رفتن به محتوای اصلی

جمعی از دراویش گنابادی طی

جمعی از دراویش گنابادی طی
ناشناس

جمعی از دراویش گنابادی طی نامه ای سرگشاده خطاب به هاشمی رفسنجانی نسبت به اعمال فشار و ظلم بر دراویش در کشور اعتراض کرده و خواستار ارایه راهکاری از سوی وی در این زمینه شده اند.
اشتباه از ما بود که تصور کردیم در کشور خویش حق حیات و تعیین سرنوشت داریم

نامه سرگشاده جمعی از دراویش گنابادی به هاشمی رفسنجانی:

جمعی از دراویش گنابادی طی نامه ای سرگشاده خطاب به هاشمی رفسنجانی نسبت به اعمال فشار و ظلم بر دراویش در کشور اعتراض کرده و خواستار ارایه راهکاری از سوی وی در این زمینه شده اند.

به گزارش سایت مجذوبان نور متن کامل این نامه سرگشاده به شرح زیر است:

هو

۱۲۱

ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام؛

جناب آقای آیت الله هاشمی رفسنجانی

با سلام ؛

ایجاد ارگان و نهادی بنام “مجمع تشخیص مصلحت نظام” برای دستیابی و تشخیص دستور العمل‌هایی است که مصالح نظام در آن لحاظ شده باشد. مسلم است “نظام‌” به اعتبار آنکه عناصر تشکیل دهنده آن، نماینده و منتخبین مردم هستند مترادف با “ملت ایران ” است و در واقع نام اصلی این نهاد “مجمع تشخیص مصلحت ملت ایران” خواهد بود. جدایی و فاصله “نظام” و “ملت ایران” از یکدیگر، عملا سمت و سوی “مصلحت” را تغییر و نوع و شکل “تشخیص” را دگرگون و هدف اعضای “مجمع” و اساسا انگیزه و دلیل ایجاد آن را مبهم! کرده و زیر سوال خواهد برد. به زبان دیگر در حد فاصل هم سویی یا تضاد “نظام” و “مردم” جایگاه این نهاد را در روند سیاسی کشور تعریف و مشخص خواهد شد.

پس از بیان این مقدمه، تقاضای ما جمعی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی آن است که چون جنابعالی و زیر مجموعه‌ی شما این توان را دارا می‌باشید که مصالح کل ملت ایران را تشخیص دهید، به حتم توان آن را نیز دارید که مصالح بخشی از شهروندان کشور را نیز تشخیص و راهکاری مناسب را برای رفع مشکلات آنها ارائه فرمایید.

در سال ۱۳۸۸ دراویش گنابادی به صورت گسترده در انتخابات شرکت کرده و به آقای کروبی رای داده‌اند، دلیل انتخاب هم دفاع جوانمردانه و شجاعانه وی از حقوق پایمال شده دراویش در تخریب دو حسینه‌ در شهرهای قم و بروجرد بود و در واقع حمایت از ایشان جنبه سیاسی نداشت بلکه صرفا به جهت قدردانی و تشکر از وی بود. به حوادث بعد از انتخابات واقفید. آن روزهای تلخ به تاریخ پیوسته و فراموش شده، اما برای دراویش گنابادی حکایت همچنان باقیست!

همانگونه که مستحضرید در شهریور ماه ۱۳۹۰ جمعی از وکلای دراویش توسط سربازان گمنام وزارت اطلاعات دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ماه‌ها در زیر سخت‌ترین شرایط روحی و جسمی مورد آزار و بازجویی بوده‌اند. یکی از اساسی ترین اتهامات آنها به اصطلاح دخالت در فتنه ۸۸ است.

شاید، البته شاید! اگر منتخب دراویش پیروز انتخابات شده بود امروز وکلای ما در چنین شرایطی نبودند و ما نیز فتنه‌گر، منحرف و ضد امنیتی محسوب نمی‌شدیم. شاید! اشتباه از سوی ما بود که تصور کردیم در کشور خویش حق حیات داریم و می‌توانیم در تعیین سرنوشت خود موثر باشیم. اطلاع نداشتیم که اگر دیگران! برای ما تصمیم نگیرند و ما استقلال داشته باشیم و از کانون‌های قدرت کسب تکلیف نکنیم چه روزهای تلخی در انتظار ما خواهد بود.

تا انتخابات سال ۹۲ هفت ماه وقت داریم و باید اندیشه کنیم و مصلحت خویش را دریابیم، از خود می‌پرسیم چه باید کرد که به شرایط گذشته مبتلا نشویم؟ وقتی رای دادن به شخصیتی که از فیلترهای مختلفی چون شورای نگهبان و ارگان‌های دست اندر کار از جمله وزارت اطلاعات عبور کرده است می‌تواند مشکل ساز شود، تکلیف ما چیست؟ و چه تضمینی وجود دارد که مصیبت وارده بر ما حتی در ابعاد وسیعتری مجددا تکرار نگردد؟

از باب مشورت می‌پرسیم که مصلحت ما چیست؟! و لطفا در چنین شرایطی یک بار دیگر تعریفی مشخص و قابل فهمی از واژه‌ی «نظام» ارائه فرمایید چرا که ظاهرا نظام به معنای هماهنگی و نظم بر اساس قانون در یک ساختار سیاسی است، در صورتی که آنچه مشهود و ملموس است خلاف آن را نشان می‌دهد و البته واژه‌های دیگری نیز وجود دارد مانند «آزادی»، «امنیت»، «قانون»، «عدالت» و … که باید مورد بازنگری قرار گرفته و معانی خاص سلیقه‌ای آن تعریف شود.

ما تا آن زمان که واقف به معنای جدید واژه های مذکور نشده‌ایم در تشخیص مصالح سیاسی و اجتماعی خود عاجزیم. آیا جنابعالی و “مجمع تشخیص مصلحت نظام” راهکاری را برای دراویش می‌توانید ارائه دهید که وزارت اطلاعات یا ارگان و نهاد دیگری ما را به جرم تبعیت از آن مورد مواخذه و مجازات قرار ندهند؟

در پایان امیدواریم هرچه سریعتر فرزندان جنابعالی و البته اشخاصی که به هر دلیل نتوانسته‌اند پی به معانی جدید واژها برده و در زندان ها بسر می‌برند آزاد شده و آزادی همه‌ی ملت ایران با هر فکر و سلیقه‌‌ای بتواند در راستای مصلحت نظام قرار بگیرد.

جمعی از دراویش گنابادی

لازم به توضیح است که صوفیان وعرفا ودراویش از مکاتب وفرق مختلف ازابتدای قدرت گیری رژیم روستایی شیعه فقاهتی مورد سنگین ترین سرکوب ها قرار گرفتند عرفان وتصوف که از قرن ها پیش از فرهنگ شهری شهریگران شهرها وروستاهای ایران بوده همیشه مورد انکار و تکفیر روستایفکران ومتشرعین حاکم بوده روح نجابت باطنی و ایمان بدون تظاهر همراه با همنوع دوستی طبیعت دوستی و محبت به خلق یعنی تمام مظاهر حیات اعم از گیاه وحیوان وانسان از خصوصیات فرهنگ شهری عرفانی وصوفیانه است مخالفت با هرنوع حکومت بشری واستبداد انسانی وتحمیل زور دینی وسیاسی وقومی ونزادی نیز از خصوصیات این فرهنگ پاک شهری در فلات است با روی کار امدن حکومت بیگانه ووجشی ومتشرع وروستاییفکر شیعه صفوی درایران که در ابتدا تظاهر به تصوف میکرد برای عوام فریبی وبعد از به قدرت رسیدن در اغوش فقیهان ومتشرعان وارداتی ااز لبنان وعراق واناطولی افتاد صوفیان وعرفای زیادی از ایران به هند وعثمانی مجبور به مهاجرت شدند تا از گزند متشرعین ده اندیش صفوی غاصب درامان باشند صوفیان زیادی نیز که اکثرا از طبقه پیشه وران شهری بودند با حکومت متشرع وده اندیش صفوی درگیرشدند مانند نقطویان وبا ترور و مبارزات قهرامیز شهری بسیاری از مزدوران قزلباش وارداتی شیعه صفوی را به درک واصل کردند حکومت روستایی صفویه که دست نشانده صلیبیان و یهودیان اروپا درایران بود همواره از تهدید صوفیان خواب ارام نداشت.