نوآوری های اجتماعی و اقتصادی تغییرات و دگرگونی هایی را در زندگی اجتماعی پدید می آورند که این تغییرات و دگرگونی ها پایه، اساس و منشاء دگرگونی های بعدی می شوند. پویایی اجتماعی و پویایی فرهنگی خارج از اراده فرد در همه ادوار ادامه می یابد. در برخی از جوامع پویایی در همه نهاد ها تغییرات بوجود می آورد و جامعه نیز آن را می پزیرد و عوامل بازدارنده پویایی را از سر راه بر می دارد. جوامع صنعتی از جمله جوامع پویایی هستند که در آن هیچ نهاد، موسسه، و حتی اندیشه و نظر پایدار وجود ندارد و همه چیز در حال تکامل و تغییر است، بنابرین در اینگونه جوامع سنت ها، قید و بند ها مقدس نیستند و در مقابل افکار و اندیشه های انتقادی یا توانایی دفاع از خود را دارند و یا در مقابل افکار و اندیشه های نوین که محور فعالیت های اجتماعی را تشکیل می دهند از بین می روند و یا به شکل دیگری در می آیند، اینگونه جوامع همواره در تکاپو و تلاش اند تا در راستای رشد اقتصادی و اجتماعی پیش روند و گرفتار تضاد های اجتماعی در درون و بیرون نشوند. در جوامع پویا انسان بالاترین ارزش را دارد، مرشد واقعی علم است، عقل و خرد راهنمای زندگی است، اراده مردم در قوانین تجلی می یابد، هیچ گروه و یا فردی دارای امتیاز ویژه نیست، همه مردم برابر حقوقند، مردم با قوانینی اداره می شوند که با اراده آزاد خود آن را ساخته اند و در مواقع ضروری می توانند آن را تغییر دهند. در اینگونه جوامع مردم مقلد نیستند، کسی به جای آنها فکر نمی کند، به جای آنها تصمیم نمی گیرد، دین ابزار حکومت نیست، انسان آزاد است که قواعد و اندرز های آن را برای آرامش و تسکین خود بکار برد.
در جوامع پویا و مدرن انسان آزاد است که بیاندیشد و آن را آزادانه بر زبان آورد، احزاب سیاسی و نهاد های مدنی فعالند تا با بهره گیری از عقل و خرد جمعی زندگی را پر بار و زیبا سازند، دولت و ارگان های وابسته به آن تلاش می ورزند تا همه مشکلات نهاد ها و تشکلات مردمی را از پیش روی آنها بردارند، شهرداری ها و ارگان های دیگر همه امکانات را برای گسترش فعالیت آنها آماده می سازند، با پیشرفت همه جانبه بر تعداد سازمان ها، انجمن ها، نهاد های مدنی و نظایر آنها افزوده می شود، احترام به حقوق بشر، صلح، امنیت اجتماعی جایگزین خشونت، ناامیدی، یأس و انحرافات اجتماعی می شود، دیگر دانشجو و استاد بعلت اندیشیدن از دانشگاه اخراج و روانه زندان نمی شوند، نویسنده، روزنامه نگار، متفکر، معلم، کارگر، زحمتکش و دیگران بخاطر نفد از شرایط موجود تهدید نمی شوند، به زندان نمی افتند و جان نمی بازند. در این جوامع پرسشگری آزاد است، علم تکامل می یابد، آگاهی و شناخت گسترده می شود. آنها بر این باور نیستند که همه گفتنی ها گفته شده و همه نوشتنی ها نوشته شده است، از این رو به آینده فکر می کنند که چگونه با بهره گیری از عقل، علم، تجربه و اراده مشکلات پیش روی بشر را برطرف و یا حل کنند ، آنها در همه این تلاش و فعالیت ها به خود باور دارند، گرفتار وهم، خیال و خرافات نیستند. به دست آورد های بشر در همه زمینه ها احترام می گذارند و انسان ها را بر اساس باور های دینی تقسیم بندی نمی کنند. در مقابل این جوامع پویا رژیم هایی قرار دارند که خواهان جامعه ایستا هستند، هر گونه تغییر و تحول را در راستای باور ها و منافع گروهی خود می خواهند و آن را مقدس می شمارند. جامعه ایستا با هرگونه نوآوری به بهانه های مختلف مخالفت می کند، سنت ها را گاهی با استفاده از قهر بر مردم تحمیل می کند. هر گونه تحرک اجتماعی بنام حفظ اخلاق جامعه به شدت سرکوب می شود، کنترل بر اندیشه ها و عملکرد ها از نوع پوشش گرفته تا رفتار در جامعه در راستای حفظ ارزش ها ادامه می یابد. زندگی در این گونه جوامع یکنواخت، بی تحرک و خسته کننده است، امید به زندگی در این جوامع پائین، گرایش به باور های مذهبی بالا است که خوشبختی و سعادت را به دنیای دیگر موکول می کند.
رژیم هایی که خواهان جامعه ایستا هستند و با هر گونه تحرک اجتماعی مبارزه می کنند، مستبد و سرکوبگرند، منشاء استبداد خود را مقدس می دانند، از این رو مخالفت با خود را مخالفت با ارزش ها و مقدسات می خوانند، از آن رو برای حفظ نظام خود به هر کاری دست می زنند، جامعه را به خودی و غیر خودی تقسیم می کنند، به دشمن تراشی روی می آورند، مخالفان خود را نادان، منحرف و خائن می خوانند که باید با استفاده از شیوه های مختلف خاموش شوند. اینگونه رژیم ها خود را حاکم و مردم را انسان های بی اراده ای می دانند که باید از سوی آنها اداره شوند و به سعادت برسند و گرنه توانایی اداره خود را با توسل با اراده خویش ندارند.
ایران کشور کهنسالی است که سال ها است گرفتار یک رژیم مستبد و خود کامه شده، با هرگونه نوآوری در حوزه تفکر و اندیشه، نهاد های مدنی، فعالیت های فردی و اجتماعی و چند صدایی به شدت مبارزه می کند، خود را بالا تر از اراده مردم می داند، رئیس جمهور آن به منتقدین خود می گوید، ً آنها به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارندً ، و سرتیپ نقدی از فرماندهان سپاه در مبارزه با آزادی وجدان می گوید، ً اگر کسی بخواهد چیزی خلاف اسلام بگوید، به خون برادران شهیدمان قسم، حنجره اش را با چنگ و دندان خواهیم دریدً ، و یا سردار رضایی که خود نیز به غضب آزادی مطبوعات گرفتار آمد بگوید، ً ما خودمان به مطبوعات آزادی دادیم، یک شبه هم می توانیم همه این ها را جمع کنیمً ،این گفتار در جهان امروز به چالش طلبیدن توده های مردم است که خواهان تغییر و نع آوری در نظام ادرای و اجتماعی اند، از آن رو جامعه در تب و تاب به سر می برد، همه فعالین اجتماعی و حتی توده های مردمی در جستجوی منفذ و راهی هستند که در دنیای آزادی و دمکراسی قدم بگذارند و همسو با مردم جهان از نعمت های مدرن که دستآورد تلاش های بشری است بهره مند شوند. جامعه بویژه جوانان که بیش از هفتاد در صد جامعه را تشکیل می دهند با بحران های شدید و حاد اجتماعی روبرو هستند. سازمان دهی نظامی امنیتی، تهدید، سرکوب و زندان توان حفظ نظام اجتماعی و سالم سازی اجتماعی را ندارد زیرا مردم داطلبانه در آن مشارکت نمی کنند و مخالفت خود را با نبود احزاب و گروه های سیاسی مستقل اینگونه نشان می دهند. دکتر سعید فر از گروه جامعه شناسان ایران، مهمترین بحران جامعه ایران را نبود اعتماد اجتماعی می داند، در این میان اعمال خشونت و گسترش آن در جامعه که با عملکرد دولت نظامی امنیتی در سال های اخیر رشد بی سابقه ای گرفته، رابطه توده ها با نخبگان اجتماعی گسسته است. نسل جوان که خواهان پویایی و نوآوری است با یأس و ناامیدی از نظام سیاسی فاصله گرفته، نسل های پیشین را گنهکار می دانند که نتوانسته اند دنیای بهتری برای آنها بسازند. جوانان بویژه زنان که طعم بی عدالتی، زور گویی و ستم را چشیده اند نمی خواهند در اسارت یک ایدئولوژی آنهم از نوع عقب مانده و ارتجاعی آن باشند، از آن رو در مسیر نوگرایی و مدرنیسم حرکت می کنند، به یادگیری زبان خارجه، تکنیک از راه های گوناگون، فلسفه، ادبیات و کامپیوتر می پردازند، جسور، کنجکاو و پرسشگر خواسته های خود را بر زبان می آورند و جریمه آن را گاهی بسیار گران می پردازند، در این مسیر توجهی به خشونت حاکمیت ندارند. هرچند فشار های روزافزون و تنش های گسترده اجتماعی گاهی به بحران های روحی و افسردگی اجتماعی می انجامد. در این راستا گفتار دکتر احمد جلیلی، رئیس انجمن روانپزشگان ایران به خبرگزاری ایسنا هشدار دهنده است که می گوید، ً 13 تا 15 درصد افراد جامعه به افسردگی مبتلا هستندً . اینگونه پیش آمد ها که در جامعه در حال گسترش است به سلامت جامعه و امنیت اجتماعی صدمه می رساند و نیرو های امنیتی هم از فرصت استفاده می کند که جو خفقان را برجامعه تحمیل کند و با طرح و اجرای ارتقای امنیت ملی نقاب داران سیاه پوش خود را به جان مردم محروم و بی دفاع بیاندازد.
یکی از پیآمد های مهم که رژیم های ایستا بر جامعه تحمیل می کنند، ایجاد و گسترش بحران شدید اقتصادی است، که جامعه را بخود و منابع خود وابسته کنند، در اینگونه رژیم ها دولت از امکانات گسترده مالی بهره مند است، دست افراد و ارگان های وابسته به دولت بویژه نیرو های امنیتی و نظامی باز است که بنییه مالی خود را تقویت کنند، حفظ از رژیم را با حفظ منافع خود درهم آمیزند، این روند در دراز مدت به ویرانی و تخریب اقتصاد ملی می انجامد، حجم دولت گسترش می یابد، هزینه های امنیتی نظامی افزایش پیدا می کند و از میزان رشد اقتصادی کاسته می شود. در جمهوری اسلامی این در حالی است که درآمد های نفت و گاز از 23 میلیارد دلاردر سال 1381 به 59 میلیارد در سال 1385 رسیده و امسال هم به بی سابقه ای خواهد رسید، براستی این غم انگیز است که رشد اقتصادی کشور با این همه درآمد باد آورده در حدود 5 درصد باشد و بر اساس گزارش وزیر رفاه جمهوری اسلامی نزدیک به 10 میلیون نفردر زیر خط فقر شدید و مطلق و گرسنه به سر برند. کشور در لبه پرتگاه قرار گرفته است، در دو سال گذشته میزان نقدینگی دو برابر شده است، باز تاب آن نه در تولید بلکه در گسترش حجم واردات و افزایس شدید قیمت ها خود را نشان داده است، تورم با توجه به ماه های پائیز که بعد از برداشت محصول تقاضا بالا می رود به مرز 25 درصد رسیده است، با سیاست گذاری های دولت نظامی امنیتی تورم قابل کنترل نخواهد بود، از آن رو فاصله طبقاتی به شدت در حال افزایش است. ستاری فر رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامه ریزی می گوید، ً برای جبران ضربه تزریق پول نفت به اقتصاد 20 سال زمان نیاز استً ، اقتصاد کشور در دست افرادی قرار گرفته که به مکتب می اندیشند، نامه و هشدار کارشناسان را به باد تمسخر می گیرند و آنان را به نادانی و ترسویی متهم می کنند. پی آمد این سیاست گذاری در اقتصاد و تخریب ویرانگر آن در آینده بیشتر احساس خواهد شد زیرا تحریم های بین المللی ابعاد تخریب را گسترش خواهند داد و اقتصاد ملی را فلج و نابود خواهند کرد. رژیم جمهوری اسلامی با فرافکنی بر روی ناتوانی های خود سرپوش می گذارد، سیاست های ورشکسته خود را با مداحی برخی چابلوسان و تازه به دوران رسیده ها موفقیت، معجزه آسا و حیرت آور می خواند، در حالی که واقعیت و ارقام چیز دیگری را نشان می دهند. بر اساس گزارش موسسه تحقیقاتی بیزنس مانیتور که چندی پیش منتشر شد، آمده است، ً ایران از نظر ریسک پذیری اقتصادی با 21 پله سقوط در مکان 89 جهان قرار گرفت، در بین کشور های خاورمیانه نیز با 2 پله سقوط در مکان یازدهم ایستادً ، ایران سال های طولانی رشد اقتصادی خود را با کشور هایی که برنامه های اقتصادی را با آنها شروع کرده بود ، همسو پیش برد، مدت کوتاهی با افزایش درآمد های نفتی در دهه 70 میلادی از آنها پیشی گرفت که با انقلاب و ادامه جنگ بی هدف آن امتیاز را از دست داد، دو کشور ترکیه و مالزی که شباهت های زیادی به ایران دارند با تکمیل زیر ساخت های خود در دهه هشتاد و نود به رشد موزون خود ادامه دادند و قدم های مهمی هم در راستای دمکراسی در جامعه خود بر داشتند، ولی ایران با درآمد های هنگفت نفتی نتوانست در مسیر رشد و دمکراسی قرار گیرد، اهرم های قدرت و اقتصاد در دست گروهی قرار گرفت که خود را برتر و صاحب امتیاز ویژه می دانند و با هرگونه نو آوری که بخواهد ساختار را تغییر دهد، و جامعه را در مسیر دمکراسی قرار بیاندازد به شدت مبارزه می کنند.
پایان سخن اینکه، ایران همه پارامتر ها و فاکتور های لازم و ضروری را برای رشد و توسعه سریع در دست دارد، نمی توان قبول کرد که رشد اقتصادی آن از همه کشور های پیرامونی پایین تر باشد و جامعه جوان آن امیدی به آینده درخشان نداشته باشند، از این رو جوانان، روشنفکران، کارگران، زنان، اقوام و ملل گوناگون در گستره ایران و آحاد مردم از طبقات مختلف وارد صحنه سیاست شده با استفاده از شیوه های مختلف به مبارزه خود ادامه می دهند، تهدید، ارعاب، زندان و شکنجه باز دارنده نیست و آنها را از مسیر آزادی و دمکراسی منحرف نمی کند. این نشانه بارز یک جامعه پویا است که در همه ابعاد و همسویی با جهان مدرن تلاش می کند. رزیم حاکم و ایستا در قید و بند های خود ساخته و یا ارث برده از گذشته گرفتار است، همه چیز و همه کس را در کنترل خود می خواهد، با مطبوعات، رسانه آزاد، جنبش دانشجویی و سندیکایی و یا هر نهاد و ارگان دیگری که خواستار آزادی عمل در سیاست، هنر، اقتصاد و امثالهم باشد بنام حفظ ارزش های ایستا مبارزه می کند، این روند به ویرانی اقتصاد می انجامد، نگاهی به آمار و ارقام های اقتصادی و اجتماعی که از سوی ارگان های وابسته به دولت انتشار می یابد، این بینش را تأیید می کنند که چگونه ثروت های ملی حیف و میل می شوند و برای حفظ سنت هایی که کارآیی خود را از دست داده اند خرج می شوند. از این رو هر روز بر تعداد تضاد های اجتماعی افزوده می شود و تب و تاب اجتماعی فزونی می گیرد و جامعه پویا و پرسشگر برای برون رفت از بحران راه های گوناگون را جستجو می کند...
سوئد. دکتر محمد حسین یحیایی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید