رفتن به محتوای اصلی

ارکان این جامعه بر نفی مطلق حقوق شهروندی استوار هست

ارکان این جامعه بر نفی مطلق حقوق شهروندی استوار هست

تقی

taghi@home.nl

اولیای دم در پرونده دل آرا دارابی: یا 20 سال حبس یا حبس ابد

من هم بدلیل دنبال کردن اخبار و احادیثی که در جامعه ایرانیان آگاهانه و یا بطور عموم ناآگاهانه بطور گسترده ای مطرح میشود، از جریان حوادث مرتبط به دلآرا با خبر شدم. مرکز ثقل مباحثه فوق به ساختار قضائی متأثر از تفسیر مبهمی بر میگردد که بعنوان درک امروزین از ساختار قضاوت در اسلام مطرح میشود و انطباق قواعد زندگی شهروندی با آن را مایلند به زور هم که شده پیش ببرند.

وقتی شخصی در جامعه مرتکب عملی میشود که با جان و مال و زندگی فردی دیگر مربوط میگردد، آنگاه مسئولین قضایی میباید به چنین امری رسیدگی و متأثر از قوانینی که ناظر و یا توضیح دهنده حادثه فوق هست، با قضیه برخورد نمایند. وقتی در جامعه ایران مرگ و زندگی برخی افراد را در تبعیت از حقوق دیگری منجمله مناسبات خونی، مناسبات فامیلی و غیره در ید اختیار دیگرانی دیگر قرار میدهند و متناسب با آن در برخورد با مجرم میخواهند حس انتقام و یا ضرر مالی و عاطفی دیگرانی دیگر را تأمین نمایند، جامعه و مناسبات حقوقی آن دچار هرج و مرجی میشود که آن سرش ناپیداست.

متاسفانه عده ای هم کفش و کلاه می کنند و به دنبال این و آن میروند که مثلاً رضایت شاکیان خصوصی را بگیرند و ... آنها به کنه نقض آشکار حقوق شهروندی که جاری است اعتراضی ندارند؛ بلکه به زعم خود میخواهند جان فردی - حال بعنوان مثال دلآرا که در زمان حادثه نوجوان بوده - نجات دهند.

جان و حقوق و مناسبات انسانهائی در آن جامعه در خطر هست که حقوق شهروندی آنان در لابلای حقوق دیگری آنچنان گم میشود که معلوم نیست بالاخره مبنای حقوقی، رابطه خونی و فامیلی در جامعه هست یا تبعیت انسانها از حقوقی که تحت عنوان قانون اساسی و قوانین جاری جامعه متأثر از آن؟

انتقال سرنوشت و زندگی دختری که در دست جمهوری اسلامی و زندان آن اسیر است به تصمیم این یا آن فرد فامیل مقتول، اوج بی مسئولیتی دستگاه قضائی جمهوری اسلامی نسبت به جامعه هست و همه آنانی که نان قضا و قضاوت در آن ساختار را می خورند، مجرمانی هستند که بنام حقوق و قضا، جامعه را در هرج و مرج بیشتری فرو می برند.

مسئله اعدام بمثابه ددمنشانه ترین شیوه اعمال حکومت در میان انسانها، امری است کاملاً روشن؛ با اینهمه می بینیم چگونه همین موضوع را نیز برخی تحت عنوان هنرمند و روشنفکر و مبارز حقوق بشر و غیره، نه از دستگاه قضائی که خود مجرم قانونی محسوب میشود، بلکه از کسانی می طلبند که بنا به تفسیرو تعبیر متعارف در جامعه خود را نسبت به جان قاتل و مجرم، صاحب حق میدانند.

در پایان باید اشاره کنم که تبعیت از چنین موضوعات خبری، افتادن به دامی است که جمهوری اسلامی خود نیز یکی از دامن زنندگان آن محسوب میشود. در جائی که رئیس جمهور یک کشور بجای ارتباط مستقیم با دست اندرکاران قضائی و وزیر دادگستری خود در مورد شیوه برخورد با این یا آن متهم - که اول محکوم میشوند و بعد دلائل محکومیت شان مطرح می گردد!؟ - برایشان نامه رسانه ای می نویسد و باصطلاح از مسیری تبلیغی به سراغ قضیه می رود، نشانه فروپاشی اساسی مناسبات حقوقی در آن جامعه میباشد.

باید تأکید نمود که در آن جامعه نه ساختار قضائی اش با آن رئیس زبان نفهم رأس دستگاه قضائی، بلکه تمامی ارکان این جامعه بر نفی و نادیده گرفتن مطلق حقوق شهروندی استوار هست. وقتی رئیس جمهور چنین حکومتی بجای انعکاس نظر احاد جامعه نسبت به این یا آن موضوع، بازیچه رسانه ای جهانی میشود و خود و جامعه ای را مضحکه بوق های رسانه ای میکند، باید فاتحه خیلی چیزها را خواند. حال اینکه عده ای خود را نسبت به میزان ارضاء تمایلات انتقام جویانه خود نسبت به قتلی که چندین سال پیشتر روی داده محق میدانند، دیگر نه نشانه مباحثه ای منطقی و حقوقی، که اوج انحطاط فرهنگی چنین جامعه ای است و دنباله روی از چنین اخبار و احادیثی، در دامن زدن به چنین انحطاطی نقش تخریبی بیشتری ایفا میکند.

ویدئوی افتتاحیه کنفرانس ضدنژادپرستی

کنفرانس دوربان در سوئیس و اقلیتهای مذهبی در ایران

«صداهایی ... که باید شنیده شود.» ویدئوی افتتاحیه کنفرانس ضدنژادپرستی در ژنو کمیسیون ارشد حقوق بشر سازمان ملل، ویدئویی را به زبان انگلیسی با عنوان «صداها: هرکسی که در معرض نژادپرستی قرار گرفته، سرگذشتی دارد که باید شنیده شود» تهیه کرده است. این ویدئوی حدود هفت دقیقه ای رنجهای روزمره و مبارزات کسانی را برجسته می کند که در سرتاسر جهان زندگی شان تحت تاثیر نژادپرستی، تبعیض نژادی، خارجی ستیزی و رفتارهای ناهنجار مربوطه قرار دارد.

«صداها: هرکسی که در معرض نژادپرستی قرار گرفته،

همراه

قصه ما به سررسید ـ کلاغه به خونه اش نرسید!مردم ایران نیز مانند آن کلاغ پس از 100 سال هنوز منزلگاه سعادت و آزادی نرسیده است چرا که دائما یک روز به وعده های خاتمی دلخوش می شود وروزی دیگر به پول نفت احمدی نژاد ،پس چگونه می تواند به دمکراسی و حکومت خردمند دست یابد؟روشنفکران مردم ایران از عوام بدترند و همیشه عقب گرد می زنند و پیشروی به جلو را سالهاست که به فراموشی سپرده اند. حکومت خوب داشتن = مساوی است با ملت آگاه نه مردمان ابن الوقت که با وزش هر بادی زیر پرچمی بروند که شاید یک وعده شام و نهار چرب در پی داشته باشد.مردمی که در ازای یک وعده چلوکباب آرای خود را تغییر می دهند هرگز مستحق سعادت نخواهند شد.روشنفکران ما نیز بخاطر دوستی و رفت و آمد های خانوادگی و گشت وگذار و غذا خوردن در رستوران ها حاضر نیستند بر مرام و اهداف خود ایستادگی نمایند.با یک چلوکباب شاهدوست می شوند با یک جرعه ودکای روسی توده ائی می شوند و یا یک ساندویج مجاهد ! از این چه می تواند در بیاید ،جزء نابودی و عقب ماندگی چیز دیگری باقی خواهد ماند؟

کیومرث نویدی

اطلاعات جالب اجتماعی، سیاسی در مورد شهرنو

کیانوش گرامی. نویسنده این گزراش کیست؟ هر که هست کاش تحقیق در این مورد را ادامه دهد و البته ای کاش آن را از جهت‌گیری سیاسی بپیراید و قضاوت را به عهده خوانندگان بگذارد. به هر حال اطلاعات جالبی‌ست. بخشی از تاریخی که چنان سیر کرد که می‌توانست و به کوره‌راهی ناگزیر رسید که انگار می‌رود بدل به چاه ویل شود.

Javat

اقدامات سرکوبگرانه بر علیه جامعه بهائیان

جناب کرمی وجناب ایرانی بحث وطرف بحث قراردادن اقای توکلی اتلاف وقت است.ایشان در این سایت دیگر مسئول نیست ومسئولیت واقعی در دستان پان ترکان وپان کردان وملت کاران است ولی متاسفانه ایشان دم چک افتاده است.خود ایشان در بحثی که داشتیم مستقیمااعلام کرد که فقط یک رای از ده رای داردو به همین دلیل بحث را پایان دادم. عمده 9 تای باقی متعلق به پانها وچپهای مدل ایرانی-اردوگاهی از جمله(از خانم واقا فاکتور میگیرم)حسینی,افرادی,نویدی,ایدین,ازادگر, سپهری است. در مورد قویدل و حاجبی اطلاعی ندارم.

ایرانی

با سلام جناب توکلی

در تایید سخنان جناب ناصر کرمی من حدود یک سال پیش در یک بحث (که فکر کنم آیدین آن را آغاز کرده بود) صد پیام به انواع و اقسام پرسشها داده بودم (از تاریخ تا زبانشناسی و غیره) ولی امروز هیچ کدامشان نیست. من برخی وقتها از کامنتهایی که اینجا یا جای دیگر مینویسم یک مقاله کامل تهیه میکنم:

http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/FerdowsiAfarinShahnameh.htm

بنابراین اگر میشود لطفا بفرمایید نظر خوانندگان در این مقاله ها چرا دیگر پیدا نمیشوند؟

موفق باشید

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de

جناب آقای توکلی، با سلام: بنا به مناسبتی و یا به عبارتی روشن تر برای استفاده از نوشتارهای خودم در آرشیو نویسندگانِ ثابتِ سایتِ ایران گلوبال مراحعه کردم و ظاهرأ نام و نوشتارهای مرا برداشته و پاک کرده اید، مایل هستم بدانم به چه مناسبتی شما و یا سایر مسئولین سایت اقدام به چنین کاری کرده اید. با سپاس فراوان.

عرض شود که حداقل من مدرک رسمی CAD- Fachmann در آلمان را دارم و کم و بیش با فضای سایبر و کامپیوتر آشنا هستم، و میدانم که نوشتارها در فضای گوگل [ البته نه به همین سادگی که شما فکر میکنید] پیدا میشوند، و شما هم در فرستادن اغلب نوشتارهای من به سایت بالاترین کوتاهی نکرده اید، گذشته از گوگل و سایتهای ایرانی، این نوشته ها در سایتهای فارسی زبان از جمله افغانستان و غیره، در سایتهای تُرکی، بلوچی،... [که اغلب از سایت ایران گلوبال برداشته اند]، هم گذاشته شده اند، در ایران هم به جز بعضی از آنها که بلوکه شده و باز نمیشوند از طریق سایت ایران گلوبال و بطرق دیگر در دسترس بودند و هستند،

امّا سئوال مشخص من از شما و سایر مسئولین این بود و هست که چرا و به چه مناسبتی این نوشتارها را از آرشیو سایت ایران گلوبال برداشتید، بدون اینکه از قبل بمن کوچکترین اطلاعی دهید، تا حداقل آنها را روی یک USBثبت و نگهداری کنم، هر کسی نداند شما بخوبی میدانید که برای تهیّهءِ هر کدام از این نوشتارها چقدر زحمت تحمل و چقدر وقت خود و خانواده تلف شده است. این سئوال من از شما امری شخضی و یا قصد مزاحمت نیست، بلکه یک امر عمومی و اجتماعی سیاسی در جامعهء ایرانی میباشد. عنوان سایت شما فراگیر جهانی "ایران گلوبال" هست، و در پای بندی به دمکراسی بقول خود تلاش در بهبودی روابط اجتماعی و سیاسی و تفاهم ملّی دارد، در همین راستا وظیفهء شما هست که با قبول چنین زحمات و مسئولیّتی پاسخگو باشید،

جناب توکلی چرا در آرشیو سایت ایران گلوبال نامهای خانم بقراط، خانم میرزادگی، میر فطروس، دکتر نوری علا، دکتر داریوش همایون، محسن کُردی،... و بدون شک فردا پس فردا، مزدک، ستوده، محمد جلالی، یک ایرانی، جوات و غیره پاک میشود ؟؟،

مگر قرار شما و ما این نبود که فضای دیالوگ و تبادل اندیشه بیافرینیم، تا اوّل بخود بعد از آن به این سایت و عصر امروز ایران هویّتی جدید ببخشیم، آنچه مسلم هست، هویّت سایت ایران گلوبال دچار بحران هست، و مسئلهء قومی و قبیله گرایی که به موضوع محوری آن تبدیل شده است، این سایت را بی اعتبار و منزوی خواهد کرد و دیگر جای اندیشه ورزی نیست و زایش نگاهی به آینده را بر آن مسدود خواهد کرد، از شما سپاسگزار خواهم بود اگر بفرمایید چرا نام مرا از لیست سایت برداشته اید.

کیانوش توکلی

اطلاعات جالب اجتماعی، سیاسی در مورد شهرنو

کیومرث عزیز_ گزارش "اطلاعات جالب اجتماعی، سیاسی در مورد شهرنو" توسط امیل توسط حسن ماسالی برایم ارسال شد ولی از آنجا که نام خود را ننوشته بود از درج نام نویسنده خودداری کردم ولی نوشته از آن اوست /اما در پاسخ به جناب جوات ؛ ایران گلوبال مدتی است که بشکل مشارکتی اداره می شودو داشتن یک رای در یک جمع یعنی پذیرش دمکراسی در عمل . هر چند کار گروهی(از نوع سیاسی_ ژورنالیستی) برد باری و شکیبایی طلب می کند وبا منیت و خوی استبدای آدمی زاده سازگار نیست بهر حال نزدیک 2 سال است که گروه اینترنتی ایران گلوبال کار مشترکی را دوستانه به پیش می برند بدون اینکه" اقا بالاسری "داشته باشد . واقیعت این است مدیریت در عصر دیجتالی روش جدیدی است که با عصر ماقبل خود فرق دارد . نگاهی به موسسات دیجتالی که در ان یک نوع خودگرادنی اداری بجای سیستم هرمی مدیریت گذشته ؛ عمل می کند . احزاب اینده از چنین روشی پیروی خواهند نمود

دوستان(ایرانی و نا صر کرمی) گرامی _ کامنتها به دلیل حجم زیاد هر از چند گاهی کاملا پاک می شود ولی برخی کامنت هاجالب و خواندنی ارشیو دائمی است .در مورد برخی از نویسندگان سایت که اقای ناصر کرمی از ان یاد کرده است ؛نام انها به خواست خود آنها حذف شده است ولی مقالات آنان پاک نشده است(در اینترنت موجود است) ولی دیگر در لیست نویسندگان سایت قرار ندارندو در مورد آزادی بیان ؛ عرض کنم که ایران گلوبال همچنان به آن پایبند است و هیج نظری حذف نخواهد شد و ایران گلوبال عملا سانسور ندارد . حتی اگر ما مایل به انتشار مطلبی نباشیم ؛ کار بران سایت این قدرت را دارند که مطالب خود را در بخش دیدگاهها بگذارند ولی چیزی که است حق انتخاب مدیریت هم بایستی به حساب آورد اینکه مقاله را در کدام کاتوگوری بگذارند؛ خبر و یا مقاله ای را برجسته و یا در حاشیه قرار گیرد و...از حقوق اعضای مدیریت سایت است ؛ بدون شک ایران گلوبال به ازادی بیان پای بند خواهد بود

فردین نیکجو

fnikjoo@yahoo.com

اگر خانم رکسانا صابری سری به این سایت بزند و کامنتهای ابلهانه بعضی از ایرانیان نادان را در مورد خودشون بخوانند؛ شاید به میزان حماقت بعضی از ما ایرانیان پی ببرنند؛ و شاید به سو کردن فرد ابله هم فکر کنند! حماقتی که براحتی به هوش ما توهین می کند.

حسین

اگر توضيحات زير راآقاي سام قندچي حمل بر ترورشخصيت و حمله به خودشان ندانند چند نکته را در زير خدمت اجلشان تذکر ميدهم: ايشان يک تئوري خاصي براي خود درست کرده اند بنام فدراليسم استاني که وقتي مقداري توضيح ميدهند ميبينيم بغيراز برنامه اعطاي بخشي از اختيارات مرکز به استان ها چيز ديگري نيست. طبيعي است که اين طرح ميتواند در يک سرزميني که مناطق مختلف آن داراي زبان، فرهنگ يکساني

هستند وافي به مقصود باشد اما در مورد ايران به يک مضحکه ميماند. چرايش هم خيلي ساده اينکه فرض بالا در ايران صادق نيست، چونکه در طول هشتاد سال و اند اخير يک زبان و فرهنگ متعلق به يکي از اتنيک هاي ساکن اين سرزمين، بنام دولت سازي مدرن، بر سر بقيه زبان ها و فرهنگها هوار شده و از طريق سرکوب و تضعيف و نابودي آنها دارد پروار ميشود. به قيمت آبادي يک شهر طفيلي به نام تهران و با ريختن ثروت مناطق غير فارس به پاي شهر هاي اصفهان و کرمان و اراک و مشهد، و به قيمت بي خانماني و دربدري مردم ديگر نقاط، يک سيستم تبعيض آميزي را بر قرار کرده که نتيجه اش يک موجود بي قواره اي است که ادامه انسجام آن و عدم فروپاشي اش تا کنون خود از عجايب زمانه است. اگر کسي اين ها رانه بيند و يا به بيند و صدايش را در نياورد و خيلي ساده در يک کلام بفرمايد “دولت مدرن بيش از يک قرن در ايران پس از انقلاب مشروطه شکل گرفته و ما تازه در آغاز کشور سازي در ايران نيستيم که بخواهيم مرزهايمان را تعيين کنيم و يا موضوع فکريمان اين سؤال ها باشد” خواننده منصف ديگر معطل ميماند که چه جوابي بدهد.

براي اينکه تلنگري به ذهن خواننده اي که اين جمله بالا را از آقاي قندچي ميخواند بزنم اين فرض را میگیریم که تئوريسين هاي جمهوري اسلامي با ژستي حق به جانب بيايند و بگويند که “ ما در آغازساخت جامعه عدل اسلامي که نيستيم. بيش از سي سال است که کشور مقدس امام زمان پس از انقلاب اسلامي شکل گرفته و آيا ما تازه موضوع فکريمان اين سئوال بايد باشد که بخواهيم مساله سکولاريسم و يا دولت مذهبي را تعيين کنيم.”؟

راستي قضاوت آقاي سام قندچي در مقابل شنيدن اين ادعا چه ميتواند باشد؟.

جناب قندچي! کشور سازي مدرن اگر آنچيزي است که با کشتار هزاران نفر آزاديخواهان آذربايجان بدست آمده و تثبيت شده و يا به قيمت لشگر کشي هاو قتل عام هاي موسمي به کردستان و بلوچستان بر قرار شده ويا با کودتا ها و انقلاب ها و کشت و کشتار هاي دوره اي دوام يافته و حاصل آن ريختن ثروت مادي همه مملکت به مناطق نظر کرده ميباشد، شما به عنوان يک انسان مدعي مدرنيسم و دموکراسي بفرمائيد مدرن بودن اين دولت از چه قماش هست و ديگر اينکه اين همه جوش و خروش براي حفظ ساختار نامتجانس آن چه توجيهي دارد؟.

آقاي سام قندچي! تئوري به اصطلاح فدراليسم استاني شما تا زماني که درد اصلي کشور به اصطلاح مدرن ايران را از جنبه چند اتنيکي بودن آن تبيين نکند و تا زماني که به سلطه انحصاري زبان و فرهنگ و اقتصاد انگلي يک مليت که در مقايسه با مجموعه اتنيک هاي ديگر حتي اکثريت را نیز تشکيل نميدهد، خاتمه ندهد صرفا بزک ديگري است براي اين ترکيب نامتجانس و ناخوشايند موجود

کیانوش توکلی

کامران عزیز_ میلیو نهای انسان با گناه و یا بی گناه در شوروی کمونیستی و بدستور استالین و در کامبوج بدستور توسط خمر سرخ صورت گرفت:

تصفیه کبیر نامی است که به تصفیهٔ حزب کمونیست شوروی و سرکوب سیاسی و دستگیری‌های وسیع در اتحاد شوروی در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی اطلاق می‌شود.

این دوره معمولاً با حضور سراسری پلیس, مظنونیت همگانی به «خرابکاران» , محاکمه‌های نمایشی, و زندان‌ها و اعدام‌های مخالفان تصویر می‌شود.

جوزف استالین رهبر وقت شوروی را مسئول اصلی تصفیه کبیر می‌نامند

تبعیدها

استالین، بخصوص در زمان جنگ جهانی دوم، دست به تبعیدهای جمعی بزرگی شد که نقشه قومی اتحاد شوروی را عوض کردند.

بیش از یک و نیم میلیون نفر به سیبری و جمهوری‌های آسیای مرکزی تبعید شدند. دلایل رسمی تبعید جدایی طلبی، مقاومت در مقابل دولت شوروی و همکاری با آلمانی‌های اشغال گر عنوان می‌شدند.

گروه‌های قومی ذیل بیش تر از همه قربانی این تبعیدها شدند: اکراینی‌ها، لهستانی‌ها، کره‌ای‌ها، آلمانی‌های ولگا، تاتارهای کریمه، کالمیک‌ها، چچنی‌ها، بالکارها، کاراچایاها، ترک‌های مشکیتی، فنلاندی‌ها، بلغاری‌ها، یونانی‌ها، ارمنی‌ها، لاتویایی‌ها، لیتوانیایی‌ها، استونیایی‌ها و یهودی‌ها. بسیاری از کولاک‌ها نیز به سیبری و آسیای مرکزی تبعید شدند.

در فوریه ۱۹۵۶ نیکیتا خروشچف به محکومیت این تبعیدها پرداخت و آن‌ها را در مخالفت با اصول لنینیستی خواند و اکثر آن‌ها را به جای خود بازگرداند.

اهمیت تاریخی این تبعیدهای دسته جمعی بسیار است و همین امروز نیز اهمیت خاصی برای جنبش‌های جدایی طلب در دولت‌های بالکان، تاتارستان، و چچن دارد.

[ویرایش] تعداد قربانیان

تعداد قربانیان پروسه‌هایی که در بالا توضیح داده شد مورد اختلاف بسیار است. در زمان جنگ سرد بسیاری رقم کشته شدگان را تا حدی خیالی مانند ۶۰ میلیون بالا می‌بردند. با سقوط اتحاد شوروی در ۱۹۹۱ بایگانی اسناد شوروی بالاخره در اختیار عموم قرار گرفت و ارقام متفاوتی منتشر یافت. در این ارقام صحبت از ۸۰۰ هزار اعدامی (سیاسی و غیر سیاسی) در زمان استالین بود که با قربانیان عملی کلکتیوازیسیون و تبعید کولاک‌ها و غیره به ۳ میلیون نفر می‌رسید.

بهرحال هنوز اختلافات بسیاری در این زمینه موجود است و خط عمومی این است که «رقم دقیقی نمی‌شود داد». این جا به تخمین‌های مختلف اشاره می‌شود.

نویسنده روسی، وادیم ارلیکمان، از کسانی است که کل کشته شدگان را حدود ۹ میلیون نفر می‌داند. ۱٫۵ میلیون نفر اعدام، ۵ میلیون قربانی گولاگ، ۱٫۷ میلیون قربانی تبعید دسته جمعی (از مجموع ۷٫۵ میلیون تبعیدی)، و ۱ میلیون سایر. رابرت کانکوئیست تعداد کل قربانیان را ابتدا ۳۰ میلیون می‌دانست و بعدها ۲۰ میلیون اعلام کرد.

خمرهای سرخ

 در فاصله سال های 1975 تا 1979 حدود یک میلیون و 700 هزار کامبوجی یا به دست خمرهای سرخ کشته شدند یا جان خود را در اثر گرسنگی از دست دادند یا اینکه تا حد مرگ به بیگاری گرفته شدند. اما آنهایی که جان سالم به در بردند، امروز برای بازدید از این "مزرعه مرگ" باید مبلغی را به عنوان ورودی پرداخت کنند. از دو سال پیش مسوول محلی این مکان، حق بهره برداری و مدیریت "مزرعه مرگ" خمرهای سرخ را به یک شرکت ژاپنی واگذار کرده. وقتی ما آنجا بودیم یک گروه از توریست های ژاپنی زیر درختی بزرگ عکس یادگاری می گرفتند. گفته می شود خمرهای سرخ زیر همین درخت با پتک جمجمه کودکان را له می کردند. همکار کامبوجی من در حالیکه از خشم دندان هایش را به هم فشار می داد، گفت: «نمی دانم چطور به خودشان اجازه داده اند چنین مکانی را خصوصی اعلام بکنند؟ بی حرمتی از این بزرگتر؟»

اینها تنها دو نمونه تاریخی است

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید