یک آذربایجانی
زبان تركى رادر ايران رسمى كنيد
کسانی که دانسته یا ندانسته در برابر یک خواست ابتدایی حقوق بشری یعنی آموزش به زبان مادری می ایستند و آنرا با تئوری های عجیب و غریب توطئه به هیولایی برای ترساندن مردم تبدیل می کنند، بهتر است بدانند که اهمیت آموزش به زبان مادری مورد تایید تمام مدافعین حقوق بشر است و سازمان یونسکو هر سال روز 21 فوریه را روز جهانی زبان مادری نامیده و امسال (سال 2008) را سال بین المللی زبانها نامگذاری کرده تا به اهمیت آموزش به زبان مادری تاکید کند. در اهمیت آموزش به زبان مادری، شاید یک مقایسه آماری در مورد میزان افت تحصیلی و فرار از مدرسه در مناطق غیر فارس زبان با مناطق فارس زبان به تنهایی کفایت کند!
عده ای می گویند: "فارسی همیشه زبان علم در ایران بوده است" و نتیجه می گیرند که بعد از این هم باید اینگونه باشد!؟ اما آنها بهتر است، مختصری از تاریخ اروپا را مطالعه نماید تا ببیند که تا قرون وسطی یعنی فقط چندصد سال پیش، تنها زبانهای لاتین و یونانی زبانهای نوشتاری و علمی در اروپا بودند و زبانهایی مثل انگلیسی، فرانسوی و آلمانی زبانهایی نو ظهور و متاخرند که سابقه نوشتار آنها بیش از چند قرن نیست!؟ دلایل متعدد تاریخی و مذهبی وجود دارد که چرا در زمانهای قدیم در هر منطقه فقط یک یا چند زبان علمی مشترک وجود داشته و زبانهای بزرگی مثل انگلیسی، فرانسوی و آلمانی زیر سلطه زبان لاتین و یونانی در اروپا بودند. یکی از مهمترین دلایل آن محدود بودن سواد آموزی و خواندن و نوشتن در دست عده ای معدود و نخبه بوده است که علوم زمانه را به زبان مشترک می نوشتند و می خواندند و نه زبان مادری شان. زبان لاتین زبان مذهبی و زبان کلیسا بود و زبان یونانی زبان تمدن درخشان یونانی و علم و فلسفه یونان. به صورت مشابه در منطقه ما هم زبان عربی زبان علمی و دینی و زبان فارسی بویژه در ایران، زبان شعر و ادب بوده است. البته ادبیات فارسی و عربی کهن این دیار، میراث مشترک همه ماست، چه عرب، چه فارس، چه ترک، چه کرد، چه بلوچ و ... چون بسیاری از پدید آورندگان این آثار زبان مادری شان غیر از دو زبان فارسی و عربی بوده است. لذا این دو زبان همان اهمیت و همان ارزشی را در منطقه ما دارند که زبانهای لاتین و یونانی در اروپا دارند. اما همانگونه که این احترام به لاتین و یونانی مانع تلاش برای شکوفایی سایر زبانهای اروپایی مثل انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نشده است، در ایران هم سایر زبانها مثل، ترکی آذربایجانی، کردی، بلوچی و ... باید رشد و توسعه یابند و پیام مدرنترین علوم بشری به زبان مادری ترکها، کردها، بلوچها، عربها و ... به دور افتاده ترین روستاها هم رسانده شود تا این مناطق هم بتوانند پا به پای تهران و شیراز رشد کنند.
اما کسانی که واهمه در دل مردم می اندازند که سیستم چندزبانه باعث جنگ داخلی و تجزیه ایران خواهد شد، باید پاسخ دهند که چرا سیستم چند زبانه، سوئیس را نه تنها تجزیه نکرده بلکه به پیشرفته ترین کشور اروپایی بدل کرده که خود را بالاتر از آن می داند که وارد اتحادیه اروپا شود! شاید بگویند که فرهنگ ما به حد سوئیسی ها نرسیده است، این حرف درست است اما آیا فرهنگ مردم ما از کشور هفتاد و دو ملت هندوستان هم عقب تر است که بزرگترین و باثبات ترین دموکراسی در جهان سوم است و می رود که ابرقدرت نوظهور جهان آینده باشد؟! سیستم چند زبانه و فدرال در هندوستان، جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر را با زبانها و فرهنگهای بسیار متنوع، در قالب یک کشور متحد دور هم جمع کرده است و کمترین مشکلات را در زمینه اقلیتها در منطقه ما دارد. تنها معضل قابل توجه در هندوستان هم مربوط به کشمیر است که آن هم یک معضل مذهبی است و نه یک معضل قومی و زبانی.
شاید عده ای به خاطر می آورند که در زمان شاه ما چنین مشکلی نداشتیم و عامه مردم هرگز چنین درخواستهایی نداشتند و تقاضای به رسمیت شناخته شدن زبانهای غیر فارسی در ایران تنها در میان اقلیت روشنفکران چپ طرفدار داشت و بخواهند دوباره به آن عصر برگردند و با کنترل آن اقلیت محدود، سیستم تک زبانه در ایران را مثل سابق با مشکلاتی ناچیز پیش ببرند تا آسیمیلاسیون به تدریج این مشکل را با فارس زبان شدن اکثریت جمعیت ایران حل کند!؟ اما در عصر اطلاعات و رسانه ها، دیگر ادامه شیوه تک زبانه گذشته ممکن نیست و اگر نخبگان فارس زبان شرایط را درست تحلیل نکنند و زمینه ایجاد تفاهم ملی در قالب سیستم فدرال چند زبانه را ایجاد نکنند، این خواست، چنان عمیق و عمومی خواهد شد که مقاومت در برابر آن به همان چیزی منجر خواهد شد که برخی در اینجا هشدار داده اند، یعنی تعمیق اختلافات قومی و زبانی و خدای ناکرده جنگ داخلی و تجزیه ایران. پس این سیستم فدرال چندزبانه نیست که باعث تجزیه ایران خواهد شد، بلکه مخالفت در برابر این خواست مشروع است که ممکن است باعث جنگ داخلی و تجزیه کشور شود. عده ای می خواهند این معضل را با سانسور و عدم انتشار اخبار این خواسته ها حل کنند چون فکر می کنند می توانند جلوی عمومی تر شدن این خواسته ها را بگیرند ولی حقیقت این است که در عصر اطلاعات، اینترنت و ماهواره دیگر سانسور کارساز نیست و بهترین راه حل پذیرش حقیقت و همراهی با خواسته حقوق بشری اقلیتهای زبانی در ایران برای جلوگیری از سوء استفاده تندروان تجزیه طلب است.
سامان باربد
زبان تركى رادر ايران رسمى كنيد
آقای آزادگر! دست از تبارسالاری خود بردار! زبان تورکی را چرا می خواهی در اینجا "رسمی" کنی؟ آنهم در "مانیفست" فارسی خود! اگر می خواهی که آنرا "رسما" بعنوان زبان بشناسند که محتاح جنگ نیست برادر! اینهم یک زبان است دیگر. میان اینهمه زبان. اگر می خواهی مراکز آموزشی به زبان های دیگر درایران شکل بگیرد که اسم آن "رسمی" کردن زبان نیست. اگر دانشگاه هایی باز شود که به زبان های گوناگون ازجمله ترکی و فارسی و انگلیسی و آلمانی و کردی و غیره تدریس شود، درهمان ولایت تو بالاترین رتبه ها یکی از زبان های بین المللی را انتخاب می کنند.
نقطه حرکت واژه ی آزادی؛ سلطه ی زبان تورکی نیست که بخواهی آنرا زبان رسمی کنی. که چه بشود؟ تا افرادی را در سمنان یا اصفهان با زبان تورکی بازجویی کنند که در باره ی کورش کبیر چه فکر کی کنند! زبان رسمی کشور چه کمکی به تو میکند؟ چرا مثلا یک آبادانی باید به زبان تورکی درس بخواند تا خیال کنی که تورکی "آزاد" شده؟ حا لا که نه به بار است نه به دار است (جز آنکه نباید)، این "قرشماق" چیست که راه می اندازی، فردا اگر دستت به جایی بند شود چه می کنی؟ تو هم مثل گلمراد جنگ "خلق حاکم و خلق محکوم" را موتور محرکه ی تاریخ می بینی؟ یا مثل ناصر که هتاکی می کرد و دلخوش بود که در گپ سرای اینترنتی می خواسته جلو "هژمونی طبقاتی" را بگیرد! این تبارسالاری و خودخواهی ها چه کوفتی ست که به جان شماها افتاده؟ مگر در همان شهراروپایی که "نوشتار" را سرهم می کنی با خوشحالی زبان همانان را بلعور نمی کنی تا بتوانی گلیمت را از آب بکشی؟
کاوه
آذربایجانیان مقیم خارج کشور آماده اعتراضات گسترده می شوند
جناب علی زنجانی اساسی ترین مشکل جامعه امروز ما فقدان دمکراسی است واین مسئله حتی از نان شب مان هم واجبتر می باشد ودر ضمن بهتر بودبه جای نان وآب وکره ومربا و... زندانی کردن معلمان کارگران وغیره را در قسمت اول مطلبتان قرار می دادید لااقل نوشته شما کمی روشنفکرانه به نظر می رسید
مزدک
زبان تركى رادر ايران رسمى كنيد
افراد پان ترکی مثل این Javat وترک اغلو ترک و بقیه پان ترکها درحقیقت مشکل اصلی مردم ترکند.اینها با برخوردهای غیره مسؤلانه و کینه توزانه با تاریخ و فرهنگ و زمان ایرانیان باعث جریحه دارکردن احساسات ایرانیان و برافروختن آتش کینه و دشمنی بین مردم اند.
من شخصا هیچ مشکلی در مطرح کردن و مبارزه برای حقوق هیچ مردمی در ایران نیستم. مثلا همین مقاله این جناب مطرح کردن حق عده ای از مردم درون ایران است.بنظرم هیچ انسان دمکراتی با چنین حقوقی نمی تواند مخالف باشد.درضمن چنین حقی در همین قانون الکن حرامیان اسلامی هم ذکرشده!ولی از طرف دیگر هم باید بدانیم که حقوق هیچ مردمی را درطبقی نمی گذارند و تقدیم کنند.برای گرفتن حقوق باید مبارزه کرد.روش مبارزه هم یکی از مهمترین ابزاریست که انسانها میتوانند از آن استفاده کنند.شما نمی توانید به فرهنگ و تاریخ و زبان ایرانیان توهین کنید(ولو اینکه با آن مخالف باشید)و بعد توقع داشته باشید که همان انسانها از حقوق شما دفاع کنند.شما پان ترکها درتمام سایتهای ترکی و بارها رهمین سایت و سایر سایتهای ایرانی از هیچ توهین و دشنامی نسبت به ایرانیان فروگذارنیستید.جریان شما مثل اون یارو که میخواست یک فاحشه را تور کند.رفت پیش ان فاحشه و گفت که فلان فلان شده جنده بیا پنج زار بگیر و شلوارتو همینجا بکش پایین یا جرت می دم!آن فاحشه هم نگاهیش کرد و گفت آخه با اون پول زیادت اون اخلاق خوبت یا اون جای خوبت ؟آخه من بخاطر چی با تو بخوابم؟حالا شما پان اتراک یک دلیل برای همدردی نیروهای دمکراتیک ایرانی با شما بیاورید تا این افرادبتوانند در برابر بقیه مردمیکه مخالف چنین حقوقی هستند ایستاده گی کنند.شما ازیک طرف شعار استقلال و جدایی طلبی و آذربایجان شمالی و جنوبی سرمی دهید و از طرفی هم از هیچ توهینی و دشنام و تهمتی فروگذارنیستید.البته نتیجه چنین سیاستی کاملا از همین حالا معلوم است.گول گرجستان و اوسیتیا را نخورید.نه ایران گرجستان است و نه آذربایجان و ترکیه روسیه هستند.بهترین گزینه برای شما دوستی با مردم ایران است.وباورکنید ازاین رهگذر دریک جامعه دمکراتیک همه ما به حقوقمان بهترخواهیم رسید.دست از کینه و دشمنی با مردم بردارید.تمام مردم ایران درطول تاریخ گرفتار کشت و کشتار و دربدری و بدبختی بوده اند وتحمل برادرکشی و جنگ داخلی را ندارند.دست از کینه و دشمنی بردارید و متمدنانه برای حقوق خود بدون توهین و دشمنی مبارزه کنید.نفع همه ما دراینست!مسلما اگر مامور و معذور نیستید.
ایرج
زبان تركى رادر ايران رسمى كنيد
دوست گرامی ترک زبان من
دیگر نمی شود این ملت را تکه پاره کرد و به آنها گفت که این فرهنگ و این تاریخ مشترک از آن تو نبوده و تو مثلا از طایفهء اوغوز هستی و با زبان فارسی ارتباطی نداری!
چنین حرفی نخست مردم ایراندوست آذربایجان را به خشم خواهد آورد و آب پاکی را روی دست تربیت شدگان پان ترکیسم ترکیه یا نژاد پرستان و قوم گرایان فعلی که غالبا از استالینیست های دبش روزگار بودند و سالها از آخور روسیهء سرخ و نوکران قفقازی شان ارتزاق می کردند خواهد ریخت و پاک رسوا شان خواهد کرد.
پس حرف بیجا موقوف. اگر کسانی به زبان رسمی ترکی احتیاج دارند راحت در همسایگی ما یک کشور ساختگی و قلابی به نام آذربایجان وجود دارد با سابقهء 80 سال بردگی روس ها. می توانند بروند همانجا با زبان رسمی همانجا حال کنند. یا اینکه بروند به ترکیه و مشکلات عقلی و روحی شان را حل بکنند.
آخر این چه حرفی ست که بعضی ها خجالت هم نمی کشند و در ایران آن را مطرح می کنند؟
در ایران نزدیک به صد زبان وجود دارد. اگر قرار به دموکراسی و اینجور حرفها باشد ، همه این زبانها باید رسمی بشوند. مگر آنها که به آب می گویند سو تافتهء جدا بافته اند؟
دست از این تحریکات دیکتاتور پرور بردارید اگر سلامت سیاسی و ملی و انسانی دارید!
اگر هم از جایی حقوق می گیرید که خوب بگردید تا بگردیم!
زبان تالشی را در آران رسمی کنید.
زبان تركى رادر ايران رسمى كنيد
زبان تالشی را در آران رسمی کنید. زبان کردی را در ترکیه رسمی کنید. زبان فارسی را در اوزبکستان رسمی کنید.
دکترگلمرادی
در رابطه با کامنت ایرانی و بی نام برای مقاله تروریسم
هموطنان عزیز،
اگر شما عزیزان هم از آن تیپ آدمهائی هستید که فقط می خواهید بهر نحوی چیزی علیه یک مطلب بنویسید و اظهار نظر کنید، خوب بنده هم هیچ حرفی ندارم که بزنم. وگرنه من که مخالف عقیده شما نیستم و خوب هم می دانم که تروریستها در هر گوشه ای از جهان و بویژه در خاور میانه و نزدیک، اگر نگوئیم هر روز، اما هر هفته بمب گذاری می کنند. همین بمب گذاری دیروز در پاکستان وکشته شدن 53 نفر در هتلی، یکی دیگر ازاین جنایتها بود. درحقیقت حرف شماها درست است، فقط جلو سفارتخانه های آمریکا بمب گذاری نمی شود، بلکه در جاهای دیگر هم هست. اما شاید مقصر هم من باشم که بیشتر توضیح نداده ام. منظور بنده از تیتر پرسشی این بود که چرا جلو سفارتخانه های دیگر کشورها در مقایسه با آمریکا یا اصلا بمب گذاری نمی شود و یا بندرت انجام می گیرد و چرا در هیچ کشوری در جهان به اندازه یک صدم مرزهای ورودی به آمریکا کنترل نمی شود و چرا فقط دور بر و خانه های شخصی آمریکائیها در خارج از آمریکا این اندازه دیوار میله های آهنین می کشند. من فقط مقایسه کردم نه اینکه بگویم: تروریستها فقط در جلوسفارتخانه های آن بمب گذاری می کنند. سفارتخانه های اسرائیل هم همین طور است. اما چون اسرائیل دردیگر کشورها نیروی نظامی ندارد، بنا بر این خانه های چشم گیری هم در خارج از اسرائیل ندارد که اطرافشان را با میله های آهنین مسدود کنند.
Ramin
زبان تركى رادر ايران رسمى كنيد
Degerli Azerbaycanli ogrenciler ve genclerimiz, Umid elirem ki yolunuzda her zaman basarili olasiniz. Sizin gettiginiz yol en dogru yol olacaxdir. Ancax burada yazilan goruslere de diqqetli baxmaniz lazimdir. Bu eslinde bizin yolumuzun ne qeder cetin ve de dasli topraxli olacagini gosterir. Bu cenablarin yazdixlari eslinde bizim faydamizadir ve Azerbaycanlilara, bunlarla bir arada yasanammayacagini gosterecekdir. Yolunuz acix olsun
پااندازی برای پااندازان!
ضیافت افطار با "احمدی نژاد" در نیویورک!
آقای حسن داعی الاسلام عامل رسمی سازمان مجاهدين خلق است که پا اندازی لابی های جنگ طلب را می کنند و از او و عليرضا جعفرزاده و چند نفر ديگر در آمريکا به عنوان پا اندازان خوشان (پاندازان پااندازان!) استفاده می کنند. آنچه می نويسد همه عليه لابی رژیم به نفع لابی جنگ طلبان است. نه به نفع صلح طلبان و يا صلح طلبی. فقط در جنگ ميان لابی های رژیم و لابی های جنگ طلب ، اين فرد نقش به قول خودش افشاگری را به نفع لابی های جنگ طلب انجام می دهد (البته با مخلوط کردن راست و دروغ، و واقعيت و تهمت). اين که يک هوادار مجاهدين با دو نام مازيار و کامران هم برايش چه چه و به به می گويد به همين دليل است. شخص ديگری هم از پا اندازان دست چندم مجاهدين در آمريکا که با نام مستعار می نويسد در همين زمينه نوشته ای دارد در سايت های هوادار مجاهدين. لابی رژیم، دشمن مردم است، ولابی جنگ طلبان هم دشمن مردم است. و پااندازان، يا پااندازان پا اندازان هر کدام از اين لابی ها هم جنايتکار و دشمن مردم ايرانند.
حبیب تبریزیان
پااندازی و پا اندازان!!! سبک ادبیات جدید سیاسی در سایت ایران گلوبال!و یا در تاریکی ایستادن و اتهام پراکنی!
اگر به کامران و حسن دائی مجاهد بودن میچسبد فکر نمیکنم کسی بتواند این انگ را به من بزند! هر چند بعنوان یکی از مخالفین جدی مجاهدین خلق ، من هیچ گونه ایرادی در مجاهد بودن نمی بینم. ولی حکومتی بودن را ننگ میدانم.
روی این اصل من از آقا و یا خانمی که با ادبیات حکومتی از قبیل پا انداز و پااندازی حسن دائی و کامران و... را مورد حمله قرار داده است میپرسم : خود شما کجا ایستاده ائی و کی هستی؟
اگر در روشنائی می ایستادی و این اتها مات را میزدی ، آدم میتوانست حد اقل این زبان و ادبیات زشت را به حساب عصبانیت شما بگذارد!
و تعجب میکنم از آقای توکلی کا با اجازه دادن به درج این گونه ادبیات حکومتی بنام نطرات حرمت این سایت را، خود میشکند!
پیشنهاد من اول به آقای توکلی این است کهبه هیچ کامنتی با نام مستعار اجازه درج ندهد! و هیچ مقاله ائی را با نام مستعار درج نکتذ.
کامران
ضیافت افطار با "احمدی نژاد" در نیویورک!
جناب داعی سلام تا پول و دلارهای نفتی ملاها جاریست لابی انهم کارش را پیگیرانه انجام میدهد و برای ظاهر سازی چهره کریه حکومت فقها در غرب به هر حیله ای متوسل میشود. دیگرانی هم که تحت مبارزه با امپریالیسم و اسرائیل در خدمت نظام هستند میکوشند یک رژیم جنگ افروز و تروریست را یکجوری صلح طلب جلوه بدهند. این سیستم جنگ طلب احمدی نژاد خامنه ای قصد دارد جنبش صلح طلبی در غرب را هم ملاخور کند. توطئه های شیطانی نظام ولایت فقیه بی پایان است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید