رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
هنر جستجوگری و روشهای رفتاری

درودی دیگر بر جیلو عزیز!
تحشیه ای مختصر.
در اینکه ایران، کشوریست که از گردآمد «قومهای متنوّع» شکل گرفته است و به نام «ایرانیان» مشهورند، ریشه اش بازمیگردد به تجربیات «فرهنگی» که تاریخ مشترک آنها را تا امروز رقم زده است. وقتی من میگویم که تحصیل کرده و کنشگر ایرانی از «تاریخ و فرهنگ مردم خودش» خبر ندارد یا اگر چیزی هم میداند از چارچوب «عینک باخترزمینیان و اساتید متابعت کننده از آنها»ست، حرف و اتّهام و تمسخر نیست؛ بلکه بیان درد جانسوزیست که تنها به یک یا دو حرف بسنده کرده ام و از حملات بی محابا پرهیز.

مسئله حقوق مردم به طور کلّی و حقوق «اقوام و اقلیّتهای گوناگون اتنیکی و غیره و ذالک» به طور علیحده، مبحثیست که هیچگاه در تاریخ ایران مطرح نبوده است، زیرا تا قبل از سیطره یابی «سلسله ساسانیان»، تمام اقوام ایران و اقلیّتها و قلمرو زیستبومی آنها، «استقلال» داشتند و شرط بقا و دوام لژیتیماتسیون زمامداران و والیان آنها فقط در گرو پایبندی به پرنسیپهای «فرهنگ باهمستان ایرانیان = گزندناپذیری جان و زندگی، دادورزی، مهرورزی، راستمنشی» بود که تضمین کننده اقتدار و قدرت والیان و شاهان مناطق امپراطوری ایران محسوب بود. علّت این که «اردشیر بابکان» با ترفند و حقّه بازیهای کثیف سیاسی تلاش کرد به «مقام کاهنی معبد آناهیتا در پارس» دست یاید، همش حول و حوش این میچرخید که «حقّانیّت به قدرت و اقتدار زمامداران» با نماد تمام آتشکده های سراسر مناطق و قلمروههای گوناگون از طریق آوردن مشعل آتش از «معبد آناهیتا» پیوند ناگزیر داشت که سمبل «سیمرغ گسترده پر و فرّ شاهنشاهی» بود؛ یعنی اینکه «شاهان/زمامداران قلمروهای مختلف امپراطوری ایران»، زمانی به فرمانروایی حقّانیّت داشتند که آتشکده های پیرامون قلمرو آنها با «مشعلی افروخته شده باشد که در معبد آناهیتا آتشش روشن شده باشد»، اگر چنین اتّفاقی نمی افتاد، مردم همان قلمرو، حقّ داشتند که بلافاصله، زمامدار مدّعی را معزول و از قدرت ساقط کنند و بقیّه اقوام نیز از آنها پشتیبانی کنند. این ایده بی همتا و ژرف که از «بُنمایه های فرهنگ باهمستان ایرانیان و دلیل همبستگی و همعزمی و استواری آنها» ریشه گرفته و در واقعیّت باهمزیستی آنها کاربرد داشت در طول تاریخ فجایع از زمان سیطره یابی سلسله ساسانیان و جنگ گسترده آنها با پشتیبانی موبدان خبیث که تالی آخوندها و مراجع تقلید فعلی بودند تا همین امروز، پوسته اش در واژه ای دوام آورد که فقط نامگذاری بود و به آن میگفتند «ممالک محروسه»؛ ولی هیچگاه محتوا نداشت و دیگر قلمروها نیز استقلال اصیل را نداشتند و حسب حاکمیّت «حکومت-دولت نوع ساسانی»، دست نشانده و تابع و مطیع سلاطین قدرت و اقتدار مرکزی بودند.
اگر آنانی که هنوز تاریخ و فرهنگ مردم خود را نمیشناسند و مدام آب در هاون میکوبند و به دنبال «فدرالیسم!» هستند که هیچ سنخیّتی با تاریخ و فرهنگ ایران ندارد و اصلا سبقه ذهنی نیز در وجود مردم ما ندارد، ارزنی آگاهی از موضوع «معبد آناهیتا و آتشکده های ایرانیان» میداشتند و همینطور از خودشان میپرسیدند که در مغز واژه ترکیبی «ممالک محروسه»، کدام تجربیات و پرنسیپهای نیاکان نهفته بوده است، آنگاه دلیلی نداشت که برای کسب حقوق خودشان در مقام قوم ترک و کرد و بلوچ و عرب و گیلک و فارس و لر و مازنی و امثالهم به جنگ ابلهانه با اقوام دیگر آنهم با اتیکت مضحکی به نام «فارسیسم!!؟» شبانه روز عرق بریزند و به جایی نیز نرسند؛ بلکه تلاش میکردند در پیوند زدن خود با اصالت تجربیات نیاکان و اجداد و پدران خود، دقیقا حقّانیّتی را به دست آورند که ریشه کهن و اصیل دارد و حقّ مسلّم آنها بوده است از روز اول حضورشان در جغرافیای ایران. –( خمینی قبل از ماجرای فاجعه 1357 مدام به آخوندها و دیگر مراجع تقلید میگفت که چرا میگویید ما هیچ پایگاهی و سنگری نداریم؟. در هر ده کوره ای، مسجد و ملّا هست که)-. و دقیقا از همین راه بود که تا امروز آخوندها توانسته اند بر گرده مردم، حاکم اقتلویی بمانند.
مسئله رویکرد به تاریخ و فرهنگ ایرانیان با تفکّری انتقادی و زایشی-پرورشی میتواند بسیاری از مسائل و مقولات را حلّ و فصل ریشه ای کند، چنانچه کنشگران و تحصیل کردگان یاد بگیرند که با خودشان صادق و رادمنش باشند و به شناخت تاریخ و فرهنگ و مهمتر از همه، اقوام میهن خود تقلّا کنند و اینقدر از سر ناآگاهی و بلاهت، خصومت با تاریخ و فرهنگ مردم خود نکنند.
فاجعه لت و پار شدن فرهنگ باهمستان ایرانیان را میتوان در تمام متون مکتوب [مثل: بندهش، شاهنامه، اوستا، انواع و اقسام دیوان شاعران و متون نثر و نظم و همچنین باقیمانده های آثار و ساختمانها و عمارتها و هنرها و فرشها و غیره و ذالک] و آداب و رسوم و اعتقادات و زبانها و گویشهای مردم ایران پیدا کرد و به زایشی نو از زهدان قویمایه نیاکان خود کامیاب شد. این گوی و این میدان.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

ی., 28.04.2024 - 15:08 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید