Avenue de l’Europe
67075 Strasbourg Cedex
چکیده
اگر جهان ِآزاد، هَنگمۀِ (اتحادیۀِ) اروپا و کشورهایِ دمکراتیکِ جهان یک بانگ (یک صدا) به این بیداد نَپَتکارَند (اعترض نکنند) و جمهوری اسلامی را به سزایِ این ژَنوَری (جنایت) از راه به یخ بَستن ِمراوده هایِ بازرگانی گُوشمالی ندهند و آن را از ادمۀِ به دارزدن ِ دگراندیشان نه پَرهیزانند، مُلاها هیچ راهبَندی (مانعی) در سَر راه خود برایِ به رویِ پرده آوردن ِ نمایشنامۀِ دوم که چیره کَردن ِ دوبارۀِ ترس ِیَله (مطلق) و افسارگُسَسته در سراسر کشور میباشد، نخواهند داشت.
سرآغاز
خانم ها و آقایان گرامی،
با آنکه در جهان ِآزاد این یک درخواستِ بهنجار (عادی) است که باید دولت ها در چهارچوب ِخویشکاریِ (وظیفه) خود برایِ پَرَستیدن ِ(خدمت کردن به) شهروندان و پاسداری از هودۀِ آنها کار کُنند، در ایران با شهروندان ِاین کشور همچون گروگان ها و یا بخشی از دارایی هایِ بی ارزش و خودویژۀِ (خصوصی) رازمان (رژیم) اسلامی برخورد میشود. بدون هِچگونه رویکردی به زَرسنج ها (معیارها) و ارزش هایِ امروز دَر جهان که سازمان ِملل برایِ پاسداری از هوده هایِ هومَن (حقوق بشر) درنَگَریده است، حکومتِ اسلامی در پیروی از باورهایِ واپِسگرانه ای که خود را تنها نمایندۀِ خُدا بر رویِ زمین می اِنگارد، هودۀِ (حق) دادن و یا گرفتن ِزندگی آدم را هودۀِ ویژۀِ ای میداند که از سویِ خُدا به آن بخشیده شده است. و بنا بر این دکتُرین و باورهایِ واپسگرا مانده از زمان، این رازمان ِاسلامی هوده هایِ هومَن (انسان) را با زَرسَنج هایی (معیارهایی) ارزیابی میکُند که ریشه در دات ها (قوانین) و آیین هایِ همبودگاهِ (جامعه) بشری در عربستان سعودی دارند که در سدۀِ هَفتم پس از زایش مسیح، میزیسته است.
شادروان یعقوب مهرنهاد، یکی از تازه ترین کُرپانی هایِ (قربانی های) جُمهوری اسلامی ایران میباشد که در دهم فوریه 2007 (10.2.2007) در نشِستی که برایِ پُرسش و پاسخ از کارگُزاران دولت بَرگُزار کرده بود دستگیر میشود وپس از یک سال و نیم زندانی و شکنجه شُدن، بدون ِهَر گونه فرمان ِ داتی (قانونی)، در یک بیدادگاه نمایشی و بدون ِشایش ِ(امکان) پدافندی از خود، به مرگ ایراخته شد (محکوم شد) و در سحرگاه چهارم آگوست 2008 (4.8.2008) ، بدست جُمهوری اسلامی ایران در زندان ِ شهر زاهدان به دار کشیده شد.
شادروان یعقوب مهرنهاد یک کُنشگر همبودگاهی (اجتمایی) و یک پاسدار ِهوده هایِ هومن (حقوق بشر) بود که همۀِ زندگی ِکوتاهِ خود را در پَرَستش (خدمت) به مردم تَنگدَستِ ِبَرزَن ِ (منطقه) زادگاهش، اُستان سیستان و بلوچستان وَرَستاد (وقف کرد)، تا نیازهای، آنها را از راه بکاربستن ِروش هایِ شهرینگی (متمدن گونه)، آشتی خواهانه و بدور از درگیری و درُشت خویی با دولت بجا آورد. در چهارچوبِ تلاش هایِ شهرینگی و آشتی خواهانه، او "انجمن ِ صدایِ عدالت" و روزنامۀ مردمسالاری را پایه گذاری کرد، تا بتواند با برگُزاریِ نشست هایِ پُرسش و پاسخ با کارگُزاران دولت در اُستان سیستان و بلوچستان، رویکردِ آنها را به تنگدَستی و نیازهایِ بایِسته (ضروری) در این اُستان تُهیدست، اندرکَشد.
گُرم (جرم) نابخشودنی ِشادروان یعقوب مهرنهاد، برگُزاریِ نِشَست ها و تلاش برایِ پاسُخگو کردن ِگُماشته هایِ رازمان (رژیم) اسلامی در برابر کمبودها و گرفتاری هایِ مردم در این بَرزَن بود. پاسُخگوکردن ِمُلاها در برابر درخواست هایِ شهرینگی مردم، از آن رو از دیدگاه مُلاها گُرمی (جُرمی) نابخشودنی است، که این رازمان اسلامی، خود را تنها در برابر خدا پاسُخگو میداند.
در 30 سالی که از فرمانفرمایی (حکومت) رازمان ترس و ژَنوَری (جنایت) اسلامی در ایران میگُذَرَد هزاران دگراندیش و آزادیخواه کُرپانی (قربانی) باورهایِ واپسگَرانۀِ آن شده اند، بدون اینکه جُمهوری اسلامی خویشکاریِ (مسئولیت) سر به نیست کردن ِآنها را بپذیرد. به این شیوه که مُلاها همیشه کشتار و ناپَدید شدنِ دگراندیشان را به "نیروهایِ خودسر" در رازمان اسلامی پیوند داده اند. کِرامندی (اهمیت) کُشته شدن ِ شادروان یعقوب مهرنهاد از این رو است که جمهوریِ اسلامی خویشکاریِ (مسئولیت) آن را بگونۀِ رَستادی (رسمی) پذیرُفته است و نمیتواند از خویشکاریِ این ژَنوَری (جنایت) سر باززند.
کُشتن ناجوانمردانۀِ شادروان یعقوب مهرنهاد باید از این دریچه نگریسته شود که این ژَنوَریِ رَستادی (جنایتِ رسمی) سرآغاز ِخیزآبی (موجی) از کُشتار ِدگراندیشان خواهد بود که رازمان ِ اسلامی میخواهد برایِ بازگرداندن ِ ایران به دوران ِترور و ترس در آغاز انقلاب، به وَرزاند (اعمال کُند)، زیرا رازمان ِ اسلامی به خون ِ این کُرپانیان (قربانیان) برای ِاستوانیدنِ (محکم کردن) ریشه هایِ سُست و پوک شده مَجد (پوسیدۀِ قدرت سیاسی) خود نیازمند است.
در این میان جان ِکسانیکه ِبه اعدام ایراخته شده اند (محکوم شده اند) همچون آقایان هيوا بوتيمار، عدنان حسن پور، فرزاد کمانگر و انورحسين پناهي که به گُرم هایِ همانندی مانند شادروان یعقوب مهرنهاد در پیوس (انتظار) کشته شدن بسر میبرند، در سَیج (خطر) میباشد.
اگر جهان ِآزاد، هَنگمۀِ (اتحادیۀِ) اروپا و کشورهایِ دمکراتیک جهان یک بانگ (یک صدا) به این بیداد نَپَتکارَند (اعترض نکنند) و جمهوری اسلامی را به سزایِ این ژَنوَری (جنایت) از راه به یخ بَستن ِمراوده هایِ بازرگانی گُوشمالی ندهند و آن را از ادمۀِ به دارزدن ِ دگراندیشان نه پَرهیزانند، مُلاها هیچ راهبَندی (مانعی) در سَر راه خود برایِ به رویِ پرده آوردن ِ نمایشنامۀِ دوم که چیره کَردن ِ دوبارۀِ ترس ِیَله (مطلق) و افسارگُسَسته در سراسر کشور میباشد، نخواهند داشت.
از اینرو بگونۀِ رَستادی (رسمی) از هَنگمۀِ (اتحادیۀِ) اروپا درخواست میشود که با همۀِ توان ِخود در چهارچوب پاسداری از آن ارزش هایِ هومَنی (انسانی) که این هَنگَمِه بر آن پایگُذاری شده است، خویشکاران ِ نهادین (مسئولین اصلی) را که فرمان به کُشتن شادراون یعقوب مهرنهاد، داده اند، در پِهرستِ ژَنوَرهای (فهرستِ جانی های) جهانی گُذارده شَوند و پیگَردِ جهانی گَردند، تا با این هُشدار از ادامۀِ ژَنوَری هایی (جنایت هایی) که در ایران در پیش ِرو میباشند، جلوگیری شَود.
با ارجمندی فراوان
خَشایار رُخسانی
برای دَستَینیدن ِ این کارزار مهرورزانه بر روی نشانی ای که در پایین آمده است کلید کُنید و یا آنرا دنبال کُنید.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید