رفتن به محتوای اصلی

با پوزش از خوانندگان، این

با پوزش از خوانندگان، این
ناشناس

با پوزش از خوانندگان، این نوشته من بدلایل فنی متاسفانه بصورت ناقص منتشر شد. با سپاس از دوستانی که مرا متوجه این نقصان ساختند، بخش جا افتاده را باگاهی خوانندگان می رسانم. سیروس مددی. ******

انتقاد دیگر آقای شاملی به آقای قره جه لو این است که ایشان از ادبیات «چپ سنتی» در نوشته خود استفاده کرده است. این ادبیات کدامند؟ قره جه لو نوشته است که شبکه مهران بهاری شبکه ای است که «در تاریکی کمین کرده»، برای "به انحراف کشاندن حرکت ملی-دمکراتیک آذربایجان" و برای "جا انداختن سیاست انحرافی و عمیقا ارتجاعی" و" نفرت پراکنی در بین ملیتها" «شیادانه» تلاش می کند. کدام یک از این اوصاف نامنطبق است؟ کدام یک از این صفات نابرازنده شبکه مهران بهاری است؟ لقمه را از پشت سر بدهان گذاشتن چه ضرورتی دارد؟ آیا شبکه مورد بحث در تاریکی کمین نکرده است؟

چرا کسی جسارت آنرا ندارد که بنویسد دستکم یکی از مهران بهاری ها را می شناسد؟ آیا منحرف کردن جنبش حق طلبانه آذربایجان به سوی جنبش نژاد پرستانهو تبلیغ نفرت میان ملتها وجهه همت مهران بهاری نیست؟ پس آقای شاملی! بحث بر سر «ادبیات» نیست. آیا مضمون نوشته قره جه لو نیست که مورد نقد شماست ؟. شما قره جه لو را بخاطر نپذیرفتن تحلیل خودتان ملامت نمی کنید.
بلی. ادبیات لمپنانه و کثیف و اتهام زدن و تهدید دگراندیشان را باید از مباحث آذربایجان پاک کرد. ولی این ادبیات را چه نیرویی وارد مباحث آذربایجان کرده است؟ آقای شاملی دستکم با قلم «سهند نسیمی» آشناست . کامنت نویسی از کامنت نویسان شبکه مهران بهاری که به هرزه گویی و ردیف کردن رکیک ترین دشنامها علیه دگراندیشان شهره است. من از نظر رعایت عفت کلام نمی خواهم نمونه هایی از دشنامهای این شخص علیه چپ ها، علیه آزادیخواهان و دگراندیشان را در اینجا ردیف کنم. دوستانی که این قدر حساسند چرا در برابر سهند نسیمی سکوت کردند؟ چرا قلم متین و پاکیزه قره جه لو این عزیزان را ناراحت می کند ولی صدها فحش ناموسی و دهها اتهام علیه دگراندیشان – در صفحات فیس بوک و ... اعتراض شما را بر نمی انگیزند؟ گفتم و باز هم تکرار می کنم: مضمون و هدف آن نوشته ها دوستان را خوش می آید و مضمون و هدف این مقالات خوشایندشان نیست.
شاید بگویید که این اشخاص چه ربطی به شبکه «مهران بهاری» دارند. نه! این رفتارها محصول آن تفکر فالانژیستی است که بدون پای بندی اخلاق و شرافت انسانی و حقیقت، نابودی دگراندیشان را نه تنها مجاز، بلکه واجب می شمارد. حتما دشنامهای «پژوهشگر خستگی ناپذیر استاد مهران بهاری» به نقد یک نوشته ایشان توسط ادبیاتشناس دموکرات آقای محمدعلی حسینی درخاطرتان است. خواننده منصف می داند که رفتار و دشنامهای شبکه مورد حمایت شما با لیلا مجتهدی و اصغرزاده و من و... چگونه بود. این فرهنگ فالانژیستی را باید از ادبیات مباحث آذربایجان پاک کرد نه تحلیل آقای قره جه لو را.
شبکه مهران بهاری شیاد است. من اینجا نیز با آقای قره جه لو همداستانم. شبکه مرموز که با نشر مطالبی راست و دروغ از میان کتب منتشر شده، و یا تحریر مطالبی بدیهی خود را همچون یک «پژوهشگر خستگی ناپذیر» 27 ساله خوش پوش به علاقمندان مسائل آذربایجان و مبارزین صادق جا زده، است و برای انحراف یک جنبش ملی- مردمی تلاش می کند، شیاد است یا نه؟ شبکه ای که بگفته خودش برای از بین بردن ستم ملی مبارزه نمی کند، با رژیم جمهوری اسلامی که تجسم دولتی شوونیسم است، کاری ندارد، هدفش صرفا سازماندهی دشمنی ملی میان ملتهاست و چپ و راست همه فعالین را «پان ایرانیست»، خائن و دشمن معرفی می کند، شایسته چه صفتی جز شیادی است. حتما اطلاع دارید که بنا به فتوای مهران بهاری شما، دایره خادمین جنبش چنان محدود شده است که اگر کسی «آذربایجان» بنویسد و نه «آزربایجان» یا «آزه ربایجان»، پان ایرانیست است و دشمن. یعنی نه تنها فارسها، نه تنها فارسی نویس ها، بلکه حتی فعالین آذربایجانی که کلمه «آذربایجان» را با «ذ» می نویسند و نه «ز»، خائن اند. آیا ماحصل فعالیت شبکه مهران بهاری کوچکتر و کوچکتر کردن روز افزون خادمین و افزودن مداوم «خائنین» و «پان ایرانیستها» در جنبش آذربایجان نیست؟ سمومی که هیولای زشت رو و زشت خوی ماسک دار بر جنبش پراکنده است، محدود به این یکی دو نیست. شما خوب می دانید که شبکه مورد حمایت شما حتی یک اسلام ترکی هم کشف کرده است که از اسلام فارس بهتر است!! دلسوزان ملت معنی این اکتشافات شبکه را خوب می فهمند. و اگر فکر می کنید که ما در شناخت ایشان خطا کرده ایم، لطفی کنید و از زبان خودتان ایشان را به ما معرفی کنید.
شاید گفته شود که شیادی معنای حقوقی دیگری دارد و از ما بخواهید این صفت را در آن معنا نیز توضیح دهیم. اگر کسی پیدا شود و به اسم شما مطلبی را منتشر کند و سپس به رد آن بپردازد، چه خواهید گفت؟ حتما و حتما مقاله ایشان بنام «سیروس مددی چه می گوید؟» را بخاطر دارید که سالها قبل برای تحریک افسون شدگان و فعالین کم تجربه علیه من منتشر کرده است. دوستان شما جملاتی از زبان من ساخته و سپس آنها را «دانشمندانه» رد کرده و به «خیانت» من فتوا داده اند!! و زمانی که طی مکاتبه ای سئوال کرده ام: «این حرفها را از کدام نوشته و یا سخنرانی من نقل کرده اید» فرموده اند: «ما چنین برداشت کرده ایم!! زمانی دیگر در پاسخ شخص دیگری که همین سئوال را از ایشان کرده و مدرک خواسته اند، فرموده اند: ما « Pubilic service » نیستیم، بروید خودتان پیدا کنید!!(اگر لازم دانستید، پاسخهای ایشان را منتشر خواهم کرد) اینها شیادی نیست؟
آقای شاملی شما خوب می دانید که همین شبکه و هواخواهانش برای بستن دهان و شکستن قلم شخص من و در تکمیل فشارهای رژیم دینی شوونیستی حاکم بر ایران به چه اقدامات ضداخلاقی و ضد شرافت انسانی علیه من دست زده اند. چون می دانید نیازی به تکرار نمی بینم که من اولین شخص بودم که پس از سالها دقت و موشکافی به ماهیت این جریان پی بردم و برای خنثی کردن تاثیر مخرب آن کوشیدم و اولین شخص بودم که ماشین اتهام و تهدید و ... سازمان مخفی علیه من تا به امروز در فعالیت است، ولی این فقط من نیستم که هدف ترور بدخواهان ملت و مردم قرار گرفته است. هر کس که در او روح جستجوی حقیقت و عشق به بهروزی مردم وجود دارد، آماج تیرهای فراوان است. مثالها را خود شما بهتر می دانید. چنانکه در بالا گفتم، این شیوه ها جزئی از آن ایدئولوژی است که جنبش دموکراتیک- ملی آذربایجان را بسوی فنا می برد. این شیوه «عرض»، آن ایدئولوژی نیست، بخشی از «جوهر» آن تفکر است. شگفتا که متهم کنندگان ما به توتالیتریسم، در نابودی اندیشه مخالف- به هر طریق ممکن- حدی و مرزی نمی شناسند.
آقای شاملی! این شبکه قابل دفاع نیست. شبکه ای که برایش آذربایجان و ملت آذربایجان و زبان آذربایجانی وجود ندارد، برای لغو ستم ملی هم مبارزه نمی کند، از مبارزه علیه رژیم حاکم بر ایران گریزان است. همه تلاشش متوجه تبلیغ نفرت ملی ترک و فارس و ارمنی و روس و ... و تکفیر و ترور شیادانه دگراندیشان آذربایجان است. برای «او» آنچه مورد احترام است، «تورک» است و تورک کسی است که تورکچی و پان تورکیست باشد و در سرکوب دشمنان – یعنی در درجه اول دگراندیشان «خودی» هیچ حدی و مرزی نشناسد. برای «او» خودی چنان تنگ است که شخص فقط با نوشتن «آذربایجان» به «پان ایرانیست» تبدیل می شود، به طبقه دشمنان «تورک» سقوط می کند و بستن دهان او و شکستن قلمش به هر طریق واجب است. اینست کیفیت عمومی شبکه مهران بهاری که ما در برابر خطر آن هشدار می دهیم. آقای شاملی! این اندیشه ها و این روش ها را باید از جنبش آذربایجان طرد کرد، نه منتقدین این مشی و منش را. خطر اینجاست. این ایدئولوژی و رفتارهاست که جنبش آذربایجان را به نابودی می کشد.
شاملی عزیز من در نوشته اش از «جنبش ملی – دموکراتیک» سخن می گوید. اجازه بدهید صریح بگویم: من فکر می کنم دوستان عزیز ما، صفت «دموکراتیک» برای تزیین ویترین مورد استفاده قرار می دهند. این «مد» الان فراگیر است. (اطلاع دارم که در جمهوری آذربایجان حتی حزبی بنام «حزب ملی دموکراتیک آذربایجان شمالی (گرگان خاکستری)» نیز تشکیل شده است.) این صفت دموکراتیک ما به ازا دارد. الزاماتی دارد و خط قرمزهایی. می پذیرید که نژادپرستی، تبلیغ نفرت ملی، دگراندیش ستیزی و سرکوب دیگران با چماق تکفیر «چپ» هیچ نسبتی با دموکراتیسم ندارد. آیا ایدئولوژی و مشی و منش شبکه مهران بهاری و ... ربطی به دموکراتیسم دارند؟ بهتر از من می دانید که هم اکنون گروهی در صدد جا انداختن این تئوری اند که: «جنبش ملی» و «دموکراسی» ربطی ارگانیک بهمدیگر ندارند و «سرانجام این جنبش الزاما به دموکراسی نمی انجامد». ما مخالف این بینش هستیم.. غمخواران جنبش باید از ملی دموکراتیسم در جنبش آذربایجان دفاع کنند و این وظیفه دقیقه به دقیقه ماست.
و نکته آخر: آقای شاملی! این فقط چپ آذربایجان و بطور مشخص چپهای دموکرات آذربایجان نیستند که در برابر شبکه مهران بهاری و دیگر هماندیشان آن ایستاده و از سلامت جنبش آذربایجان دفاع می کنند. هر انسان مدافع آزادی و هر شخص آزادیخواه طرفدار لغو ستم ملی، هر انسان مخالف اندیشه ها و رفتارهای ارتجاعی این گروه مرموز و بداندیش ، مورد هجوم و ترور شبکه مهران بهاری است. بعنوان یک دوست از شما خواهش می کنم درباره این موضوعات بازاندیشی کنید. و توصیه من به آقای قره جه لو و دیگر آزادیخواهان آذربایجان این است که اکنون که گروه مرموز بداندیش افشا شده است، در افشای اندیشه های انحطاطی و زیانبار شبکه مهران بهاری بکوشند. نبرد با اشباح را باید به روشنایی کشید و در افشای ایدئولوژی و سیاست های شبکه و افسون شدگانش کوشید. و گرنه شبکه ای که هر از چند یکبار نام عوض می کند و یا همزمان از اسامی دیگر بهره می جوید، زهر خود را خواهد ریخت. زهر را باید شناساند و بهمراه آن زهرپاشان را در افکار عمومی افشا کرد. اکنون زمان این است.
با احترام سیروس مددی