پارلمان ترکیه در یک رای گیری جنجالی به تغییراتی در قانون اساسی رای داد که می تواند راه را برای برداشتن ممنوعیت حجاب در دانشگاهها باز کند. البته ممنوعیت حجاب در نص صریح قانون اساسی ترکیه وجود ندارد بلکه این ممنوعیت بر اساس یک رای دادگاه قانون اساسی ترکیه در سال 1997 وضع شده است که حجاب را نماد اسلام سیاسی دانسته و با توجه به سکولار بودن نظام آموزش عالی و دولت، حجاب را در دانشگاهها و ادارات دولتی ممنوع اعلام کرده است. اصلاحات پیشنهادی شامل دو بند است که بر موارد زیر با تاکید و صراحت اشاره می کند:
1) هر کس حق دارد که بدون توجه به هر عقیده ای که دارد، قوانین کشور به صورت یکسان و بدون تبعیض در مورد او رعایت شود.
2) هیچ کس را نمی توان از حق تحصیلات عالی محروم کرد.
انتظار می رود با این تاکید صریح بر حق برخورداری از تحصیلات عالی، رای پیشین دادگاه قانون اساسی در مورد ممنوعیت حجاب در دانشگاهها تغییر کند و امکان حضور دختران محجبه در دانشگاهها محیا شود.
همزمان با رای گیری، بیش از صدهزار نفر از مخالفان که بیشترشان را زنان تشکیل می دادند، در اعتراض به تصویب این لایحه به اعتراض پرداختند. اما مخالفان آزادی حجاب چه می گویند و چرا به اعطای حق آزادی پوشش به زنان اعتراض می کنند؟! آنها چرا نظر جمیل چیچک از اعضای حزب حاکم را نمی پذیرند که می گوید: "ما که نمی خواهیم محدودیت ایجاد کنیم، بلکه می خواهیم محدودیتی را حذف کنیم."
با این که رسانه های فارس زبان پا به پای رسانه های جهان این تحولات مهم را که از تقابل سنت و مدرنیسم و رابطه دین با دموکراسی و سکولاریزم نشات می گیرند، منعکس کرده اند. اما متاسفانه بسیاری از این گزارش ها از نظر کیفی بسیار در سطح پایینی بوده اند بگونه ای که خواننده این گزارش ها در جریان بحثها و مجادلات طرفین قرار نمی گیرد. آنچه منتشر شده تنها اخباری گذرا بدون اشاره به استدلالهای طرفین مباحثه بوده است و تنها تصویری که در این اخبار به ذهن متبادر می شود، وجود یک گروه متعصب مذهبی است که به هر قیمتی می خواهد حجاب را آزاد کند و در طرف مقابل کمالیست هایی هستند که گویا آتاتورک را در حد پرستش بالا برده اند و دوپایشان را در یک کفش کرده اند که چون آتاتورک حجاب را ممنوع کرده باید همیشه ممنوع باقی بماند! در اینجا تلاش می شود تا به استدلالهای طرفین پرداخته شود و تصویر واقعی این مجادله سنت در برابر مدرنیسم به خوانندگان ارائه شود. این مباحث برای روشن شدن بحث های مشابه در ایران نیز بسیار حائز اهمیت است.
در طرف موافقان آزادی حجاب، نه فقط مذهبی های متعصب، که روشنفکران سکولار و غرب گرایی همچون اورهان پاموک، برنده جایزه نوبل ادبیات نیز قرار دارند (1) که در گفتگو با لارپوبلیکا گفته است: "پوشیدن روسری در ترکیه به تنهایی نشانه بنیادگرایی اسلامی نیست بلکه در ترکیه نیز همانند ایتالیا در سالهای گذشته، زنان به صورت سنتی روسری به سر می کنند. بخش بزرگی از زنان ترکیه حجاب دارند و نه فقط طرفداران حزب اسلامگرای آک پارتی. ما باید به مردم احترام قائل شویم، با دلسوزی و نجابت سعی کنیم مردم و مشکلاتشان را به شیوه ای غیر دیکتاتورمابانه درک کنیم. من همیشه تلاش کرده ام که این پیام را در رمانهایم به خواننده منتقل کنم."
اما مخالفان آزادی حجاب نیز حرفهایی منطقی برای گفتن دارند. نیویورک تایمز (2) می نویسد که تظاهرکنندگان شعار می دادند که سکولاریزم و حق زنان برای مقابله با فشارهای اعضای خانواده و نهادهای مذهبی برای وادار کردن زنان به پوشش موی سرشان، در معرض خطر است. نسرین بایتوک، یک نماینده از حزب اپوزوسیون سکولار می گوید: "این تصمیم فشار بیشتری را بر زنان وارد خواهد کرد."
فرانس پرس (3) گزارش می دهد که یک زن مسن که روسری به سر داشت در حالیکه شعار می داد که "زنده باد جمهوری، مرگ بر شریعت" روسری اش را بر می دارد و می گوید "موهای من بیرون است و من دلیلی برای خجالت کشیدن ندارم."
آسوشیتدپرس (4) می نویسد: "بسیاری از زنان سکولار از این می ترسند که آزادی حجاب در دانشگاهها باعث خواهد شد که آنها هم از سوی جامعه تحت فشار قرار گیرند تا اندامهای خود را بپوشانند." همچنین ادامه می دهد: "پلیس روز شنبه حدود هزار تظاهرکننده را که شعار می دادند "ملاها بروید به ایران!" از ادامه حرکت به سمت ساختمان پارلمان بازداشت. این شعار منعکس کننده این ترس است که اگر بنیادگرایی اسلامی به حال خود رها شود به یک حکومت اسلامی مشابه ایران منتهی خواهد شد. در ازمیر تظاهرکنندگان یک چادر مشکی را آتش زدند. این در واقع در مخالفت با خواستهای برخی گروههای اسلامگرا برای آزادی پوشش های اسلامی دیگر از جمله چادر بود."
استدلالهای مخالفین آزادی حجاب را در دوبخش زیر می توان دسته بندی کرد:
1) آزادی حجاب به عنوان یک قانون، بر روی کاغذ، حق انتخاب برابر به زنان می دهد ولی در عمل به افزایش فشار به آن دسته از زنان و دخترانی منتهی خواهد شد که شخصا علاقه و اعتقادی به داشتن حجاب ندارند ولی فشارهای اعضای خانواده و یا همسرانشان آنها را عملا مجبور خواهد کرد که علی رغم میل باطنی شان حجاب داشته باشند چون آنها دیگر نخواهند توانست که بی حجابی خود را با قوانین دولت توجیه کنند و با فشار فزاینده از سوی مذهبیون برای داشتن حجاب روبرو خواهند شد.
2) بسیاری از مخالفان سیاسی می گویند که این تنها اولین قدم دولت اسلامگراست و آنها به آرامی و به تدریج ترکیه را به یک کشور اسلامی تمام عیار همانند ابران تبدیل خواهند کرد و سکولاریزم را از درون تهی خواهند نمود.
استدلال اول رگه هایی از حقیقت را در خود دارد و متاسفانه در یک جامعه مذهبی، زنان بیش از آنکه خود تصمیم گیرنده باشند، این پدران، برادران و همسران متعصبشان هستند که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم آنها را وادار به داشتن حجاب می کنند! اما راه حل چیست؟ آیا باید برای ممانعت از این مساله، حق آن دسته از زنان را که حقیقتا اعتقادات محکم دینی داند و یا به صورت سنتی اعتقاد به داشتن حجاب دارند، را ضایع کرد؟ برای اینکه به این سئوال بتوانیم جواب بدهیم بهتر است نگاهی به کشف حجاب در دوران آتاتورک (و همزمان در ایران زمان رضاخان) بیاندازیم. در آن دوران تعصبات مردسالارانه چنان قدرتمند بود که کمتر زنی جرات داشت، که چادر را کنار بگذارد و روسری به سر کند چه برسد به بی حجابی! در چنان جامعه ای شکستن این جو خشن مردسالارانه جز با کشف حجاب ممکن به نظر نمی رسید و از نظر تاریخی نمی توان کشف حجاب در آن دوران را عملی نادرست دانست دورانی که نه سواد عمومی بالایی وجود داشت، نه رسانه های دیداری و شنیداری امروزی وجود داشت که بتوان با فیلمها و سریالها و بحثهای تلویزیونی وارد خانه های تک تک مردم شد و کار فرهنگی برای از بین بردن ریشه های این تعصبات انجام داد.
اما در عصر رسانه ها، ماهواره و اینترنت امکانات بسیار زیادی در اختیار ماست تا به حل ریشه ای مسائل بپردازیم و نه راه میان بر زورگویانه مثل کشف حجاب! نگرانی زنان سکولار در ترکیه قابل درک است اما آنها امروز آنقدر به بلوغ فکری رسیده اند که بتوانند بدون در اختیار داشتن قوانین حمایتی تبعیض آمیز (مثل ممنوعیت حجاب) از سوی حکومت، خود مستقلا به پا خیزند و با هرچه قدرتمند کردن نهضت فمنیستی و تحت حمایت قوانین عادلانه و غیر تبعیض آمیز (آزادی هر نوع پوشش) جنبشی اجتماعی و غیر دولتی قدرتمندی ایجاد کنند که از حقوق زنان و دختران در برابر تعصبات مردسالارانه دفاع کنند. NGO های حقوق بشری ایجاد کنند، دختران و زنان را به حقوقشان آشنا کنند، دعواهای حقوقی بر ضد مردان متعصبی که حق انتخاب آنها را زیر پا می گذارند، اقامه کنند و...
کنار رفتن چتر حمایتی قوانین تبعیض آمیز دولتی، باعث خواهد شد تا زنان بتوانند روی پای خود بایستند، وارد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شوند، به فکر استقلال مالی از مردان باشند و در نتیجه در صحنه های اقتصادی کوشاتر فعالیت کنند و در یک کلام، قانون حمایتی ممنوعیت حجاب برای دفاع از زنان مخالف حجاب، همچون داروی مسکنی است که درد را تسکین داده و ولی بیماری را درمان نخواهد کرد. زنان شاید بتوانند با زحمت کمتری پدران، برادران و شوهرانشان را در مورد نداشتن حجاب قانع کنند ولی به دلیل ضعف ساختاری جنبش فمنیستی که در محیط حمایتی توان رشد را ندارد، همچنان در سایر موارد غیر از حجاب تحت سلطه مردان و تصمیم گیری های آنان خواهند بود.
اما در مورد استدلال دوم مخالفان آزادی حجاب که دولت اردوغان را متهم به اسلامی کردن تدریجی حکومت و کنارگذاشتن سکولاریزم می کنند، آنها به هیچ وجه محق نیستند حتی اگر واقعا اردوغان و طرفدرارانش به دنبال چنان هدفی هم باشند! در یک نظام حقوقی مبتنی بر قانون، نمی توان براساس حدس و گمان حکم صادر کرد. نمی توان براساس آنچه که هدف پنهانی کسی نامیده می شود، او را از حقوقی که طبق قانون دارد منع کرد. تا زمانی که اسلامگرایان ترکیه اقدامی عملی برای سیاسی کردن اسلام و تحمیل قوانین شریعت بر همه مردم، انجام نداده اند، کسی نمی تواند آنها را به گناهی که مرتکب نشده اند، محکوم کند! البته سکولارها حق دارند و باید تمام رفتارها و قوانین دولت را زیر ذره بین بگذارند تا کوچکترین انحراف عملی از اصل سکولاریزم را افشا کنند و جلوی آن را بگیرند.
همانطور که در مقاله قبلی (5) نوشتم خلاصه کردن سکولاریزم در حجاب و غافل شدن از تضمین بی طرفی نظام آموزشی کشور از حیث پرادختن بی طرفانه به ادیان مختلف و فلسفه و تربیت نسل جدید پرسشگر و جستجوگر که هیچ چیزی را حتی اعتقادات دینی را بدون استدلال و منطق نمی پذیرد، سنگ بنای سکولاریزم است و حجاب تنها روبنایی کم ارزش است. مخالفین همچنین باید رسانه های دولتی را کاملا زیر ذره بین داشته باشند تا در پشت هیاهوی روسری، تعلیمات دینی و قوانین شرعی را به صورتی جانبدارانه در برنامه هایشان تبلیغ نکنند.
در نهایت آنها باید به جای استفاده حدکثری (و در واقع سوء استفاده) از منابع قدرتی که در اختیار دارند مانند، دادگاه قانون اساسی و پشتیبانی ارتش، به بازسازی دوباره چهره خود در میان مردم و کسب دوباره اعتماد آنها برای بازگشت دموکراتیک به قدرت تلاش کنند. آنها نباید با رودررو قرار دادن سماجت آمیز و غیر دموکراتیک خود با خواست اکثریت مردم در دفاع از آزادی حجاب، آرای سکولارهای آزادی خواه را از دست دهند و خود را در انزوای دموکراتیک قرار دهند. سماجت بیش از اندازه آنها و مثلا تاکید بر ممنوع کردن دوباره حجاب در صورت بازگشت به قدرت، تنها خاصیتی که خواهد داشت، این خواهد بود که اجازه خواهد داد تا اسلامگرایان همچنان در قدرت باقی بمانند و طرحهای احتمالی اسلامی سازی شان را در فرصت بیشتری به پیش ببرند. به جای پرداختن به ظاهر سکولاریستی جامعه، باید نگران پایه های بنیادی سکولاریزم بود که با طولانی شدن دوران حاکمیت اسلامگراها و تلاشهای احتمالی پنهانی آنها برای تربیت نسلی با اندیشه های اسلامی تندروانه در مدارس و دانشگاهها و با برنامه های تلویزیونی جهت دار، در معرض خطر قرار می گیرد. قرار دادن سکولاریزم در مقابل آزادی های فردی، مهلک ترین اشتباهی است که سکولارهای خارج از قدرت مرتکب می شوند. چون انسانها ذاتا آزادیخواه و ممنوعیت گریزند، نقض آزادی های فردی با ممنوع کردن حجاب، باعث خواهد شد که حجاب به سمبل آزادیخواهی تبدیل شود. وای به حال جامعه ای که داشتن حجاب سمبل آزادیخواهی اش باشد!
(1): http://www.adnkronos.com/AKI/English/Religion/?id=1.0.1857582953
(2): http://www.nytimes.com/2008/02/09/world/europe/09cnd-turkey.html?hp
(3): http://afp.google.com/article/ALeqM5jJIDiU8V4CR8OpfIIEumjGedgFCQ
(4): http://ap.google.com/article/ALeqM5h1NBGjyTfpCZ26pGezRZISeqD7qAD8UIAUQO0
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید