رفتن به محتوای اصلی

آوریل 2010

روز کارگر و نشانه هائی از بلوغ جنبش کارگری!

برآمد اول ماه مه روزی است که رویش بذرهای کاشته سالهای گذشته را می توان مشاهده کرد. فرصتی است برای رویت میزان پیشرفت کارگران درحوزه های گوناگون مطالبات اقتصادی وسیاسی واجتماعی.ازهمین رو برش مناسبی است برای مشاهده تنگناها، کم وکیف مطالبات و پیشرفت ها و افق های پیشارو.حتی درشرایط استبدادی چون ایران هم می توان کم وبیش، نشانه هائی از تحول صورت گرفته در کارگران را درکنش های مربوط به مناسبت های روزجهانی شاهد بود.

رویـاها و واقعیت ها در مورد جنبش کارگری!؟

شگفتـا که از دهان افـراد و احـزب و سازمان های کمونیستـی و انقلابـی، مکـررأ می خوانیـم و می شنویم که(به خصوص درگرامیداشت اول ماه مه هر سال) از اتحاد و همبستگی طبقه کارگر داد سخن می رانند، که خـود، اسـاسـأ ، با واژه اتحـاد ، بیـگانـه هستنـد!!! چگـونـه نیـرویـی مـی تـوانـد از اتـحــاد سخـن گویـد کـه خـود و سازمـان و یا حـزبـش، در ایـن مـدت 31 سال، علاوه براینکه در درون خود، اتحـاد و همبستگـی بوجود نیاورده است(با سایـر نیروها، پیشکش!) بلکه از هم پاشیده شده اند و بقول معروف انشعاب کرده اند...

قطعنامه مشترک تشکل هاي کارگري ايران

در آستانه اول ماه مه، روز جهانی کارگر؛ 10 تشکل کارگری-اجتماعی خواهان تحقق فوری آزادی برپايي تشكل هاي مستقل از دولت و کارفرما،آزادی اعتصاب، اعتراض، راهپيمائي، تجمع، بيان و برسمیت شناخته شدن بی قيد و شرط حقوق خدشه ناپذير اجتماعي كارگران و عموم مردم ايران شدند!

قصهء بالاترین و جنبش سبز

وبسایت بالاترین در تابستان 2006 با کپی برداری از نسخهء خارجی دیگ، پا به عرصهء دنیای مجازی گذاشت. دلایل فراوانی را می توان برشمرد که نشان دهندهء مقصود اصلی سازندگان آن باشد. اما هر چه که بود، بدون شک تبدیل گشتن به رسانهء یک گروه یا طبقهء خاص و یا مبدل گشتن به تریبون یک حزب و یا یک جنبش اجتماعی، در مخیلیهء پدیدآورندگان آن نیز نمی گنجید.

این جنبش به رهبر نیاز ندارد، اما به مدیر چرا

میر حسین موسوی فردی است که در حال حاضر در موقعیت بسیار خوبی برای مدیریت جنبش قرار دارد، و من به همه مان توصیه میکنم که پشت او جمع شویم و از او حمایت کنیم. اما در عین حال بایستی توجه داشت که تفاوت زیادی هست بین مدیریت و رهبری، و من میرحسین موسوی را به عنوان یک مدیر جنبش مردمی میشناسم و میخواهم، و نه رهبر آن. تنها رهبری که میتواند در سیستم سیاسی که من و امثال من خواستار برقراریش هستیم به قدرت برسد، یک «کتاب» است، «قانون» است، آن هم قانونی که از متن و بطن تفکر جمعی ما متنزع شده باشد.

يک تغيير مهم در اپوزيسيون ايران و ضرورت جوابگويی*

در کشورهای پيشرفتۀ دموکراتيک در جهان بسيار عادی است که احزاب مختلف روزی در پوزيسيون قرار گيرند يعنی در قدرت باشند و مثلاً چهار سال بعد همانها در اپوزيسيون باشند و با احزاب کوچکتر ائتلاف تشکيل دهند و بر مبنای رأی خود دوباره به قدرت بازگردند. اما در کشورهای غيردموکراتيک نظير ايران چنين نيست و اپوزيسيون اقلاً در يک قرن گذشته چند عضو ثابت داشته است و مهمترين آنها هم جريانات ليبرال و نيروهای چپ بوده اند که در همه يک قرن گذشته بيش از يکی دوسال حضور محدود در قوه مقننه يا مجريه، در قدرت شرکتی نداشته اند

جرس به کجا می رود؟ بزرگان کجایند؟

سالت را جملگی می شناسیم، جریده ای که توسط گروه 99 نفر معروف در میانه های دهه شصت در بحبوهه جنگ منتشر شد و نقش مخربش در دوران جنگ و تضعیف روحیه رزمندگان بر همه نمایان بود و کار بدانجا رسید که دستور بایکوت و عدم ارسالش را به جبهه دادند. حکایت سایت جرس امروز دقیقا حکایت رسالت دیروز است. جرس امروز رسما تبدیل شده به کارخانه تولید انواع تضادها، مصادیق را می توان تقریبا هر روزه در مندرجات این سایت مشاهده کرد.

رابطه‌ی میان شک و دلهره‌‌ی ما آدمها و «شک مسیح مصلوب»

یکایک ما هر روزه با هر تصمیمی که می گیریم، همزمان مرتب با این شک و تردید و دلهره روبرو میشویم که آیا کارمان، راهمان، حرفمان، رفتارمان درست است یا نیست. این شک و تردید و دلهره در واقع یکایک ما انسانها را در همه اعمال و زندگی روزمره ما همراهی می‌کند و انگار این شیطان لعنتی ما را نمی‌خواهد رها کند و آدمی حاضر است چه صدقه‌ها بدهد، قربانیان بدهد که دمی از دست او راحت باشد. تا دوباره با خیال راحت عشق بورزد، ایمان داشته باشد و بر زمین مستحکم و مطمئن راه برود، اما...

''مبارزات بی خشونت''

اسلو بودان دژی نویچ: اگر شما عملی را انجام دهید، دشمن ممکن است این کار و یا آن کار را بکند. همه عکس العمل های او را بررسی کنید و بر مبنای آن راهکار مناسب را انتخاب کنید. چرا به سه قدم جلو تر فکر نکنید؟ چرا از هم اکنون وضعیت را در شش ماه آینده پیش بینی نکنید؟