رفتن به محتوای اصلی

نقد اولین بیانیه جنبش آذربایجان

نقد اولین بیانیه جنبش آذربایجان

انتخاب کامنت ها و تنظیم از کیانوش توکلی:

کیومرث نویدی

من با بسیاری نکات چه در وجه ایجابی و چه سلبی در این بیانیه مخالفم. مثلا با قوم نامیدن مردم آذربایجان یا هر جای دیگر ایران. مثلا با عدم تاکید بر زبان مادری و حق آموزش به این زبان. مثلا با عدم تاکید بر ضرورت تمرکز
زدائی و لزوم سامانیابی فدرالی.

اما،

۱ـ این آذربایجانیان یا آذربایجانی
الاصل
ها بر یک نکته تأکید داشته
اند: مجموعه در خطر نابودی

است و این نابودی متوجه همة بخش
ها خواهد شد. ما در شرایطی هستیم که بیش از همیشه به همدلی و نگاه به سرنوشت مشترک نیاز داریم.

۲ـ حتی اگر امضاکنندگان این بیانیه را آسیمولیده شده بدانیم؛ این حق انسانی را برای آسیمولیده شده
ها نیز باید در نظر گرفت که از هویت نوین خود دفاع کنند. ساواکی نامیدن آنان نشان دهندة نهایت درماندگی
ست. فقط نام اسماعیل خوئی در میان امضاکنندگان کافی
ست که تضمین کند این بیانیه را سلطنت
طلبها نداده
اند. کاش گذاشته بودند او بیانیه را انشا کند.

۳ـ به گمانم کسانی که این بیانیه را داده
اند متوجه خطر پان
ترکیسم شده
اند. جنبشی بسیار واپس
گرا و دگرباش
ستیز که اتفاقاً به پان
اسلامیسم به عنوان مکمل ایدئولوژیک خویش می
نگرد و راست خواهید دریافته
ام که متاسفانه، آلودگان به این ویروس ویرانی مجموعة ایران را با اهداف خویش خواناتر می
دانند تا نجات مجموعة ایران را. در این مورد به زودی مفصل خواهم نوشت.

تبریزی گرامی

تذکر شما به جاست. اما، توجه داشته باشید که در بیانیه آمده است نظام آیندة ایران باید با رأی آزاد ملت تعیین شود. طبعاً این رأی آزاد همه نظرها را در خود خواهد داشت. به گمانم، در عین حال تنظیم کنندگان بیانیه، به ویژه نخواسته
اند وارد جزئیات شوند. با این همه همچون شما امیدوارم در گام
های بعدی در حد میثاق جهانی حقوق بشر و متمم
های آن به حقوق ملیت
ها (یا بهرملت
های ایران) توجه کنند.

آقای تبریزی!

دیدم و بسیار متاسفم. برای من درست مثل خوردن پتکی بود بر سرم. این نیز یک نشانة بارز عقب
ماندگی
 سیاسی ما. آقایان خانم
ها! دارید با این شیوه
هایتان ایران عزیزیتان را به مسلخ می
کشانید. کانون نویسندگان درست می
کنیم کمونیست
های ما می
خواهند تبدیلش کنند به کانون نویسندگان کمونیست. بی این که بیندیشتند با این کارشان کانون را می
کشند. جنبش کارگری
مان را تبدیل می
کنیم به دنبالچة این یا آن جریان سیاسی. حرکت ملی
مان می
شود مضحکه
ای از این دست. آقای همایون! آقای رضا پهلوی! خانم فرح پهلوی! آقای میرفطروس هیچ می
دانید که با این کار دقیقاً ضد هدفی عمل کرده
اید که در سر دارید. من تردیدی ندارم که اسماعیل خوئی بدون توجه به این ماجرا امضایش را گذاشته است پای متن. شاید دیگرانی نیز. شما پتانسیل و حرمت و شخصیت غیرپان
تورکیست
های فعال آذری را به بازی گرفته
اید. من هیچ مخالفتی با فعالیت سلطنت
طلبانه ندارم. اما، دیگر برایم یک پرسش است که آیا هدف شمایان واقعا آزادی و نجات ایران است؟

من مخالفتی با این هم ندارم که در میان امضا کنندگان این بیانیه (یا هر بیانیه
ای)شماری سلطنت
طلب هم باشند. اما، یک جو شعور سیاسی کافی
ست که ما بفهمیم در پاره
ای عرصه
ها اصل باید بر بی
طرفی باشد و این بی
طرفی باید اتفاقاً با قاطعیت نشان داده شود.

من متأسفم که بیانیه را با شتاب بردم روی سایت ایران گلوبال.

فقط این را اضافه کنم: شمایان روی پان
تورکیست
هائی را بیشتر کردید که کارشان رسیده است به این که به ایران و ایرانی و فارس و شاعران فارسی
گوی یک
کاسه دشنام
دهی کنند. شما یک ملت را به بازی گرفته
اید.

آیدین تبریزی

در حالیکه اکثر احزاب سیاسی سرتاسری در حرف که هم شده حداقل بر حق آموزش زبان مادری و عدم تمرکز اداری به عنوان خواسته حقوق بشری مردم آذربایجان تاکید کرده اند، رسانه هایشان به تدریج بایکوت اولیه را شکسته اند و از حقوق بشری فرزندان آذربایجان که در بیدادگاههای رژیم هستند دفاع می کنند، این بیانیه به اصطلاح "جنبش آذربایجان" می خواهد با شعارهای رنگ باخته دهه های پیشین راه حزب رستاخیزها را برود! امیدوارم کسانی که نامشان پای این بیانیه است، دانسته باشند که چه چیزی را امضا کرده اند! امیدوارم به این موضوع فکر کرده باشند که پاسخ این پرسش را که چگونه خواهند داد که در این دوسال که حکومت، فرزندان آذربایجان را در سیاه چالهایش شکنجه می کرد، کجا بودند و برای رساندن صدای مظلومیت شان به نهادهای حقوق بشری و جهان آزاد غرب که در آن زندگی می کنند، کدام قدمها را برداشته اند؟! این بیانیه دو حس متناقض را در من ایجاد می کند اول اینکه واقعا متاسف می شوم که چگونه این مدعیان آذربایجان (که خود آذربایجانی اند) از همه گروههای سیاسی سرتاسری عقب تر مانده اند و هنوز از خواب دوران اعلی حضرت همایونی بیدار نشده اند؟! ولی از طرف دیگر در ته دل خنده ام می گیرد که نویسنده و یا نویسندگان این بیانیه که القاب دکتر و پروفسور را یدک می کشند، چقدر از درک اوضاع سیاسی ایران و آذربایجان عاجزند و چقدر ساده لوحند که فکر می کنند با این شعارهای رنگ باخته می توانند در افکار عمومی آذربایجان نفوذ کنند! فکر می کنم اگر آنها عاقلتر بودند حداقل در حرف هم که شده به اندازه احزاب سرتاسری به خواسته های آذربایجان توجه نشان می دادند. اما چون به پلورالیزم سیاسی و دموکراسی معتقدم، امیداوارم ایشان بتوانند نظر مثبت افکار عمومی آذربایجان را به خود جلب کنند و نه این احساس تلخ را که از ماست که برماست! راهشان پر رهرو باد!!؟

آقای دکتر امید رهنمود عزیز،

من بسیار تلاش کردم که نوشته ام انتقادی سازنده باشد و نه یک انکار سیاه و سفید. اما خود قضاوت کنید این درد کوچکی نیست وقتی که می بینم برخی هموطنان فارس زبان من در این سایت ایران گلوبال درد ما را بهتر از امضا کنندگان این بیانیه درک می کنند و بهتر ابراز هم دردی می کنند!؟ آقای اسماعیل خویی شاعر محترمی است، آقای بهروز وثوق هنرمندی بزرگ و دوست داشتنی است ولی جناب دکتر، دنیای سیاست دنیای احساسات و شعار نیست. سیاستمدار باید پرنسیپ داشته باشد. باید بداند در مرامنامه اش چه بنویسد و چه ننویسد. باید براساس حقوق سیاسی و مدنی اساسنامه اش را تنظیم کند نه با شعار و احساس! همین شعار دادنها ما را به این روز انداخته است. احساس وطن دوستی (نه وطن پرستی که من با آن مخالفم) با ارزش است ولی کافی نیست. این انتظار بزرگی است که من از یک آذربایجانی احساس همدردی بیشتری بخواهم؟! من در دنیای سیاست براساس پرنسیپ هایی که به آن معتقدم موضع می گیرم و حرکت همراه با خطا را از همان ابتدای شروعش بدون تعارف نقد می کنم نه به این خاطر که زمین گیرش کنم بلکه به این امید که حرکتهایمان اصولی و براساس قاعده و قانون باشد. خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج! این اولین بیانیه که واقعا مایوس کننده است باید ببینیم که آیا ایشان در ادامه نقایص شان را برطرف خواهند کرد یا نه. ولی من همانطور که گفتم به پلورالیزم معتقدم و از هر حرکتی حتی همین حرکت استقبال می کنم اما نه با به به و چه چه بلکه با با شیوه خودم یعنی نقد سازنده و گاه تند! به نظرم راه درست همین است و اگر حرکتی چنین ضعیف با بیانیه ای شعاری و آبکی شروع شده باشد، اگر نقد نشود و ود را اصلاح نکند راه به جایی نخواهد برد.

آقای نویدی عزیز،

حقیقتش من کمی به این قضیه شک دارم و واقعا باورم نمی شود که این بیانیه با این انشای ضعیف توسط کسانی چون آقای اسماعیل خویی تایید شده باشد! من به سایتی که خود جنبش معرفی کرده سر زدم و بیانیه در آنجا امضا ندارد!؟ به نظرم باید منتظر شد و دید که آقای خویی و دیگران چه واکنشی نشان خواهند داد و آیا مستقیما در تهیه این بیانیه نقش داشته اند یا سوء استفاده ای صورت گرفته است.

Dr Omid Rahnemoud

وقتی که می بینم برخی هموطنان فارس زبان من در این سایت ایران گلوبال درد ما را بهتر از امضا کنندگان این بیانیه درک می کنند و بهتر ابراز هم دردی می کنند!؟

Dear Aidin,This is the core and the essence of what I was trying to say. This ethnic question is shared between all of us in Iran, Fars, Turks, kurds,...I am sure some Fars activist are more on Turks"s side than some Turks themselves, so we must reach a collective awareness and agreement between all ethnic people so that our added efforts together will result in the structural melt down of the regime

Mr Aidin Tabrizi. Our country is going through a very dangerous time at the moment. All the ethnic people in Iran have suffered more or less the same. I do not believe that Fars people where enjoying their lives and having parties every day while Turks or other ethnic people were suffering all the time. As Shamlou said "man dard-e moshtarekam. What we are doing here is like fight between sisters and brothers over the inheritance while the mother is lying in bed dying. It is not the time to see things black and white. Nobody was born a revolutioner or a political maveric like Churchil. People learn and improve and change.I think everybody"s potential is worth utilising to make ourselves stronger. If a drug addict tries to quit you encourage him/her. You can not condemn him/her for ever because that person did wrong once

The power of celebrity pop stars and film stars are known. That"s why the politician(i.e USA, UK....) use them to win at the elections. Underestimating our celebrity stars is a deadly mistake, when there is "ghahtolrejaal"in our political arena

Us Turks will lose more if Iran is lost and seperated. As I have said before we do not want to become like East Germans, a second rate citizen if we join any other country. Iran is ours as much as anybody else, so you do not want to be satisfied just with a small part. Aliof"s mafia government and Turkey are not our present allies. Other Iranians are. I think as you mentioned once before, if we create a democratic, flourishing and strong Iran we will be the centre where all lost provinces to Russia will come back to us and Iran will be a super power

f you think that the "Jonbesh" is not good why don"t we open a dialogue with them and discuss the policies and problems. I have a sense that Azerbaijan is the place where all the new revolution will start if we get our acts together . A word from Darioush or Gougoush if they are within an oppositional organisation will pour more people into the street than any politician like Darioush Homayoun. But if we go the other way which is antagonism then we will all sink into the pity of the history again. I hope that my little note will make you reconsider some issues.

Sagholasaan

مزدک

جناب نویدی این تنها شما نیستید که ساده دلید و بعد از اینهمه تجربه قبل از اندکی تامل وارد عمل می شوید و بعد هم پشیمان شده و کامنتی بد تر از آن می گذارید! این برخورد شما دقیقا روش مبارزاتی کردان تا بحال بوده!مردمانی ساده و بی ریا ولی زود رنج .بخانه کردی اگر وارد شوی(این مربوط به کردهای 30 سال پیش است یا بقولی کردان اصیل) آنچه را که دارد در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم می کند ولی وای بروزی که برای یک لحظه حرفی بزنی و یا کاری کنی که خوشش نیاید!عینهو گاو(منظور این نیست که کردان گاوند این یک ضرب المثل است.تازه من بین خودم (بعنوام انسان)و هیچ جانوری نه فرقی و برتری نمی بینم ) نه من شیری که با لالایی آنهمه شیر می دهد ولی در پایان با یک لگد تمام شیر را می ریزد!حالا جناب نوشته ای نوشته شده و متن آن هم همین است که دیده اید.شما می توانید به انتقاد از آن بر خیزید و سعی در گسترش بحث نمایید. نه اینکه به نام افراد نگاه کنید و بگویید که دنیا تمام شد.ایران ویران شد .آذریها را تحقیر کرده اند.این انعکاس تند و عصبی شما از آن تصمیم عجولانه تان اثرش منفی تر است.خب مگر افرادی که امضا کرده اند آذری نیستند؟مگر آقای خویی نظرش در مورد ایران مشخص نیست؟مگر ما و کیل و وصی خویی هستیم که از اسمش استفاده شود یا نشود؟تازه در این بیانیه چه نکته ای آورده شده(کاری به آنچه نیامده و باید و یا شاید می آمد نداریم) که شمابا آن مخالفید؟آقای عزیز بجای تیوری خواندن باید تفکر کرد و قبل از سخن گفتن تا 10 شمرد!...

...باری!با وجود همه نقایص این اعلامیه و با وجودی که این اعلامیه متاسفانه به گروهایی ربط داده شده که من بهیچ وجه با افکارشان موافق نیستم ولی آغازیست برای بحث و بررسی و تجریه و تحلیل و برای یافتن راهی جهت برون رفت ازاین بن بست.حرکتی است که گروهی را بدور خود جمع کرده و به همان سکولاریسم هم معتقد است هر چند که دمکرات نیست ولی جهتی به مبارزه می تواند بدهد . ما باید با ارایه راه حلها و بحث و بررسی به غنای این حرکت کمک کرده و سعی در هر چه بارورتر کردن آن و انداختن چنین حرکتهایی در مسیر افکاری دمکراتیک و سکولاریسم و انسان و داد(قانون+عدالت+حق) کمک نمایم.با مقاومت غیره اصولی و تند هیچ فکری به حرکتی تبدیل نخواهد شد!و باز ما می مانیم و شهر بی طپش!وسی سال خود خوری و غر زدن بی خود!

خشایار رخسانی

پایه گذاران این جنبش با فراستی بیمانند به خطر نابودی ایران پی برده اند. دریافته اند که ادامه وضع موجود که نتیجه سه ده سیاست های خانه خراب کن نوادگان خلفای اسلامی در ایران میباشد، به نابودی ایران منجر خواهد شد. در نتیجه کشتی ای به زیر آب خواهد رفت که پناهگاه و میهن اقوام ایرانی ای بوده که همیشه متحد و برادرانه کنار هم زیسته اند و در یک سفر 5000 ساله از اقیانوس های توفان زده تاریخ با سربلندی گذر کرده اند تا به ساحل نجات برسند. این جنبش حرکتی است امیدبخش برای جلوگیری از این فاجعه ملی. پاس داریم آنرا.

اذربایجانی

سکولاریسم علاج عقب
ماندگی دردبار ما

اقای نویدی جهت اطلاع شما

1. تورکان اذربایجان حداقل هزارسال در جغرافیای ایران حاکمیت داشته و این یعنی این ملت از سنت دیرین سیاست و دولتداری برخوردار است و به بازیهای سیاسی هم اگاه و باخت حاکمیت به رقیب در 80 سال پیش از زرنگی رقیب نبود بلکه کمک استعمارگران غربی بود. ازربایچانیها ملتی هستند پویا و به همین دلیل در تمامی تشگیلات در خطوط اول حضور داشته و اکتیو هستند

2. ازربایجانی بیدار شده و قصد ان دارد که انرزی خودرا صرف سعادت ملت خود کند. به همین دلیل دشمنانش بعد از قیام خرداد که همزمان در بیش از 45 شهر ازربایجان لرزه بر اندام فاشیسم اریای اسلامی انداخت بر شدت دسیسه و دشمنی با این ملت افزوده اند.

طبیعتا از انروز به این طرف این سیستم فاشیستی چه در پوزسیون و یا اوپوزیسیون برای توقف حرکت ملی ازربایجان دست به دسیسه های نخ نما شده می زنند .

در حالی که کرده ها به اذعان خود سالها علیه حکومت مرکزی برای تجزیه کردستان می جنگند و در طرف مقابل سربازان ازربایجانی در مقابل این جدای طلبها جانش را برای حفظ یکپارچگی ایران از دست می دهد پ ک ک تروریست می شود" حیران" ایران و بابایادگار میشود "ایرانخواه" و شما می شوید قاضی و ان هم چه قاضی( ...این یک روی سکه است. روی دیگر این که پان
عربیسم بکوشد ( و می
کوشد) عرب
های ایران را به سوی خویش جلب کند؛ پان ترکیسم هم ترکها را....) از قدیم گفته اند چوالدوز به دیگران می زنی یک سوزن هم به خود بزن.

یکی از بارزهای مشخص و حتی منتالیته ازربایجانیها صبوری و خونسردی و سکوت است تاریخ مشروطیت را به خوانید در حالی که همی جای ایران تسلیم شده بود دید ازربایجان چه کرد قیام فرقه دموکرات و سازماندهی ملت در د عرض چند هفته و 29 بهمن 56 و انقلا ب در عرض یکسال و قیام خرداد و منتظر بمانید این هیاهو وبازیها و گرد و خاک به راه انداختنها ره به جایی نخواهد برد.

در ضمن وقتی اقای سیروس اموزگار اذعان می کند وزیر اطلاعات و همکار ساواک و ان دیگریها سفیر و... رزیم پهلوی شما چرا ناراحت می شوید مگر ساواک گفتن توهین است .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید