کیانوش توکلی
آیا نظر سنجی« گالوپ» حقیقت دارد؟
قبل از هر چیز ، تشکر می کنم از دوستانی که در این باره نظر داده اند و ضمن نقد، مطالبی در روشن ساختن نقش مذهب در ایران و جمهوری آذربایجان نگاشته اند/اما راست این است که وقتی برای بار اول این گزارش گالوپ را خواندم از چنین نتایجی "جا" خوردم چراکه انتظار نتایج کاملا معکوسی در ارتباط با ایران داشته ام.
ما تجربه سی ساله ای را در پیش روی خود داریم و از جهمنی که آخوندهابنام دین و مذهب در این کشور ساخته اند کاملا با اطلاع هستیم ولی در پرسش گالوپ نقش مذهب در زندگی فرد ی بود ؛ همانطور که در جامعه سکولار امریکا ، نقش مذهب برای امریکایی ها بسیار بیشتر از اروپاست و اختلاف چندان زیادی با کشورهای خاورمیانه ای نداشت بنابراین نقش مذهب در زندگی اجتماعی با بنیادگرایی دینی کاملا متفاوت اند.در حالی که 85 در صد اختراعات جهان در امریکا به ثبت رسیده است و علم و تحصیل حرف نخست را در این کشور می زند با این وجود طبق نظر سنجی گالوپ:"در بین ایالت های آمریکا، می سی سی پی با 85 و ورمونت با 42 درصد دارای بیشترین و کمترین افراد مذهبی بوده اند"
از سوی دیگر با تشدید بنیادگرایی اسلامی در دیگر کشورهای اسلامی خاورمیانه که در آن اسلامگرایان نوید بهشت هم در زمین و هم در آخرت را یکجا به بندگان خدا می دهند؛ پدیده ای است که اتفاقا از بخش تحصیل کرده های اسلامی شروع شده است ؛ البته بی سوادی و عقب ماندگی جوامع خاورمیانه می تواندفضای مناسبی برای بنیادگرایی اسلامی ایجاد کند ولی در عین حال نقش مذهب می تواند در کشورهای متمدن و کاملا پیشرفته نقش بالایی در زندگی شخصی شهروندان داشته باشد.
بنابراین نقش مذهب در زندگی شخصی با نقش مذهب در سیاست و ایجاد حکومت دینی دو پدیده کاملا متفاوت است یعنی نه تنها رابطه مستقیمی بین نقش ها متفاوت مذهب موجود نیست بلکه کاملا در جهت عکس هم باشد ؛ با اینکه نقش مذهب در جامعه امریکا بسیار بالاست ولی کمتر مسیحی در امریکا خواهان حکومت دینی در امریکا باشد.
در ایران بر طبق این نظر سنجی نقش مذهب در زندگی شخصی زیاد شده است ولی اگر در یک شرایط کاملا ازاد از شهروندان ایرانی در مورد جدایی دین و سیاست نظر خواهی آزادی انجام شود؛ نتایج نظر سنجی بسیار متفاوت خواهد بود. (برخی از فعالان سیاسی سکولار متاسفانه به موضوع و نقش دین در زندگی روزانه ایرانیان اهمیتی قائل نیستند و روحیه ضد آخوندی مردم را به حساب بی دینی مردم گذاشته اند وآنان از سکولاریسم یک ایدوئولوزی اسلام ستیزانه ای در ذهن خود ساخته اند که ربطی به سکولاریسم ندارد)
در پایان خاطره ای را نقل می کنم که بر نقش دوگانه شخصیت در جوامع استبدادی را به روشنی نشان می دهد:
سالها پیش که در افغانستان زندگی می کردم ،متوجه شدم مردان در قبایل و دستجات نظامی متشکل شده اند ولی وقتی در بیابان و خیابان های خارج از شهر ها با شخصی از دور روبرو می شوی ، طرف محال بود از وابستگی خود به گروه خاصی سخن بگوید و بیشتر خود را غریبه ای بیچاره جا می زد؛ از همراهانم پرسیدم:" چرا چنین است ؟" پاسخ چنین بود: " در افغانستان امروز هیج کس فرد مستقلی نیست ... پشتو ، دری ، هندو ،ازبک ، هزاره ، ترکمن ، سرحدی ، شیعه ، سنی ، پرچمی ، خلقی ، مجاهد مسلمان(شعبات متعدد) و... بعلاوه در این جامعه قوم و قبیله ای افغانستان؛ 30 سال جنگ خونینی بین دسته بندی های مختلف جریان داشته است ؛ کافی است طرف مقابل از دسته دیگر باشد و براحتی آب خوردن تورا به ان دنیا راهی می کند؛ پس مواظب زبانت در افغانستان باشد
آیدین تبریزی
آقای توکلی عزیز، به جز حذف نام جمهوری آذربایجان از لیست کشورهای غیر مذهبی جهان، ترجمه عصر ایران مطابق اصل نظرسنجی گالوپ است که لینک آن را هم در ادامه خواهم آورد. اما باز هم حق با شماست که می گویید نتایج این نظرسنجی در مورد ایران مشکوک است! پیش از ورود به نتایج مربوط به ایران، این را بگویم که نتایج مربوط به جمهوری آذربایجان درست است و تقریبا تمام کشورهای عضو بلوک شرق هم جزء لائیک ترین کشورهای جهان هستند و مثلا استونی با فقط 14 درصد مذهبی، حتی بالاتر از سوئد، دانمارک، نروژ، چک و آذربایجان قرار دارد...
البته نتایج هر نظرسنجی با درجه ای از خطا همراه است و خود گالوپ پیش بینی کرده که نتایج می تواند 4 درصد خطا داشته باشد و مثلا در مورد آذربایجان شاید به جای 21 درصد، 25 درصد مذهبی بوده باشند ولی در کل این رقم حدودا درست است.
اما آنجا که به ایران بر می گردد، من هم با شما موافقم که نتایج مربوط به ایران به نظر اشکال اساسی داشته باشد. چون این نظرسنجی از طریق تلفن از راه دور انجام شده، می توان تصور کرد که مردم ایران حقیقت را نگفته اند یعنی ترسیده اند که حقیقت را بگویند چون باتوجه به کنترل شدید حکومت، مردم همیشه می ترسند که مبادا تلفن آنها کنترل شود و اگر نظر مخالف خواست رژیم بدهند، بعدا رژیم سراغشان بیاید! چندی پیش هم بی بی سی یک نظرسنجی منتشر کرد که در آن 94 درصد مردم خواستار غنی سازی اورانیوم و بیش از 50 درصد طرفدار ساختن بمب اتمی بوده اند! و حدود 60 درصد اعلام کرده بودند که حکومت ایران در مسیر درست حرکت می کند!؟ در حالیکه فقط 35 درصد آمریکایی ها فکر می کردند که کشورشان در مسیر درست حرکت می کند! همینطور فقط 1 درصد ایرانیان گفته بودند که مشکل اساسی شان نبود دموکراسی و حقوق بشر است!
ناگفته پیداست که این شکل نظرسنجی از راه دور با تلفن که مردم می ترسند که تلفنشان کنترل شود و بویژه این احتمال وجود دارد که رژیم تلفنهای خارج از کشور مردم را حداقل به مدت چند روز یا هفته ذخیره کند و در این موارد به کنترل تلفنها هم بپردازد لذا تنها نظرسنجی میدانی و رو در رو با حضور فرد آمارگیر و ارائه مدارک لازم برای مستقل بودن آنها و وابستگی شان به موسسه معتبری مثل گالوپ می تواند نتایج درستی داشته باشد ولی نظرسنجی از راه دور و تلفنی در مورد ایران می تواند به نتایج کاملا غلط و مورد نظر رژیم منتهی شود.
اما آنجا که گفته بودید: «مابین دو آذربایجان مگر چقدر اختلاف مذهبی وجود دارد؟»
مساله این است که بنظر من بلوک شرق هر ایرادی هم که داشت و هر چقدر هم که با سیاستهای تک حزبی و جاسوسی مخوف ک گ ب و کشتار مخالفان و تعصب بی جا بر اقتصاد صد درصد دولتی، به فروپاشی منتهی شد، اما در زمینه سیاستهای آموزشی بسیار موفق عمل کرده بود. جمهوری آذربایجان و بسیاری دیگر از جمهوری های سابق شوروی و بلوک شرق، از سالها پیش نرخ بی سوادی را به صفر رسانده بودند و جامعه ای صد در صد با سواد ساخته بودند. در زمینه سکولاریزم، با آموزش استدلالهای فلسفی آتئیستی در مدارس از همان دوران کودکی، پیش از آنکه مغز کودکان در اثر خرافات منجمد شده باشد، یک جامعه واقعا سکولار ساخته بودند که آثار آن هنوز هم پس از دهها سال از فروپاشی آن نظام به خوبی خودش را حفظ کرده است و این نشان می دهد که کمونیست ها در عمل به شعارشان که دین افیون توده هاست و باید خرافه های مذهبی را از جامعه زدود، موفق بوده اند و با آموزش درست در مدارس و دانشگاهها، نسلی واقعا سکولار تربیت کرده بودند. چون اگر مردم از ترس ک گ ب خود را غیر مذهبی نشان می دادند، امروز باید این شرایط برعکس می شد که نشده است.
در واقع عصبانیت من از دست سکولارهای ترکیه که چندین بار در مقالاتم نوشته ام هم از همین زاویه است. آنها به جای آنکه یک سیستم آموزش و پرورش سکولار واقعی پیاده کنند و نسلی سکولار تربیت کنند، تنها به ظاهر قضیه و به روسری گیر داده اند! آنها هم مثل پهلوی ها هرجا که لازم می دیدند با مذهبی نشان دادن خود، سعی کرده اند در میان مردم برای خود محبوبیت ایجاد کنند، حتی یکبار سکولارها در ترکیه نماز جماعت مختلط زن و مرد و بی حجاب برگزار کردند که بگویند ما هم مسلمانیم ولی به حجاب اعتقاد نداریم! و مثلا شاه از علاقه مردم به امام رضا برای خودش محبوبیت جمع می کرد ولی به زور می خواست روسری را از سر زنان بردارد!
یک سیستم آموزش و پرورش سکولار، باید هرگونه تعلیم مذهبی را تا دوره دبیرستان ممنوع اعلام کند، چون کودکان تا دوره دبیرستان به قدرت تفکر و استدلال مسلط نشده اند. در دوره دبیرستان هم تعلیمات دینی باید همزمان با تعلیمات فلسفی منکران دین و خدا همراه باشد تا کودک خود از بین این دو ایده و نظر متفاوت، خودش تصمیم بگیرد که کدام راه را برای زندگی اش انتخاب کند. کودکی که از همان دوران نوجوانی با استدلالهای فلسفی آشنا شده باشد، حتی اگر همچنان مذهبی باشد، ولی دیگر هرگز بنیادگرا نخواهد شد. معلمان درس فلسفه باید از میان سکولارهای واقعی انتخاب شوند تا بتوانند پیام درس را درست ارائه کنند و البته مذهبی ها هم به همان نسبت باید آزاد باشند تا در درس علوم دینی اعتقادات خود را تدریس کنند و هر دو عقیده باید شانس مساوی داشته باشند. حجاب و سایر نمادهای مذهبی در مدرسه ممنوع خواهد بود چون کودکان هنوز به سن قانونی بلوغ یعنی 18 سال نرسیده اند و قدرت انتخاب واقعی ندارند و تحت فشار والدین و جامعه قرار دارند و دولت باید از آزادی حجاب آنها دفاع کند.
اما پس از آن کسی نمی تواند به زور به یک انسان عاقل و بالغ دستور بدهد که نباید حجاب داشته باشی و به خاطر حجاب او را از ادامه تحصیل یا کار در ادارات دولتی منع کند! این احمقانه ترین شکل سکولاریزم است که شما کودکان را درست تربیت نمی کنید و در مدارس تنها علوم دینی را تدریس می کنید و جای استدلالهای فلسفی مخالفان دین خالی است و بعد می خواهید به زور کسانی را که با تعلیمات مذهبی بزرگ شده اند، از عمل به دستورات دینی شان منع کنید! این چنین شیوه ای در نهایت به طغیان مردم در برابر زور گویی به انسانهای عاقل و بالغ و بروز یک انقلاب اسلامی منجر خواهد شد.
فرهاد کوهی
بر خلاف نظر اقای توکلی حملهء رژیم به مراکز و حسینیهء دراویش گنابادی به علت ترس رژیم از توسعه خرافات نیست
خود این دستگاه حکومت روحانیت مرکز و مننشأ ویروس خرافات بوده است و هست.
خرافات در نفس و وجود و معنای این رژیم آخوندی ولایت فقیه است که سی سال است کشوری و ملتی را به نام نماینده امام زمان به گروگان گرفته و فعلا ایشان(امام زمان ) را از چاهی که طبق روایات گویا پیش از این در سامره بوده و حضرت در آن غیبت کبری اختیار کرده بوده به نزدیکی قم منتقل کرده و ایشان را در چاهی در روستای جمکران نگاه داشته و حتی چاه دیگری هم در کنار آن حفر کرده تا دسترسی ملا ها و نواب امام به هدا یایی که عوام جهل زده و بی پناه اما بی عقل و خرافاتی در چاه می ریزند آسان تر باشد.
درحالی که دراویش از هر فرقه ای که باشند به هرحال کم یا بیش میراث دار تصوف و عرفان ایران هستند و اهل تولرانس و رواداری و بی آزاری هستند ازینرو به لحاظ عقیدتی در مقابل روحانیت آدمخوار شیعی که سی سال ا ست به نام دین پدر ملت ایران را سوزانده قرار می گیرند. و از آنجا که خود مسلمان و اهل دین هستند اخوند ها نمی توانند آنها را به آسانی به کفر و ملحد و غیره متهم کنند.
معمولاً سلسله های درویشی اهل ذوق و هنر و ادبیات و موسیقی و نقاشی هستند و آدم های با فرهنگند به خصوص با خشونت و مردم آزاری میانه ای ندارند و خرافات آنها هم به مراتب کمتر از آخوند های حاکم است و عمیقاَ با کشورشان ایران پیوند عاطفی و تاریخی و فرهنگی عمیق دارند (برخلاف ملا های حوزه های علمیه که غالباَجهان وطن و اسلام پناهند)
پس دور از انصاف است اگر بگوییم که رژیم ملا ها از ترس ترویخ خرافات دراویش گنابادی و دیگر سلسله ها را سرکوب می کند
ترس ملا ها از دراویش به واسطه دید ئ نگاه و جهان بینی آنها نسبت به خدا ف انسان ، اجتماع و هنر و ذوق و فرهنگ است که صد در صد با د ید و نگاه روحانیت به خصوص تخم و ترکهء خمینی منافات دارد.
یکی ازکاربران
جناب توکلی گرامی بادرودبشما درموردشتشوب مغزی مردم ایران بویژه بچه هاوجوانان درمدارس ابتدائی ودبیرستانی ودانشگاهی باکتاب وفیلم ونشریه و...کاملا درست وبجا نوشته اید. ازطرف دیگرهرموسسه ی آماری هرچقدرمعتبر هم باشدبازهم نمتواند واقعیت هارا صددرصدنشان دهد
مردم آذربایجان شمالی،جمهوری آذربایجان حدود80-70 سال حکومت سکولار
داشته وبهرحال تحت تربیت سوسیالیستی زیسته اند،هرچندبخش طولانی ازاین زمان راسوسیالیست تقلبی،رویزیونیستی و....احاطه کرده باشد.
آموزش مدرن ازروزاول تحصیل بعنوان مهمترین فاکتوردرشکل گیری تفکر
بچه هادرآذربایجان شمالی،مدارس مختلط ازاولین روزدبستان،شرکت بچه ها
دختروپسردرسمینارها واردوهای علمی وورزشی،هنری(رقص وآوازهای فلکلوریک)و...ورزش بانوان درتمام رشته ها
درمقایسه باآموزش در ایران وآذربایجان جنوبی نه تنها دررژیم فاسد وجهل جنون
جمهوری اسلامی قابل مقایسه نیست بلکه با دوران های تاریک وخرافی پهلوی ها هم که قمه زنی وسینه زنی وزیارت و...رارسم کردند،نیزقابل قیاس نیست.
کافی است فقط یکی ازبرنامه های آموزشی سه تلویزیون
Aztv;Lidertv,Ictemaitv
رابه بینید تاخودفرق تعلیم وتربیت مدرن
آذربایجان شمالی(جمهوری آذربایجان)راباتعلیم وتربیت قرون وسطائی ایران رامشاهده فرمائید.
ودرست باین خاطر جمهوری آذربایجان با تمام کمبودهایش ازجمله حاکمیت
خانواده ی علی اف و...کشوری سکولارکه درراه دموکراسی واردشده وقدم های موثر وبزرگی برداشته،وچون تیری درچشم پان فارسیسم وفاشیسم چه درحاکمیت وچه درباصطلاح اپوزیسیون ایران قرارگرفته است.
بهروز ستوده
در کشوری که دروغگوئی و تقیه کردن برای بقا و ادامه حیات به بخش جدائی ناپذیر از زندگی مردم شده است هیچ اماری درست نیست .
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید