چه بنویسیم و چه درج کنیم!
سایت ایران گلوبال به همت آقای توکلی این فرصت برا ی بسیاری از دوستان صاحبنظر( به معنی ساده کلمه) فراهم ساخته است تا نظرات خود را در آن عرضه کنند. و همچنین بر خلاف روش بسیاری سایت های دیگر،یا بلند طبعی، گزیده هائی از دیگر سایت ها را که جالب به نظر میرسند، در این سایت میگذارند.
ولی متأسفانه بعضی اوقات صفحه سایت از فرط تعداد و تیپ مطالب به چنان بلبشوئی، دوچار میشود که به سطح کیفی سایت لطمه میزند.
بنظر من، نگاه راهبردی، در تنظیم و راهبرد این سایت، از جمله، اینست و یا باید باشد که بدانیم چرا مینویسم و یا چرا درج میکنیم؟ من هر وقت سایت های داخل کشور را مرور میکنم، میبینم ِجرم انتقادی مطالب آن سایت ها در اکثر موارد کمتر سایت های خارج کشور نیست. پس صرفِ انتقادی و غیر حکومتی بودن سایت نمیتواند علت وجودی این سایت باشد.
کیفیت مطالب مندرج در سایت های داخلی هم، اگر از سایت های برون مرزی بالاتر نباشد پائینتر نیست. متإسفانه بعضی اوقات موضوعاتی فرعی چنان جای بزرگی را در این سایت میگیرند که محلی برای مسائل حاد و مبرم روز نمیگذارند.
خلاصه کنم ، در همین مورد تخلفات جنسی ، رسوائی های اخلاقی و افشا گریهای دزدیها ی مقامات رژیم، ... سایت های داخل کشور بیشتر از ما خارج نشینان ، فدرالیستها و ضد فدرالیست های خارج نشین مطلب نوشتند و مینویسند. و نمونه زنده آن همین مقاله خوب آقای دکتر ملکی است.
بطور مثال مسئله خطر در گیری نظامی بین رژیم حاکم بر میهنمان و غرب و بوِیژه اسرائیل جای خود را در اولویت های سایت نیافته است. برابر آخرین اخبار و از جمله مقاله پر سر و صدای نیویورک تایمز 20 ژوئن، در باره تمرینات ویژه نظامی نیروی هوائی اسرائیل و اخبار بی بی سی انگلیسی 21 ژوئ ـ امروز ـ ، خطر چنین درگیرئی هر لحظه نزدیک تر میشود.
مسئله خطر جنگِ ناشی از سیاست های ماجراجویانه رژیم اسلامی ما، آن خط قرمزی است که سایت های داخل کشور جرئت طرح شفاف آنرا ندارند. و در پرتوی ساکت و خفه کردن منتقدین داخلی ، رژیم کوشش دارد که که مسئله غنی سازی اورانیوم را ، یک حق ملی و آنهم حق ملیئئ که باند احمدی نژاد و سید علی خامنه ائی و شرکاء پرچم آنرا بر افراشته و نماد آنند قلمداد کنند. آنها برآنند تا با هر دوز و کلک یا اگر نشد با چماق ملت را در زیر این خق ملی رژیم ساخته و پرداخته گرد آورند.
در اینجا وظیفه ما نیروهای برون مرزیست که اولویت را بشناسیم و با اجتناب از غلطیدن به طرح مسائلی که در حال حاضر جنبه فرعی دارند، این بازیهای آخوندی رژیم را برای ملی نمائی سیاستی که عمیقاً ضد ملی است، افشاء کنیم. افشاء کنیم که: حق غنی سازی الزاماً یک حق ملی نیست . رژیم اسلامی حاکم نه تنها نماینده و نماد حاکمیت ملی ما نیست بلکه حتی نماینده مسلمانان و شیعیان ایران هم نیست، این رژیم نماینده باندهای نظامی ، امنیتی و آخوندیی است که با چنگ اندازی به منابع نفتی و ثروتهای ملی میهنمان حق نمایندگان واقعی ملت را برای سخن گفتن از جانب آنان سلب کرده است، گرگ درنده ایست که چوپان را خورده است و با چوب و خرقه شبانی بسیاری از جهانیان را فریفته است. ما باید افشاء کنیم چنین حاکمیت تبهکاری که به نام ملت بر آنان سوار شده است تاریخ ایران به خود ندیده است.
ما باید از طلسم این تابو در آئیم که با ایرانی دانستن بحق خود ، در دفاع از میهنمان در کنار رژیم سرتا پا ضد انسانی و ضد ایرانی حاکم بر آن قرار گیریم. مردم ایران باید بدانند که آنان و میهن در بندمان هیچ دشمنی پلید تر از رژیم دینی حاکم بر خود ندارد. ملت ایران حق دارد از دست این جنایتکاران به هر گزمه ای که قدر ی بیشتر حرمت او را نگه دارد پناه ببرد.
من بهیچ روی بر آن نیستم که حمله و هجوم نظامی میتواند طلسم دموکراسی را برای ما بشکند ولی این حق را به جهانیان میدهم تا به خاطر اجتناب از باج گیری های اتمی رژیم اسلامی ما، هر آنچه را که مفید میدانند انجام دهد. باج گیرئی که هدف اصلیش ادامه سلطه باندهای مافیای دینی ـ نظامی بر میهن ماست.
اگر، و این صرفاًا اگری محال است، رژیم اسلامی حاکم بر میهنمان بتواند از غرب باج گیری کند بزرگترین قربانی آن نیروهای دگر اندیش و دموکراتیک میهنمان و به تبع آن مردم ایران هستند، کما اینکه اگر رژیم بر صدام حسین هم پیروز شده بود نه چند ده هزار بلکه میلیونها دگر اندیش را نه تنها اعدام بلکه به کوره های آدم سوزی میفرستاد ، زیرا این رژیم اعتقادی به کفن و دفن و قبر کردن دگر اندیش نداشته و ندارد و نمونه ان با بلدوزر چال کردن قربانیان قتل عام 67 و لعنت آباد نام نهادن ان است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید