رفتن به محتوای اصلی

ازدواجها سنتی و تمدن غرب!

ازدواجها سنتی و تمدن غرب!

انتخاب و تنظیم از کیانوش توکلی:

ایرانخواه

یک ایرانی هم پیامبر اسلام را شخصیت کارتونی کرد

با سلام به خوانندگان (فکر نکنم کس دیگر بجز من و مزدک و ناشناس باشد)

به هر حال..

جناب مزدک و جناب ناشناس (unknown)

امیدوارم نکته آخر پیام من را به آقای ناشناس بخوانید اگر تمامی حرفهای دیگر را نادیده میگیرد! نکته آخر را با علامت *** مشخص نمودم. یعنی نکته ششم.

جناب مزدک به نکاتی اشاره کردند که به نظرم بی-سند است یا پیوندی با هم ندارد. برای نمونه پدوفیلیا در غرب همیشه رایج بوده است و آنها که دینشان اسلام نیست. گویا بیشتر از همه جا، بین بومیان استرالیا هست. حقیقت اینست که شاهدبازی و این نوع خرابکاری اخلاق ایرانیان با آمدن ترکان به ایران آغاز شد. این نکته را میتوان ثابت کرد که من بیشتر از این به آن نمیپردازم.

جناب مزدک نیز میگویند:

« در مورد مولوی و صوفیه بطور کلی هم شمااشتباه می کنید شاید اشعاری از آنها برای رد گم کردن و تر از ترور و قتل و کشتار ظاهرا در مورد اسلام باشد ولی اینها همه پیروان همان فرهنگ مزدکی=سیمرغی=خرمدینی =زال زری=زن خدایی بوده اند و از اسلام بعنوان قالبی برای مطرح کردن افکار خود استفاده کرده اند."

ببینید ما چیزی به نام فرهنگ سیمرغی ، زال زری و زن خدایی در میان صوفیان نداریم. این نوع حرفها ساخته قرن بیستم و بیست یکم هست و هیچ نوع پیشینه تاریخی ندارند. اما خرمدینی/مزدکی شاید بر برخی از فرقه-های اسماعیلی تاثیر گذاشته باشند و اما تاثیر اینها بیشتر بر موضوع عدل اجتماعی است. اینکه به یک توطئه باوریم داشته باشیم که این همه عارف و ایرانی فرهیخته مانند عطار و سنائی و خرقانی و ابوسعید و بایزید و مولانا و .. تقصیه میکردند و در پنهان به چیزی به نام آیین زنخدایی یا زالزری و سیمرغی باور داشتند، اندکی بیشتر به حرفهای پورپیرا نمینماید یا یک حرف منطقی. صوفیان برداشتی دیگر از قرآن داشتند که با متشرعان و آخوندهای خشک مذهب تفاوت دارد.

بقول موالانا:

ما ز قرآن مغز را برداشتيم

پوست او بهر خران انداختيم

حالا فرق من با شما اینست که شما این آخوندهای سیاست باز و دینفروش را نماینده اسلام میدانید و من میگویم که ده ها نوع برداشت از اسلام شده است که یکیش همان اسلام عطار و مولانا و سنائی و غیره است. و من کتاب قرآن را یک جهانی میدانم چنانکه منطق الطیر عطار یا مثنوی قران (که همان قران است به زبان پهلوی به قول جامی)، را کتاب جهانی میدانم. شما به چند آیه مناسب با شرایط اجتماعی آن دوران پیله کردید و اسلام را در همین جا خلاصه میکنید.

بله ریشه واژه دین همان است که شما میگویید. اما منظورم از دین، چند دین مهم هستند که هر کدام شاخه-هایی دارند: کلیمی، بودایی، زردشتی، اسلام و مسیحی..

اما اسلام تنها مال اعراب نیست. این که قرآن به عربی آمده است یک چیز است و اینکه اسلام تنها مال اعراب است، چیز دیگر. دینهای اسلام ومسیحیت و بوداییم، دینهای جهانی حساب میشود و ملتهای گوناگونی آنها را پذیرفته-اند. همانطور که قرآن نیز به این نکته اشاره میکند: «ما تو را بجز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم"(سوره 21 آیه 107). اگر قرآن و اسلام تنها مال اعراب بود، خوب امروز تنها کمتر از بیست درصد مسلمانان جهان عربزبان نبودندی. عرزبان میگویم زیرا خارج از جزیره عرب، بایست اغلب عربها را معرب شده دانست.

جناب نانشاس چند پرسش نیز کردند.

یک)

در رابطه با اینکه چرا زنان محمد(ص) پس از او حق ازدواج نداشتند، نمیدانم. شاید حکمتی در کار است. وی پیغمبر بوده است و چایگاه خاصی در میان بشر دارد. شاید خدا میدانست که بین خود اعراب پس از رحلت حضرت، دعوا در کار باشد، زیرا یکی از زنان حضرت محمد(ص) را گرفتن، در میان اعراب شاید مایه فخرفروشی شود. به هر حال خدا بهتر داند و من نه در این مورد تحقیق کردم و نه برایم مهم است زیرا نتیجهای برای آن دنیا ندارد. ولی شاید کسان دیگر بدانند.

دو)

در رابطه با اشتراک زنان در آیین مزدکی، این سخن کتابهای متعبر است. برای نمونه:

Mazdak’s greatest appeal, however, lay in his social theories, particularly the abolition of social inequalities. The universal cause of all strife and hatred, he asserted, was the desire for pleasure and material possession. He stressed, therefore, the principle of material equality. Everything was to be shared as communal property, including wives and concubines.

برگردان:

مهین مایهی گرایش آیین مزدکی، برپایه فرضیههای اجتماعی بود، بویژه نابودی نابرابریها. علت کینهورزی و جدال در جهان، به اندیشهی مزدک، بخاطر لذت/شهوترانی و مادهگرایی است. بنابراین مزدک، بر برابری مادی پافشاری نمود. بنابر آیین مزدک، تمامی چیزها بایست برابرانه سهم شود و مال همه جامعه باشد، حتی همسران و کنیزان.

برگرفته از:

S.A. NIGOSIAN, The Zoroastrian Faith. Tradition and Modern Research—Montreal & Kingston, London, Buffalo: McGill-Queen"s University Press 1993

صفحهی 40.

چندین سند مانند دیگر میتوانم بیاورم و این نکته را هم منابع زردشتی گفتهاند و هم منابع اسلامی.

آیین مزدک کمونیسم و برابری مطلق بوده است (البته نه بین زن و مرد بلکه برای مردان جامعه) و حتی زنان هم مانند مال، بایستی تقسیم میشدند. در ضمن با همه خوبیهای ایران ساسانی، اگر ایرادی نبوده است، آیینی مانند مزدکی (که به نظرم ارتجاعی و واکنشی هست) بوجود نمیآمدی.

همچنین در جامعه طبقاتی ساسانی، زنهای طبقات پایین بویژه حقوق چندانی نداشتند و همانند مال از آنها استفاده میشد.

http://www.iranica.com/newsite/index.isc?Article=http://www.iranica.com…

(در ضمن من نه از جامعه طبقاتی ساسانی دفاع میکنم و نه آن را نکوهش میکنم. خوبیها و بدیهای خود را داشته است ولی اگر بدنیا در آن زمان آمدم، دوست نداشتم که از طبقات پایین بودمی.)

سه)

در رابطه با ازدواج بین خواهر و برادر، تقریبا پنجاه درصد ازدواجهای مصر باستان این چنین بوده است. و در ایران هم نیز رایج بوده است. برای همین پس از اسلام، یک اصلاحطلبی مانند بهافرید(در زمان قهرمان و پهلوان بزرگ، بومسلم خراسانی) پیدا میشود، که میخواهد چنین رسمی را از آیین زردشتی آن زمان بزداید. با اینکه دیگر نه پادشاه و نه خاندان ساسانی در کار است.

در کتیبهی کردیر هم به این نکته اشاره شده است.

در این مورد نیز دانشگاه ایرانیکا مقالهای دارد:

http://www.iranica.com/newsite/index.isc?Article=http://www.iranica.com…

چهل)

در قرآن گفته است که حضرت محمد(ص) برای جهانیان آمده است و قرآن را پیامی برای عالمین (جهانیان) میشمرد. اگر اسلام تنها برای قوم عرب بود، خوب دیگر بلال حبشی و شعیب رومی و سلمان فارسی و غیره مسلمان نمیشدند. حتی در دوره خود پیغمبر، فرماندار ایرانی یمن نیز اسلام را پذیرفت و یمن از قلمرو ساسانیان جدا گشت. اما درست، پیغمبران را خداوند از همان جامعه برمیگزیند. اما چنانکه میبینید، امروز ما چند تا دین مهم داریم. مسیحیت، اسلام، بودایی،زردشتی و هندو و کلیمی. از این میان، دینهای مسیحی، اسلام و بودایی در میان ملتهای دیگر بجز برخاستگاهشان رواج دارند. برای نمونه دین بودایی زادگاهش در هند بود، ولی در ژاپن و چین و تیبت و سری-لانکا و روزگاری در شرق ایران نیز گسترش داشت. اتفاقا چندان تحقیقی روی بوداگری ایرانی نشده است.

پنج)

در رابطه با صیغه من نظر شخصی ندارم و کاری هم بهش ندارم. ولی این رسم همانطور که شما گفتید، دستکم پس از عمر دیگر ممنوع شد ولی در اسلام شیعه هست. اما بنده تنها به اسلام و اعراب اشاره نمیکردم. این ازدواج صیغه در ایران باستان و دوران ساسانی نیز رواج بودی.

http://www.iranica.com/newsite/index.isc?Article=http://www.iranica.com…

Pādixšāyīhā marriage could be temporary, for a mutually agreed period, and could thus function as a form of companionate marriage.

یعنی نوع ازدواج موقتی برای یک دوران معین شده پیش از ازدواج در دوران ساسانی وجود داشت

شش)

***

ببینید من آیت الله منتظری نیستم و دوباره میگوید که سن عایشه را از نه تا 18 دستکم در حدیث گفتند و حضرت محمد(ص) یک فرزند هم با عایشه ندارد. اما اما اما ****

در ایران دوران ساسانی، سن نهسالگی برای بسیاری زنان، سن معمول ازدواج بود.

According to Sasanian jurists, a girl reached her majority and became marriageable at the age of nine years and was to be given in marriage between then and the age of twelve years, especially if she had carnal desire (Pahlavi Rivayat, ed. Dhabhar, p. 107).

http://www.iranica.com/newsite/index.isc?Article=http://www.iranica.com…

همچنین دوستان گرامی، ایران ساسانی هرگز مانند جامعه غرب نبوده است. اگر کسی عمل ناپسندیده همجنسبازی را اجرا میکرد، هم تجاوزگر و هم تجاوزشده پاداششان مرگ بود. بنابراین حالا اگر همان ایران ساسانی در کار بود، مطمئن باشید که غربیها نیز سعی میکردند ارزشهای خودشان را (که آن را ارزشهای برتر میدانند)، بر ایران ساسانی تحمل کنند.

خوب میبینید دوستان، متاسفانه برخی از ماها نه اصلا با جامعه ایران ساسانی آشنایی داریم، نه با جامعه مصر باستان و غیره و نه با جامعه ایلامی و نه.... و از تمامی جامعهها، جامعه سنتی ازدواجی اعراب را گرفتید و میخواهید بگویید چون چنین طرز و تفکری با جامعه مدرن این صدسال نمسیازد ، پس هزار و چهارصد سال تمدن ایرانی-اسلامی با نکات درخشانش را به سطل آشغال بریزیم، و یک آیین بیپیشینه تاریخی مانند «زردشتی نوین" و یا «زنخدایی" و «سیمرغی" و غیره.. بسازیم. نه عزیزم، من نمیتوانم منطق الطیر عطار و پنج گنج نظامی وحدود پانصد تا یک ملیون آثار و نسخه و کتاب پارسی را نادیده بگیرم. و تمامی ازدواجها مانند ازدواج "معمولی" ، صیغه،چندزنی،چندمردی،خواهر و برادر، ازدواج پس از بلوغ رسیدن (در نه سالگی) همگی در دوران ساسانی بوده است. ولی نه این همه نوع ازدواجها که شاید با تمدن غرب امروز نسازد و نه جامعه طبقاتی ساسانیان، من را از این تمدن درخشان دور نمیکند و همین بس که بدون تمدن ساسانی، دوران شکوه دیلمیان و سامانیان و دوران علم و دانش در حکومت عباسیان (که بیشینهی مطلقش به خاطر ایرانیان)، هرگز بوجود نمیآمد.

همانطور که گفتم، خوبیهای دوران ساسانی و هخامنشی و سامانی و دیلمیان و غیره را بیاموزیم، بدیها را از فرهنگمان دور ریزیم، خوبیهای فرهنگ غرب را هم یاد بگیریم.

پاینده ایران. پاینده عناصر تمدن ایرانی: کردستان و تالشستان. پاینده ارمنستان. پاینده حوزه فرهنگ ایرانی از کوههای سرفراز کردستان تا کوههای سربلند پامیر.

مزدک

یک ایرانی هم پیامبر اسلام را شخصیت کارتونی کرد

جناب ایران خواه اولا تمام منابعی که درمورد مزدکیان موجود است همه از دشمنان آنهاست که یا زردشتی بوده اند و یا مسلمان و یا مسیحی. در آیین مزدکیان و بعدا خرمدینان هیچ تفاوتی بین زن و مرد نبوده و زن اشتراکی هم که شما مطرح می کنید از همان منابع زردشتی و اسلامی و مسیحی و دیگران است و نه از خود طرفداران این ایینها.در اشعار فردوسی چند بیتی که آمده هم زن و خواسته با هم اورده شده و علتش را می توان در مقابله با نظام بشدت طبقاطی دوران ساسانی و نقش موبدان زردشتی که از تبار همین آخوندهای امروزی بوده اند و زندگی را آنچنان بر ایرانیان زهر کردند تا وحوش اسلامی را ناجیان خود دانند.در مورد فرهنگ جدید ایران افراد زیادی تحقیق کرده اند و شکی نیست که داده های امروزی و آشنایی با دست آورده های تمدنهای غرب به این تحقیقات کمک کرده باشد این خود جای بسی خوشبختی است که افرادی دلسوز و ایرانی توانسته اند کمر به غنای فرهنگ ایرازمین ببندند!کاری که محمدعلی باب کرد وروشنفکران ابله ما نفهمیدند و به دشمنی و کینه توزی شیعی صفتی شان با منسوخ کننده اسلام و شیعیگری در ایران ضربه زدند.و بسیاری از ایرانیان شریف را که از اسلام و اراجیف محمد و شیعیگری که هیچگونه هم آهنگی با فرهنگ اصیل ایرانی ندارد به تنگ آمده بودندو نجات خود را در بهایت می دیدند بپای جنایتکارانیکه اکنون زندگی را بر ایرانیان تنگ کرده اند ذبح شرعی نمودند .تا به بهای خوشرقصی مزدوران روشنفکر نمای شیعی این حرامیان هزاران نفر از رشید ترین فرزندان این آب و خاک را بنام اسلام سلاخی نموده و می نمایند.

باری حرف بنده اینست که اسلام و مسیحیت و یهودیت دین نیستند و ایدیولوژیهایی هستند که مبنایشان(بخصوص اسلام) بر دروغ و ناراستی و کشت و کشتار و پدوفیلی و تحقیر زن و تبعیض گذاشته شده.بنابراین نمی توانند که راهنمای زندگی امروزی بشریکه به برابری و سکولاریسم و دمکراسی معتقد است باشند....

بخود شما آگاهانه دروغ می گویید.شما می گویید که محمد فرزندانی با خدیجه و ماریا قبطی داشته .با عایشه 9ساله همخوابگی نکرده.برای اثبات دروع بودن این حرفها نه احتیاجی به هیچ سند و مدرکی هست و نه به فیلسوف و تاریخ شناس بودن.جناب ایرانخواه بنظرشما پدر و مادر ما و یا خود ما چرا زن می گیریم؟مگر قصد از زن یا شوهر کردن لذت بردن از سکس و تولید بچه و تشکیل خانواده نیست؟آیا این حرف شما را اگر به یک نفر آدم عادی مسلمان بزنید به شما نمی خندد؟ آیا محمد میخواسته با عایشه عروسک بازی کند؟مرد عاقل محمد تازه زنش مرده بود و در آتش شهوت می سوخته و آنچنان برآشفته و پریشان و بقولی دست به ک..ر بوده که دختر بقولی 6 و بقولی 7 ساله را از ابوبکر خواستگاری می کند!و ابوبکر از ترس مردن دخترش زیر یک غول بیابانی دوسال مهلت میخواهد.و به محمد پیشنهاد آوردن بیوه ای به خانه اش را می دهد و محمد اینکار را می کند و بمحضی که عایشه 9 سال تمامش میشود او را بخانه اش آورده و در آن شب چه بر بچه ای نگونبخت گذشته و چه کینه ای از این غول انسانما عایشه بدل گرفت خودش را بعدها در موضع گیریهای عایشه و داستان جاماندنش از قافله در راه مکه به مدینه با سربازی نشان میدهد که باعث بی آبرویی محمد شد و موضع گیری علی و سرانجام انتقام عایشه از علی در جنگ جمل!در ثانی آیت بسیاری در قرآن در باره اختلافات و دسته بندیهای زنان محمد و در خواست آنها از محمد برای همخوابگی آمده و در بسیاری از منابع اسلامی دو دسته گی بین زنان محمد برهبری زینب و عایشه که از زیباترین و جوانترین زنان محمد بوده آورده شده.بعد تو روز روشن جلو اینهمه خواننده دروغ تحویل مردم می دهی؟

در مورد بچه داشتن محمد هم حرف شما و بقیه مسلمین خالی از ستدلال است.

1.محمد 25 ساله قبل از خدیجه با زن دیگری بوده که پدر بزرگش برایش اجاره کرده یا خریده .آن زن از محمد بچه دار نشده در ضمن نباید فراموش کرد که محمد بر طبق سنت عرب خواهان فرزند بوده و راهای جلو گیری از حاملگی وجود نداشته بجز از راه طبیعی که اولا با فرهنگ حاکم بعید بنظر می رسد دوما شانس بارداری بسیار بالاست! ولی از شوهر بعدیش دارای دو فرزند شد!

2.خدیجه 40 ساله بوده زمان ازدواج با محمد.

زن 40 ساله در 1400 سال پیش به احتمال 90%در سن یایسگی می بوده!(هم اکنون حدوا 10% از زنان در سن 40 سالگی یایسه می شوند)و اگر تازه هم خدیجه رااستثنا بدانیم باز هم بیش از یک بچه

نمی توا نسته به محمد دهد در صورتیکه در اعلب احادیث سنی و شیعه محمد یک پسر که مرده بنام محسن و دودختر بنامهای فاطمه و کلثوم داشته.

3.در قرآن در سوره کوثر از قول مخالفان محمد به طعنه محمد را ابتر نامیده اند =بی دنباله و بدون وارث و بدون فرزند!

4.در مورد ماریه که کنیزی قبطی بوده و به محمد هدیه داده شده محمد بر طبق اسلام می توانسته بدون عقد با اوهمبستر شود و چون بدن عقد بوده ...

...بچه اش بر طبق دستور اسلام حرامزاده میشود و محمد نمی توانسته چنین فرزند داشته باشد!در ثانی ماریای قبطی را زمانی به محمد از طرف پادشاه یمن هدیه میدهند که محمد قدرتمند بوده و دارای بیش از 18 زن بوده زنانیکه بعضیهاشان از زیباترین و جوانترین زنان عرب آن روز بوده و محمد با همه همخوابگی کرده و فرزندی پس نیانداخته!

ماریا را محمد به زینب زنش هدیه می دهد و ماجرای همخوابگی او با ماریا زمانیکه نوبت زینب بوده و در خانه زینب و در غیاب او اتفاق می افتد و باعث آبرو ریزی محمد و نزول آیاتی که محمد را نه تنها در انتخاب بین همسرانش بلکه در انتخاب هر زن مسلمانی آزاد می نماید!

بنابرانی محمد روانی شیاد و دروغگو بوده و ترشحات فکری چنین انسانی بهیچ وجه نمی تواند راهنمای زندگی انسانها باشد نه الان و نه در هیچ زمانی دیگر .بهمین جهت باید جهاد دینی مسلمین را فهمید. بقول سعدی سنت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرو مانند سلسله خصومت(ترور و کشتار...) را بجنبانند.

unknown 

یک ایرانی هم پیامبر اسلام را شخصیت کارتونی کرد

جناب ایرانخواه

1- ایا میتوانید بگویید دلیل اینکه زنان محمد چرا پس از او اجازه ازدواج نداشته اند!

2- نظ شما در مورد اشتراک زنان در مورد مزدکیان صحیح نیست. دران زمان ملاکین وثروتمندان زنان زیادی اختیار میکردند ودر نتیجه طبقات پایین دست دچار کمبود زن میشدند. مقصود تقسیم عادلانه زنان بود تاطبقات پایین دست نیز بتوانند همسر اختیار کنند .

3- در مورد ازدواج خواهر وبرادر قبل از اسلام نیز فکر کنم صحیح نیست .محققی در یک تحقیق جالب ثابت کرده بود.بطور خلاصه خاندان های پادشاهی در دنیا قدیم(حتی فعلی) همدیگر را برادر وخواهر خطاب میکردند(به نمونه مکاتبات انها نگاه کنید) وهمین سبب بروز اشتباه شده است.

4- در قران ایه ای است دال بر اینکه ما برای هر قوم پیامبری از خودشان فرستادیم. بنابراین برای اقوام دیگر نبوده است. برای همین در زمان خود محمد اثری از کشورگشایی نیست. پس از فوت محمد جانشینانش بدلیل فقر وگرسنگی وبا تحریک خائنین گریخته از ایران دست به کشورگشایی میزنند. در نامه عمر به سردار خود از او میخواهد هرچه زودتر کاری بکند در غیر اینصورت از گرسنگی خواهند مرد.

5-صیغه تا زمان خود عمر در بین اعراب رواج داشت وعمر انرا ممنوع کرد

6-ایت اله منتظری که اعلم مراجع شیعه بقول بسیاری محسوب میشود , ازدواج عایشه در سن 6سالگی را بیشتر سیاسی میداند.بنابراین او نیز سن کم عایشه را قبول دارد

شاهرخ فرنود

نگاهی به فيلم فتنه - جنگ صليبی ويلدرس عليه اسلام

بدبختانه، شما که تجربه تلخ 30 ساله اجرای قوانین قرآن در ایران بوسیله ملاها یا طالبان در افغانستان را در انبان دارید، آیا واقعا فکر مکنید که جنایاتی که ملاها در ایران در این مدت در حق ملت ایران اعمال کرده اند، ( از کوه پرتاب کردن تا گردن زدن و سنگسار و دست و پای مجرمین را ضربدری قطع کردن) نتیجه پیروی کردن آنها از قوانین خودساخته بوده است و یا این جنایات ریشه در اجرای مو به موی احکام "مقدس" قرآن دارند؟

مشکل مسلمانان "لیبرال" مانند شما در این است که نمی خواهید بپذیرید که دین اسلام دین ترویج خشونت است. دینی که بنای آن بر سروری ملت شبه جزیره عربستان بر ملت های دیگر گذاشته شده بود، از هیچ راهی بجزئ از راه اعمال خشونت و جنایت برای به بندگی و اسارت گرفتن دیگر ملت های آزاده جهان، قابل گسترش و اجرا نبود. دینی که سنگ بنای آن بر توطئه، ریاکاری، راهزنی و جنایت نهاده شده است، و برای حفظ خود، ماهیت آن در طول تاریخ با این خصائص عجین گردیده است، بقای خود را نیز باید در قرن بیست یکم در ادامه اجرای همین جنایات جستجو و تضمین کند.

مشکل این یک میلیار مسلمان اینجاست که در آنجا که یک "بنده خدائی" هم مانند خيرت ويلدرس پیدا میشود تا مسلمانان را با حقیقت باور های آنها رو در رو کند، سر و صدای "وا اسلامای" افرادی مانند شما بلند میشود که شاید در شناسنامه مسلمان با شند ولی بدون اینکه با متون قرآن آشنائی داشته باشند. پرسش شایسته ای که از شما میشود کرد این است که اگر واقعا این یک میلیارد مسلمان خواهان گسترش تفسیر خشن از اسلام نیستند، و آنچه که طالبان در افعانستان و حکومت ملاها و ترویست های اسلامی در ایران وسراسر جهان اعمال میکردند و میکنند با اسلام لیبرال در تعارض میباشد، چرا این یک میلیارد مسلمان هیچ تظاهرات اعتراضی به آنچه که شما "بدنام کردن اسلام " میدانید، بر علیه عملیات انتحاری تروریستهای اسلامی انجام نمیدهند که کلی انسان بیگناه راه قربانی دیوانگی خود میکنند؟

حق جنایت کردن"

آقای پرویز جاهد،

نگرانی شما از چیست؟ از بدنام شدن اسلام و آسیب رسیدن به "تقدس" آن؟ و یا غصه شما از پائین بودن کیفیت و هنر کارگردانی فیلم فتنه میباشد؟

اگر که شما ادعا دارید که تکرار آن آیه های قرآن که "حق قانونی" برای کشتن تجویز میکند، توهین به قرآن است چونکه این آیه ها "شان نزول دارند"، پس نتیجه این است که شما بطور غیر مستقیم مخالف کشتن دگراندیشان یا بقول شما "کافرون" نیستید، تنها اشکال کار در اینجاست که کارگردان فیلم فتنه به این حکم "کشتن" در زمان مناسبش اشاره نمیکند؟

جناب آقای جاهد یکی از گرهگاه ها و مشکلاتی که ما ایرانی ها با آن دست به گریبانیم این است که همه ما متخصص هستیم ولی نه در رشته خودمان. فکر میکنید چند نفر از این یک میلیارد انسانی که به اسلام باور دارند، عربی زبان مادری آنها است و قرآن را درست و بصورت پژوهشی خوانده اند و با آن آیه هائی که با زیر پا گذاشتن حقوق انسان های غیر مسلمان، از راه قتل عام، چپاول، تجاوز و به بردگی کشیدن آنها، حرمت و منزلت انسانهای آزاده را تا اندازه یک حیوان پائین میآورند، آشنائی دارند؟ و با اعتقاد به این احکام به اسلام و قرآن ایمان دارند؟

کیخسرو آرش گرگین

دن کيشوت هايي بر پهنه تاريخ هان اي مردان مغرور عمل، اين نکته را خوب به خاطر بسپاريد، شما چيزي نيستيد جز ابزار ناخودآگاه مردان انديشه. ف.و.هگل تیتر مقاله

جز انبوهی از ترجمه های کژ و مژ، ترجمه هایی که حاصلی جز نهادینه کردن بدفهمی در پی نداشته اند، کاری عرضه نکرده اند و جملگی نیز در رکاب اهریمن پی کوبیدند و قلم تراشیدند و جوهر حرام کردند، تا به همین امروز، که دسته دسته به دستبوس جانشین اهریمن، دیو خشم می روند و لیبرتو برای حماسه ی عاشورا می نویسند و از برکات افیون و صیغه که با پترو دلار فاشیسم الهی تهیه می شود، بهره مند می گردند. روشنفکری ایرانی تا خرخره در فاشیسم فرورفته است (چه از نوع ایلی اش و چه از نوع اسلامی اش و چه از نوع بادی اش؛ تنها در مرز پر گوهر ماست که فاشیسم ِ بادی نیز امکان ظهور می یابد: هر طرف بوزد می وزند)، آنوقت این مرد سخن از سیزیف و پذیرش مسئولیت در برابر آزادی می راند. تجزیه ی فرهنگی که در ذهن ایرانیان اتفاق افتاده است، جز از خامه ی ایران وایراننده ی این جماعت بیرون نیامده است. روشنفکری ایرانی، چه کلنگی اش و چه دوازده امامی اش، مغول است در جامه ی نوین؛ او، واپسین میخ است در تابوت کالبد فرهنگ ایرانزمین، ننگ دوران بر او باد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید