی تقسیم متعادل آن بین شمال و جنوب کرهء زمین، و تأثیرات آن بر سیاست و سرمایه و اقتصاد در جهان امروز هست.

از سال 1970 که انقلاب در این نوع فن آوری ها شد، به موازات آن فلسفهء اخلاق [ Moralphilosophi]، برجسته شد، که Jon Rawls فیلسوف آمریکایی کتاب "تئوری عدالت" خود را در همین رابطه 1971 انتشار داد.

در مقابل ابزارهای هوشمند، دوباره فلسفهء ناتورآلیسم و رئالیسم که هرکدام بحثهای جداگانه ای لازم دارد قد برافراشته است. جهان بر مبنای ابزارهای هوشمند بنا نهادن یک جهان مجازی بدون احساس و اخلاق، و بدون تعهد و مسئولیّت و بدون خنده و گریهء بی رمق و فاقد فرهنگ طبیعی هست.

تلاش کوشندگان آینده شناسی هماهنگ کردن تکنوژی امروز با رئالیسم و ناتورالیسم و با فلسفهء اخلاق و تعهّد قابل کنترل هست. انسان امروزی در جهان ابزارهای هوشمند، خود را گم کرده، تربیّت نسل امروز از کنترل در رفته و کنسبت درستی برای تربیّت نسلهای آینده ندارد. ارزشها و مرزها و روابط اجتماعی را امروز ماشینها و ابزارهای هوشمند معیّن میکنند، ابزارهای هوشمند امنیّت و صلح جهانی را جدی به خطر انداخته، ابزارهای هوشمند گرچه در بسیاری موارد سودمند و قابل چشم پوشی نیست، امّا در بسیاری عرصه ها حیات را بر روی کرهء زمین بی محتوا و به خطر انداخته.

دو هفته پیش در گفتگویی با آینده شناس آلمانی، آفریقایی الاصل که دکترا در رشته های الکتروتکنیک و اینفرماتیک دارد، و رئیس بخش انستیتوت معروف آلمانی در زمینهء تولید و طرح برنامه های کامپیوتری برای کنترل امنیّت همین ابزارهای هوشمند در جهان میباشد، اطلاعات بسیار جالب زمینی و فضایی و در مورد جهان در محاصرهء ابزارهای اندیشمند و مغناطیسی شده را کسب کردم. در پایان سئوال کردم آینده را چگونه می بینید ؟؟. جواب داد فلانی میترسم !! گفتم چرا ؟؟ گفت اگر ده سال پیش برای نابودی کرهء زمین با همین ابزارهای هوشمند 10 دقیقه لازم داشتیم، امروز صحبت از یک دقیقه و صحبت از ثانیه هاست !!.

آقای قندچی، سعی کنیم حداقل خود به ابزارهای هوشمند بدون احساس و اخلاق و تعهّد تبدیل نشویم !!.

مزدک

به جرأت و بدون هیچ ناراحتی وجدان میتوان گفت که این آمار نصف واقعیت را نمی پوشاند!درجامعه ای غیره دمکراتیک و اسلام زده(هم الان و هم زمان شاه!) که نام بردن از سکس و روابط عادی و انسانی و عشق و دوست داشتن و هم آغوشی و ...گناهی نابخشیدنیست نه تنها کودکان که افراد بالغ هم چیزی از سکس و روابط سالم نمی دانند.عقده های جنسی و عدم دسترسی به سکس و نبودن آموزش جنسی(حتی جلق زدن را حرام و زشت کرده اند تا انسانها بیشتر عذاب وجدان بکشند!در صورتیکه این کار لاقل از تنشهای روحی منتج از کمبود سکس بشدت می کاهد) صحیح باعث بروز اختلات روحی و روانی در افراد میشود. و تمام اینها مزید بر آزادی استفاده جنسی از خردسالان در اسلام(محمد یک پدوفیل بود .ازدواج با دختران 7-9ساله(پدوفیلی) در اسلام شرعی است چیزی که ضد حقوق کودک و حقوق بشر است و مسلمانان سعی در عوض کردن این ماده دارند! ).البته تجاوز این بیشرمان اسلامی تنها به دختران ختم نمی شود بلکه پسران خردسال بعلت اینکه محدودیتی کمتر برای بودن با نزدیکان خود دارند بیشتر مورد استفاده جنسی قرار می گیرند.نمونه این پستی ها و رذالتها در کشورهای عربی و مسلمان زیاد است.این موضوع نه تنها پدیده ای فرهنگیست بلکه بشدت سیاسی و ربط مستقیم با سیستم سیاسی و آموزش و پرورش اسلامی و مذهبی در جامعه دارد که شوربختانه بدست ارازل و اوباش اسلامی افتاده است.نتیجه اش چیزی جز افرادی مریض و متجاوز که خود نتیجه مستقیم تجاوز و وحشیگری بوده اند نمی شود!بهترین دلیل این ادعا شهرهای مذهبی در ایران است.سری به قم و اردبیل و مشهد و...بزنید خواهید دید که چه غوغایست!

ارژنگ

آقاي مستشار!اگر کمونيستها نتوانستند و يا نخواستند در حکومت اسلامي سهيم شوند يا شرکت نمايند اما در بيرون از حاکميت دائما عليه دمکراسي خواهان وليبرالها توطئه چيني کردند.در همان روزها حزب توده سعي مي کرد تا حکومت اسلامي بسوي شوروي تمايل پيدا کند وبا رهبري آخوندي بنام موسوي خوئيني ها که قبل از انقلاب در شوروي بسر برده بود توانستند سفارت امريکا را تصرف نمايند تا دولت ليبرال دمکرات مهندس بازرگان سرنگون گردد وبعدها با توطئه حزب توده دکتر بني صدر سرنگون شد!سازمان چريکهاي فدائي خلق دائما به حکومت فشار مي آورد که سپاهي براي حفاظت از انقلاب تاسيس گردد و عاقبت ملايان براي حفاظت از خود سپاه پاسداران را تشکيل دادند آنها به رژيم گوشزد مي نمودند که خطر اصلي برگشت و کودتاي ارتشيان مي باشد نه ارتجاع اسلامي! ودر همين رابطه سازمان چريکهاي فدائي خلق آخوند ها را در اعدام افسران رشيد و بي گناه تشويق مي نمود! پس ملاحظه مي فرمائيد که اگر کمونيستها دردولت شرکت نداشتند اما پشت صحنه همه دسيسه کاري ها را پيش مي بردند. آنها به همين لحاظ به مردم وايران خيانت کرده اند.همين چريکها در تاريخ 16 فوريه مي خواهند سالگرد سياهکل را که تنها يک ماجرا جوئي شکست خورده بيش نبود در برلين گرامي بدارند! وآنها هنوز بر موضع غلط خود ايستاده اند!تنها انسانهاي شجاعي مانند جمشيد طاهري پور توانسته اند به واقعه ارتجاعي سياهکل انتقاد نمايند.واقعه سياهکل جامعه ايران را بسيار پليسي کرد و به امپرياليستها نشان داد که ايران هر لحظه مي تواند مانند کوبا به آغوش شوروي بپيوندد و امريکا با دست وپاچگي خميني را براي سرکوب جنبش کمونيستي که از درون خود بسيار پوک بود اما به غلط بسيار پر آوازه شده بود امريکارا وادار نمود تا زمينه ساز ورود خميني به ايران گردد!اين هست خدمت کمونيست به خميني وخيانتشان به مردم ايران که ساليان دراز طول خواهد کشيد تا همه خرابي ها برطرف گردد!

پوروچیستا

با سلام

جناب کیانوش توکلی شما اظهار نظر مرا سانسور نمودید/ولی خطاب من همچنان بآن لشگر عظیم از زنانیکه برای دریافت اقامت از کشورهای غربی خود را( قربانیان رژیم) آدمکش زنستیز اسلامی جا زده و پس ازگرفتن اقامت بی فوت وقت واز تمامی (راههای زیگزاگی)خود را برای دستبوسی جنایتکاران وشکنجه چیها بوطن میرسانند!! . (علیا مبتذلات)میباشد .چرا که اینان اینقدر حقیرند که نه تنهاذرره ای حرمت حتئ بدروغهای خود نمیگزارند /که با رفتن به نزد همان باصطلاح شکنجه گرانشان!! برژیم مشروعیت میدهند تا دستش در کشتار مردم فلکزدهء ایران بازتر شود. صد البته فاصلهءزنانی که در اپوزیسیون هستند و هرگز سر آشتی با آدمکشان رژیم ندارند/ با لشگر ابتذال و استحقار هزاران سال نوریست . تا نظر حضرتعالی چه باشد؟. با عذر و سپاس

پاک باخته

سهم ما از انقلاب؟ ... یک// نه ... یک... نه نه... یک///. هرکاری می کنم عفت کلام اجازه نمیده که اونی که مورد نظرم هست رو که خیلی بزرگتر و برخی مربوط به خر و فیل هم هستن اسم ببرم لذا به این بسنده می کنم که سهم ما از نقلاب؛ یک بیلاخ بزرگ بود!

محسن کردی

پلکان 57 ؛ پلکان مرگ! عکسی که 25 سال سانسور شد

عجیب است.. عجیب است.. جمهوری اسلامی در این نظر که رضاخان را غرب آورد و خودش هم برد متفق هستند. اما چنین تصویری چنین گویا.. پس از آنهمه هیاهوی غرب، با بی بی سی و رسانه های غربی و بلندگوهایی که اطراف او قرار دادند، با پرنده ای غول پیکر، که از چشم کسی نمی توانست پنهان بماند خمینی را آورد، جلوی چشم همه، همانگونه که در عکس می بینید، دستش را گرفت و در ایران پیاده اش کرد اما او را دست پرداخته غرب نمیداند. البته من او را دست پرورده غرب نمیدانم همانگونه که رضاخان را دست پرورده غرب نمیدانم. اما آنها که با منطق توطئه زندگی کرده اند، نباید این عکس را از نظر دور بدارند.

مینا ملکی

شبح قطعنامه سوم

آقای شاهین فاطمی مورد بسیار بسیار مهمی را ر کرده است. "باید پرسید آیا این تحریمها علیه ملت ایران است یا علیه رژیم؟" "... باید در جستجوی دلائل دیگری برای عدم اتخاذ سیاست مؤثر در مورد رویارویی دولتهای غربی با رژیم جمهوری اسلامی بود".

نفوذ بی‌حد و حصرسپاه ( مافیای نفت و فقه)، در اقتصاد کشور در رسانه های فارسی نیروهای سیاسی انعکاس چندانی ندارد. در اين زمينه بايد تلاشي دو چندان صورت گيرد. متاسفانه تنها از سوی سازمان ارتجاعی مجاهدين خلق افشاگری انجام گرفته است.

کشورهای 5+1 اساسا به دنبال منافع مادی خود هستند.

محمد حسين

سهم ما از انقلاب 57 چیست؟

همانطورکه قيام مسلحانه زودرس سازمان مجاهدين در اين رژيم ماجراجويانه بررسي مي شود که اوضاع سياسي را به خواست رژيم اسلامي تغير داد تا با دست باز بتواند جامعه را سرکوب نمايد عمليات بي معني سياهکل نيز در آن رژيم جامعه را به شدت پليسي نمود تا آنجائيکه ابتدائي ترين کار سياسي ديگر تحمل نمي شد تا اينکه عمليات مسلحانه گروههاي سياسي به دلايل پاشيدگي فروکش نمود بارديگر فضاي سياسي باز شد !

مزدک

گفتگو با حبيب تبريزيان

حبیف جان در همان کامنت و مصاحبه تان به اندازه کافی گاف داده ید اگر آدم بخواد یختوه بگیره !مثلا در کوهای ممسنی و ایل قشقایی که کمی وارد شده بودی گویا قبل از انقلاب بوده وبعد از انقلاب هم که توده ای بودی و طرفدار امام ضد امپریالسم خب اگه الان بچه های همان ایل قشقایی شما را متهم به کمک به کشتار آله قلی و رفقا ش (هرچند که دید من نسبت به ایشان اصلا مثبت نیست مثل گروهاییکه روش نیرو گذاشتند)کنند چواب شما چیست؟در ضمن چنانچه گفتم حرف شما را در مورد شریعتی باور دارم!

حالا اونو باز هم میزاریم به جوانی و پرشوری و بیشعوری بچه های فریب خورده دوران انقلاب که هدفی بجزخدمت به مردم نداشتند.ولی دوست من دمکراتیک ملی دیگر چه صیغه ایست ؟تو همان سؤید خراب شده کیها را نمایندگی مکنند؟مگر همان حزب بعث صدام حسین و بشارت همان دمکراتهای ملی نیستند؟مگر همین احزاب کردستان و ترکستان و زهر مار دمکراتهای ملی نیستند؟ حالا برای اینکه بتوانند چند ارازل و اوباش آدم کش را هم بسیج کنند یه سوسیالیستی هم به بیضه شاش آویزان کرده اند.دوست عزیز بفرمایید از توده ای و عامل امام ضد امپریالیسم رها نشده چسبیده ای به یک مشت نژادپرست و آدمکش حرفه ای!در مورد کمبود قند هم داداش عصبانی نشو والا اینبار قند خونت زیاد بالا میره آخه آدرنالین باعث ترشحه قند از جگر میشه! وهمزمان بالا بودنش باعث کم شدن ترشح انسولین میشه و آدمیکه زیاد استرس و عصبانیت پیدا کند در دراز مدت دیابت (مرض قند)میگیره.خلاصه اینو گفتم که بهت نشون بدم که در زمان شاه شکنجه بود !

مزدک

وقتی که گرگها به همدیگر هم رحم نمیکنند

این ارازل و اوباش هنوز سخنان گهر بار سعدی را نفهمیده اند که"..ده درویش در گلیمی بخسبند و دوپادشاه(دو خلیفه) در اقلیمی نگنجند" 1400 سال است مردم بدبخت ایران را به شیون و زاری و قمه زنی و هر پستی وادار کرده اند برای حسینی که معلوم نیست چه جانوری بوده ولی یکبار این سؤال را جلو مردم نگذاشتند که مگر یزید چیزی جز حقش را طلب کرده بود؟حالا که خود این ارازل مثل شتران وحشی به جان هم افتاده اند داد و بیداد می کنند که فرزند امام و بیضه امام ووو.این حرامیان نمی دانند که بزرگترین عقده و زجر و خواری و عذاب روحی برای خامنه ای چیزی جز نام خمینی نیست!رفتار این حرامیان مسلمان به حکومت شتر نر(لوک)می ماند. داستان از این قرار است که شتر نریکه قدرت را دردست میگیرد تمام نرهای دیگر و بچه های نر شان را به طرز فجیعی میکشد.مثلا شترهای کوچک را با انداختن تنه خود بررویشان ومشت و مال(این کلمه در فارسی از همینجا آمده در حمام مشت و مال کردن و...) بیش از حد خفه می کند.پس داستان صحرای کربلا و کشت و کشتا رهای بی رحمانه حکومتهای اسلامی از دوران خود محمد تا بحال و حتی حکومت صدام که دامادهای خود را بیرحمانه کشت ...را چیزی جز حکومت شتران نمیتوان نامید.خامنه ای تا زنده است سعی در نابودی نام و نشان خمینی دارد حتی کشتن و تجاوز به زهرا بنی عامری و سایر کشت و کشتارهای درونی رژیم و زندان و شکنجه کردنها ی گروهی و درونی از همین جاست!حتی سازمان مجاهدین و دیگر گروهای اسلامی از این کینه شتری مبرا نیستند چون دین اسلام دینی شتریست!بلی کسانی مثل گنجی که سعی در تحلیلهای سوپر مدرن از این رژیم دارند باید قبل از نگاه به آسمانخراشهای نیویورک و تهران و ریاض و ابوظبی نیم نگاهی به صحرای خشک و سوزان عربستان و طریقه شکل گیری حکومت اسلامی نمایند نا بتوانند کینه های شتری کسانی مثل خمینی و محمد و علی و معاویه و عمر و بن لادن ...را بفهمند!

حبیب تبریزیان

چاخانهای کمدی سیاسی

پروانه خانم!

اولاً بگویم من نه تنها برای زندان رفتنم آنهم به آن دلایلی که رفتم نمره سیاسی یا شخصیتی نمیدهم بلکه اگر، منصوروار هم گردن به چوبه دار سپرده بودم، بازماندگانم چیزی برای احساس غرور نداشتندو..

ولی چرا من به صحرای کربلای زندان شاه و ساواک میزنم؟ برای این است که به اطهارات خودم در مورد شریعتی که نادره خانم به آن اشاره کرده بودند، سندیت داده باشم. همین و در آنچه هم گفتم ذره ای اغراق نبود. خاطراتی دیگر هم دارم که به نطرم، حیف است آنهارا به خود به گور ببرم فرصت شود آنها را هم مینویسم.

و اما در مورد امار زندانیان! از قضا من در همان زندان هم به این گونه اغراق گوئیها حساس بودم و،درست یا نادرست آنرا کار ساواک میدانستم تا مخالفین، یا برای ایجاد ترس و یا به دلیل اینکه ساواک میخواست با انتشار ارقام دروغ و غیر واقعی زیاد از اهمیت آن تعداد زندانی سیاسی که بود بکاهد. روزی با دوستی در این زمینه صحبت داشتم با توچه به گنجایش زندانها ـ در سال 54 ـ 55 که بیشترین حد زندانی وجود داشت این تعداد کمتر حدود 3500 نفر (بازداشتی های چند روزه و زندانیان) بود شامل: زندان قصر، اوین، گوهردشت( که تازه درست شده بود، اوین که ، آنروزها، گنجایش امروزش را نداشت، کمیته زندان شیراز و مشهدو..

آخوندغقاری را به جرم اغلامیه گوشت یخ زده گرفته بودند، با وثوق کامل میگویم، در حالی که ـ به نقل از هادی پسرش ـ داشت مسجد جدیدی میساخت و نام مسجد هم : مسجد شیخ فضل الله نوری بود!!! او از اپاندیس مرد و ...

مزدک عزیز این حرف من نه دروغ و نه اغراق است!

در روز ماسه نوبت حق توالت داشتیم که نگهبان بند دیگر تا دم درب مارا تعقیب نمیکرد 3 یا 4 تا توالت بود و یک هشتی( در گاه یا هشتی که در آنجا هم دستشوئی بود و هم بشگه اشفال و نگهبان آنجا نمی آمد و تازه ما خودمان هم باید آنجا را نظافت میکردیم. و این پدیده کمبود قند را هم همه آنها که مدتی طولانی زیر بازداشت و بازجوئی بوده اند میتوانند تأئید کنند. و در مورد مرحوم شریعتی هم همه آنهائی که در آن موقع زندان بودند میتوانند حرف مرا تأئید کنند.

و راجع به ساواک ـ توده ائی ها هم، من بر این اعتقادم که ساواک با رخنه در این تشکیلات همواره از آن استفاده اطلاعتی علیه دیگر جریانها کرده است. ولی تا آنجا که به ساواکی شدن این یا آن فرد مربوط میشوداین به افرادحزب توده محدود نبوده و تقریباً ساواک از همه جریانها عضو گیری میکرده است و این یک روش خاص ساواک هم نبوده یک شیوده عادی و کلاسیک اطلاعاتی( بویژه در کشورهای استبدادزده جهان سوم ) است. جمهوری اسلامی از این نظر در تاریخ بی نظیر است زیرا قصاوتی که این رژیم در خرد کردن مخالفین خود به خرج داده و میدهد ، به او امکان داده تا از قربانیان خود برای نقب زنی و دیس اینفرماسیون استفاده کند. امید وارم توضیحم قانع کننده بوده باشد. منظوراز دیس اینفرماسیون ترزیق اطلاعات گمراه کننده و غلط به قصد خط دهی غیر مستقیم و اثر گذاری سیاسی است.نباید با ضداطلاعات اشتباه گرفته شود.

چند خاطره!

1 ـ سال 53 که شریعتی در کمیته در بازداشت بود من هم در همان بند ی که او بود بودم، منتها در سلولی دیگر(جمعی) بودم. اصلاً مثل اینکه فقط اورا در کمیته نگه داشته بودند که معروفش کنند، چون مثل شاه ازش پذیرائی میکردند. ما موقع توالت رفتن ار توی بشگه اشغال دم توالت، پوست خربزه مشهدی که او به قطر 2 ـ 3 سانت پوست کنده و میل فرموده بود را، در آورده میشستیم و میخوردیم. توضیح اینکه پس از مدتی کمبود قند آدم به نحو سختی ، مثل تشنه ها که آب میخواهند قند طلب میکند. ما در کمیته مواد قندی نمیگرفتیم حتا شیرینی چائی صبح هم اینقدر کم بود که احساس نمیشد.

آن موقع که ایشان در سلول بزرگ خود همه جور کتاب و خوردنی و ملاقات روزانه داشت ما فقط کتک میل میکردیم. بعد از چند ماه که به زندان )قصر) فرستاده شدم در روزنامه کیهان دیدم که ایشان سلسله مطلب مینوشت ، بر علیه مارکسسیم! در زندان قصر روزنامه بود.

در آن دوره ساواک از آدمی مثل او چیزی بیشتر ازاین هم نمیخواست و او طبق سفارش رفتار میکرد و باید توجه کنیم که آن وقتها به مجاهدین هم مارکسیستهای اسلامی میکفتند! ساواک هیچ انگیزه ای برای کشتن او نداشت و این خود که، اجازه داد بعد از دوره بازداشت او برود خارج هم کم معنی نیست!

2 ـ در 21 بهمن مردم ریختند خونه شخصی بنام سرهنگ زیبائی که گفته میشد شکنجه گر ساواک بوده است. روزنامه های نوشتند در خانه وی علاوه بر وسایل شکنجه، 2 گونی ناخن کسیده شده، دو گونی ـ اشتباه نمینویسم ـ پیداشده . همیشه این پرسش برایم مطرح بوده که این دو گونی ناخن چی شد.

3 ـ تلویزیون ایراان در فردای انقلاب ، راهروهای تو در توئی را، در زیر ساختمان ستاد ساواک در سلطنت آباد ،نشان داد که به طول چند کیلومتر بود(در حقیقت فاضل آب ) که ساواک در انجا دشمنان را سر بزیر میکرده است ولی هیچ آثاری از جنازه یا اسکلتی در آنجا نشان داده نشد و معلوم نیست چرا این دخمه ها به موزه تبدیل نشد!

آیدین تبریزی

منابع ‌آلماني از احتمال‌عمدي بودن آتش‌سوزي در ساختمان اتباع ترك خبر دادند

حادثه آتش سوزی در لودویگس هافن، دولت آلمان را در برابر آزمون دشواری قرار داده است تا ثابت کند که در بررسی موارد مشکوک به دست داشتن نئونازی ها بی طرفانه عمل می کند. این خبر که به یکی از مهمترین موضوعات بحث رسانه ها در آلمان و ترکیه تبدیل شده و در لحظه انتشار آن به تیتر خبری اکثر خبرگزاری های معتبردنیا تبدیل شد، متاسفانه در رسانه های فارسی انعکاس چندانی نداشت. خبر فوق که ایرنا آن را منتشر کرده هرگز در صفحه اصلی ایرنا جای نگرفت و تنها در تلکس خبری و جزء اخبار غیر مهم رده بندی شد تا خواننده معمولی که تنها به صفحه اصلی مراجعه می کند از انتشار چنین خبری بی اطلاع باقی بماند. رسانه هایی مانند بی بی سی فارسی که خبر بی ارزش فیلتر شدن موقت و چند روزه یوتیوب در ترکیه را با شوق و ذوق به عنوان تیتر اصلی خبرشان انتخاب می کنند، در برابر چنین خبر مهمی سکوت معناداری را در پیش گرفته اند! اگر اخبار ترکیه برای آنها مهم نیست چرا خبر بی ارزش فیلتر شدن یوتیوب را منتشر می کنند و اگر مهم است چرا چنین خبری را که پنج روز است تیتر هر روز رسانه های ترکیه و آلمان است، منتشر نمی کنند؟! خوشبختانه صدای آلمان پس از پنج روز سکوت، بالاخره خبری در این زمینه منتشر کرده است. لینک این خبر را در زیر ببینید:

http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,3114210,00.html

سیامک ایرانی

چرا مرغ های ِ همایونی یک پا دارند؟ (پاره ی ِ دوم)

مزدک جان نوشته ای:

"دروغ از نظر استاد جمالی اینست!

دروغ "

به معنای « اصل ضدِ زندگی " است

نه به معنای « گفتار ِناراست وکـذ ب "

دروغ ، به معنای « دریدن، وازهم شکافتن

وازهم پاره کردن ِجـان وخـرد " است

معنائی که ما امروزه از« دروغ " داریم

مارا از شناخت فرهنگ ایران، بازمیدارد

برگرفته از مقاله دروغ از استاد م.جمالی!"

***

ببین دوست عزیز، از فردای پس از پیروزی انقلاب سوسیال الهی، جنبشی که سال ها پیش از انقلاب شروع شده بود، شکل رسمی و سازمان یافته به خودش گرفت: revisionism؛ عده ای شروع کردند کل تاریخ ایران رو از نو نوشتن، با جعل، با تحریف، با وارونه کردن همه ی ارزش ها. ما وقتی می گوئیم این رژیم حضور عینی اهریمن است، بیش از بُعد اخلاقی، بُعد ِ هستی شناختیش رو در نظر داریم. اهریمن همه چیز رو وارونه می کند. و حتا سکس و همخوابگیش نیز وارونه و از مقعد است. این مسئله بُعد منطقی و فلسفی هم دارد، اهریمن تجلی تناقض و فرادخش است. به هر روی، این تصویر و اندریافت (کانسپت) از اهریمن بود که باعث شده بود در متون پهلوی حتا نام اهریمن را سر و ته بنویسند. جمهوری اسلامی، در پیروی کامل از بنیادگذاران اسلام، همه چیز را سر و ته می کند، پیش از هر چیز، روایت های تاریخی را.

به این بافتار کلی اشاره کردم تا توجه کنی که کارهای افرادی چون پورپیرار، زهتابی، براهنی، شهبازی، دوستدار و نیز منوچهر جمالی در یک چنین بافتاری قابل توضیح است و یک فرایند برنامه ریزی شده و اجتماعی ست و به یک فرد و یا دو فرد نیز ربط ندارد. همه ی این افراد به وارونه کردن و دوباره نویسی بنیادین بخشی از تاریخ پرداخته اند و برخی حتا کل تاریخ را وارونه کرده اند. و همه نیز در یک امر مشترکند: زیر پا گذاشتن روش شناسی علمی. چنین پدیدارهایی در حکومت های فاشیستی سابقه دارد و برای نخستین بار نیز نیست. از استالینیسم روسی تا فاشیسم آلمانی و ایتالیایی. نمونه های کلاسیک و پیشامدرنش نیز، اسلام و مسیحیت هستند.

*

و اما در مورد گزاره ها:

جمله ی اول، یعنی، "دروغ به مثابه ی اصل ضد زندگی" غلط است مزدک عزیز. دروغ سر چشمه ی نیستی نیست که بخواهد اصل ضد زندگی باشد. ضد زندگی مرگ است که نام فرشته اش نیز استوویهاد است، یعنی "شکننده ی ِ استخوان" و واژه ی استخوان نیز استعاره ای ست برای زندگی مادی. اُصطُخُص ِ فیلسوفان قدیم که از یونانی گرفته اند از همین ریشه است.

از سوی دیگر، کاربرد مفهوم اصل در این بافتار نیز غلط است. اصل، به عنوان پرنسیپ، کاربرد فلسفی دارد و نه آفرینشی؛ در بافتار آفرینشی فرهنگ ایرانی، از مفهوم بُن استفاده می شود، مانند بُندهشن: بُن ِ آفرینش! از دیگر سو، ما مفهوم نیستی به معنای nihil و هیچ را نداریم و به عنوان زیرآدمدی از هستی، از دو مفهوم زندگی و نازندگی سود می بریم. انگره مینو و سپند مینو نیز دو روح هستند که اولی کاهش دهنده است و دومی، افزایش دهنده. عدم، در چم ِ سامی اش، در این میان وجود ندارد.

و صد البته گزاره ی دوم نیز، یعنی، دروغ گفتار ناراست نیست، غلط است. دروغ سه بُعد مهین دارد: کرداری، فلسفی، و سیاسی؛ بعد کرداری اش سخن ناراست است. بعد فلسفی اش نقض ِ اشا و حقیقت است و بعد سیاسی اش همانچیزی ست که در کتیبه ی داریوش آمده است و زیر پا گذاردن قانون اجتماع ست. منوچهر جمالی به علت عدم آگاهی اش به مفاهیم بنیادین فلسفه ی ایرانشهری از یک سو، و از دیگر سو، به علت تن ندادن به تفکر روشمند و در آخر، به علت یک کاسه کردن همه چیز در درون یک دستگاه نابسامان نوین و رویزیونیستی، نمی تواند این لایه های معنائی گوناگون را تشخیص دهد. از همین روست که می نویسد:

"دروغ ، به معنای « دریدن، وازهم شکافتن وازهم پاره کردن ِجـان وخـرد " است"

چنین می نماید که او یک بار دیگر، بر اساس اشتقاق های من در آوردی و جادوگرانه ی خود، معنی "دریدن" را به دروغ داده باشد و یکراست نیز آن را وصل کرده باشد به خرد و جان. مزدک جان، این سخنان، همانطور که پیشتر نیز گفته ام، در بهترین حالت، نازلترین سطح از شعر منثور است و رفت و بستی نه به ایران دارد نه به سیمرغ و یا هر جانور اساطیری دیگر. دروغ drug، و یا گونه ی کهن اش، draoga، همریشه است با واژه ی ِ آلمانی Trug، یعنی چیزی را گونه ای دیگر وانمود کردن؛ همزمان، واژه ی دروغ همریشه است با traum در آلمانی و dream در انگلیسی، به معنای رویا. دروغ، از این منظر، در خواب به سر بردن است نسبت به واقعیت و حقیقت، و یا، فاصله گرفتن از راستی و نمود راستین پدیده ها.

و در آخر جمالی می افزاید: "معنائی که ما امروزه از« دروغ " داریم

مارا از شناخت فرهنگ ایران، بازمیدارد"

مزدک عزیز اندکی آشنائی با فلسفه ی تحلیلی بسنده است تا غلط بودن این جمله نمایان شود. دروغ، یک اَبَرمفهوم نیست که کل فرهنگ ایران بخواهد زیرآمدی از آن باشد. به عبارت دیگر، حتا اگر معنائی که ما امروزه از دروغ داریم نادرست نیز می بود و استاد تو حق می داشت که ندارد، این امر نمی توانست باعث شود که از شناخت کل فرهنگ ایران بازبمانیم. اول فرهنگ ایران می آید بعد دروغ، اول پدر است و بعد پدر و الی آخر. حتا اگر پورسینا و سهروردی را سطحی نیز خوانده بود این مرد، چنین گاف های منطقی ای نمی داد، بگذریم.

به هر حال من امیدوارم روزی دوستدار و جمالی از سوراخ هاشان بیرون بیایند و تن به دوئل با یک مجوس دهند. و در آخر مزدک عزیز، پرسیده بودی معنی شارلاتانیسم چیست؟ خود ِ واژه که می دانی واژه ای عبری ست، نمود اش اما می نماید ایرانی باشد، نیم نگاهی به دوستدار، آن متنفر بزرگ بینداز، و یا به استاد دروغ بنیاد خود ات.

بیژن

سهم ما از انقلاب 57 چیست؟

یکی از سری مقالات بیهوده و بی محتوی و که در این سایت منتشر میشوند، مقالات آقای مستشار میباشند. ساختار نوشتار ایشان تشکیل شده است از کنار هم گذاشتن اخبار و گزارش های ناقص، که ایشان جسته و گریخته از این و آن شنیده اند (که حتی زحمت خواندن منبع آن اسناد را هم بخود نداده اند) که در پایان نیز مقالات بدون نتیجه گیری به پایان میرسند. و ایشان نیز که خود را اصولا ملزم به دادن آدرس اسنادی هم که به آنها اشاره میکنند، نمیدانند، انگار که دارند برای مادر بزرگ شان یا در یک محفل خصوصی درد دل میکنند. نه باشیوه و الفبای مقاله نویسی آشنایی دارند و نه نوشتارهای ایشان حاوی رهنمودی میباشند.

حیف از وقتی که ایشان بجای بکارگیری در مطالعات پژوهشی، در ا ین کار هزینه میکنند و بدتر از آن وقتی که خواننده با مطالعه آن به هدر میدهد. با یک کلام نوشتارهای ایشان توهین به فرهنگ ادبی ایران، و شعور سیاسی خوانندگان میباشند.

ناصر مستشار

سهم ما از انقلاب 57 چیست؟

آقاي بيژن خان مگر چشمت کور است در مقاله من بعنوان سند نوشته شده است""آفتاب"" اگر چشم نداري برايت چشم بفرستم؟

اگر کمي شعور سياسي داشته باشي اينرا بايد بفهمي که نويسنده هر گز نبايد براي خواننده نتيجه گيري ومعيار تعين کند!بلکه نويسنده با ارائه داده هاي تاريخي و فرضيات منبطق بر واقعيات،انديشه خواننده را تحريک وتشويق مي نمايد تا خودش به نتيجه نهائي برسد. امادر کنار همه اينها نويسنده هم نظرش را مي نويسد!اگر اشخاصي مانند جنابعالي مانند گذشته آنچنان تنبل بار آمده ائيد که به خودت زحمت نمي دهي کمي فکر کني اين مشکل خودت است نه من؟ يا اينکه ريگي در کفشت هست يا ماموريت گرفته اي تا نوشته هاي مرا ناقص جلوه دهي؟بي زحمت از اين به بعد هر جا اسم مرا در مقاله ائي ديدي آنرا نخوان چ.ن بدرد تو يکنفر نمي خورد!حالا شير فهم شدي؟

""آفتاب:"" آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رسمیت پیدا کردن بحث حکومت اسلامی را از زمان تبعید امام خمینی به نجف دانست و گفت:آنجا ایشان بحث ولایت فقیه را در درس ها شروع کردند و قبل از آن در زمانی که در ایران بودند ، چنین بحثی نداشتند.

سامان باربد

وقتی که گرگها به همدیگر هم رحم نمیکنند

می گفتند، انقلاب ایران بر سه اصل استوار بوده: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. حاکمان ایران به هر سه اصل خودشان خیانت کرده اند. ایران جمهوری اسلامی نیست، به این دلیل ساده که اصلن جمهور به هیچ گرفته می شود، همان موقع که رهبرشان گفت اگر همه بگویند آری من به تنهایی می گویم نه، معلوم بود که جمهوری چیزی ست و ولایت مطلقه، چیزی دیگر. ایرانیان هیچوقت آزاد نبوده اند. روزنامه هایی که ادعا می شد یک زمانی رخصت یافته اند و بعد بسته شدند، "خودی" بودنشان را عربده می کشیدند. صدها هزار زندانی سیاسی و ده ها هزار اعدامی، چیزی نیست که کسی بتواند بگوید حواسم نبود و ندیدم. هیچکس استقلال رای ندارد. از به اصطلاح رییس جمهور تا ساده ترین محکومان مادرزاد، هر که حرفی به خلاف بزند تنبیه می شود. این که نشد استقلال، وقتی که اصلا معلوم نیست درآمد حاکمان چیست و هزینه اش چیست و سرانجام کجا پشت کدام پرده، پیمانی به زیان مردم می بندند. وقتی به سه اصل اساسی خودشان خیانت می کنند، ببینید، حماقتی به جان دشمنان مردم افتاده که پرونده ی دشمن مردم بودن برای همیشه در ایران بسته شود. بگذار زعما همچنان در جهل مرکب بمانند.

گرد آوری و تنظیم : کیانوش توکلی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید