رفتن به محتوای اصلی

"آینده ما" آبستن زایش نیست، بلکه سقط جنین است!

"آینده ما" آبستن زایش نیست، بلکه سقط جنین است!

منظر جاوید

فرصت کم است امید است دوستان دیگر کامنت گذار بجای بحث های شخصی و بیهوده نویسی به فکر و ایده فرصت دهند و من در زیر رئوس سئولات و نظرات خود را تیتر وار می نویسم:

_ ایا اینده نگری یا حزب اینده نگر در کدام کشور تشکلیل شد؟

_ ایا شما به یک حزب اینده نگر در یک کشور اعتقاد دارید و یا به تعدد احزاب اینده نگر و چرا:

_ ایا اینده نگری به سیاست فراروئیده است یا نه ؟

_ ایا تعدد نحله های سیاسی در بین اینده نگران طبیعی بنظر می رسد؟

_ ایا بهتر نیست که اینده نگران خود را از مباحث روز مره سیاسی و جاری جدا کنند وسعی نمایند با ایجاد فراکسیون ها جدا از دولت و اپوزیسیون تلاش های فکری خود را متمرکز نمایند و از این طریق مباحث استرتراتژیک و کلیدی را برای تصمیم گیری ها کلان در اختیار سیاسیون سکولار قرار دهند؟

ایا بنظر شما در بین احزاب موجود ایرانی کدا م جریان مباحث اینده نگری را بطور جدی دنبال می کند؟

اخیرا مباحث جهانی شد ن و پاردایم های جامعه فراصنعتی در بین اتحاد جمهوریخواهان و برخی از جریانات چپ دمکرات بطور جدی دنبال شده است و اسنادی هم انتشار یافته است بنظر شما این تلاش ها از نظر شما چیست یعنی در چهاچوب رشد گفتمان اینده نگری است

_ ایا از بین سه ایدئولوزی عصر صنعتی شدن یعنی سوسیالیسم ؛ لیبرالیسم و کنسرواتیو کدام ایدئولوژی به اینده نگری و بطور مشخص به عصر فراصنعتی و روند جهانی شدن کمک می کند؟

بنظر می رسد که نویسنده این" مقاله" ابکی زیاد عجله داشته است که نوشته اش بسرعت در ایران گلوبال درج شود البته ناصر کرمی و کاوه گویا مشوق این کار بوده اند

دوستان گرامی

اولا ترکیه یک کشور سکولار و نسبتا دمکرات منطقه خاورمیانه است تلاش نیروهای دمکرات بایستی در جهت یک فدارلیسم اداری _ سیاسی در ترکیه باشد و در این ارتباط بایستی با سازمان پ پ ک که یک سازمان تروریستی است فاصله بگیرید و تلاش کنونی برای یک کردستان بزرگ نادرست است و چنین سیاستی قطعا موجب از هم پاشیدگی اولین حکومت خود مختار کردستان عراق خواهد شد

نورز جشن مشترک فارس ها, کردها ؛ ترک ها و از تاجیکستان ؛ افغانستان ؛ ایران ؛ ازبکستان ؛ اذربایجان و ترکیه امروزی را در بر می گیرد و همین جشن مشترک نوروزی را می شود به یک اتحاد منطقه ای تبدیل فرارویاند ؛ بشرطی که با قطیعت تو پوزه پان کردی ؛ پان ترکی و پان ایرانیست زد

کردستانی

برادر عزیز جناب ساوالان

پیمان دوستی که میان جمهوری های اذربایجان و کردستان در زمان شهیدان پیشه وری و قاضی محمد وجود داشته است جاودانه است و نا گسستنی و سر مشقی برای ما باید باشد تا مسائل جزئی را از راه تفاهم و گفتگو حل کنیم در زیر به برخی از این مسائل اشاره می کنم:

1.مقاومت نظامی و شیوه جنگی به احزاب کردی و به ویژه پ ک ک تحمیل شده است شما به من گفید که انصاف داشته باشم حال من از شما این تقاضا را دارم چگونه در کشوری که میگویند تو وجود نداری و هویت تورا انکار میکنند می توانی گفت و گو کنی؟!!!مگر تا به حال بیش از دوازده بار پ ک ک به طور رسمی در رسانه های جهانی اعلام اتش بش و گذاشتن اسلحه ها به زمین نکرده وتقاضای گفتگو را با مسئولین ترک نداشته؟مگر نه این است که هر بار دولت ترکیه این تقاضا ها را رد کرده است ؟بحث ان است که انها می گویند کردان وجود ندارند که با انها دیالوگ کرد !!!در چنین شرایطی است که جتگ برای ملت کرد اثبات وجود است و اخرین چاره در برابر کذب !همچنان که انتفاضه در فلسطین اخرین راه این ملت تحت ستم بود.

2.شما که انسان منصفی هستید ایا می دانید که نمایندگان حزب د ت پ در پارلمان پانصد نفری ترکیه تنها بیست نفر است و این در حالی است که یکسوم جمعیت ترکیه بیش از بیست ملیون نفر را کردان تشکیل می دهند و تازه انها حق ندارند خود را کرد بنامند و نمایندگان اناتولی شرقی شناخته می شوند!!و اگر کسی مانند شیرزن کرد لیلا زانا در مجلس ترکیه به کردی سخن بگوید ابتدا در بازداشتگاه به او تجاوز کرده و بعد هم محکوم به ده سال زندان می شود!

3.اگر من مطلبی نوشتم منظورم ترکان ترکیه است و نه برادران ترک در اذربایجان و ترکمنستان و ازبکستان و ...وبنابر این شاید سوئ تفاهمی شده است که شما از ترکیه ایها دفاع می کنید؟!

4.ملت های ترک اذربایجانی و کرد هر دو در ایران تحت ستم و تبعیض شدید هستند و ما نباید در دامهای ساختگی حکومت مرکزی بر سر خاک و اراضی بیفتیم اما همانطور که خود میدانید از انجا که جدا شدن اذربایجان و کردستان از ایران را از قدیم همه پیش بینی کرده بودند حکومت مرکزی ایران شروع به تفرقه افکنی و استان سازی کرد تا هر چه ممکن این دو استان را کوچک کند نتیجه استانهای ساختگی اردبیل و زنجان وقزوین و...از دل اذربایجان است و همین کار راهم در کردستان با ساختن استانهای جعلی کرمانشاه و ایلام و لرستان و غرب همدان و...کردند اما در باره استانی که به اذربایجان غربی معروف است خواستشان این بود که کردان و ترکان را به جون هم بیندازند برای همین پایتخت جمهوری کردستان و شهادت گاه شهید قاضی محمد یعنی شهر مهاباد و سر دشت و دیگر مناطق کردنشین را که در زمان خود شهید پیشه وری هم جزو جمهوری کردستان بود به علاوه بخشهایی از اذربایجان تاریخی مانند ارومیه و..به هم امیختند و استانی جعلی ساختند که نیمیش ترک است و نیمی کرد در ایران اینده باید با سرشماری سازمانهای بین المللی این مرزهای ساختگی چه برای ترکان و چه کردان از راههای متمدنانه تغییر کند.

5.در باره برداشتتان از نارضایتی من از استقلال کوزوو باید بگویم کاملا سوئ تفاهم شده است من نه تنها راضیم که معتقدم عین همین مساله هم باید برای ملل تحت ستم ایران و ترکیه و عراق و سوریه و پاکستان اجرا شود و به رسمیت شناختن این استقلال از جانب ترکیه هم خطای بزرگ استراتژیک انها بود که در نهایت گریبان انها را خواهد گرفت و از این بابت بسیار راضیم.

شادوپیروز باشید

منظر جاوید

جناب محسن کردی

شما می خواهید همه مسایل و مشکلات امروز منطقه خاورمیانه را با فرمول نظام پادشاهی سزنگون شده ؛ حل نمائید

این البته اشتباه است چرا که انقلاب" لعنتی" 57 هر چه بود ؛ لازم و یا نالازم براساس سه اتحاد متشکل از اسلام سیاسی ؛ کمونیست و با حمایت اقوام و یا ملیت ها انجام گرفت یعنی اتحاد دانشگاه ؛ مسجد ؛ کرد ؛ ترک ؛ ترکمن و حتی آلاشت مازندران زادگاه پهلوی اول را هم در بر گرفت

هر چند در ان دوره بورزوازی مرکزی و یا ناسیونالیسم ایرانی می توانست چنان امکانات و آینده ای در اختیار کرد ؛ بلوچ ؛ عرب و ترکمن و ترک قرار دهد که قابل مقایسه با با وطن داران ان طرف مرز ها نبود

اما امروز شرایط بکلی فرق کرده است یک ایرانی در چارچوب جمهوری اسلامی واقعا چه امیدی می تواند به اینده خود داشته باشد در شرایطی که حکومت مرکزی هنوز خود را در سطح جهان تثبیت نکرده است و همه تلاش اتمی رزیم نه بخاطر ضدیت با امریکا بلکه تثبیت خود است

عصر و پارادیم های مربوطه عوض شده؛ دوران پر از تناقصی شده است از یک طرف اقتصاد های مهم جهان چنان بهم مربوط شده اند که بورزوازی ملی چیزی در چنتنه ندارد

از سوی دیگر رشد تکنولوزی دیجتالی و ایجاد صد ها کانال ترکی ؛ کردی ؛ عربی و بلوچی و شبکه جهانی اینترنت فرهنگ قومی _ملی را بشدت رشد داده است و هیج راهی جز پذیرش نوعی از فدارلیسم برای حفظ تمامیت ارضی باقی نمانده است

بازار های مرزی ؛ منطقه ای قطب های جدید منطقه ای و جهانی و در سوی دیگر رشد اسلام سیاسی (سنی و شیعه) و در مقابل طرح های خاورمیانه بزرگ و..... پیش بینی منطقه خاورمیانه بشدت دشوار کرده است

سیامک ایرانی

تا به امروز رفقا صحبت از این می کردند که انسان برای شان مهم است و نه خاک، حال که طرحی ارائه شده است تا بدون آنکه خونی از دماغ کسی بریزد، مسئله ی به قول خودشان ملی حل شود، حاشا می کنند. مشکل تمدن ایرانی دشمنان نادان اش هستند. تورک ها و مسلمان ها همه چیز را با همه می خواهند و به کمتر از نابودی تمدن ایرانی خشنود نیستند. بحث نیز در این زمینه، فقط برای روشن کردن ذهن جوانان ایرانی سودمند است. وگر نه، پان تورک ها، چه در لباس افراد پرخاش جو، چه با ظاهری منطقی نما (که البته منطق شان از مرزهای تورکیه و چک و چانه زدن برای یه خورده بیشتر اش فراتر نمی رود) جز به نسل کشی گسترده نمی اندیشند. در مرحله اول اتحاد با پان کردها برای از میان بردن قوم به اصطلاح فارس و در مرحله ی بعد حذف فیزیکی خود کرد ها. در این میان، کردها، نه تنها ایران را سه طلاقه کرده اند، بلکه دارند از زرنگی پوست می اندازند. آنها تحقق کردستان بزرگ شان را در این دوران شدنی می انگارند. امری که جز از طریق آشوب گسترده در منطقه میسر نخواهد شد. رهبران کرد می دانند که در صورت موفق شدن آمریکایی ها در عراق، ثبات نسبی به منطقه بازمی گردد و ایران نیز در چنینی شرایطی بخت کمی برای یک دمکراسی نیم بند خاورمیانه ای ندارد. مسلم است که در چنین پیرامونی تشکیل کردستان بزرگ غیر ممکن خواهد بود. بنابراین یگانه راه، به هم زدن کل نقشه ی خاورمیانه است. آن ها از یک طرف راه را برای پیشمرگه ها بازمی گذارند تا تورکیه را از درون خاک عراق تحریک کنند. از طرف دیگر از آمریکا می خواهند که جلوی تورکیه درآید. و از پشت نیز به پیشمرگه های درون تورکیه دستور می دهند که برای انتقام حمله ی تورکیه به پ ک ک در عراق، نظم کشور را به هم بزنند. این سیاست، کوتاه بنیانه ترین سیاست ممکن

است.

در حقیقت بچه بازی ای بیش نیست که در درجه ی اول دود اش به چشم خود کردها می رود. در صورت تجزیه ی چهار کشور عراق، ایران، تورکیه و سوریه، که پیش شرط کردستان بزرگ است، همه ی نیروهای افراطی منطقه این ویرانی را از چشم کردها خواهند دید. (در آن شرایط کسی دیگر به این نخواهد اندیشید که آغاز گر اصلی این مشکل نژاد گرایی تورکی بوده است)

در آن حمام خون کردها در میان خطوط جبهه قرار خواهند گرفت و نابود خواهند شد. فهمیدن این امور نیاز به هوش سرشار ندارد و ما نمی دانیم در سر این به اصطلاح رهبران کارکشته کردها چه می گذرد. هر دو پا را در کفش قبیله کرده اند و از فردای حضور تانک های آمریکایی نیز آغاز کرده اند به فزون خواهی های بی مرز. یک شبه کل تمدن ایرانی بنیاد اش کردی شده است و پارس ها تبدیل شده اند به سارقان تمدن کرد. رویزیونیست های تورک کم بودند، نوبت به کردها رسیده است. تا همین چند وقت پیش پان تورک ها نه تنها زرتشت را تورک می دانستند، بلکه حتا رستم دستان را نیز. یادمان نرفته است بحث هاشان را در سایت گفتمان. نخست پارت ها تورک بودند، امروز کرد شده اند. رئیس جمهور ترکمنستان الله را نیز تورک کرد، چندی نخواهد کشید که کرد نیز خواهد شد آن موجود شگفت انگیز.

بارها گفته ایم، تنها نیروی نگهدارنده ی ایران، راست ها هستند، در معنای راستین اش. یا آن ها به اتحادی حول حفظ ایران دست می یابند یا کل ایران را واگذار می کنند به پان تورک ها و مسلمانان. در این میان، کردها، اگر ایران موفق به چیره شدن بر پان تورک ها و فاشیسم سوسیال الهی حاکم بر کشور نشود، با دیگر ایرانیان غرق خواهند شد. بدون ایران، کوچک ترین کردستان نیز وجود نخواهد داشت، بزرگ اش که جای خود دارد.

آیدین تبریزی

آقای داود،

بخشی از خبر لینک خودتان را بخوانید: "... "نجدت آتالای" رئیس شاخه دیاربکر حزب جامعه دموکراتیک، عثمان بایدامیر شهردار دیاربکر و لیلا زانا فعال سیاسی و نماینده سابق پارلمان ترکیه هریک به طور جداگانه در محکومیت حملات مرزی ارتش ترکیه در خاک اقلیم کردستان سخنانی ایراد کردند. سخنران در این تظاهرات خواستار عقب نشینی فوری ارتش ترکیه از خاک اقلیم کردستان و پایان دادن به درگیریها شدند... لیلا زانا هنگام در سخنان خود و در حالی که می گریست از جوانان خواست از که از انجام خدمت وطیفه سربازی خودداری کنند."

من نمی گویم خودتان بگویید، در کشوری که شهردار و نماینده حزب عضو پارلمانش تا آنجا آزاد است که علنا در دفاع از پ ک ک سخنرانی کند و برخلاف رای اکثریت قاطع پارلمان ترکیه و خواست عمومی مردم در تظاهراتهای میلیونی برای ورود به شمال عراق، اظهار نظر کند، مردم را به سرپیچی از قانون وظیفه عمومی دعوت کند ... و نگران زندانی شدنش که هیچ، نگران اخراجش از سمت شهرداری و یا نمایندگی پارلمان هم نباشد، اگر کسی اسلحه بردارد و به ترور کور و شبیخون ناجوانمردانه دست بزند، آیا تروریست نیست؟! مشکل کردها این است که جز به استقلال راضی نیستند و در اینراه کردهای ترکیه بزرگترین مخالف آنها هستند! در انتخابات اخیر که سلامت آن به تایید سازمانهای بی طرف هم رسید، حزب جامعه دموکراتیک کردها شکست سختی از حزب اردوغان در مناطق کرد نشین خورد و تنها 20 کرسی بدست آورد. آقای هادی صوفی زاده نویسنده کرد ایرانی نیز دموکراتیک بودن انتخابات ترکیه را به صورت ضمنی تایید کرده است: " انتخابات ترکیه‌ به‌ تائید ناظران جهانی رسیده‌ ..."

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=13819

حبیب تبریزیان

جناب هرمز گرامی!

با تشکر قلبی از انتقاد صریح شما!

باید عرض کنم که یا مطلب من بد فهمیده شده است و یا من بد نوشته ام.

من در جواب کامنتی که، بر آن بود که دهقانان ( فارس) دینی نیستند و... نوشتم:

من از جهان بینی دهقانی ، صحبت میکنم و نه دهقانان اینجا و یا آنجا! و این درست است و نظر من هم نیست، که بماند!

جهان بینی دینی ، جهان بینی جامعه روستائی است و اینرا تکرار میکنم. روحانیت به عنوان سازمان نگاهبان دین ارگان اجتماعی آن جهان بینی است. وقتی در عصر انقلابات(بورژوا) دموکراتیک، ملتی مثل ما انقلاب استبدادی( دینی) میکند و جامعه را به عقب بر میگرداند من اینرا در چهار چوب دیالکتیک معکوس تاریخ ،قرار داده و تبین میکنم.

آقائی مینویسد که : آن دهقانان فارس که شما بین آنها زندگی کرده اید نه روزه گیر بوده اند و نه نماز خوان!

من در جواب مینویسم:

جهان بینی دینی جامعه روستائی ربطی به دین دار و یا بی دین بودن این و یا آن جماعت روستائی ندارد زیرا من از یک مقوله تاریخی (ابژکتیو) حرف میزنم و با موارد تطبیقی آن کاری ندارم زیرا که:

بسیاری از فئودالها و سرمایه داران هم کمونیست بودند ولی اگر همه فئودالها هم کمونیست میشدند تغیری در این قضیه نمیکرد.( و مقوله فئودال، به عنوان بهره کش از دهقان تعریف ثابت خود را حفظ میکرد).

در مثل مناقشه نیست و این فقط یک مثال بود . والا این جوک است که همه فئودالها کمونیست شوند!

مثال: ما میگوئیم روحانیت ارگان حفظ نظام دینی است. این یک تعریف جامعه شناسانه تاریخی است. حال اگر فرضاً روحانیون تهران همگی بی دین شوند تغیری در آن تعریف جامعه شناختی ار مقوله روحانیت ، به عنوان یک مقوله دینی و تاریخی نمی دهد.

امیدوارم توضیحم کافی باشد ولی سعی میکنم اگر فرصتی حاصل شود این بحث را در یک نوشتار مستقل بیاورم.

باز هم تشکر از انتقاد شما!

محسن کردی

جناب منظر جاوید. بورژوازی ملی اصطلاح متعلق به صد سال پیش است. نظام ایران آینده چه در جمهوری و چه پادشاهی اش سرمایه داری و سرمایه داری جهانی است و قوانین اقتصاد ملی آن تابع قوانین و روابط اقتصاد بین المللی است. با دیگر صبحت های تان موافقم و نوعی فدرالیسم در ایران بالاخره حاکم خواهد شد. ما نام آنرا انجمنهای محلی می گذاریم، همانند آلمان فدرال و سوئد. ما مخالف تقسیم فدرال بر اساس قومیت و تقسیم کشور به پنج واحد فدرال هستیم.تقسیم قدرت فدرال بر اساس استانها و شهرستانها باید باشد. حال اگر آن استانها و شهرستانها با حفظ استقلال خود بخواهند با استانهای هم زبان همکاری های فرهنگی داشته باشند مساله خودشان است.

مزدک

جناب این تقسیم بندیها و راه حل ها در کجا بحث و بررسی شده ؟آیا ارازل و اوباشی اسلامی حاکم اجازه بحثهای متمدنانه را میدهند؟من و شماو دیگرانیکه یا در بدریم و یا در بندیم و از کوچکترین حق طبیعی خود محروم چگونه میتوانیم در باره چنین امور مهمی باهم به این آسانی تصمیم بگیریم؟آیا مطرح کردن و برجسته کردن این موضوعات مورد اختلاف در زمانیکه ما هیچکاره ایم و قدرت تصمیم گیری و اثرگذاری نداریم جز دامن زدن به بحثهای اختلاف انگیز و غیره ضروری کمکی دیگر به جنبش سراسری برای آزادی از دست حرامیان اسلامی خواهد کرد؟شاید بگویید که دفعه قبل گول خوردیم زیرا از اول نمی دانستیم چه می خواهیم و یا دیگر نمی خواهیم ریسک کنیم و وارد مبارزه ای شویم که از ما بعنوان افزار استفاده کند؟ولی دوست من اولا که شما تنها نیستید و در ثانی مگر شماها انسانهای با هوش و مستعدی نیستید؟ خب بعد از سرنگونی این ارازل و اوباش اسلامی کسانیکه در مبارزه شرکت کرده اند با آرایش نیروهاشان میتوانند برحق خود اصرار ورزند و بطور مؤثر در قانون سیاسی آینده تاثیر گذار باشند.ما چاره ای جز اتحاد برای ایجاد حکومتی دمکراتیک سکولار و انسان و داد(قانون+عدالت+حق)محور نداریم. مشکلات زبانی و اقلیت و ملی یا قومی بحثهایی هستند که در چنین جامعه ای قابل بحث و بررسی و بوده و در یک جو دمکراتیک با نظارت قانون قابل حل اند!

هرمس

دوران سرکوب و قتل عام قومی و نژادی به سر رسیده است. بحث بر سر ژئوپلیتیک منطقه است. درحقیقت بحث بر سر تقسیم بندی و مرزبندی های جدید در منطقه ما است و این نو حرکات جنگی و میلیتاریستی شاید موضوع کردها و مساله تبدیل ملت به دولت را به عقب بیندازد، اما چاره ساز آن نیست. البته تروریسم، تروریسم است. هیچ فرقی نمی کند. چه تروریسم دولتی چه غیردولتی. هدف وسیله را توجیح نمی کند. این که کوزوو به استقلال می رسد، دلایل دیگری دارد. متاسفانه دلایل منطقه ای و راهبردهای این ینگه دنیا با آن ینگه دنیای ما، یعنی خاورمیانه، فرق دارد. دوآلیسم اخلاقی حکمفرما بر سیاست های بین المللی چیز جدیدی نیست و آخرین هم نخواهد بود. ترکیه، سوریه، ایران و عراق درگیرند. باضافه آن جاهائی که دوستان خواهند گفت. فروپاشی نظام حکمفرمای کنونی در خاورمیانه به سادگی صورت نخواهد گرفت. البته کردها اکنون از لحاظ تاریخی در موضع خوبی قرار دارند. و در عراق روابط دوستانه ای با آمریکا بر قرار کرده و در منطقه کردستان عراق،تا جائی که ممکن است، آرامش را حفظ می کنند. هرچند که بحث فساد اداری و بی عدالتی و رانت خواری هم در آن جا شایع است. بهترین راه حل دیالوگ است. نظامی کردن مساله کردها به ضرر کردها و ترک ها، به ضرر جامعه مدنی و به ضرر کل منطقه است.

نگاهی کوتاه به این اظهارنظرها در این سایت، بویژه در مورد مساله ملی، نمایانگر خطیر بودن این معضل و آینده نه چندان آبی این سرزمین است. خشم و هیجان زدگی برخی از دوستان، که بازتاب توزیع ناعادلانه ثروت، قدرت و رشد و فرصت ها در ایران است، و برخی دوستان آن را به سرکوب و ستمگری قومی بر اقوام دیگر تقلیل می دهند، همه گواهی بر این است که آینده سرزمین واحد تاریخی تیره و تار می نماید. به نظر من هم آینده ما در این زمینه آبستن زایش نیست، بلکه سقط جنین است. شرایط ما بسیار ناسازه است. از یک سوی در عصر جهانی شدن و کم رنگ شدن دولت های ملی، پر رنگ شدن مفهوم شهروند یا کشوروند یا جهانوند و جامعه مدنی و برابری حقوقی هستیم و از سوی دیگر در این ده پانزده سال اخیر، از دوران فروپاشی سوسیالیسم واقعاً موجود، شاهد سربرافراشتن پدیده جنبش های هویت طلب هستیم که در کسوت نیروهای ملی یا در ادبیات سنتی چپ، ملل تحت ستم، به کشور مستقل بدل گشته اند. نمونه اتحادجماهیر شوروی یا وحدت دو یمن یا فروپاشی یوگسلاوی و جدایی چک و اسلوواکی و استقلال تیمور شرقی و کوزوو، علی رغم تمام تفاوت ها، حکایت از آن دارند که آن روی سکه جهانی شدن، منطقه گرایی و قوم مداری است. در این دیالکتیک است که نیروهای هویت طلب هم ناسازه می نمایند و هم معاصر. ناسازه، زیرا مفهوم محوری آنان شهروند یا سوژه نیست؛ و معاصر، زیرا در صدد تحقق بخشیدن به همان پروژه ای است که فاز نخست مدرنیت با آن آغاز گشته است: یعنی تبدیل ملت به دولت.

منظر جاوید

جناب دکتر محمد حسین یحیایی !

از قضا منهم در این مراسم برای دیار رفیق قدیمی تا اخر برنامه شرکت داشتم در قسمت اول برنامه (سخنرانی) حدودا 100 نفر که با شروع جشن به 250 نفر رسیده بود که چهره جشن جوان تر شد ؛ مگر احزاب چپ و راست در همان شهر گوتنبرگ چند نفر را می توانند جمع کنند حتی اگر همین صد نفر نخبه سیاسی در یک شهر جمع کردن خودش هنر است .

شما جز گزارش زورنالیستی مگر چیز دیگر گفتید و اخر مقاله تان متوسل به شعار_ جوانان در تهران شدید _فکر کنم قافیه شعر شما به تنگ امده بود من اگر جای شما بودم گزارش دیگری می دادم .کدام حزبی اپوزیسیون خارج کشور را سراغ دارید که پیر نشده باشد مگر خوتان جوان هستید ؟ و...

ادامه

من نه تنها موافق برنامه هیج یک از احزاب چپ ایرانی از جمله فدائیان اکثریت نیستم بلکه منتقد جدی ان هستم .ولی بر خلاف شما متوسل به پوپولیسم مسخره نمی شوم

بر این نظر هستم چپ داخل کشور خیلی بیشتر از فدائیان اکثریت (خارج کشور) از مرحله پرت است . بطور مثال همین دانشجویان چپ داخل کشور نه تنها از مبارزه دانشجویان لیبرال دفاع نکرد بلکه ضمنی ان را تائید هم می کرد

رزیم اسلامی به دلیل بحران هسته ای و مقابله با امریکا احتیاج شدید به چپ سنتی و ضد امریکایی دارد .در حالی دانشجویان 18 تیر زیر چرخ های نظام له می شد اما همین رزیم اسلامی حضور نیمه علنی چپ را تحمل می کرد

هر چند که چپ داخل کشور نماینده ای در خارج ندارند و اصولا یک طیف بی شکلی را تشکیل می دهد و گرایشان مختلف درش حضور دارد

ساوالان

آقای کریم

کامنتهای ما نه «پ ک ک" را تقویت میکند نه تضعیف و تاثیری هم در تصمیم دولت و ملت ترکیه ندارد . بنابر این بیایید منصف باشیم ، با منطق به مساله بپردازیم که ممکن است در آینده ای نه چندان دور مشکل خودمان هم باشد .

آقای کریم ، عدالت خواهی شما موجب تقدیر و تحسین است . اما دوست من مسائل امروز را با حوادث تاریخی نمیتوان حل کرد . در سالهای قبل هرچه بوده به آن سالها مربوط است . مساله «امروز" ، درگیری بخشی از کردهای «امروز" با دولت «امروز" ترکیه است . آیا دولت کنونی به اندازه ای دموکرات هست که حتی در جریان درگیری نظامی ، نظر مخالفان خود را حتی در حد دعوت از سربازان آن کشور به پرهیز از درگیری تحمل کند یا خیر ؟ طبق خبری که آقای داود آدرس آن را اعلام نموده بود چنین ظرفیتی در دموکراسی کنونی ترکیه موجود است . چرا فعالان ملی کرد از آن فضای مناسب استفاده نمیکنند و همچنان دست به سلاح می برند

من ضمن احترام به حقوق مردم کرد اعم از ایرانی و عراقی و ترکیه ای ، در صداقت «پ ک ک" تردید دارم . زیرا علیرغم علم و آگاهی بر اینکه توان مقابله نظامی ندارد ، اتحادیه اروپا و آمریکا آنها را تروریست می شناسد و نمیتواند از حمایت آنها برخوردار شود ، چرا مبارزه مسلحانه را رها نمیکند و در فضای دموکراتیک موجود به فعالیت سیاسی نمی پردازد ؟ ممکن است دوستان ما بگویند که پیشنهاد مذاکره داده اند اما پذیرفته نشده . همچنانکه قبلاً عرض کرده ام ، درخواست مذاکره با حفظ سلاح را نه تنها دولت ترکیه که هیچ دولتی نمی پذیرد مگر آنکه حقیقتاً احساس خطر کند . اگر این آقایان به ملت کرد دلسوزی میکنند و براستی از حقوق آنها مدافعه می کنند ، بدون قید و شرط سلاح را بر زمین بگذارند و آنگاه با تشکیلات جدید و با خط و مشی سیاسی روشن وارد صحنه سیاسی ترکیه بشوند و بنظر من غیر از این ، راه مسالمت آمیزی وجود ندارد . به صلاح ملت کرد است که هرچه زودتر از این راه انحرافی برگردند و برای فدرالیسم و خودمختاری مبارزه سیاسی کنند . سود این درگیری ها فقط عاید قدرتهایی میشود که ناامنی منطقه برای آنها موهبتی است .

کیانوش توکلی

صدیق گرامی

شما روش مرا حزب الهی و توده ای نامیدی؛ چرا که کامنت حاوی توهین شمارا پاک کردم ! کجا حزب الهی ؛ توده ای و مجاهد می گذارند هر کسی هر چه دلش خواست در سایت هاییشان بنویسند یا اصولا بخش اظهار نظر ندارند و یااگر هم دارند از جنس دو زمانه و فیلتر دارش است ....

اینکه شما مواضع سیاسی شخصی را که نمی پسندید (منهم نمی پسندم) را مزدور می خوانید اگر این روش اینجا مد شود و هر کس مخالف سیاسی اش را مزدور بنامد باید درب اینجا را تخته گرفت

ایران گلوبال بی سانسور ترین سایت سیاسی ایرانی است و صد البته توهین را تحمل نمی کند

با احترام

Sadiqi

Aghaye Tavakkoli

In barkhord va raveshe

TOUDH"I -HEZBOLLAHIST

in kament ha ra tebq-e meyl-e MOBARAK Hazf nakonid

29sal tafakkor-e fascisti-ye hokoumat-e Eslami kafist

Vaqe"an shar avar ast

ایرانخواه

ارتش ترکيه وارد خاک عراق شد

من هم کاری یا دشمنی با ترک/تازی ندارم ولی به گمانم بایست اول فهمید که چنددرصد آذربایجانیها ایراندوست هستند و چنددرصد اندیشه پان ترکیستی دارند (که به هر حال رو به گسترش است). اندیشه جابجایی کردهای ایرانی-تبار با کسانی که ایرانستیزی بخشی از فرهنگشان است بهترین گزینه برای ایران است. در هر رو ما برخلاف جریانهای ترک-گرایانه دشمنی با ارمنیان یا روسها یا یونانیان و بلغارها و اسلاوها و چینیها ..نداریم. سرزمین ما کم و بیش مشخص است. با جناب کاوه برخلاف جناب سیامک موافقم که از ترکمنستان (نسا و عشق آباد) دیگر چیزی به عنوان تمدن یرانی به جز چند گورگاستان نمانده است. با گسترش پان ترکیسم هم شاید ما در آینده چیزی بجز چند نظامی گنجوی و قطران تبریزی و شمس تبریزی و شیخ محمود شسبستری (هیچ کدام از این افراد زبان یا تبار ترکی نداشتند) و چند آتشکده نماند. خوارزم (اوزبکستان) هنوز تاجیک ایرانی زیاد دارد ولی آینده آنها روشن نیست. در آران قفقاز صدسال پیش حدود دست کم سیصد هزار و صدهزاد تات (پارسی-زبان) و صدهزار تالش وجود داشت. امروز گویا این تعداد (بجز شاید تالشها) کمتر شده است. در هر حال مسئله پان ترکیسم برای ایرانیان جدی است:

1) تالش/کرد/تات آران در حالت نابودی.

2) مسئله کردها/زازاها ایرانی در ترکیه

3) مسئله تاجیکهای بدبخت اوزبکستان

4) مسئله ماجراجویی پان ترکیستها در شمال عراق

5) مسئله گسترش پان ترکیسم/ایرانستیزی/نژادپرستی و ایران-زدایی در آذربایجان.

6) و حتی مسئله ارمنستان که در هر حال از تمدن ایران تاثیر فراوان برده است و در آینده اگر قرار است بخشی از یک اتحادیه شود، روی اتحادیه ایران حساب میکند.

خلاصه بجای اینکه در رابطه کوبیدن هخامنشیان و ستایش پهلوی یا کوبیدن اسلامی بنویسید، اندکی در رابطه با این مسئله ها بیندیشید وگرنه شاید در آینده اصلا ایرانی نماند و در همان زمینهای پستی مانند ارمنستان و تاجیکستان محدود شود.

تنها راه هم براي جذب و نابودي كردها نابودي و يا تجزيه ايران است.مهم آنست كه بسياري از ايرانيان دیگر و كردها هنوز اين مسئله را درك نكرده اند.اينكه ماموران دولتي كه اغلب آذري هستند سعي در ايجاد نارضايتي در مناطق كرد نشين دارند تا آنها را تجزيه طلب نشان دهند تنها قضيه شيعه و سني نيست بلكه بو دارتر از اين حرفها است.بايد ايرانيان بفهمند كردها جزئي از آنان هستند و پاسداري از گويش هاي مختلف ايراني (بویژه کردی) باعث غناي زبان فارسي و فرهنگ مشترک مي شود. بايد كردها بفهمند آنچه كه باعث شده كه كردها هنوز بتوانند بمانند وجود دولتي به نام ايران است.البته بايد ذهنيت بسياري از ايرانيان را كه گمان مي كنند با نابودي زبان كردي مي توان امنيت ايران را تامين كرد تغيير دهيم. كردها بخش جدايي ناپذير از ملت ايرانند و جزئي از هويت آنند. متاسفانه سلسله پهلوی به عنوان یک سلسله ایرانی عمل نکرد. هیچ ایرانی واقعی پشت رو کردن به کردها در 1975 را فراموش نخواهد کرد و این خیانت را تمام ایراندوستان واقعی محکوم میکنند.

در راه تثبيت اين مفهوم بايد بسيار كار كرد.البته تا آنجا كه من مي دانم به جز در قرن اخير زبان فارسي هميشه نقش برجسته خود را در ميان كردهاي سراسر منطقه داشته است. بنابراین

سامان باربد

اساطیر ایرانی و نقش آن در شکل گیری هویت زنانه

اول که مقاله را خواندم فکر کردم که این باید در "راستای" پروژه ی زن ستیزی در جامعه ی ایران باشد، که بگوید این سرنوشت شماست متاسفانه هیچ کاریش هم نمی شود کرد. باید بودجه مصرف شود دیگر. مزخرف نوشتن درباره ی سپندارمز و آناهیتا، به این فکرم برد که "هی! روت رو برم!". اگر نویسندگان (فرزانه سجادپور ، ابراهیم جمالی) پیام سیامک ایرانی را بخوانند،احتمالا برای مفتخواری جایی نمی ماند، با اینهمه پرسشی از سیامک ایرانی برایم باقی مانده: هرچه کوشش می کنم نمی توانم از این سردر بیاورم که اهورا کجایش مذکر است و مزدا کجایش مونث است؟ بیایید گاتها را باهم بخوانیم، آنچه نیست اهمیت دادن به جنسیت است، آنچه هست همه پرسش است و جست و جو. حتی وقتی درباره ی ازدواج دخترش می گوید، باید پدر باشید تا بفهمید چه می گوید. هیچ جا برای ستمگری در آن نمی بینم، نه مرد نه زن. برای همین هم در آن افق های گسترش یابنده ی دانایی طراحی شده است. می گویید نه؟ دلیل بیاورید.

کریم

اقای ساوالان

1. اولا پ ک ک چندین و چند مرتبه و ازجمله اخرین انها در ماه ژوئن سال پیش پیشنهاد داده که اسلحه را بدون قید و شرط زمین می گذارد به شرط انکه باب گفتگوی سیاسی با دولت ترکیه باز شود بروید و ارشیو خبرگزاری های بزرگ جهان مانند بی بی سی و سی ان ان را بخوانید تا بدانید که پ ک ک حسن نیت دارد ولی همیشه پیشنهاداتش توسط تمامیت خواهان ترکیه رد شده است.

2.در ثانی اگر حکومتی حسن نیت داشته باشد و به قول شما منصف باشد و بخواهد که مشکلش حل شود حتی با احزاب سیاسی مسلح هم گفتگو می کند مانند دولت اسراییل که حتی با یاسر عرفات هم مذاکره کرد ویا دولت انگلیس که با ارتش جمهوری خواه ایرلند (شین فن) وارد مذاکره شد .

3. در ضمن دفاع شما از ازادی بیان در ترکیه مرا به یاد سخنان فلاحیان در باره ازادی بیان در ایران بخاطر انکه مثلا داریوش فروهر در انموقع از داخل ایران اعلامیه می داد می اندازد !!!بروید و دلیل همان اشکهای لیلا زانا را جویا شوید!به هر صورت امید وارم که حرفهایتان از روی حسن نیت بوده باشد نه مانند اقای تبریزی از روی تعصب!!!

موفق باشید

javat

شکستن دیوار تمامیّتِ ارضی، با پرپایی جبههء کنزرواتیو ایرانی [7]

مقاله اقای کرمی حاوی نکاتی مستند وتاریخی است که توهینی هم دران نیست. واین علت حملات وتهاجمات پس از مقاله ازجانب پانترکها به اوست . شما مقالات وکامنتهای پان ترکها را در همین سایت جمع اوری ومقایسه کنید بامطالب مدافعان هویت ایرانی

ببینید انها تمامی حمله به فرهنگ وادب وهویت ایرانی وما تماما دفاع وتحمل ومدارا.

مقاله اقای کرمی شاید اولین مقاله غیر تدافعی است که پانترکها را نشانه گرفته است وجالب ترین بخش ان تبادل ومعاوضه است که سابفه نیز دارد. اینها اگر پانترک نبودند که نباید ناراحت شوند. اینهاقصدشان جداسازی بخشهایی از ایران است والحاق به ترکیه وجمهوری اذرباییجان نه احقاق حقوق ملی برای همین از معاوضه وحشت دارندچون کدام کشور اینها را میپذیرد؟امیدوارند با اهدا بخشی از ایران بعنوان پیشکش اجازه ورود بگیرند

-وجب به وجبِ مساحتِ فعلي کشور تُرکیّه [740634 کیلومتر مربع] در اثر کشور گشایی و تسخیر از مردمانِ دیگر به شیوهء خشونت آمیز و کُشتار، آنهم در عصر جدیدِ رنسانس و یا در عصر مدرنیته بوده است

.2-شکل گیری جمهوری ترکیّه [ تُرکی نامیدن این سرزمین] بر اساس تناسب در اکثریّت بودنِ قوم تُرک تبار آن نبوده، بلکه بر گرفته از کشور گشایی زمان عثمانیان است، که با سرکوب و دفع، مهاجرت دادن های اجباری،با سیاست پاکسازی سایر ملیّت هاي دیگر تا به امروز صورت گرفته است

3-در همهء این قراردادها، حقوق اقلیّت های مذهبی و قومی چند گانه در این کشور به رسمیّت شناخته شده و حتّی به رسمیّت شناختن حکومتهای مستقل کُرد ها و ارمنی ها از سوی تُرک تباران امضاء شده است، که آنچه بر این دو قوم در این سرزمین گذشت را بخوبی تجربه کردیم، در آینده هم شاهد ادامهء آن خواهیم بود.

4- کشور تُرکیّه بعد از 80 سال تأسیس هنوز موفّق نشده است هویّت تُرکی بودن خود را با این سرزمین انطباق دهد، هویّت زبانی، فرهنگی و جایگاه بین المللی خود را هم تثبیت نکرده و هنوز در پی یافتن ایدِنتیتِت در خانوادهء جهانی است،

5-کشور تُرکیّه در خدمت مأموریّتهای محوّله از سوی نیروی خارج از منطقه در قدم اوّل آمریکا و کشور اسرائیل میباشد. جغرافیای سیاسی [ خشکی و دریایی] و فرودگاههای این کشور در اختیار ارتش آمریکا و کشور اسرائیل هست، آسمان کشور تُرکیّه خارج از برنامه های ناتو، برای مانور و اطلاعات گیری هواپیمای جنگی بویژهء این دو کشور بدون محدودیّت پیوسته باز هست.(ما که فبلا گفتیم ترکها ساخته یهودند)

6-رشد اقتصادی و صنعتی کشور تُرکیّه که با مصادرهء سرمایه های مردم غیر تُرک ساکن این کشور بنا شده است ، در إزای خدمات بی چون چرا این کشور به حکومتهای استعمارگر اروپایی و آمریکایی است، در واقع دستمزد این کشور در برابر مأموریّتهای غیر انسانی ایی که انجام داده است،

-از همهء مسائل که بگذریم، اگر ارتباط با کشورهای اروپایی و غرب با فتوکپی کردن قانون آنها و پیروی از فرهنگشان خوب بود و هست و به رشد اقتصادی و رشد دمکراسی در تُرکیّه کمک کرده است! پس چرا تُرک تباران در مدّت 80 سال سلسلهء پهلوی ها سیاست خارجی آنها را با جهان غرب زیر شدیدترین انتقادها قرار دادند و آنرا به شعار محوری شکل گیری انقلاب اسلامی 57 تبدیل کردند ؟ این چه سیاستی هست که هر نسخه ای که از دیدگاه تُرک تباران برای ایران بد بود و هست، ولی برای کشور تُرکیّه هم تبار شما ها شایسته و بایسته هست، به لائیسیتهء کمال آتاتورک رهبرشان افتخار میکنید، امّا برای ایرانیان اسلام شیعهء 12 امامی قشری را آوردید، آنرا دین رسمی حکومتی و سیاسی کردید، بوسیلهء آن فرهنگ و تمدّن ایرانیان را به پرتگاه سقوط کشانده اید، و اکنون با شعار دمکراسی دینی و ترساندن ایرانیان از تجزیه کشور از حمایت آن دست بر نمی دارید

زبان کُردی مانند سالهای قبل، 1983 بطور رسمی در ترکیّه چه در نوشتار و گفتار بطور فردی و دسته جمعی ممنوع اعلام شده است و بعد از سالها تلاش در انکار وجود مردمانی بنام کُرد ها در تُرکیّه، و یا تُرکهای کوه نشین نامیدنِ آنها،

9-شاید بهترین راه حلّ این باشد که جامعهء 13 تا 20 میلیونی مردمانِ کُرد تبار که در ترکیّه آنها را ایرانی تبار و فرهنگ و زبانشان را هم شاخه ای از زبان فارسی میدانند و به همین مناسبت از برخورداری از آن محرومند و اکنون این قوم ایرانی در جهان دربدر هستند را با "تُرک تبارانِ " ساکن سراسر ایران که جمعیّت آنها رقمی مانند کُردان در ترکیّه میباشد را معاوضه کنیم و یا به عبارتی محیط زیست آنها را جابجا کنیم، تا هرکس در کنار هم تباران خود در کشوری همگون ادامهء زندگی دهند، از سویی با این معاوضهء تاریخی بدونِ شک بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات در منطقه از بین خواهند رفت و منجر به آرامش و رشد عمومی خواهد شد.

این معاوضه و معادله بعد از بستن معاهدهء صلح 1923 میلادی بین کشور تُرکیّه و کشور یونان بخوبی صورت گرفت که در حدود 2 میلیون یونانی ساکن تُرکیّه به یونان مهاجرت داده شدند و در عوض بیش از نیم میلیون مسلمان تُرک از سرزمین یونان به کشور ترکیّه باز گشتند

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید