شنبه، 2004/08/28
تماشای المپیک هم با وجود اینکه ایران صاحب اولین مدال طلای خود شد ه بود، چندان چنگی به دل نزد! بسراغ اینترنت وبه صدای رادیود امریکا گوش می دادم ؛مصاحبه گر د اشت با یکی از زندانیان اعتصابی صحبت( موبایل) می کرد! او از خواست های خود و در حمایت از مهندس طبرزدی دفاع جانانه می کرد و می گفت اگر سر مهندس بلایی بیاید؛ ما خود را آتش می زنیم و صحبت های خیلی رادیکال دررابطه با حکومت آخوندی می گفت!
پس از رادیوبسراغ دوست قدیمی ام" پال تاک" رفتم . چشمان دنبال جمیعت بود و اطاقی را که بیشترین" یوزر ها" را در خود جای داده بود را کلیک کردم که مربوط به "اتحاد یه سوسیالیستها " بود؛ با سلام و صلوات وارداطاق شدم ؛ سر دراطاق نوتشه شده بود سخنران" علی فرمانده" !!!
موضوع :" کشتارجمعی زندانیان سیاسی در سال 67 " خودم را کمی جمع و جور کردم به حرف های آنان گوش فرا دادم . فضا آکنده بود از گروه گرایی سالهای پس از انقلاب و هر کسی برای کشته های خود سو گواری می کرد!
کشتار بی رحمانه ای که بدستور مستقیم خمینی صورت گرفت و در طول دوماه هزاران زندانی سیاسی قتل عام شدند و اخبار فاجعه آنهم پس از مدتی بتدریج به بیرون درز و هنوز هم اکثریت مردم ایران از آن بی اطلاع اند.
اکنون بعد از16 تابستان اپوزیسیون و خانواده یشان نه تنها هنوز قادر نشد ه اند که با یک کا سه کردن امکانات دیجتالی کارزاری جهانی ایجاد نمایند بلکه از یافتن وکیلی که پرونده قربانیان را بعهده بگیرد ؛ نا توان مانده اند !
از آنجا به اطاق" اکثریت" که کم جمیعت و آرام بود ؛ نقل مکان کردم . بحث" شیرین" دمکراسی را در دستور گذاشته بودند:
سخنرانان که همگی در دمکراسی غربی زندگی می کنند _ طبعااز مواهب ان برخوردارند و خانه و محل کار شون سرشار ازابزار دیجتالی است _ در رد دمکراسی لیبرال و غربی داد سخن داده بوند و از چیز های موهومی بنام دمکراسی مشارکتی و انقلابی حرف می زدند!
طرف مقابل هم ازترس اینکه برچسب لیبرال نخورد ؛از دمکرسی بدون پسوند داد سخن می داد. با اینکه سرم درد می کرد دست بلند کرد ه ونوبتم که شد، اینگونه آغاز یدم که :
" دمکراسی انقلابی ؛ شورایی و مشارکتی افسانه ای بیش نبوده و ازشانس خوب نسل انقلابی های ما بود که درست هنگامه گلاسنوس گذرمان به سرزمین شوراهاافتاد.
درآنجا هیج اثری از دمکراسی نبود؛ بگونه ای که بشوخی گفته می شد به هنگام سخن انتقادی از دولت و حزب، فاصله تان را از دیوارها وآنهم به دلیل احتمال وجود" میکروفون ها ی" کار گذاشته شده؛ حفظ نمائید!
پس از فروپاشی کمونیسم؛ سوسیال دمکراسی هم به اخر خط رسیده است و انچه از دولت رفاه باقی مانده در واقع تقسیم پس انداز های گذشته این کشورهاست .
دمکراسی لیبرالی هم نفس های اخرش را می کشد و سراسر گیتی در واقع در فضای نئولیبرالیسم تنفس می کند و سازمان تجارت جهانی که 146 کشور را در بر گرفته و نزدیک به 96% تجارت جهانی را درخود جای د اده است و این امر بطور مشخص استقلال مجالس ملی را زیر پا گذاشته است و سیاست در دولت و اپوزیسیون به حداقل خود رسیده و یا بعبارتی با توجه به زیر ساخت های دیجتالی و الکترونیکی جوامع بشری نقش سیاست در اداره این گونه کشورها؛ بسمت صفرحرکت کرده است وابتدا مجالس قانون گذار محدود و در اینده شاهد حذف قوه مقننه و دیگر مجالس قانون گذاری ملی خواهیم بود!
اری اکنون نه تنها عمر اندیشه های سیاسی موج دومی به پایان رسیده است و جهان در گذر ازموج سوم یعنی عصراطلاعات به موج چهارم (عصر مجازی) که ایجاد زندگی معنوی در دستور کار خود قرار داده ؛ قرار گرفته است.
انقلاب دیجتالی و توسعه دولت های الکترونیکی جهانی شده است و ایران هم از این قاعده مثتثنی نیست به گفته کارشناسان ایران در مرحله دوم یعنی ارتقاء دولت الکترونیکی قرار دارد!
اگر رادیو 38 سال و تلویزیون 13 سال طول کشد تا در دست رس 50 میلیون گیرد . این تعدا برای اینترنت تنها 4 سال طول کشید !
تا 5 سال دیگر 20 میلیون نفر ایرانی به اینترنت دست رسی خواهند یافت و حضور دهها شبکه رادیو و تلویزیون ماهواره ای جای هیج گونه نگرانی در خصوص آینده دمکراسی در ایران نخواهد بود . تنها رسالتی که به عهده ما روشنفکران ایرانی باقی مانده است کمک به نسل جوان برای پایان دادن به حکومت دینی در کشوراست .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید