رفتن به محتوای اصلی

جنایاتی که در مورد بهاییان شده...!

جنایاتی که در مورد بهاییان شده...!

انتخاب کامنت ها و تنظیم از کیانوش توکلی:

راد از اهواز

مبارزه با گرانفروشی واحتکار، سبب دوانقلاب در ایران معاصرشد!

تنها چیزی که حکومت فعلی را به سرعت سرنگون میکند افشا گری اقتصادی است . نشان دادن هزینه هائ حکومت اعم از سوء مدیریت در اقتصاد و میزان ثروت و درآمد داخل و خارج از کشور به ملت و آگاهی رسانی به عموم ملت کمک به جنبش و تشکیل اپوزسیون است . تمرکز نیروهای مخالف باید روی اقتصاد و وضعیت خراب فعلی باشد . من با نتیجه گیری شما کاملا موافق هستم .

چین بارها با کارت ایران از آمریکا امتیاز گرفت و هم از توبره میخورد و هم از آخور . امروز بازار چین در آمریکا آنقدر هست که ایران را فدای منافع آمریکائی اش کند . مسلم بدانید مسائل تبت نیز بی دلیل بوجود نیامده بود و برای دست برداشتن چین از ایران او را گرفتار تبت کردند . حمایت بوش از رهبر بودائی تبت را به یاد دارید ؟

ح-ک

با درود

برای آگاهی آنانی که از جدائی خواهی، بالکانيزاسيون و فدراليسم کنفرانس و سمينار می دهند کسانی که در مورد "اقوام و اقليت" ها صحبت می کنند و در پيام و يا نوشته هايشان می نويسند، کدام اقوام، کدام گروه ها، يک ايران موجود است و يک ايرانی

به اين ويدئو با دقت گوش بدهيد.

بنظر من هر نوع جدا کردن هر لايه ايران در اين زمان نادرست است چه بخواهد مثل بيانيه هائی که لايه يا بخشی از ايران را تافته جدا بافته می کند چه بخواهد آذربايجان باشد يا اصفهان و کرمان. کسانی که بيانيه ويا اعلاميه هائی را امضا می کنند که از آن بوی جدائی طلبی می آيد و در آن به واژه "قوم و قبيله" اشاره شده راه را برای جدا سازی هر تکه ايران هموار می کنند. بااينکار به کسانی که در گذشته به چپ ويا راست افراطی مربوط بوده و هنوز پشت لباس ميش خود را پنهان کرده و مترصد موقعيت هستند امکان می دهد تا با صدور بيانيه هائی خود را يکبار ديگر مطرح کنند

ما امروز بايستی در هر مورد از يک ايران يک پارچه سخن بگوئيم ستار خان و کسروی و زرتشت همه ايرانی بودند پيش از آنکه آذری ويا خراسانی باشند.

چو ايران نباشد تن من مباد.

اين بايستی پيام راستين مردم ايران باشد و هرروز آنرا بکار بندد.

ناصر مستشار

«چين اطلاعاتی درباره برنامه اتمی ايران به آژانس ارائه کرد»

این امکان وجود دارد که چین برای خلاصی خود از مسائل تبت و جلوگیری از بایکوت المپیک در چین ،حاضر شده باشد که از پشتیبانی جمهوری اسلامی موقتا دست بردارد تا موانع سیاسی خود را برطرف سازد.چین در عرصه دیپلماتیک بسیار بی رحم و بی پرنسیب و ضعیف ودر عین حال برای منافع مادی حتی موقتی دست به هرکاری می زند!ورود رهبر چین هنگام سرنگونی شاه را هرگز فراموش نمی کنیم.درست موقعی که شاه تنها شده بود ،چین به سراغ شاه آمد تا اورا به جرگه خود بکشاند که آبرویش رفت و بعد از به قدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران چین چندین بار از ملاها معذرت وبخشش خواست تا دوست ملاها بشود که در نهایت به متحد دائمی رژیم اسلامی در آمد! اینک شاید چین به اندازه از حکومت ایران به اندازه کافی استفاده برده است و منافع دیگر که شاید از جانب امریکا ودیگر کشورهای متضاد با جمهوری اسلامی می خواهند به چین ارائه کنند.

Irankhah

دهان مارا خواهید بویید مبادا گفته باشیم زبان مادریمان را دوست داریم

جناب مزدک

من هم برخلاف پان‌ترکيستها٬ يا برخی از ايرانيان و اعراب و غيره هيچ کينه‌ با کسی بخاطر قوميتش ندارم. این را شما می‌توانید در تمامی نوشتارهای پان‌ترکیستان ببینید. من انديشه را نقد مي‌کنم و نه قوميت را.برخلاف رزمی تا براهنی و غیره. البته بر اين باورم که تمدن ايرانی با تمدن ترکی و تمدن عربی برخوردهايی داشته است و من خود را جزو تمدن ایرانی‌ میدانم. و برايم هم سياست ارزشی ندارد٬ ولی دوست دارم اين تمدن بماند و غني‌شود و رفتار و منش و اخلاق ايرانيان دوباره ترميم شود٬ مانند ايرانيان دوران سامانی و هخامنشی ..

اما با انسان‌های عادی هیچ نوع کینه و دشمنی ندارم. البته اگر گاهی تند به یک پان‌ترکیست پاسخ می‌دهم٬ قبلش یک اخطار هم می‌دهم٬ تا بفهمند که پاسخ من هرگز کلی نیست. اگر به ترک‌زبانی که ايران‌ستيز نيست٬ بنده توهينی کردم٬ بر خودم نقد مي‌کنم.

در رابطه با اسلام هم شما هرچند به دین اغلب مردم ایران توهین می‌کنید٬ ولی اسلام چه بخواهیم٬ چه نخواهیم٬ هزار و چندصد سال بخشی از تمدن ایران شده است. اگر هم به زبان فارسی عشق می‌ورزید٬ اغلب آثارهای شناخته‌ جهانی فارسی را مسلمانان ایرانی نوشتند و هرگز هم‌نگر شما نیستند. از شاهنامه تا پنج گنج شما هم سخن‌گوی ایرانیان نیستید چنانکه من هم نیستم و کس دیگری نیست. در رابطه با اسلام هم شما اشتباه می‌کنید. من به اين نتيجه رسيدم که شما بيش از حد مغرض هستيد و اگر حقايقی هم برای شما آورده شود٬ مانند اشتراکات زن در آيين مزدک٬‌آن را انکار مي‌کنيد. و يا همين که شما جامعه‌ی هزار و چهارصد ساله را مي‌خواهيد به جامعه‌ی يک قرن اخير غرب عينا مقايسه کيند و نه جامعه‌ی هم‌زمان و نزديک‌مکان ساسانی.

مزدک

رسمی که با بخیه رنگ می‌گیرد - گزارشی از جراحی ترمیم بکارت در ایران

رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، معتقد است: «زمانی که قانون را مردان می نویسند، همه چیز به نفع آنان و در جهت لذت بردن و جلب رضایت آنان است و در مقابل این زن است که باید سرکوب شود، زیبایی های خود را پنهان کند؛ چرا که شهوت طلبی مردان به پای آنان نوشته می شود، غافل از این که این مرد است که با استفاده از روش های مختلف چرب زبانی و بازی در نقش یک عاشق، به دنبال به دست آوردن زن است که پس از بهره مندی نیز به سادگی وی را رها می کند و زنی را برای مدت ها شکست خورده، افسرده و نامطمئن نسبت به جامعه بر جای می گذارد. (از مقاله)

جناب دکتر بجای اینکه این دروغ و پستی و رذالت را به اسلام و نظام اسلامی و قانون منبعث از قوانین ضذ بشری اسلامی و مذهبی که همه چیز را از جمله اخلاق و فرهنگ و درستی و راه و روش انسانی را به لجن کشیده ارتباط دهد خود را به کوچه علی چپ می زند و به مردانیکه می خواهند از زندگی لذت ببرند بند می کند.این قوانین اسلامی و مذهبی است که دست و پای زنان را با تابو کردن سکس و مقدس نمودن پرده همه را مریم مقدس می خواهد.والا کاملا طبیعیست که مردی برای تور کردن و دل بردن از زنی بقولی به هر حیلتی دست یازد بقول حافظ:

در دل دوست بهر حیله رهی باید کرد...طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد!

چون پایه و اساس اسلام ومذاهب سامی همه بر خودخواهی و تبعیض و نابرابری و بی عدالتی و دروغ و گمراهی و پستی و رذالت گذاشته شده از این رو پرده و حجاب از هر نوعش مهم شده اند تا بتوان براحتی این جنایات را سرپوش گذاشت !بنابراین گسترش این صفات ناپسند در جوامع مذهبی را باید از همین پرده پوشیها دانست و شکی نیست که برای بر ملا کردن چنین جنایاتی باید پرده دری کرد!

حمید جان حمدون که کمی بقول اطرافیانش کمی عقب مانده بود در یکی از شهرهای جنوب ایران پای منبر یکی از حرامیان اسلامی نشسته بود.آخوند می رسد به صحرای کربلا و شروع می کند که:علی اکبر جوان رشید رفت با اسب سفیدش رفت تو میدان و یک کافر را با سر نیزه تکه پاره کردودیگری را با زدن لگد به تخمش ودیگری را با دندان گاز گرفتن و آن یکی را چشمش را کور کرد و ...تا 50 نفر از کفار(گویا گروهی از مسلمین هم کافرند چون با حسین نبودند. مثل صدام یزید خودمون!)را با جویدن و لگد پرانی و گاز گرفتن و خنجر و شمشیر نابود کرد.اما در این لحظه تیری ناحق از یک کافر بی حیا و نامرد به سینه مبارکش فرو رفت...همینکه به این نقطه رسید مردم میخواستند بزنند زیر گریه حمدون با صدای بلند گفت:ای دست این کافر بی شرف درد نکند که این قاتلو کشت و جلو اینهمه خونریزی را گرفت!حالا دوست من جنایاتی که در مورد بهاییان شده از افتخارات حرامیان اسلامی است.چنانچه در بهمن 57 این جنایات در شیراز و اکثریت شهرهایی که تعداد بهاییان زیاد است تکرار شد و بدتر از همه مردم و روشنفکران در مورد این جنایات سکوت کردند.

دهان مارا خواهید بویید مبادا گفته باشیم زبان مادریمان را دوست داریم تیتر مقاله

جمال خان معلومه از ابراز دلسوزی شما متشکرم .گویاآدم محققی هستی و بسیاری رساله و کتاب از شما منتشر شده. آفرین به این هوش و ذکاوت که با یک نیم نگاه به سایت متوجه شدید که این سایت بدرد بخور نیست!الحق که کردستان باید به وجود شما جوانان با تدبیر و زکی و متفکر و پژوهنده افتخار کند!مادرت داغتو نبینه اعجوبه جان!

سیمرغ ، نام « فرهنگ اصیل ایران" است ، که متعلق به دوره پیش از زرتشت نیست ، بلکه همیشه زنده است ، و همیشه از قدرتمندان حکومتی و دینی ، سرکوبی شده و میشود ، وهمیشه خودرا ازنو ، عبارت بندی میکند، و چهره نوین، به خود میگیرد

با زال زر که فرزند و جفت سیمرغ است

فرهنگ سیمرغی ایران، استوارگردید. این فرهنگ سیمرغیست که

سرچشمه عرفان بطورکلی و بنیاد اندیشه های

مولوی بلخی، به ویژه است

بی زال زر، نمیتوان مولوی بلخی را شناخت

اهورامزدای زرتشت، جهان همرزمان خود را آفرید

الله ِ محمد ، جهان مجاهدان خودرا خلق کرد

سیمرغ با انبازهای خود، که انسانها وجانها باشند

باهم ، جهان مهررا آفریدند

جهان مهر را میتوان باهم آفرید و باهم سیمرغ شد

ما،« آفرینندگان باهم" هستیم ، نه مخلوق و آفریده خدائی

کافر، کسیست که تخم حقیقت را درزمین دل ها میکاردو میپوشاند تابرویند

مُشرک ، کسیست که همه افکاروعقایدوادیان را درساختن اجتماع، شریک میسازد

مـُلحد، کسیست که معتقـد است که درخت حقیقت ، یک شاخه ندارد

موءمن ، کسیست که برای دروغی که حقیقت میداند، همه حقایق را نابود میسازد

روشنفکر،کـوریست که به عصایش ،« روشـنی " میگوید

م.جمالی.www.jamali.info

hamid

عهد جواني گذشت در غم بود نبود

من از كجا پند از كجا باده بگردان ساقيا

چند روز پيش در زيمباوه انتخابات بود.مردمي كم مدعا بدون اجداد چند هزار ساله بدون فر ودست غيبي كه انها را ياري دهد .بدون هزاران متخصص و تحليل گر با طبق طبق افاده بدون دكتر هايي كه كمك ميكنند كه قطع دست محكوم درست انجام شود چون نگران هستند بيمار دچار عفونت شود؟متخصصين بر امده از انقلاب خلقيمان!!القصه ونگران هم نبودند از اينكه شايد قبيله ديگر زبان مادري انها را نداند و يا سركوبش كرده باشد بي ادعا و فقير اما منسجم و با پوشش خبري ,تعجب اور نيست زيرا تشكل يافته هستند و اصلاح طلبي هم هنوز پايش به انجا نرسيده و در ان سرزمين سياست ورزانش هنوز خط امام را كشف نكرده اند و اهميتي هم به اينكه در چه دوراني هستند نمي دهند.غم نان دارندو ترس جان

کشتار بابیان در زمان ناصرالدین شاه.از کتاب سه مکتوب میرزا آقاخان کرمانی .

ماجرای قتل عام بابیان در تهران بعد از ترور نافرجام ناصر الدین شاه در 15 آگوست 1852 اتفاق افتاده است. مشاجره و منازعه این طایفه هم با قاجاریه شده و هم با علمای قشریه در این دو ساله دو نفرشان به ناصر (الدین) شاه قاجار تیر انداخته و کارگر نیافتاد خود را بمخاطره انداختند. خلاصه در سفر سابق که طهران بودم چهارصد نفر از ایشان را دستگیر کرده و روئسای آنان را در ملاء عام با نوک خنجر سوراخ و شمع آجین ساختند و بر خر برهنه وارونه سوار نموده و با ساز و نوا و رقص گرد شهر گردانیدند.هر كس دید یا به ایشان سنگ انداخت یا با چوب و چماق و کارد و شلاق بر سرشان تاخته بر آنان نواخت آخر الامر به انواع اشکنجه ایشان را قطعه قطعه ساختند.بعد از آنکه آن بی کیشان این دل ریشان را بدین قسم زار و نزار کشتند باز دست از کشته آنان بر نداشته. محض خوش آمد نظاره گران و ازدیاد حظ تماشائیان شیشه های نفت آورده و بر آن بدنهای پاره پاره و خورد شده ریختند و آتش زده ختم مبارک هو و و ذکر جلی الاهو را به آخر رسانیدند. مرا دیگر نه حالت تماشاشی میر غضبی مستوفیان و نه طاقت قصابی و خونریزی منشیان و نه سایر اصناف کسبه طهران باقی ماند.در دين زور اجباري نيست

آن خواجه را در کوي ما در گل فرورفتست پا

در رابطه با جمهو ري اسلامي و اپوزيسيون درمانده ان زياد گفته اند الا مولوي خودمان بفرماييد .انگار مولانا اين روزها را تجربه كرده است؟و اما اين هم شعر . لذتش گوارايتان باد .

بشنويد اي دوستان اين داستان خود حقيقت نقد حال ماست آن

بود شاهي در زماني پيش ازين ملك دنيا بودش و هم ملك دين

اتفاقا شاه روزي شد سوار با خواص خويش از بهر شكار

يک کنيزک ديد شه بر شاه‌راه شد غلام ان كنيزك پادشاه

مرغ جانش در قفص چون مي‌طپي داد مال و ان كنيزك را خريد چون خريد او را و برخوردار شد ان كنيزك از قضا بيمار شد

آن يکي خر داشت و پالانش نبود يافت پالان گرگ خر را در ربود

کوزه بودش آب مي‌نامد بدست اب را چون يافت خود كوزه شكست

شه طبيبان جمع کرد از چپ و راست گفت جان هر دو در دست شماست

هرچه کردند از علاج و از دوا گشت رنج افزون و حاجت ناروا

آن کنيزک از مرض چون موي شد چشم شه از اشک خون چون جوي شد

از قضا سرکنگبين صفرا فزود روغن بادام خشکي مي‌نمود

از هليله قبض شد اطلاق رفت آب آتش را مدد شد همچو نفت

دوستان گرامي سوالي دارم تا نظر شما چه باشد.

چطور است كه با وجود اينكه رژيم با پرداخت نكردن بموقع حقوق كارگران و كارمندان عملا انها را به گروگان تبديل كرده و هر روز دهها خبر در روزنامهاي رژيم هم موجود است .جپ ايران هيچ عكس العملي از جمله تظاهرات در كشورهاي اروپايي گزارش به مجامع بين المللي ..... نميكند ؟رفقا تصور كنيد 1356 است و شما هم در پناه قلي واقعا موجود تشريف داريد. لطفا مايل هستم چرايي ان رادر يابم البته با خواندن نظرات گوناگون.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید